eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
605 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام_الله بعد تو با اشک جانسوز رباب چکار کنم؟ اگه من رو‌ببرن بزم شراب چکار کنم؟ بی تو با غصه های اهل حرم چکار کنم؟ اگه دست یکی خورد ب چادرم چکار کنم؟ من با شمر و خولی و‌سنان پست چکار کنم؟ بی علمدار با یه مشت مردک مست چکار کنم؟ ✍ . @navaye_asheghaan
تا که نامت را شنیدم از زبانِ مادرم عاشقت گشتم همان لحظه ، به جان مادرم شیر او ، دیوانه ی نام حسینم کرده است ای به قربان وجودِ مهربان مادرم بیمه کرده تا ابد ، من را ز هر چه حادثه بین روضه ، گریه های بی امانِ مادرم شهد عشقت را چشیدم در میان هیاتت تا که خوردم چای را در استکانِ مادرم در شلوغی های محشرهم به دادم میرسد نوکری هایم برایِ آستانِ مادرم یاد من داده گدایی کردن کوی تو را رحمت حق بر تمامِ رَفتگان مادرم ✍️ @navaye_asheghaan
. سلام_الله_علیها یه دخترم ، دخترا بابایی ان بسته به جون توئه بابا، جونم یه مدته حس میکنم تا میخوام بگم بابایی میگیره زبونم تو اومدی گوشه ی این خرابه جون خودت خیلی نفس گرفتم اینقده گریه کردم و دویدم تا آخرش سرت رو پس گرفتم قبول داری با این کبودیا هم چه دختر قشنگ و نازی میشم خیلی دلم تنگه برا صدا تو یه بار بگو رقیه راضی میشم تو بهتر از هر کی خبر داری که تو ازدحام چی به سرم میومد حالا نبین سوخته موهام، همینا یه روز تا روی کمرم میومد گل سر و عروسکامو بردن غمام یکی دوتا که نیست زیادن دخترکای شامی خیلی بدن تو بازیاشون منو راه ندادن وقتی عموم نباشه بایدم که پیراهنای کهنه رو بپوشم گوشواره ی منو به زور کشیدن از پا درم آورده زخم گوشم من تو بازار یه حرفایی شنیدم الان بگم توهم بهم میریزی رسم کجای عالمه بابایی؟ شاهزاده ها رو ببرن کنیزی ✍ .👇 @navaye_asheghaan
AudioCutter_محفل ۲۱ محرم (2).mp3
زمان: حجم: 3.43M
🎙🔅صوت محفل اشک حرم مطهر امام رضا علیه السلام 🔅 📅 پنجشنبه ۲۱ محرم ۱۴۴۷ مصادف با ۲۶ تیرماه ۱۴۰۴ @navaye_asheghaan
. سلام_الله_علیها یه دخترم ، دخترا بابایی ان بسته به جون توئه بابا، جونم یه مدته حس میکنم تا میخوام بگم بابایی میگیره زبونم تو اومدی گوشه ی این خرابه جون خودت خیلی نفس گرفتم اینقده گریه کردم و دویدم تا آخرش سرت رو پس گرفتم قبول داری با این کبودیا هم چه دختر قشنگ و نازی میشم خیلی دلم تنگه برا صدا تو یه بار بگو رقیه راضی میشم تو بهتر از هر کی خبر داری که تو ازدحام چی به سرم میومد حالا نبین سوخته موهام، همینا یه روز تا روی کمرم میومد گل سر و عروسکامو بردن غمام یکی دوتا که نیست زیادن دخترکای شامی خیلی بدن تو بازیاشون منو راه ندادن وقتی عموم نباشه بایدم که پیراهنای کهنه رو بپوشم گوشواره ی منو به زور کشیدن از پا درم آورده زخم گوشم من تو بازار یه حرفایی شنیدم الان بگم توهم بهم میریزی رسم کجای عالمه بابایی؟ شاهزاده ها رو ببرن کنیزی ✍ .👇
AudioCutter_محفل ۲۱ محرم (2).mp3
زمان: حجم: 3.43M
🎙🔅صوت محفل اشک حرم مطهر امام رضا علیه السلام 🔅 📅 پنجشنبه ۲۱ محرم ۱۴۴۷ مصادف با ۲۶ تیرماه ۱۴۰۴
. سلام_الله_علیها من نوکری از خاک ایرانم رقیه یک گوشه چشمی کز گدایانم رقیه من اقتدا کردم به تو از روز اول ای مرجع تقلید دورانم رقیه هر ساله در راه حرم گفتم حسین و این اربعین با گریه میخوانم رقیه جا ماندن از کرب و بلا هم چاره دارد با هر نفس گویم اگر ،جانم رقیه این روز و شب ها که پر از درد فراقم من را نگاهی کن‌، پریشانم رقیه از سفره های نذزی ات حاجت گرفتم از بچگی نزد تو مهمانم رقیه قلبم کباب از غربتت؛زهرایِ مولا با روضه ی ویرانه گریانم رقیه ✍ . @navaye_asheghaan
. شوق رویِش دارم و با شوق رویَش آمدم صحبت دلبر شد و در جستجویش آمدم من اگر در جمع عاشق ها به سویش آمدم شک ندارم با دعاهای عمویش آمدم آخرین منجی ما ، فرزندی از نسل علیست مهدی ما عاشق نام ابالفضل علیست بر تمام زخم های ما دوا می آید و وارث تیغ علی شاه ولا می آید و عهده دار مردم بی دست و پا می آید و چاره ی هر چه غم و درد و بلا می آید و تکیه بر دیوار کعبه می زند بی واهمه خطبه می خواند انا المهدی ،انا ابن الفاطمه روزهای بی کسی ، روزی به پایان می رسد گو به ظالم های عالم ، مرد میدان می رسد چون که او را کرده بر ما وعده قرآن می رسد شک نکن او با سپاهی از شهیدان می رسد از همین کوچه و پس کوچه عبورش حتمی ست خبرش را برسانید ، ظهورش حتمی ست بهترین جای جهان پشت در خانه ی اوست روزی ما همه از دست کریمانه ی اوست‌ عَلم عدل و عدالت به سر شانه ی توست این چه شاهیست که عالم همه دیوانه ی اوست همه آواره ی کوی پسر فاطمه ایم در تبِ بغض گلوی پسر فاطمه ایم می رسد او که دوباره عدل را جاری کند دین و قرآن را میان فتنه ها یاری کند دشمنی با زورگویان و ستم کاری کند حاج قاسم در رکاب او علمداری کند غم نخور خلوت شده این روزها دور و برش قدر زر زرگر شناسد ، قدر مهدی مادرش دولت زهرایی اش باشد امید عاشقان زنده ایم تنها به شوق دیدن صاحب زمان چشم بارانی کند دردِ دل ما را عیان وعده ی دیدار ما یک صبح جمعه جمکران ای تمنای همه ، برگرد و ما را شاد کن جان شاه علقمه ، برگرد و ما را شاد کن جان آن آقا که دستانش قلم شد، العجل کار زینب در فراقش آه و غم شد، العجل قامت جدّ تو از این غصه خم شد ، العجل یا ابالفضل ناله ی اهل حرم‌شد ، العجل العجل ای یوسف صحرا نشین فاطمه العجل ای آرزوی آخرینِ فاطمه ✍ . @navaye_asheghaan
دیگه برام تو آسمون یه دونه هم ستاره نیست چشای من بد میبینه لبای تو ک پاره نیست عروسکام مثل خودم بد جوری آواره شدن بابا درست میبینی تو گوشای من پاره شدن خوش اومدی عزیز من خوش اومدی قرار من حیف دخترا نمیبینن تو اومدی کنار من من هر جا گفتم بابایی با تازیونه زدنم جون تو ، من رقیه ام فقط کبوده بدنم دلم گرفته بابایی خسته شدم اسیر شدم به قد خم خرده نگیر منم مث تو پیر شدم سر تو روی نیزه ها ماه تو آسمونمه ی چی میخواستم بگمت بابایی رو زبونه سرت رو دیدم تو تنور دلیل بغض و نالمه راست و حسینی بِم بگو میخوره من سه سالمه ؟ ✍️ @navaye_asheghaan
از جگر سوخته ی حضرت زینب سلام الله علیها.... بزارید گریه کنم ، دلم گرفته بی حساب شاید آروم بگیرم ، بعدِ یه دنیا اضطراب دلخوشیِ زندگیم رقیه ی تو بود حسین گوشه ی خرابه خواهرت شده خونه خراب بعد دیدن تنت رو خاک گرم کربلا خاطرات غارت خیمه منو میده عذاب از همون لحظه که اصغرت رو لب تشنه زدن هیشکی آب نمیخوره جلوی چشمای رباب جگرم میسوزه و مُردنم آرزوم شده از همون دم که دیدم سرت رو تو طشت شراب هرجا رفتم این روزا، همه منو نشون دادن انگاری که خنده کردن به اسیر داره ثواب مَحرمام که جون دادن ، حرمت من شکسته شد آخه هیچ کسی دیگه برام نمیگیره رکاب پشت نیزه ی سرت ، بر سرمون داد میزدن دست بچه ها و زینبت رو بستن با طناب بعد عباسِ علمدار و علیِ اکبرم منو بردن توی کوچه و بازارا بی نقاب حرفامو باهات زدم میرم که وقت رفتنه این جدایی از تو ، قلب زینب و کرده کباب @navaye_asheghaan
. یک زن قامت خمیده همچو مضطرها رسید خواهری بشکسته از داغ برادرها رسید خواهری که دست هایش بسته در زنجیر شد در روایت آمده بعد از حسینش پیر شد زینب آمد کربلا ، با آهِ سوزانِ خودش از اسارت آمده پیش حسین جانِ خودش از سفر با خاطرات تلخ و رنجور آمده تاول پا شاهد است او از رهِ دور آمده هر نفس مرثیه خوان غربت خون خداست او شهید زنده بعد از ماجرای کربلاست اربعین شد ،با هزاران آه و ناله آمده سینه اش آتش گرفته بی سه ساله آمده با خودش یک کوله درد بی شمار آورده است درد و دل های فراوان بهر یار آورده است: ای برادر جان ، سرت را بر سر نی دیده ام بعد تو هم ازدحام، هم مجلس مِی دیده ام کوفه و شام بلا ، آمد بلاها بر سرم ماجرایی شد حسینم ، ماجرای معجرم مو‌ سپید و قد کمانم، خواهری دل خسته ام من به دیدارت در این ثانیه ها دل بسته ام میروم اما دلم را میگذارم نینوا تا نفس دارم بگویم ای امان از کربلا ✍ . @navaye_asheghaan
از جگر سوخته ی حضرت زینب سلام الله علیها.... بزارید گریه کنم ، دلم گرفته بی حساب شاید آروم بگیرم ، بعدِ یه دنیا اضطراب دلخوشیِ زندگیم رقیه ی تو بود حسین گوشه ی خرابه خواهرت شده خونه خراب بعد دیدن تنت رو خاک گرم کربلا خاطرات غارت خیمه منو میده عذاب از همون لحظه که اصغرت رو لب تشنه زدن هیشکی آب نمیخوره جلوی چشمای رباب جگرم میسوزه و مُردنم آرزوم شده از همون دم که دیدم سرت رو تو طشت شراب هرجا رفتم این روزا، همه منو نشون دادن انگاری که خنده کردن به اسیر داره ثواب مَحرمام که جون دادن ، حرمت من شکسته شد آخه هیچ کسی دیگه برام نمیگیره رکاب پشت نیزه ی سرت ، بر سرمون داد میزدن دست بچه ها و زینبت رو بستن با طناب بعد عباسِ علمدار و علیِ اکبرم منو بردن توی کوچه و بازارا بی نقاب حرفامو باهات زدم میرم که وقت رفتنه این جدایی از تو ، قلب زینب و کرده کباب ✍️