eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینه ی دیوار دل تنگم صدا می‌زد: مرا همزاد خود پندار خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندم زار که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن به پستی‌های این دِه کوره ناچیز بی‌مقدار خدا در هر مکان حس می‌شود اما از آن بالا به ما نزدیک‌تر، نزدیک‌تر هم می‌شود انگار خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد به مقطوع‌الیدین جنگ موته جعفر طیار همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید که حتی شب به نورانی ات او می‌کند اقرار سخاوت‌های آن دست کریمش نُقل هر محفل کرامت‌های او بوده است نَقل کوچه و بازار کسی در فکر تطمیعش نیفتاده است، نه هرگز که عبد مصطفی کی بوده عبد دِرهم و دینار؟ همه دارایی‌اش را پای این یک جمله می‌بخشد شده ره‌توشه عقبای او((الجار ثم الدار)) اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی مسیر استجابت، با نمازش می‌شود هموار نماز جعفر طیار چون گنجینه ی نور است در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار تمام لحظه‌ها سمت خدا بار سفر بسته است چه فرقی می‌کند جزء مهاجر بود یا انصار؟ که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بوده است تمام لحظه‌ها با نفس اماره است در پیکار ((فمن یرجو لقاء ربه)) در شأن او بوده ((فمنهم من قضی نحبه))از او می‌گفت دیگر بار فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه نبی بوده است در صورت، نبی بوده است در رفتار قصیده بر ضریح چشم‌هایش می‌زند بوسه به استقبالِ آن دلداده می‌آید پیمبر وار زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد به فتح قلعه ی خیبر، به دست قامع الکفار هلا برخیز حسان! طبع شعرت را شکوفا کن بخوان از پاکی طیّار و از بی‌باکی کرّار از آن سو کوه می‌آمد از این سو مرد دریا دل بلال! الله اکبر سر بده در لحظه ی دیدار ولی دلخونم از تحریف، از تحریف زیبایی ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهان کار معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟! معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها حریم ((خلوت دل نیست جای صحبت اغیار))* به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو... خبر آمد خبر چون شعله‌ای افتاد بر نیزار خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی خبر می‌گفت با جام شهادت کرده‌ای افطار دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود خبر می‌گفت از افتادن دستان پرچمدار دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار پس از تو انکسار از چهره ی شیر خدا می‌ریخت پس از تو می‌شود هفت آسمان روی دلش آوار الهی این چنین داغی نبیند هیچ کس هرگز الهی این چنین داغی نگردد باز هم تکرار نباشی گرگ‌ها بی‌شک نقاب از چهره می‌گیرند پس از تو عرصه بر شیر خدا هم می‌شود دشوار اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی کجا دستان مولا بسته می‌گردید بالاجبار اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه می‌خواندی میان شعرها دیگر نمی‌شد حرفی از مسمار نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار علی آن روزها در غصه ی هجران تو می‌سوخت شهادت می‌دهد روز قیامت آن در و دیوار با این اشعار عالی ان شاءالله بریم برای ایام فاطمیه از همه‌ی عزیزان التماس دعای خیر