eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
604 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی شادم که در حریم تو افتاده بار من آیا شود ز لطف خریدار من شوی خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو دل خسته آمدم که مددکار من شوی هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم این بار آمدم که فقط یار من شوی من ورشکسته ی گنهم، می شود شبی یوسف شوی و گرمی بازار من شوی عمرم به باد رفته به داد دلم برس من آمدم که مونس من یار من شوی آقاییم همیشه ز سلطانی شماست یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین گویا که از وفا تو گرفتار من شوی پیچیده باز در حـرمِ تو صدای من  دست شماست روزیِ کرب و بلای من : دلـم هـوای تو کـــرده شــَه خراسانی چه می شود که بیایم حرم به مهمانی؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
ای ماه که در پرده ای از نور نهانی حیف است نیایی و بیاید رمضانی حیف است با چای غم و لقمه ی هجرت ما را به سر سفره ی افطار نشانی تا چنگ فراغت شده زنجیر گلویم پایین نبرد بغض مرا آبی و نانی ای وارث فریاد علی ً ولی الله تو حاجت اوقات غم انگیز اذانی برگرد که با دست خود از بام محبت این سفره ی آلوده ی دل را بتکانی من عبد خطاکار و تو مولای خطاپوش من نیز همان هستم و تو نیز همانی جانم به فدای رمضانی که در آن ماه تو روضه بخوانی تو مناجات بخوانی امسال سر سفره ی آقای رئوفیم ای کاش تو ما را به خراسان برسانی : از هرچه‌ هست‌ دورو‌برم‌ خسته‌ام‌ فقط صحن‌ و‌ سرای شاه‌ خراسانم‌ آرزوست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .@navaye_asheghaan
هرچند که از چشم تـَرَم فاصله داری دلـهای کبوتر شده یک قافله داری ای قامت مغرب که به سجاده ی مشرق پشت سر هر سجده، دو صد نافله داری این مرغ خودش خواست که در دام نشیند آقـا، تو برای دل ما هم تله داری؟ هرچند شلوغ است حرم، دلهره ای نیست وقتی که برای همگی حوصله داری با دست خودت باز بکن این گره را هم آقا خودمانیم، عجب مشغله داری میخواستم از خود گله ای، نه، چه بگویم آقـا تو بفرما اگر از ما گله داری هرچند که ما این طرف جاده نشستیم دور و بر خود، ، یک سلسله داری گفتم که از اینجا به حرم راه زیاد است گفتی که مگر از دل خود فاصله داری؟ : از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما، خاک زر شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
روزی که خاک صحن رضا آفریده شد مهر سجود اهل سما آفریده شد خورشید از درون ضریحش طلوع کرد تا گنبدش رسید و طلا آفریده شد آوای آسمانی نقاره خانه اش پیچید تا فضا و صدا آفریده شد از حلقه های پنجره فولاد محشرش عیسی که جان گرفت و شفا آفریده شد موسی ز دست خادم و دربان صحن او وقتی مدد گرفت عصا آفریده شد از سایبان گوشه ی صحن مطهرش راهی به سوی کرب و بلا آفریده شد : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
@babolharam_netHossein Taheri - Panaham Bede.mp3
زمان: حجم: 5.21M
|⇦•پناهم بده.... (نماهنگ) و توسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کیلومترها راه از شهر من تا شهر توست ……اما از قلب من به گوشه حرم تو فقط پلک زدنی فاصله است….. ❤️ @navaye_asheghaan
دست خالی هرکسی آمد زیانش کمتر است معتصم وقتی شدی حال و هوایت بهتر است کیسه ی زر را نمیخواهم فقط ردّم نکن باز کن در را رضاجان، سائلت پشت در است از میان این همه کفتر که دورت میپرند میخری تو آن کبوتر را که بی بال و پر است یک سفر رفتم قم و دور حرم گفتم رضا مشهدی که آمدم سوغات صحن خواهر است آنقدر که بامرامی مثل بابایت علی می نشینی در کنار آنکه آلوده تر است بارها بین حرم برگشته ام باب الجواد دیدن گنبد از این زاویه لطفی دیگر است زودتر از عرض حاجت، حاجتم را می دهند چون گرفتارم، قسم هایم به جان مادر است خواهشاً خرج نجف تا کربلایم را بده خرج آن حتی اگر جان دادن این نوکر است : @navaye_asheghaan
يک عمر مي شود كه گرفتار اين درم گر جاى ديگرى بروم خاک بر سرم دارم هميشه منّت خدمت در اين حريم اين افتخار بس كه در اين باب، نوكـرم تا وقت مرگ دم ز ولاى تو ميزنم ذكر نفسهاى آخرم تنها تويى طبيب، در آنجا كه درد هست تنها تويى حبيب، زمانى كه مُضطرم حال و هواى هيچ كسي در سرم مباد كنج ضريح هست زمانى كه در برم اسم شما چكيده ى ايمان و آبروست بر هرچه غير حُبّ شما هست كافرم با جان من عجين شده مِهر شما و اين باشد ز پاكى و اثر شير مادرم از كودكى كبوتر اين بام بوده ام آقا نده حواله به يک بام ديگرم با گوشه ى نگاه شما ميرسم به عرش هستم كبوترى كه چو سيمرغ میپرم پرواز در هواى شما اوج عزت است مرغ بهشت هستم و اين است باورم هر روز بى گمان دل من زائر شماست فارغ ز بهمن و دى و مرداد و آذرم : دوری‌ات قلب مرا سخت بدرد آورده‌ست التیام دل بیچاره فقط پابوس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
دوباره عرض ادب عرض احترام از دور دوباره سهم یکی می شود سلام از دور سلام حضرت سلطان، مرا نمی طلبی؟ ببین چقدر فرستاده ام پیام از دور منی که دست به سینه گذاشتم هرصبح سلام داده ام از روی پشت بام، از دور اویس نیستم اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهـوی خیال مرا به یک اشاره ی کوتاه کرده رام از دور به رغم فاصله، گلدسته های تو انداخت کبوتر دلتنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک اگرچه لطف توبوده ست مستدام از دور : حال شیرین زیارتنامه خواندن درحرم می‌کشاندسوی مشهدعاقبت فرهادرا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
به ظاهر زائرم اما زیارت را نمی فهمم من بیچاره لطف آشکارت را نمی فهمم تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتی به دل افتادن گاه و گدارت را نمی فهمم زیارتنامه می خوانم دلم از نور لبریز است اگرچه گاه معنای عبارت را نمی فهمم تو پرواز مرا در اوج می خواهی و میدانی من از بس در قفس بودم اسارت را نمیفهمم به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم غریبی آه درد بی شمارت را نمی فهمم به هر زائر سه جا سر میزنی، دلگرمی ام این است زیارت نه ولی قول و قرارت را که می فهمم : اعتباری نیست بر حال من و اعمال من پس اگر مُردم بیا فورا بگو «این مال من» سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
باران گرفته، دل، چمدان مسافر است       ها، اضطراب عادت مرغ مهاجر است می‌گوید: «از نشاط جهان دلگرفته‌ام           یک تکه از غم تو برایم جواهر است» هی می‌رود، می‌آید و هی غصه می‌خورد     از اینکه تو نخواهی‌اش آشفته خاطر است با این همه خوش است که شاید بخواهی و این سال آخری همه دیدند زائر است پلکـش که گرم می‌شود، این گوشه ی حرم   بازار خط و ساحت فال تو دایر است تو دلبرانه می‌گذری از دل نسیم     دل آهوانه گمشده‌ی این مناظر است ذوقی که ریخته‌ست در آواز کائنات            یک گوشه از ترانگی روح شاعر است روحی که شرحه شرحه تو را دور می‌زند       روحی که رنجدیده‌ی بغض معاصر است وا کرد پلک و دید کنار ضریح توست           آغاز عاشقی‌ش همین بیت آخر است : شهر مشهد بی حریمش خانه‌ای متروکه بود ماه رخشان، قرنها منت سر ظلمت گذاشت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
روزی که خاک صحن رضا آفریده شد مهر سجود اهل سما آفریده شد خورشید از درون ضریحش طلوع کرد تا گنبدش رسید و طلا آفریده شد آوای آسمانی نقاره خانه اش پیچید تا فضا و صدا آفریده شد از حلقه های پنجره فولاد محشرش عیسی که جان گرفت و شفا آفریده شد موسی ز دست خادم و دربان صحن او وقتی مدد گرفت عصا آفریده شد از سایبان گوشه ی صحن مطهرش راهی به سوی کرب و بلا آفریده شد : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
روضه ى صحن دلم از نفس حقّ رضاست زائر كوى رضا بودن من لطف خداست جاي جاي حرمش بوى خدا مى آيد حرم حضرت او پايگه اهل ولاست هر كجاى حرمش پاى گذارم بينم محفل روضه ى سالار شهيدان برپاست زائرى از ره دور آمده بود و ديدم دست بر سينه كه گويا به لبش ذكر دعاست سر خود را ز ادب بر روى ديوار نهاد دست بر حال قنوت آمد و انگار گداست خستگىِّ ره دور از تن من بيرون رفت از همان نور كه از صحن قشنگش پيداست جان من باد فدايش كه غريبش خوانند آن امامى كه مسمىٰ به غريب الغرباست : محزون شده ام از غمِ هجران تو آقا تا کِی زِ رهِ دور سلامت برسانم...؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .