.
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#زمینه #فاطمیه
کربلایی حسین سیب سرخی 🎤
راهمونو بست فکرشم نمیکردم
مادرم نشست فکرشم نمی کردم
گوشواره شکست فکرشم نمی کردم
یکی نبود بگه نامرد بس کن یه زنه
فکرشم نمی کردم اینجور بزنه
قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت
آهِ مادرُ ؛ نه نمیره از یادم
من دوشنبه رو ؛ نه نمیره از یادم
دیوار و سرُ ؛ نه نمیره از یادم
سند غربت بابا امضا شده بود
نه نمیره از یادم اون رویِ کبود
لبخندِ رو لبای بابامونُ گرفتن
بی دینای مدینه دنیامونُ گرفتن
قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت
روزگارِ من ؛ با غم دلم سر شد
حالِ مادرم ؛ هر دقیقه بدتر شد
درد پدرم دیگه چند برابر شد
نمی دونم چرا دستاش بالا نیومد
هِی نفس نفس می زد حرفی نمی زد
سنی ندارم اما موهام همه سپید شد
دیدی سر جوونی ناموس ما شهید شد
قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندمُ یه کوچه من موندمُ خجالت
👇
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه فاطمیه (روضهیِ بستر) سبک چه بگویم...
بستریه مادرِ من ای وای
بَده حال و روزِ حسن ای وای
بُقچهایه تو دستایِ زینب
بقچهای با سه تا کفن ای وای
از دنیا دلگیره و دلسرده
کفنِ... خودشو حاضر کرده
یه جَوُون مرگشو بخواد درده
واویلا یازهرا
واویلا وای مادرم وای مادر (۴)
این روزای آخرشه ای وای
باغِ لاله بسترشه ای وای
دستشو که رو پهلو میذاره
روضهخونِ دخترشه ای وای
غروبِ غمِ حسینِ زهرا
می ریزن تو خیمهیِ آلُالله
میشْکنه پر و بالِ دخترها
واویلا یا زهرا
واویلا وای مادرم وای مادر (۴)
#فاطمیه #زمزمه #بستر
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.👇
.
#فاطمیه
#آجرک_الله_یا_بقیت_الله
#بسیار_جانسوز
#زمینه_روضه_ای (ان شاالله حقش ادا بشه)
بی کسی ، خیلی سخته برای یه مرد
آخه مرد ، نمیتونه شکایت کنه
رفتی و ، فکر نکردی تو این بی کسی
حیدرت ، با کی میتونه خلوت کنه؟
میریزم رو جسمت آبو
از شرمندگیت آب میشم
اون زخمی که پنهون کردی
داره میزنه آتیشم
یلحظه وا بکن یاسم چشاتو
نگاه کن حال و روز بچه هاتو
دلم از سینه داره کنده میشه
اخه نشنیدم امشب من صداتو
بند دوم
خسته ای ، خیلی خواب تو سنگین شده
حق داری ، آخه خیلی دادم زحمتت
یاس من ، امشبو دیگه آروم بخواب
میدونم که دیگه رفته بود طاقتت
خیلی غصه هامو خوردی
سیلی خوردی جای حیدر
پشت در زدن آتیشت
جونت شد فدای حیدر
دیگه وقتش شده آروم بخوابی
چقد لاغر شدی خانوم خونم
خیالت جمع باشه از یتیمات
یجوری این روزا رو میگذرونم
بند سوم
حالا که داری میری ببین دور تو
حلقه بستن یتیمای تو فاطمه
مادری کن برا بار آخر گلم
میبینی غرق اشکه چشای همه
حیدر میمونه و طفلا
نیمه شب میری واویلا
حسینت رو پات افتاده
حسنت میگه وا اُماه
نزار زینب بفهمه داری میری
یکاری کن دلش آروم بگیره
نوازش کن غریب کربلاتو
یکاری کن حسن داره میمیره
مجموعه اشعار #خادم_زینب
#زمینه
#شام_غریبان
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#وداع
#علی_انسانی
کبوترمن مپر زلانه مبرصفارا زآشیانه
زجوجه هایت چرابریدی روی زلانه چراشبانه
مزن شرارم مبرشکیبم تمام،دردم تویی طبیبم
میان دشمن ببین غریبم مکن کناره ازین میانه
کتاب عمرم ورق ورق شدغروبگونه رخ شفق شد
چه شدکه دست توبیرمق شدکه موی زینب نکرده شانه
زمن توخود راجدانکردی زچنگ دشمن رها نکردی
نشان گرفتی به سینه امانشان ندادی به من نشانه
کسی چه داندچه کرده دشمن چه گشته باتوچه کرده بامن
توراکشانده میان کوچه مرانشانده به کنج خانه
گل لبت ناشکفته بهتر رخ تو ازمن نهفته بهتر
حدیث کوچه نگفته بهترکه باشد این قصه محرمانه
🔹
.
❣﷽❣
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
دلتنگ روضه ایم و محیّا نمی شود
بی اشکِ روضه عقده دل وانمی شود
یارب چه کرده ایم که درشهرمدتی است
تعطیل گشته روضه و برپا نمی شود
باب الحسین(ع)درگه خیراست وفتح باب
بی اذن وبی عنایت زهرا(س)نمی شود
بی بی سلام دعوتمان کن به روضه ها
بی روضه درد عشق ، مداوا نمی شود
بی بی سلام سینه ما داغدار توست
غم بیش ازاین دراین دلمان جانمی شود
ما بیقرار ِآمدنِ فاطمیه ایم ...
بیگانه اند هیئتیان با ، نمی شود
بی بی تورابه حقِّ سلیمانیِ عزیز
بنما عنایتی که گره وا نمی شود
علی ساعدی
@navaye_asheghaan
4_260030269426240964.mp3
2.27M
داغلار آغلار داشلار آغلار
ماتمونده یا حسین
نیزه لرده باشلار آغلار
ماه ماتم باشلانوبدی
غملی گوزلر یاشلانوبدی
اهل عالم گیدی قاره
سرور دین حیدر آغلار
دل غمونده داغلاروخ بیز
عاشقانه آغلاروخ بیز
عاشق مولا اولانلار
آه و افغان ایلر آغلار
قورموشوخ ماتم اساسی
شیعه گیدی غم لباسی
گوز یاشی توکدی عذاره
قطب دین پیغمبر آغلار
ماتمونده عالم آغلار
آدم آغلار خاتم آغلار
غم ائله غمدیور بو غمده
مومن آغلار کافر آغلار
آغلوری گوگده ملک لر
اوخشوری محراب و منبر
بیر قولاق وئرسن گوررسن
مسجد اوخشار منبر آغلار
غصه دن طاها سیزیلدار
حضرت زهرا سیزیلدار
سسلوری ای وای اوغول وای
مادر غم پرور آغلار
عاقل و دیوانه آغلار
کعبه و بت خانه آغلار
بو غم عظماده شیعه
آچ گوزون گور کیملر آغلار
شاه دینین یاسی گلدی
روز عاشوراسی گلدی
آتش غمده یانانلار
گل آدیوی سسلر آغلار
آت اورک بیر کربلایه
اوردا باخ شور و نوایه
بیر نظر سال قتلگاهه
حنجر اوخشار خنجر آغلار
محنت مولا قوتولماز
سوز یازاندا پرده لی یاز
ساخلا ال یازما «شهابی»
خامه اوخشار دفتر اغلار
4_5987714675876301135.mp3
1.44M
@majmaozakerine
#زمینه #بستر #فاطمیه۹۹
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#داوود_قاضی
ای یاس قد کمونم / تویی آروم جونم
بمیرم من برا تو / خانوم خونم
سنی نداری زهرا / خیلی جوونی زهرا
میمیرم من بعد تو / میدونی زهرا
میدونم که چقدر دردات زیاده
مدارا میکنی با زخم پهلوت
نگاهت رو نگیر از من عزیزم
خودم دیدم زدن بد جور به بازوت
من و ببخش عزیزم - دستای من رو بستن
جلو چشام گله من - حرمتتو شکستن
گریه نکن عزیزم / نمیتونم ببینم
میخوام امشب تا صبح پیش تو بشینم
بعد سه (دو) ماه میبینم / تو کار خونه کردی
به سختی موی زینب / رو شونه کردی
شب و روز پیش تو اشکام میباره
برا دردات که درمونی نداره
رو شونت کم بخوابون زینبت رو
آخه دستات دیگه جونی نداره
دیدم میون بستر - افتاده بودی زهرا
کفن ها رو به زینب - تو داده بودی زهرا
.
🍂زبانحال مولانا امیر المومنین علیه السلام در کنار بستر همسر مهربانش🍂
یاتما ای بلبل گلشن/اوره گیم آلیشدی غمدن
بیله یوز دوتما علیدن/فاطمه عم اوغلووام من
دور نازیله یاتما بیله
دورمنی آغلاتما بیله
دورگون کیمی باتما بیله
دور یانیرام من
___________
یاتما ای خسته نگاریم/قالمیوب صبرو قراریم
سنه دیلخوشام بولورسن/اویان ای وفالی یاریم
دور چوخدی دیلده محنیم
دورکمگیم یوخدی منیم
دور قویما سولسون چمنیم
دور یانیرام من
___________
ای پرستوی مدینه/ سنی یوردی اهل کینه
یوخ دوزوم فراقه گیتمه/ رحم ایله بو دل حزینه
دور گورنجه غصّه لیم
دور من عم اوغلون علیم
دور قویما اشکی اَلیم
دور یانیرام من
_________
روبه قبله یاتما راحت/یوخدی دیلده تاب و طاقت
قاپیمیز اَلولاناندان/سندن اولوشام خجالت
دور مندن اوز دوتما بیله
دور قویما قدّیم بوکوله
دور دم غنیمتدی هله
دور یانیرام من
______
(بیکَسم) ای گُل طاها/سنی دیلدن سالیب اعدا
آل قوجاقه بو حسینی/آز قالور جان ویره زهرا
دور بالالار قویما سولا
دور قویما غم قلبه دولا
دور دردیمه یوخدی دوا
دور یانیرام من
التماس دعای فرج
✍شعر از: کربلایی مهدی عبادی
درخواست نزول غذای بهشتی
در یکی از روزهای سخت زندگی که گرسنگی بر خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله فشار آورد، حضرت فاطمه علیها السلام وضو گرفت و پس از خواندن دو رکعت نماز دست به دعا برداشت و عرض کرد:
«یا الهی و سیدی هذا محمد نبیک و هذا علی ابن عم نبیک الهی انزل علینا مائدة من السماء کما انزلتها علی بنی اسرائیل اکلوا منها و کفرو بها، اللهم انزلها علینا فانا بها مؤمنون».
خدایا! سرورا! این پیغمبر تو محمد صلی الله علیه و آله است و این علی علیه السلام پسر عموی پیغمبر توست. ای خدای من! مائده ای از آسمان برایشان بفرست، چنانکه بر بنی اسرائیل فرستادی و آنان از آن غذا خوردند و ناسپاسی کردند، ای پروردگار من! آن مائده را بر ما فرو فرست که ما در قبال آن مؤمنانیم.
ناگهان ظرفی از غذا و طعام بهشتی نازل شد که بوی عطر آن منزل علی علیه السلام را معطر ساخت، امام علی علیه السلام پرسید:
أنی لک هذا؟
این غذای عطرآگین از کجاست؟
قالت: هو من عندالله. فقال النبی صلی الله علیه و آله: الحمدلله الذی ارانی بنتا مثلها کمثل مریم «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عندالله»(15)
فاطمه علیها السلام پاسخ داد: از جانب پروردگار است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حمد و ستایش خداوندی را که دختری به من عطا فرمود، مانند حضرت مریم که «هرگاه زکریای پیغمبر در محراب عبادت او حاضر می شد، پیش او خوردنی می یافت. می گفت: این ها از کجاست؟ مریم جواب می داد: از جانب پروردگار». (16)
(16) بحار الانوار، ج 35، ص 251؛ تفسیر فرات کوفی، ص 199 ؛ احقاق الحق، ج 10، ص 322.
🍃🍃🌾🍃🍃🌾
مناقب و مصائب علی علیه السلام
سلمان می گوید: روزی به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کردیم: یا رسول الله! خلیفه بعد از تو کیست؟ بفرمایید تا او را بشناسیم؟
فرمود: ای سلمان! ابوذر و مقداد و ابوایوب انصاری را نزد من بیاور. در این هنگام ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله پشت در حجره بود.
حضرت فرمود: گواه باشید و سخن مرا بفهمید که علی بن ابی طالب وصی و وارث من و قاضی دین من و ذخیره من است. اوست فارق بین حق و باطل و اوست امیر و حکمران مسلمین و امام پرهیزگاران، و پیشوای سفید چهرگان، و حامل لوای پروردگار عالم در محشر، خلیفه بعد از من او و فرزندانش بعد از او هستند. سپس از پسرم حسین ائمه نه گانه که آنان راهنمایان و هدایت شدگان تا روز قیامت هستند. از انکار امتم نسبت به برادرم و همدستی آنان علیه او و ستم آنان بر او و گرفتن حق او به خدا شکوه می کنم.
سلمان می گوید: عرض کردیم: یا رسول الله! این خواهد شد؟
فرمود: بلی. بعد از آنکه از غیظ پر شد، مظلوم کشته می شود، و به این مصائب و ستمها صبر می کند. سلمان می گوید: وقتی فاطمه علیها السلام این سخنان را شنید جلو آمد و با حال گریه پشت پرده قرار گرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دخترم! چرا گریه می کنی؟
عرض کرد: آنچه درباره پسر عمویت و فرزندانم گفتید شنیدم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به تو نیز ظلم می شود و از حقت کنار زده می شوی. تو اول کسی از خاندانم هستی که به من ملحق می شوی، یا فاطمه! من در صلح و صفا هستم با کسی که با تو در صلح و صفا است، و در ستیز هستم با کسی که با تو در ستیز است. تو را به خداوند تعالی و به جبرئیل و به مؤمنین شایسته می سپارم.
فاطمه عرض کرد: منظور از مؤمنین شایسته کیست؟
فرمود: علی بن ابی طالب. (6)
(6) الیقین، سید بن طاووس، ص 487، باب 195.
🌿🌼🍃🌿🌼🍃
🌷 امیرالمومنین امام على (عليه السلام) :
✍ كسى كه #توبه را به فردا حواله دهد ، از هجوم مرگ در معرض بزرگترين خطر است !
📚 ميزان الحكمه ، ج۲
☀️
#حضرت_زهرا
من بحر نهفته در سبویم
فریاد شکسته در گلویم
بحری شده ام تمام گوهر
در مدح و ثنای کفو حیدر
آن شمسۀ عالم هدایت
پیوند رسالت و ولایت
او کوثر و نور و قدر و طاهاست
او مریم یازده مسیحاست
گلواژهء وحی بر لب اوست
صد لیلۀ قدر هر شب اوست
وقتی به نماز بست قامت
کردند فرشتگان قیامت
دیدند خدای بی نیازش
فخریّه نموده بر نمازش
چون پرتو حق که تابد از طور
تابید شبی ز چادرش نور
زآن نور که بود نور ایمان
هفتاد یهود شد مسلمان
از عصمت او حجاب جوشد
جز او که ز کور چهره پوشد؟
حیدر که امامت و ولایت
دارد به جهان بی نهایت
چون فاطمه اش دُر سخن سُفت
رازی ز کمال خویشتن گفت
حیرت زده رو به قهقرا رفت
یکباره به نزد مصطفی رفت
احمد که ز قصّه بود آگاه
لبخند زد و شکفت ناگاه
کای کّل علوم را تجسّم
بنشین به برم بزن تبّسم
کاین راز نگفته با تو گویم
زهراست محمّد و من اویم
با این همه داشت دستش آماس
گرداند ز بس به خانه دستاس
چون ذات خدای خود یگانه
با فضّه شریک کار خانه
فردوس گدای فضه اوست
خاک کف پای فضه اوست
ای منطق تو پیام قرآن
بر هر نفست سلام قرآن
قرآن به تو قلب خود گشوده
مشتاق تلاوت تو بوده
ای دختر نور و کفو یاسین
ای بضعهء خاتم النبیین
تو لیلهء قدر کبریایی
تو مادر کل انبیایی
قرآن به فضیلتت گواه است
هر لحظهء تو هزار ماه است
ای حامل وحی هم کلامت
خوانند پیمبران امامت
کوثر نمی از محبت تو
تطهیر گواه عصمت تو
تهلیل تو بهترین شهادت
تسبیح تو بهترین عبادت
ای ملک خدا مدینهء تو
جنت نفسی ز سینهء تو
یک خوشه ز خرمنت کرامت
یـک غنچه ز دامنـت امـامت
یک قطره ز اشک توست کوثر
یک سایه ز قامت تو محشر
یک حکم تو را هزار طاعت
یک اجر محبتت شفاعت
سرمایـۀ ما ولایت توست
آن هم همه از عنایت توست
بانوی همیشۀ جهانها
عمر تو فراتر از زمانها
هر نکته که حاجت بیان است
از تربـت مخفیات عیان است
با آنکه به خاک بی نشانی
خورشید هزار کهکشانی
هرچند که قبر تو نهان است
خاک تو فراتر از جهان است
بر عرشۀ فُلکِ تو فَلَک چیست
در وُسعتِ مُلکِ تو مَلَک چیست
ارکان وجود محکم از توست
ملک و ملکوت عالم از توست
مسکین تو ای ملیکۀ دین
صد باغ فدک دهد به مسکین
بالله به بهشت ناز داری
تو کی به فدک نیاز داری
تو بهر علی قیام کردی
خود را سپر امام کردی
احقاق فدک برای این بود
کآن در ید دشمنان دین بود
دشمن ز شما فدک ستاند
تا دست علی تهی بماند
تو یار امام راستینی
تو دست خدا در آستینی
جز دست خدا کسی نشاید
کز دست علی گره گشاید
از فتنهء شوم اهرمن ها
قرآن و علی شدند تنها
در شهر مقدس مدینه
شد باز دوباره باب کینه
از فتنه به دوششان حطب ها
بدذات تر از ابولهب ها
در بیت رسول پا نهادند
در را به غضب فشار دادند
دردا که تو را به خانه کشتند
با ضربت تازیانه کشتند
خاکم به دهن، به ضرب سیلی
خورشید مدینه گشت نیلی
تا چند کنایه و اشاره؟!
والله شکست گوشواره
فریاد که پاره شد گلویم
بگذار همان به پرده گویم
تاریکی محض نور را کشت
شیطان به بهشت حور را کشت
پاداش رسول، خوش ادا شد
یک آیه ز کوثرش جدا شد
آن آیه در نهفته ات بود
محسن گل ناشکفته ات بود
ای آه نهان درون سینه
ای تیرگی شب مدینه
تو گریۀ مخفیانه دیدی
تو دفن بدن شبانه دیدی
مولا ز فراق خونجگر بود
از هر شب خود غریب تر بود
می ریخت سرشک بر عذارش
می کرد نگه به قبر یارش
کای قبر، امید حیدر است این
پاکیزه گل پیمبر است این
جانان من است این تن پاک
آرام به بر بگیرش ای خاک....
استاد حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀
#حضرت_زهرا
ای کاش آه عمرِ مرا سر بیاوَرَد
یا یار رفته را دمِ آخر بیاوَرَد
ای کاش باز پا شود اینبار فاطمه
آبی برای شستنِ حیدر بیاوَرَد
ای کاش ردِ خونِ تو میشُست فضهات
یا محرمی به خانهی من در بیاوَرَد
آتش گرفته لانهام و هیچکس که نیست
مرحم برای زخمِ کبوتر بیاوَرَد
دیدی چگونه جفتِ مرا بی هوا زدن
بالت شکست داد مرا در بیاوَرَد
من چند بار شستهام هم نیامده
ای وای اگر که زخمِ تو سر بر بیاوَرَد
در زیرِ نورِ ماه کبودیت دیدنی است
باید که فضه چادر و معجر بیاوَرَد
این یک کفن کم است جراحات خونی است
باید که چند تکهی دیگر بیاوَرَد
رفته حسن به گریه که سلمان خبر کند
تا او مرا به دوشِ ابوذر بیاوَرَد
غرق تَرَک تویی و به جبریل گفتهام
تابوت را چو ابر روی پَر بیاورد
آهسته میروی به رویِ بالِ جبرئیل
تاکه تو را کنارِ پیمبر بیاوَرَد
من که توان نداشتم ای کاش دستِ او
این میخ را زِ پهلوی تو در بیاوَرَد
حسن لطفی
🍂🌿🍃🍂🌿🍃
#حضرت_زهرا
ببار ای آسمونِ ابری من
برای من برای بچههامون
منم دارم برای تو میبارم
چقد مثل همه حالِ چشامون
دیگه دستام، هم بالا نمیاد
نمیشه پاک کنم اشک چشاتو
نریز اینقدر، حرفاتو رو بغضت
بگو من هم بدونم غصههاتو
ما که از هم چیزی پنهون نداریم
منم میگم همه درد دلا رو
فقط یه چند تا زخمه که بمونه
خودت میبینی فردا شب اونا رو
برای اینکه تو سالم بمونی
همه چیمو روی پاهات میریزم
امیرالمومنینِ من تو خوب باش !
تو خوب باشی منم خوبم عزیزم
همین فردا یه کم نون میپزم تا
پس از من سفرهتون خالی نمونه
موهای دخترم رو هم میبافم
با این دستام اگر چه نیمه جونه
ببین بغضش رو داره قورت میده
با خندهت کامِ تلخش رو عسل کن
نذار تا حس کنه خالیه پشتش
جای زانوت، زینب رو بغل کن
خدا مرگم بده داره میلرزه
داره با خودخوریهاش سیر میشه
چه باری روی دوشش مونده طفلی
حسن داره با رازش پیر میشه
همه دلشورههام مال حسینه
حواست باشهها، زود تشنه میشه
شبا بالا سرش یادت بمونه
بذار یه کاسه آب باشه همیشه
آخه تو کربلا تشنهش میذارن
به روی بچههاش آب و میبندن
نبین اینجا من و تو بغض کردیم
تو اونجا به لبِ خشکش میخندن
همینکه یاد روضههاش میافتم
حالم بدتر میشه؛ هی میرم از حال
حلالم کن که میرم از کنارت
قرار بعدیِ ما توی گودال ...
رضا قاسمی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
⭕️ #حدیث_روز
🔸پیامبر اکرم (ص):
🔹آيا شما را به چيزى با فضيلتتر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم؟ آن چيز اصلاح ميان مردم است، زيرا تيره شدن رابطه ميان مردم ريشه كن كننده دين است. ( نهج الفصاحه،ص۲۴۰، ح ۴۵۸ )
🌻🌻🌻
#حضرت_زهرا
آتش گرفتی ناگهان آتش گرفتم
با ناله ات تا آسمان آتش گرفتم
در پیش چشم دشمنان آتش گرفتی
در پیش چشم دشمنان آتش گرفتم
همسایه دیدند پشت در فتادی
با خنده همسایگان آتش گرفتم
در بین آتش ذکر لبهایت علی بود
والله زهرا آن زمان آتش گرفتم
پشت در خانه لگد خوردی بمیرم
من با نگاه دیگران آتش گرفتم
از کوچه ها رد میشوم با دیده تر
با طعنه های این و آن آتش گرفتم
این خانه را آتش زدن آتش گرفتی
آتش گرفتم پیش من آتش گرفتی...
محمد حبیب زاده
🍂🍂🍂🍂
#حضرت_زهرا
بر غم پیدا و بر درد نهانم گریه کن
بر مصیبت های من آرام جانم گریه کن
حرف دارد بر من و بر گریه ام همسایه ام
بر من و بر غربت اشک روانم گریه کن
عمر با هم بودن ما کمتر از ده سال بود
در بهار زندگی مان بر خزانم گریه کن
با تو گرچه بسته ام لب از سخن گفتن علی
باش با زبان گریه هم زبانم گریه کن
کودکانم در نیامدن هنوز از آب و گل
آه بر بی مادری کودکانم گریه کن
میخ در پهلو شکست از من ولی گشتم کمان
زیر بار غصه، بر قد کمانم گریه کن
وقت غسل من که ناغافل تو دستت می خورد
بر کبودی های نقش بازوانم گریه کن
می شوی دلتنگ من، من می شوم دلتنگ تو
شب به شب بیا به قبر بی نشانم گریه کن
رسول رشیدی راد
🥀🥀🥀🥀
#حضرت_زهرا
فقیر بانویی ام كه غنیّ بذّات است
همان زنى كه كرم از كرامتش مات است
فقط نه ما كه براى پیمبران ، محشر
مدال فاطمیون مایه مباهات است
ببین ولایت اورا به سیزده معصوم
بگو كه حضرت زهرا بزرگ سادات است
علیست حق و مع الحق همان مع الزهراست
براى فاطمه او لایق مواسات است
سه جمله خطبۀ او افتخار آل الله
سه آیه كوثر او آبروى آیات است
عیار خطبۀ زهرا فراتر از انجیل
دو خط فضیلت زهرا وراى تورات است
دخیل حرمت تسبیح فاطمه است، نماز
كه واجبات گهى گیر مستحبات است
نصیب دوست او بهترین تحیات و
نصیب دشمن او بدترین مجازات است
چه بانویى ، حسنین اش گرسنه خوابیدند
ولى براى فقیران به فكر خیرات است
نوشته اند كه بعد از وفات صد موقف
نگاه مادرى اش دستگیر اموات است
نوشته اند ائمه فقط دو قطره ى اشك
براى مادر ما افضل العبادات است
شنیده ایم مدینه به او سرى نزدند
امان ز حال مریضی كه بى ملاقات است
محمد جواد پرچمی
🍂🌾🌿🍂🌾🌿
.... باید نوشت
ای تو ماه بی مزار و ای بهشت بی بدیل
بر ضریحی که نداری بسته چشمانم دخیل
تا که رویت ارغوانی گشت و چشمانت کبود
در خروش آمد فرات و در تلاطم رود نیل
پاره ی قلب پیمبر - فاطمه - بعد از پدر
دید از امت فراوان رنج با عمر قلیل
زیر بار حرف حق دشمن نرفت و فاطمه
هرچه آورد از برای غاصب حقش دلیل
گشته اند ابلیس تا بال ملک را بشکنند
در دل تاریخ داریم آدمی از این قبیل
ماجرای پشت در ، آتش ، لگد ، این است این
بیت زهرا قتلگاه و محسن اش اول قتیل
روی برگ لاله های سرخ می باید نوشت
در میان آتش افتاده ست فرزند خلیل
داستان هجمه بر بیت خدا را بشنوید
محو شد آنجا سپاه ابرهه با هرچه پیل
گشت «یاسر» عبرت آموز از برای دیگران
هر که شد خصم ولایت می شود آخر ذلیل
**
محمود تاری «یاسر»
🍂🌿🍃🍂🌿🍃