eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
402 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند آنانکه در مدینه نبودند آمدند مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند سر دسته ی اراذل کوفه اشاره کرد یکباره با اشاره ی آن بی حیا زدند تشویق می شدند کسانی که میزدند او را میان هلهله با مرحبا زدند بودند نان خور پدر و جدّ او ولی این صید را طایفه ای آشنا زدند جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه بر جای جای پیکر او هر کجا زدند عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند با پا به روی سینه ی زخمش پریده و با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند با پنجه بر محاسن خون خدا زدند تا ضربه ی دوازدهم هِی ادامه داد بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند بر روی خاک با شکم افتاده بود چون دیوانه وار گَردن او از قفا زدند زینب رسیده بود که خاکی بسر کند با پشت دست خواهر او را چرا زدند یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و با نیّت ثواب به او با عصا زدند : ز وصف حالت زینب زبانماݧ لال است گریز روضه چرا باز سمت گودال است؟ کشید خنجر و بر سینه ات نشست و... ونوکرت دوباره بدحال است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین سائل کـرب و بلایم دوستت دارم حسین رِند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین من بهشت بی تو را پس دادم آقا سالـهاست ساکـن بزم عـزایم دوستت دارم حسین تربت تـو جـای خود‌ دارد، غبار زائرت بارها داده شفایم دوستت دارم حسین اینکه در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت با غــم تـو آشنایم دوستت دارم حسین در میان هـرولـه بر سینه میکـوبم اگـر با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین : 💔 در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده‌ام  عشق‌بازی با تو من را کـربلایی می‌کند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
آقا اجازه هست از بگویم از مـادرت از لشکـر بگویم از کوچه ای تنگ و دل سنگ مغیره از دختـری با چشمـهـای تر بگویم آقا زبانـم لال دستـی رفت بالا خون میچکد از گوش اگر بهتر بگویم آقا نمی آیی؟ ببین شعله ور شد از آتش و موی سر و معجر بگویم آقا زبانم سوخت، مـادر سوخت آقا می خواستم در پشت در مادر بگویم از ازدحـام و چِـل نفـر نامرد و مـادر از سینه ی و میخ در بگویم : روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم گوشوار مادرم از خاک بردارم نشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین هرکجا رفتم تورا من جستجو کردم حسین تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم پای هرمرقد تورا چون لاله بو کردم حسین سالها هر زائری می آمد از کرب و بلا تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین هرکجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا ای همه آمالِ من، من برتو رو کردم حسین آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر باتو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین سالها با یاحسین از شورِ عشقت دم زدم تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه من دگر با روَضه ات عمریست خو کردم حسین شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین : 💔 به سن و سال جوانی که نیست ناکامی هر آنکه مُـرد و حـرم را ندید ناکام است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
خواستم دست تو را باز نمایم که نشد پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد همه همدست شدند دست خدا را بستند خواستم این گره کور گشایم که نشد ریختند بر سر من، دست زتو بردارم هر چه کردم نکنند از تو جدایم که نشد سعی کردم که به پیش تو نیفتم به زمین قنفذ آنقدر زد، انداخت زپایم که نشد دست خود را به در سوخته حائل کردم جان شش ماهه خود حفظ نمایم که نشد حیف شد بعد سه ماهی گل من وا می شد می شد امروز بخوابد روی پایم که نشد خواستم زودتر از این بروم نزد پدر زینب اینقدر دعا کرد برایم که نشد دست بشکسته اگر یاری زهرا می کرد میشد این قطره اشک تو شفایم که نشد به همین پهلوی بشکسته حلالم کن علی خواستم دست تو را باز نمایم که نشد : یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو مسمـارِ در و غـلاف و تیغ و بازو حق دارد، اگر که مـادرم میگیرد یک دست به دیوار و یکی بر پهلو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
دوشنبه های امام حسن و امام حسینی فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید : 💔 سرهر‌سفره‌که‌پهن‌است‌گدایی‌نکنم نان‌هرسفره‌حرام‌است‌به‌جز‌نان‌حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
بیمار عشق تکیه به دارو نمیزند شیعه به جز علی به کسی رو نمیزند آدم هبوط کرد که همسایه اش شود یعنی بهشت با نجفش مو نمیزند حق با علی ست در همه احوال پس خدا هر جا علی ست حرف ترازو نمیزند تعظیم می کنم به نجف صبح و ظهر و شام قلبم خدا گواست که بی او نمیزند آیینه دار غیرت هر کس که مرتضاست از تنگنای حـادثه زانـو نمیزند یک تن نگفت در وسط کوچه ها کسی در پیش مـرد لطمه به بانـو نمیزند این روزها پرستوی مجروح مرتضی از درد شـانه، شـانه به گیسو نمیزند : اینکه ما تا به ابد، بنده ی مولا هستیم چون مسلمان شده ی چادر زهرا هستیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
فیض بیداری وقت سحرم دست علیست ای خدا شکر که بر روی سرم دست علیست عزتش مال خودش بود به من هم بخشید آبرویی که به آن مفتخرم دست علیست یاعلی گفت و عرق ریخت مرا نوکر کرد برکت نان حلال پدرم دست علیست خوب و بد نان‌خور اوییم بلا استثنا به کسی کار نداریم کرم دست علیست ذکر در روز قیامت دارم چون صراطی که ازآن میگذرم دست علیست روی اعلامیه ام بنویسید کار تلقین تن محتضرم دست علیست کــربلایم ز علی و نجف من ز حسین سفرم دست حسین و سفرم دست علیست در نجف تولیت صحن و حرم دست حسین کربلا تولیت صحن و حرم دست علیست جلوی چشم ترش فـاطمـه را میکشتند بخدا علت چشمان ترم "دست علیست" : کارهای نیــک، بسیــار است در عالـــم، ولی اَفضَل الاَعمالِ ما شعر است در وصفِ علی @navaye_asheghaan
دست خالی هرکسی آمد زیانش کمتر است معتصم وقتی شدی حال و هوایت بهتر است کیسه ی زر را نمیخواهم فقط ردّم نکن باز کن در را رضاجان، سائلت پشت در است از میان این همه کفتر که دورت میپرند میخری تو آن کبوتر را که بی بال و پر است یک سفر رفتم قم و دور حرم گفتم رضا مشهدی که آمدم سوغات صحن خواهر است آنقدر که بامرامی مثل بابایت علی می نشینی در کنار آنکه آلوده تر است بارها بین حرم برگشته ام باب الجواد دیدن گنبد از این زاویه لطفی دیگر است زودتر از عرض حاجت، حاجتم را می دهند چون گرفتارم، قسم هایم به جان مادر است خواهشاً خرج نجف تا کربلایم را بده خرج آن حتی اگر جان دادن این نوکر است : @navaye_asheghaan
لبیک یاحسین رفته بودم به زیارت که حرم گفت حسین تاشنیدم همهٔ دوروبرم گفت حسین مادرم نام را به من آموخته بود بادلی سوخته اماپدرم گفت حسین روضه خوان داشت زِ بی آبی طفلان میگفت وسط روضهٔ توچشم ترم گفت حسین همچو ققنوس نشدقسمت من قلهٔ قاف سوختم درغم توبال وپرم گفت حسین روزه بودم وسط روزترک خوردلبم تاعطش کارگرافتدجگرم گفت حسین من حسینی شده ی روز اَلستم انگار چون خداوند به بالای سرم گفت حسین : ❤️ حالا که عزت وشرف وشوکتم ز تـوست گردن به پیش خلق چرا کج کنم، حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، روزتون بخير، روزتون معطر بنام بیادسرداردلها وشهداء مدافعان وطن صلوت. اللهم صل علی محمد و آل محمد @navaye_asheghaan
يک عمر مي شود كه گرفتار اين درم گر جاى ديگرى بروم خاک بر سرم دارم هميشه منّت خدمت در اين حريم اين افتخار بس كه در اين باب، نوكـرم تا وقت مرگ دم ز ولاى تو ميزنم ذكر نفسهاى آخرم تنها تويى طبيب، در آنجا كه درد هست تنها تويى حبيب، زمانى كه مُضطرم حال و هواى هيچ كسي در سرم مباد كنج ضريح هست زمانى كه در برم اسم شما چكيده ى ايمان و آبروست بر هرچه غير حُبّ شما هست كافرم با جان من عجين شده مِهر شما و اين باشد ز پاكى و اثر شير مادرم از كودكى كبوتر اين بام بوده ام آقا نده حواله به يک بام ديگرم با گوشه ى نگاه شما ميرسم به عرش هستم كبوترى كه چو سيمرغ میپرم پرواز در هواى شما اوج عزت است مرغ بهشت هستم و اين است باورم هر روز بى گمان دل من زائر شماست فارغ ز بهمن و دى و مرداد و آذرم : دوری‌ات قلب مرا سخت بدرد آورده‌ست التیام دل بیچاره فقط پابوس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
دوباره عرض ادب عرض احترام از دور دوباره سهم یکی می شود سلام از دور سلام حضرت سلطان، مرا نمی طلبی؟ ببین چقدر فرستاده ام پیام از دور منی که دست به سینه گذاشتم هرصبح سلام داده ام از روی پشت بام، از دور اویس نیستم اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهـوی خیال مرا به یک اشاره ی کوتاه کرده رام از دور به رغم فاصله، گلدسته های تو انداخت کبوتر دلتنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک اگرچه لطف توبوده ست مستدام از دور : حال شیرین زیارتنامه خواندن درحرم می‌کشاندسوی مشهدعاقبت فرهادرا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .