eitaa logo
کانال نوای عاشقان
18.4هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
426 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•هوا زِجور مخالف چو .. و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به این چشمات یاد بده هر چیزیُ نبینه تا بتونه گریه کنه .. امشب بگو آی کریمه اهل بیت امشب اومدم دره دلم روخودت قفلش کنی .. آقا میخوام فقط جای شما باشه .. همچین که این دو تا داداش باهم شوخی میکردن زور آزمایی میکردن بی بی فاطمه (س) نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. امیرالمومنین نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. یه وقت دیدن پیغمبر آروم آروم گریه میکنه هی میگه جانم حسن .. _بابا شما فرمودی بچه کوچکترُ تشویق کنن چطور شما حسنُ تشویق میکنی؟!.. صدا زد دخترم دیدم تو میگی حسین ، علی میگه حسین ، نگاه کردم دیدم همه ملائکه دارن سرکشی میکنن همه میگن جانم حسین .. دیدم اینجا حسنم غریبه ... امشب یه عهدی ببند با آقا بگو اگه اربعین رفتم کربلا برا امام حسن روضه میخونم و گریه میکنم .. آخه انقدر داداششُ دوست داره .. وقتی همه رفتن اومد وداع کنه ، صدا زد خواهرم حواست به این بچه ها باشه .. اما خواهرم من یه امانتی دارم دسته عبدالله رو گذاشت تو دست زینب .. گفت حالا که من دارم میرم این تنها یادگارِ داداشمه .. صدا زد علی اکبرم رفت ‌‌‌‌.. قاسمم رفت .. زینب خیلی مراقب این بچه باش این بچه یه غرور عجیبی داره‌ .. دستش تو دست عمه بود جلو خیمه داره نگاه میکنه .. نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا برجدال طاقت داشت هوا زِجور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید یه وقت زینب نگاه کرد دید یه گوشه شلوغ شده .. حسین از ذوالجناح افتاد .. این تیرها تو بدنه شکسته .. یه وقت دیدن عبدالله دست عمه رها کرد ، عمه بزار برم .. عمه مگه نمیبینی عموم رو غریب گیر آوردن .. مگه من مردم بزارم عموم رو شهید کنید .. من پسرِ حسنم ، من نوۀ پهلو شکستۀ مدینه ام .. یه مرتبه رسید دید عمو بیحال اُفتاده .. خون جاریِ .. هر نفسی که میکشه از این شبکه ها داره خون بیرون میزنه .. پرید بغل عمو .. حرمله گفت من سه تا تیر بردم کربلا .. این سه تا تیرُ کجا خرج کردی؟.. گفت اون وقتی که حسین یه بچه شیرخواره رو ، رو دست گرفت .. یکی از تیرای دیگرُ وقتی حسین خطبه میخوند زدم تو سینه ش .. هرچه کرد از جلو تیر در نیومد .. عاقبت تیرُ از پشت درآورد .. اما سومین تیر" رسیدم تو گودال دیدم یه بچه ای خودشُ رو بدنِ عموش انداخته ، داره از عموش دفاع میکنه .. شمشیرُ بالا آوردن دستشو آورد جلو به عمو نخوره دیدم دست به پوست آویزان شد .. گفتم این بچه کیه که نمیزاره حسینُ بکشید! آخرین تیرُ نشونه گرفت میگه زدم به این بچه .. عبدالله به سینه حسین دوخته شد
|⇦•بر کویر سفره های سائلان .. و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *امشب میخاییم برا این آقا و آقازاده هاش گریه کنیم .. از این جا به بعد سادات ببخشن منو ..* یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی بعد از آن کوچه فقط روی لب تو آه بود غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود وای مادرم .. مادرم .. اجازه بدید یه اشاره کنم هرکی میتونه عاشورایی گریه کنه .. میگه تو کوچه ها رسید به امام حسن گفت آقا منو شما هم سن و سالیم چرا انقدر زود موهاتون سفید شده؟! حضرت یه نگاه بهش کرد ، گفت ما بنی هاشم زود پیر میشیم .. سادات ببخشید این حرف حضرتُ من اینطور تکمیل کنم برات ..آره اینا ارثِ شونه یه مادر ۱۸ ساله ی پیرم دارن .. (خانوما صدامو میشنون بگم..) آره دو سه شب قبل گفتیم یه دختر سه ساله پیرم دارن .. جناده میگه حضرت اینو بهش گفت رفت ، میگه دیدم حضرت داره های های گریه میکنه .. گفتم یابن رسول الله چرا گریه میکنید آقاجان؟! فرمود جناده میدونی کجا موهام سفید شد؟!.. اون روزی که دستم تو دستِ مادرم بود .. (خواهش میکنم هرکی میتونه ناله بزنه من راحت بگم..) یه وقت دیدم کوچه تاریک شد .. یه وقت دیدم یکی داره میاد جلو .. مادرم نقش زمین شد .. ان شالله هیچ وقت نبینی چادر مادرت خاکی بشه .. دورو بر این گودال چقدر هوا تاریکه امامشونُ کشتن قیامتی نزدیکه شب پنجم ماه محرمه بدون مقدمه از عبدالله بگم برات .. یه وقت عبدالله دید صدا هل من ناصر امامش بلند شد .. اومد بالایِ بلندی بی کس و بی سپر نه سپر نه پسر .. چی میشه ای خدا میسوزه از جگر تو عطش یه نفر تشنه تو قتلگاه شمشیرو با خنجر میزاره رو حنجر پیش چشم خواهر رو به رویِ مادر میون قتلگاهش ببین غوغاست برا چی من بمونم عموم تنهاست این جا یه لحظه خانوم دست عبدالله رو رها کرد بی بی دستاشو گذاشت رو سرش .. عبدالله یه نگاهی این طرف و اون طرف کرد گفت الان وقتشه مگه تو از پسر جناده کمتری؟!.. میگن دوید به سمت عمو جانش دید یه عده دورش حلقه زدن .. اجازه بدید یه لحظه برگردم مدینه سادات ببخشید .. میدونید یاد کجا افتاد ؟ اون حلقه ایی که دور علی زدن .. مادرش زهرا رفت جلو دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت یه نامردی گفت قنفذ زهرا نمیزاره علی رو ببریم چه کنم ؟.. گفت دستشو کوتاه کن .. انقدر با قلاف به دستِ مادر زد .. رسید به اون حلقۀ کینه .. رفت میون این نامردا .. یه وقت دید یه نامردی شمشیرشُ برد بالا .. دوید دستشو سپر کرد .. چنان زد رو دست عبدالله ، افتاد رو سینۀ حسین .. فکر کردی روضه عبدالله اینجا تموم میشه؟.. یهو یه نفر گفت برید کنار حرمله داره میاد گفتن حرمله بچه مزاحمه .. یه حرفی بهت بزنم ببخشید توروخدا برو امشب فکر کن رو این حرف من .. حرمله تیر زیاد زده کربلا اگه به عباس تیر زد فاصله داشت اگه علی اصغرُ زد با فاصله زد .. اگه به سینه حسین زد فاصله داشت .. اما اینجا راحت ایستاد از یه فاصلۀ نزدیک تیرُ گذاشت رو کمان چنان زد تو گلویِ عبدالله ..* دوتا داغ دوتا مصیبت عظما مدینه رو دل امام حسن سنگینی میکرد .. یکی بازویه مادر بود .. که هر دو تا رو تو کربلا بچه هاش دیدن .. یکیش امشب عبدالله بود ، یکی ام شکستن سینه استخوان های مادر فردا شب برات میگم با قاسمش چه کردن .. حالا با همین اشک چشمت دستتو بیار بالا شب پنجمه شبِ امام حسنُ یتیمشه به نیت پنج تن تو همین حالتون همه باهم پنج مرتبه همه باهم اللهم عجل لولیک الفرج ..
1. پر گرفته به اندوه و حسرت 94.mp3
9.85M
( علیه السلام ) سینه زنی ( زمینه ) بر گرفته به اندوه و حسرت شب پنجم محرم الحرام 1394 هیئت ثارالله ، قم
عمو ببین از نفس فتادم به خیمه بشتاب برس به دادم زاده دلبری کریمم با تو در این بلا سهیمم دیدن من بیا یتیمم عمو حسین جان به درگه تو خادمم نهال ال هاشمم فدایی تو قاسمم عمو حسین عمو عمو عمو حسین **** دوباره کامم پر از عسل کن چو زنده دیدی مرا بغل کن از سُم اسب قاتلانم گرچه شکسته استخوانم اشک تو شد بلای جانم عمو حسین جان به سینه و به سر نزن عمو بیا کنار من بیا زیارت حسن عمو حسین عمو عمو عمو حسین **** گرفت بغض غمت گلو را نشد که یاری کنم عمو را رفتن من خجالتت داد بردن نعش تازه داماد تازه بر عهده تو افتاد عمو حسین جان فدای دیده ترت مرا قسم به مادرت ببر کنار اکبرت عمو حسین عمو عمو عمو حسین
‍ نوحه حضرت قاسم (ع) ای کربلانون تشنه لب قربانی قاسم صحرای عشقین یاره لی طرلانی قاسم یاتما یارالی دور گیدک زهرا مارالی دور گیدک ای وای عزیزیم لای لای عزیزیم 🕳🕳🕳🕳🕳🕳 قالدی بزکلی حجله گاهون یاندی قلبیم قانه باتان سینون مثالی قاندی قلبیم گلدی سسون میدانیدن اودلاندی قلبیم اختارموشام سندن ساری هر یانی قاسم یاتما یارالی دور گیدک زهرا مارالی دور گیدک ای وای عزیزیم لای لای عزیزیم 🕳🕳🕳🕳🕳🕳 ای وای بولوبدی باشوی خنجر عزیزیم جسمون اولوبدی گل کیمی پرپر عزیزیم گل سینمون اوستون ایله بستر عزیزیم لای لای دیوم یات اغلادوم زهرانی قاسم یاتما یارالی دور گیدک زهرا مارالی دور گیدک ای وای عزیزیم لای لای عزیزیم 🕳🕳🕳🕳🕳🕳 گوزدن اخان مرجانلاری زهرایه سای ویر قلبیم سنیقدی سسلینده باری های ویر قانلی دوداقوندن منه بیر بوسه پای ویر اولسون او بوسه اکبرین احسانی قاسم یاتما یارالی دور گیدک زهرا مارالی دور گیدک ای وای عزیزیم لای لای عزیزیم 🕳🕳🕳🕳🕳🕳
‍ ⚜️🍂⚜️ ذکر توسل _ شب ششم محرم _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _کربلایی حسین سیب سرخی⚜️🍂⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ ❗️ توجه ❗️: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" *حسین ... شب ششمم محرم،شب قاسم بن الحسنِ، یتیم امام حسنِ ،یه جوری ناله بزن،مادرش بیاد تو مجلس* چگونه جسم تو را تا به خیمه ها ببرم تو تکه تکه ای باید جدا جدا ببرم نشسته ام به کنار تن تو می گريم به فکر رفته ام آخر چه سان تو را ببرم مرا که داغ علی اکبرم زمینم زد نمی شود که تنت را به روی پا ببرم اگرچه نیست به دوشم ولی اگر هم بود نمی شد این بدنت را روی عبا ببرم برای اینکه دگر خردتر از این نشوی تن شکسته ات از زیر دست و پا ببرم یتیم بودی و اينها نوازشت کردند به زودی این خبرت را به مجتبی ببرم چه کار می کنی آخر به زير پاي نعل عمو رسیده کنارت بیابیا به برم ای حسین ....... ✼✾══┄══✧══┄