eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
605 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. در نمازم خم ابروت گرفتارم کرد صورت خاکی تو بود که بیمارم کرد موج گیسوی ترا شانه کشیدم با دست اسم زهرا وسط آمد که دلم زود شکست برکت زندگیم سفرهء خیرات تو بود پای زهرا وسط طور مناجات تو بود سالک سِیر مِن الله اِلی الله شدی یعنی از سرّ درونی خود آگاه شدی من که یک عمر ز چشم تو محبت دیدم صحبت رفتنت آمد به خدا رنجیدم اوج پرواز گرفتی بنشین حوصله کن از قضا و قدر خواهرت امشب گله کن من که عمریست شدم در همه جا مشتریت حق بده که بشود قاتلم انگشتریت ترس دارم که ضریحم دوسه تا بخش شود عطر سیب بدن تو همه جا پخش شود ای که از درد دل مضطر من باخبری قصد داری بروی، خواهر خود را نبری مانده ام با دل وامانده، بگو من چه کنم؟ موقع بوسه زدن زیر گلو من چه کنم؟ چه شده می روی و دور حرم می گردی کاشکی مثل همیشه بغلم می کردی لااقل حرف بزن، خون نخورم، دق نکنم التماس همهء مغرب و مشرق نکنم می زنم رو به همه تا نروی تا نروم وسط محرم و نامحرم این ها نروم جگرم سوخته و بی کس و کارم به خدا طاقت خندهء اشرار ندارم به خدا گریه کردی چقدر؟ داغ غمت کُشت، مرا کمکم کن نزند شمر و سنان، مُشت، مرا گله ام را برسان بعد مدینه به نجف می شوم بعد تو با حرمله و زجر طرف تو نرو تا نروم بین دو سه قلدر مست تو نرو تا نشود معجر من دست به دست گرچه قصد سر تو سایهء محمل شدن است ترس من از سر نیزه متمایل شدن است .
. . علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها   خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شه، راه را دود آهش کرد حیران، شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مهلا مهلنش بر آسمان کای سوار سر گران کم کن شتاب جان من لختی سبک‌تر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دلجوی تو تا ببویم آن شکنج موی تو شه سراپا گرم شوق و مست ناز گوشهٔ چشمی به آنسو کرد باز دید مشکین مویی از جنس زنان بر فلک دستی و دستی بر عنان زن مگو مرد آفرین روزگار زن مگو بنت الجلال اخت الوقار زن مگو خاک درش نقش جبین زن مگو، دست خدا در آستین پس زجان بر خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد، الف را دال کرد همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته بر گوشش کشید: کای عنان گیر من آیا زینبی؟ یا که آه دردمندان در شبی؟ پیش پای شوق زنجیری مکن راه عشق‌ست این، عنان‌گیری مکن با تو هستم جان خواهر، همسفر تو بپا این راه کوبی من به سر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهی مردانه باش جان خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکن معجراز سر، پرده از رخ، وامکن آفتاب و ماه را رسوا مکن هرچه باشد تو علی را دختری ماده شیرا کی کم از شیر نری؟! 📚 گنجینة الاسرار .