eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
602 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۳ موسم غم گشته،شام ماتم گشته در شب داغ علی(صبر ما کم گشته)۲ سوزد هر دل ز غم شام غریبان علی غرق غم شد دل ما از غم هجران علی آه و واویلتا واویلا واویلا۲ کشته ی ظلم و ستم،شد امیرالمؤمنین از غم داغ علی(شیعه گردیده غمین)۲ داغ حیدر زده بر جان و دل شیعه شرر ریزد از غربت مظلوم جهان اشک بصر آه و واویلتا واویلا واویلا۲ در ره دین خدا،جان حیدر شد فدا خانه ی شیر خدا(گشته چون بزم عزا)۲ قامت نور دو چشمش حسنین خم شده است صبرشان از غم بابای غریب کم شده است آه و واویلتا واویلا واویلا۲ از غم داغ علی،خانه شد غرق محن اشک غم یاد پدر(ریزد از دیده حسن)۲ جان عباس و حسین از غم او بر لب شد خونجگر از غم داغ پدرش زینب شد آه و واویلتا واویلا واویلا۲ @navaye_asheghaan
۱۲ (شام غریبان) شده شام غریبان گل فاطمه بر زمین فتاده نور دل فاطمه در عزا زینب است جان او بر لب است وا حسینا۲ زده آتش عدو به خیمه های حسین می کنند کودکان گریه برای حسین بین دشت جنون تن او غرقه خون وا حسینا۲ پیکر شهیدان به روی خاک زمین شد شهید ستم نور خدای مبین گل زهرا نشان دیده اش در فشان وا حسینا۲ بر زمین تمام گلان پرپر شده پاره پاره تن علی اکبر شده زد به جانش شرر ریزد اشک از بصر وا حسینا۲ دیده گریان شده دختر خیر النسا در کنار گلان پرپر کربلا ساقی کربلا شده دستش جدا وا حسینا۲ خواهر غم گرفته ای به دشت بلا در کنار خیمه گرفته بزم عزا با غم و اشک و آه نگهش قتلگاه وا حسینا۲
. .. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره در دلت آقا غم شام غریبان است به خیمه گاه شدی حاضر چرا که عمه گریان است ببین که چشم به راه توست میان خیمه ای سوخته صدای ناله ی ایتام به قلبش آتش افروخته به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 میان قتلگاه رفته رقیه دیدن بابا کنار پیکری بی سر که دارد نقش ردّ پا چگونه دختری معصوم گلوی پاره اش دیده به یاد کام عطشان ِ پدر یک دم نخوابیده رسیده جان او بر لب امان داده به او زینب به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 دوباره مادر اصغر به یاد لعل شیرخوار است به یاد حنجر پاره میان خیمه بیدار است بمیرم که نمانده است قراری در دل ایتام چگونه می روند فردا با زجر و شمر به سمت شام عقیله خون جگر گردد با دشمن همسفر گردد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇 @navaye_asheghaan
اشعاری برای شروع جلسه ۱۰ شب محرم من آمده ام تا که امانم بدهی دلمرده رسیده ام که جانم بدهی امشب شب اول است و من منتظرم تا اِذن عزا به دیدگانم بدهی با اشک شما بزم عزا برپا شد طومار شریف نوکری امضا شد با ناله ی مادر تو زهرا امشب پرونده ی شبهای محرم وا شد من خسته کبوترم هوایی ام کن مهمان حریم آشنایی ام کن با قافله آمدم شب دوم ماه همراه عقیله کربلایی ام کن ... ای آرزویِ هر شب مهتاب بیا ای صبر و قرارِ دل بی تاب بیا یک سفره ی بغض و گریه آوردم با .. غم های رقیه جان ارباب ، بیا ... بر سینه ی خسته ام کمی آه بده بر قلب شکسته سوز این ماه بده شبهای محرم است و دستم خالیست این حرّ پشیمان شده را راه بده ... دنبال توأم ، ای نفسم پس برگرد سخت است به کویت برسم پس برگرد حساس به نام زینبی میدانم بر عمه ی سادات قسم پس برگرد ... من منتظرم که خاک پایت بشوم لبریزِ ترنم صدایت بشوم امشب غمِ قتلگاه دارم به دلم لب تر کن از این روضه فدایت بشوم ... ای یوسف فاطمه بیا گریه کنیم با زخم عمیق روضه ها گریه کنیم امشب تو بیا کنار هم مهدی جان با داغ یتیم کربلا گریه کنیم دنیای بدون تو عذاب است عذاب بی تو دل عاشقان خراب است خراب ما تشنه ی دیدار و تماشای توأیم مانند لب تشنه ی نوزاد رباب ای منتقم خون خدا روضه بخوان برگرد برای کربلا روضه بخوان ... جانسوزترین روضه غم شش ماهه است ای صاحب عزا خودت بیا روضه بخوان برگرد که در سرم تب عاشوراست امشب شب اشک و ناله های لیلاست من دل نگرانِ چشم زخمی توأم این روضه : « فقطعوهُ اِرباً اِرباست .. » ای کاش که نذرگریه های تو شویم یک جمعه پر از شور صدای تو شویم آقا تو دعا کن که شب تاسوعاست برگردی و ما همه فدای تو شویم ... در سینه ی من قیامت عاشوراست برگرد که فصلِ غربت عاشوراست دنبال دوای درد هجران تا کی ؟ زخم دل من ، به وسعت عاشوراست ... با آتش هجران تو ، تنها شده ایم دلخسته ترین تبار دنیا شده ایم آقا تو بیا بدون تو ، این شب ها آشفته تر از زینب کبری شده ایم ... @navaye_asheghaan
. ای پناه حرم ،حیدر کرببلا قبله ی غیرت و ، خدای لطف و وفا قمر علقمه ماه دو فاطمه یا ابالفضل یا اباالفضل ...... وای من با سرت ، عمود آهن چه کرد سرو من با قدت ، آن همه دشمن چه کرد شده ای بی هوا صید ِ سر نیزه ها یا ابالفضل یا اباالفضل ...... مشک پاره رمق ، برده ز اعضای تو شده غرق به خون ، دو چشم زیبای تو می کند هلهله لشکر حرمله یا ابالفضل یا اباالفضل السلام و علی ساکن کرببلا ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما شاه شیب الخضیب ای حسین غریب وا شهیدا وا حسینا __________ روی صحرا تنت رمل بیابان شده روی نیزه سرت قاری قران شده السلام السلام پور خیر الانام وا شهیدا واحسینا ....... عاشورا السلام علی سیدالعطشان حسین شد زمین و زمان، یاد تو گریان حسین شاه دور از وطن کشته بی کفن واحسینا واحسینا ...... کوفه دادی چه خوب ، جواب لطف علی شده صد پاره تن ، زینت دوش نبی شد ولی خدا صید سر نیزه ها واحسینا السلام و علی ساکن کرببلا ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما شاه شیب الخضیب ای حسین غریب وا شهیدا وا حسینا ______________ روی صحرا تنت رمل بیابان شده روی نیزه سرت قاری قران شده السلام السلام پور خیر الانام وا شهیدا واحسینا ‍ ‍ . ....... می زند دست و پا ، با بدن چاک چاک قاتل زینبش ،‌ صورت او روی خاک نیمه جان ، مادرش زیر پا پیکرش واحسینا واحسینا ...... طعنه و هلهله ، جواب هل من معین روی سینه چرا ، نشسته شمر لعین سید اولیا شده ذبح ، از قفا ........ آه عجب محشری ، در دل کرببلاست قهرمان زنان ، در وسط شعله هاست شد غم کوچه ها زنده در کربلا واحسینا واحسینا ....... اَینَ صاحب لوا ، عقیله تنها شده پای شمر و سنان ، به خیمه ها وا شده آه و واویلتا سیلی بی هوا واحسینا واحسینا ....... عرشیان کارشان ، ناله شد و اشک و آه وای من ساربان ، آمده در قتلگاه شده با خون کفن شاه دور از وطن واحسینا واحسینا ....... امام سجاد علیه السلام روز و شب آتشم ، زد غم کرببلا شده از داغ شام ، سرو قد من دو تا منم و تاب و تب یاد آن تشنه لب واحسینا واحسینا .......... بعد کرببلا زندگیم ، شد عذاب جان منح را گرفت ، غصه بزم شراب کرده پیرم مرا شرم ِ از عمه ها واحسینا واحسینا ______________________ 👇
۲۴ (شام غریبان) در کربلا ای عاشقان شام غریبان است کرب و بلا پر از شهیدان است زینب غمدیده پریشان است قلب زینب زین غم مکدر است گل زهرا در خون شناور است به همراه فاطمه و علی در جنت خون دل پیمبر است آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا خون دل جمله ی یتیمان است روی زمین پیکری عریان است سکینه و رقیه گریان است محفل غم گشته کرب و بلا آتش زده دشمن به خیمه ها غارت گشته دار و ندارشان افزون گشته ظلم و جور و جفا آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا بر جان رسد عطر گلان یاس گردیده زینب علی حساس افتاده بر زمین تن عباس سقای عطشان افتاده ز پا دستانش از پیکر شده جدا با عمود آهن ز جور و کین فرق او از هم گردیده دو تا آجرک الله یابن فاطمه۴ در کربلا شام غریبان حسین امشب خون شده قلب و دیده ی زینب جانش رسیده از ستم بر لب در یک طرف گل های پرپر است در یک طرف علی اکبر است در یک طرف در بین قتلگاه جسم صد پاره ی برادر است آجرک الله یابن فاطمه۴ @navaye_asheghaan
۳۶ (شام غریبان) شد شام غریبان،خون تمام دل هاست از داغ شهیدان،کربلا چه غوغاست هر دلی بود سوزان دیده ها همه گریان وای از این مصیبت۲ یک طرف فتاده،جسم علی اکبر از ظلم و ستم شد،پاره پاره پیکر شد خزان بهار او غرق خون عذار او وای از این مصیبت۲ یک طرف فتاده،گل ز آل هاشم دو گل ولایت،عبد الله و قاسم اهل حرم آزرده بس غصه و غم خورده وای از این مصیبت۲ پشت خیمه قبر،شش ماهه ی مولاست حنجرش بریده،آن ماه دلاراست دیده تر شده مادر خونجگر شده مادر وای از این مصیبت۲ در کنار علقم،پیکری به خاک است بی دست و بی سر،آن پیکر پاک است نور دل خیر الناس افتاده تن عباس وای از این مصیبت۲ در مقتل خونین،پیکر حسین است غرق خون و بی سر،نور هر دو عین است روزشان شده چون شب خون گریه کند زینب وای از این مصیبت۲ @navaye_asheghaan
۳۷ (شام غریبان) امشب شب قتل حسین،شام غریبان است هر دیده گریان است از سوز داغ کربلا،زینب پریشان است هر دیده گریان است گل های باغ مصطفی،در کربلا پرپر گشته چنان اکبر از داغ اصغر دیده تر،چشم محبان است هر دیده گریان است اندر کنار علقمه،نقش زمین سقاست اشک همه دریاست از داغ سقای حرم،ماتم فراوان است هر دیده گریان است امشب رقیه با سکینه گشته جان بر لب چون عمه اش زینب از داغ بابایش حسین،سر در گریبان است هر دیده گریان است افتاده جسم شاه دین،با پیکر بی سر چون لاله ای پرپر جسم حسین سرجدا،اندر بیابان است هر دیده گریان است در پیش چشم زینبش،آتش زدند خیمه سرها روی نیزه در خون تپیده پیکر،شاه شهیدان است هر دیده گریان است زینب عزیز فاطمه،امشب شده دلخون دلخسته و محزون از داغ پور مرتضی،اشکش چو باران است هر دیده گریان است @navaye_asheghaan
۳۸ (شام غریبان) دل غرق غم و شام غریبان حسین است هر سوخته دل زار و پریشان حسین است با اشک دو دیده،طفلان همه جمع اند گرد عمه زینب،پروانه ی شمع اند مظلوم حسین جان۲ در رو به رویش قتلگه یوسف زهراست ذکر لب طفلان حسین آه و واویلاست می زنند به گریه،بر سر و به سینه رقیه و زینب،کلثوم و سکینه مظلوم حسین جان۲ گریان حسین زینب و کارش شده ناله بنشسته روی دامن او طفل سه ساله زان همه مصیبت،قامتش خمیده افتاده دوباره،یاد یاس چیده مظلوم حسین جان۲ با اشک غمش یاد علمدار رشید است در علقمه بی دست و سر افتاده شهید است با گریه و ناله،آن روح پر احساس افتاده به یاد،بی دستی عباس مظلوم حسین جان۲ بر روی زمین غرقه به خون جسم امام است قبر گل پرپر شده اش پشت خیام است گریان شده مادر،بر اصغر بی شیر طفل شیرخواره،گشته هدف تیر مظلوم حسین جان۲ در یک طرف افتاده تن پاره ی اکبر در یک طرف افتاده حسین پیکر بی سر قد خمیده زینب،با ظلم کثیری همراه یتیمان،می رود اسیری مظلوم حسین جان۲ @navaye_asheghaan
. #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....   اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...   اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...  مُلُك وجود گم شده در جستجوي تو خالي مباد  محفلي از گفتگوي تو گر رو نما دهند هر دو جهان را چه قابل است در پيش يك نگاه خيالي به روي تو *آقا شب يازدهم شد،هر شب اومدم صدات زدم ايجا،آقاجان،امشبم توقعي ندارم كه جوابم رو بدي،چر اين حرف رو ميزنيم؟اگه كسي وارد مجلس عزايي بشه،نگاه ميكنه به صاحب عزا از يه راه ديگه اي ميره،ميگه اذيتش نكنم،گرفتاره،آقاجان كجايي الان ؟كنار گودالي؟ كنار خيمه هاي سوخته اي آقا؟...* بي تو نظام عالم هستي خورد به هم كُل وجود بسته به يك تار موي تو گودال قتلگاه زچشمت فُرات اشك صحراي كربلاست پُر از عطر و بوي تو *شبِ شامِ غريبانِ،تو این شب ها که اومدیم جلسه،چقدر بعدِ جلسه منتظر بچه و خانواده ات بودی؟ بخدا من نشنیدم که کسی بچه اش گم شده باشه، بعضی شب ها روضه ها گریه داره، بعضی شب ها روضه ها داد داره، امشب روضه ای که میخوام بخونم اگه میتونی براش داد بزن… الهی برات بمیرم بي بي جان زینب، امشب زینب تک و تنها تویِ بیابون میگرده، دونه دونه بچه هارو پیدا میکنه، یکی زخمی شده، یکی گوشواره اش رو کشیدن، یکی خلخال از پاش درآوُردن... راوی نوشته است غروبی غریب بود سرها به نیزه رفت، طلوعی عجیب بود راوی نوشته است که آتش زبانه زد در خیمه گاه گشت و، فقط تازیانه زد زن ها و بچه ها که گناهی نداشتند جز بوته های خار، پناهی نداشتند مسافرت بری، هر اتفاقی هم برات بیوفته، ماشینت یه وقت خراب میشه یه چیزی میشه، یه آشنا پیدا میکنی میگی: زن و بچه ام رو برسون، اول خیالت از خانواده ات راحت بشه، ناموست سر پناهی داشته باشه، الهی قربونت برم حسین جان! که زن و بچه ات پناهی نداشتن… همه رو بی بی زینب يه جوري آروم کرد، یکی میگفت ببین عمه تو روخدا گوشوارمو کندن گوشم پرخون شده..یکی میگفت عمه! دامنم آتیش گرفت بدنم سوخت، یکی میگفت عمه! معجرم رو بردن، هر کی یه جور گریه میکرد، همه رو بی بی هر طور بود آرام کرد.همه آروم شدن، اما یه وقت دیدن یه صدای ناله و ضجه اي بلند شده، بی بی زینب اومد پشت خیمه دید بی بی رباب کنار یه تل خاک نشسته.هی ميگه: مادر قربونت بره..بی بی دست گذاشت رو شونه رباب..رباب! اینجا امن نیست بیا بریم تو خیمه.. من به زور بچه ها رو آروم کردم..اگه میخوای گریه کنی بیا تو خیمه گریه کن..سرشو آروم گرفت بالا دید صورت رباب غرق اشکه..صدا زد زینب جان! الان وقت شیر خوردنشه امروز غروب اشتباه کردم آب خوردم الان شیر دارم شیرخواره ندارم...حسین* باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده باز هم آمده این حرمله  ي وا مانده   برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینبِ تو زیر لگدها مانده  دور تا دور خیمه ها رو خندق کنده بودن، راه ورود به سمت خیمه ها محدود بود، این نامردا با اسباشون سمت خیمه ها می اومدن وقتی خیمه ها رو سوزوندن بچه هام باید از همین راه فرار میکردن..به خدا بعضی از این بچه ها زیر پای این اسبا جون دادن همه فرار کرده بودن تو این بیابون عمر سعد دستور داد همه این بچه هایی که فرار کردن یه جا جمع کنید مقتل نوشته بیست وسه تا بچه رو جمع کردن یکی صدا زد عمر سعد اگه میخوای این بچه ها رو سالم به شام برسونی الان دارن از تشنگی هلاک میشن یه کم بهشون آب برسون.. یه مشک آبو انداخت وسط بچه ها آب ریختن تو ظرف دادن به اولی نگاه کرد و نخورد..داد به بغل دستیش اونم نخورد  اونم داد به بغل دستیش نخورد سر آخر ظرف آب رسید به رقیه.. دیدن آبو گرفت رفت سمت گودال قتلگاه..گفتن کجا داری  میری؟ گفت یه مقدار به حلقوم بابام آب برسونم..مگه من تشنگی بابامو فراموش میکنم..اون موقعی که  صورت من رو  بوسید صورتم سوخت. صحاب رحمت اين روضه رو آوُرده: ديدن رقيه ي سه ساله نيست، زينب عمه اش اومد، چقدر دنبال اين بچه گشت، نزديك گودال شد، ديد صداي اين بچه از گودال ميآد، هي ميگه: " اَبَتاه!..." بچه رو برداشت از رويِ بدنِ بابا، داره بر ميگرده، دَمِ گوشش گفت: عزيزِ دلم! رقيه جانم! اين بدن رو چطور شناختي؟ من متحير بودم امروز توي گودال بدن رو نشناختم، صدا زد: عمه! داشتم بابامو صدا مي زدم، ميگفتم:" اَبَتاه!..." بابا! ديدم صداش داره مياد: جونم! دخترم! از حلقومِ بريده صِدام ميزد... صداي ناله ات رو آزاد كن، هر چي كار داري با اربابت، ان شاءالله اربعين اسمت رو بنويسه، بلند بگو:حسين!.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... @navaye_asheghaan