10. از ازل در طلبت 26.6.98.mp3
زمان:
حجم:
2.96M
#شهادت_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
قسمت سوم :
#ذکر_پایانی
از ازل در طلبت
چشم ترم گفت حسین
هركجا بال زدم
بال و پرم گفت حسين
مادرم داد به من
شیرمحبت اما
من حسيني شدم از
بس پدرم گفت حسين
تا گُل ِ نام تو واشد به لبم، باز پدر
گفت شكر تو خدايا
پسرم گفت حسين
هرچه دارم همه از
لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم
گفت حسين
#رضا_حمامي_آراني (صفير)
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای عجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا
وای حسین ....
واویلا ... حسین وای ...
26/6/98
به همت جواد افشانی
11. شوق حرم میزنه 26.6.98.mp3
زمان:
حجم:
3.49M
#شهادت_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
قسمت چهارم :
شوق حرم میزنه آتیش به دلا
دربدرم ، دربدر کرب و بلا
آخه قلبم مجنونه،حیرونه
طواف عرش خداست
بیقرار و دلتنگه ، همرنگ
پرچم سرخ آقاست
عمریه که بی تابِ ، اربابِ
غریب کرب و بلاست
( یا حسین ای اربابم
برات بمیرم آقا ... ) تکرار
#بند_دوم
نوای غم می پیچه توی روضه ها
دربدرم دربدر کرب و بلا
سرو کارم با یار ، دلدار
دلای سینه زناست
از چشام غم میریزه ، لبریز
بارون اشک عزاست
توی هیئت نور ما، شور ما
یا سید الشهداست
( یا حسین ای اربابم
برات بمیرم آقا ... ) تکرار
شاعر : یوسف رحیمی
۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ،
حرم حضرت فاطمه معصومه
(سلام الله علیها)
6. کشور دل 98 مسجد آذر.mp3
زمان:
حجم:
2.75M
#شهادت_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#واحد
در کشور دل ما
فرمانروا حسین است
آنکه گره گشاید
از کار ما حسین است
آن کس که روز عاشور
ازکربلای خونین
داده به خلق عالَم
درس وفا حسین است
نرود یاد لب
تشنه ات از خاطره ها
هر که را مینگرم
از غم تو غمگین است
قم ، مسجد آذر 1398
9. کلیم اگر دعا کند 26.6.98.mp3
زمان:
حجم:
4.95M
#شهادت_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#شعر_دوم
کلیم اگر دعا کند ،
بی تو دعا نمی شود
مسیح اگر دوا دهد
بی تو دوا نمی شود
اگر جدایی افتد ،
میان جسم و جان من
قسم به جان تو دلم
از تو جدا نمی شود
گریه اگر کنم همی
بهر تو گریه میکنم
ورنه زدیده ام عبث
اشک رها نمی شود
وای غریب ، وای حسین (تکرار)
گرد حرم دویده ام
صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من
کرب و بلا نمی شود
کسی که گشت گرد تو
گرد گنه نمی رود
پیرو خط کربلا
اهل خطا نمی شود
ای بدن تو غرق خون
وی سر و روت لاله گون
با چه خضاب کرده ای
خون که حنا نمی شود
وای غریب ، وای حسین (تکرار)
کرب و بلا و کوفه شد
سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختیِ
شام بلا نمی شود
چوب به دست قاتلت
سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در
طشت طلا نمی شود
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
26/6/1398
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_نمیتونم_از_تو_و_حرم_تو_نخونم_مطیعی.mp3
زمان:
حجم:
4.55M
⏯ #شور_احساسی #امام_حسین
🍃نمیتونم از تو و حرم تو نخونم
🎙 #میثم_مطیعی
#شهادت_امام_حسین
نمیتونم، از تو و حرم تو نخونم
مث عابس تو میزنم داد آخه مجنونم
روزا توو حرم کربلاتم
شبا گنبدتون جلو چشمام
لحظهی جون دادن کنارم باش
تمومه با تو همه آرزوهام
ای بی کفن حسین جان
ارباب من حسین جان
مجنونم، به تو و روضه هات مدیونم
به تو و غم تو وابسته اس دل پرخونم
غم تو شده آب و گل من
حرم تو پناه دل من
یه نِگا به من از کرمت کن
عشق توئه همهی حاصل من
دور از وطن حسین جان
ارباب من حسین جان
سرم آقا، فدای تو و حضرت سقا
بدون غم تو می ارزه مگه این دنیا؟
منم اون که میمیره رو دستات
تو که آقای عشقی و احساس
دوس دارم که بشم زائر تو
دل منو ببری صحن عباس
دریا تویی اباالفضل
سقّا تویی اباالفضل
شب جمعه، مادری تو حرم گریونه
با قد خم و پهلوی زخمی داره میخونه
پسرم فدای لب تشنهت
مادرت برای تو بمیره
لحظهی دست و پا زدن تو
از پیش چشای زهرا نمیره
صدپاره تن حسین جان
ارباب من حسین جان
نغمه پرداز: اکبر شیخی🎼
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
.
#شهادت_امام_حسین
#شور #فراق_کربلا
#دلم_حال_وهوای_کربلاتوکرده
🌷🌷🌷
✅بنداول
دلم وحال وهوای کربلاتو کرده و آروم ندارم
تویی شیرینتر از خواب شبم برای تو دل بیقرارم
🍀
من از سفره ی روضه ی توآقاعمریه روزی میگیرم
دعام اینه یه روز کاش توی کربلای توبرات بمیرم
🍀
میدونی فقط تویی همُّ و غم و غصه و دردم
کاش یه روزی برسه باهروله دور ضریح تو بگردم
🍀
تذکره بده بیام بامادرم زیارت ارباب
خیلی وقته ندیدم کرببلاتو منو دریاب
حسین آقام ای
____________________
✅بنددوم
توی خواب وتو رؤیا چشم من به گنبد وضریحت افتاد
مثل کبوتری میشم بازم از تودل این قفس آزاد
🍀
تلاطم نفسهام همیشه ذکردل آرای توبوده
مرورمیکنه قلبم اون ترانه ای رو که برات سروده
🍀
تا توی زیارت عاشورامن با دله خونم
اللهمَّ اجعَلَ مَحیایَ ومَحیاتو میخونم
🍀
به تومن سلام میدم با دله پر شیون وشینم
دوچشمام دریا میشن باسلامٌ علی الحسینم
🍀
حسین آقام ای
___________________________
#مجیدمرادزاده
.👇
@Simaye_Haram1_13593138856.mp3
زمان:
حجم:
2.26M
🎙 #وحید_شکری
#⃣ #سینه_زنی
#⃣ #امام_زمان_عج
#⃣ #شهادت_امام_حسین
مزین شد با اسم تو زمونه آقا
تو رو دوست دارم اشکامم نشونه آقا
ازم پرسیدن دردامو ولی نگفتم
میخوام حرفامون بینمون بمونه آقا
دست توانا مهدی جان جانا مهدی
از ته دل میگم یا ابانا مهدی
خورشید تابان مهدی دین و ایمان مهدی
من دوسِت دارم آقا به قرآن مهدی
آقاجان میمیرم برات به قرآن
همه میدونن مخصوصا دلای شیدا
حقیقت پنهون بوده و شده هویدا
بگو به عالم از عمق دل از سویدا
شبیه اباعبدالله نمیشه پیدا
یکتا اباعبدالله یا اباعبدالله
اولین عشق دنیا اباعبدالله
سلطان اباعبدالله خان اباعبدالله
تو صدام کن میگم جان اباعبدالله
حسین جان میمیرم برات به قرآن
همون بارِ اولی که میری زیارت
دلت کربلایی میشه زهی سعادت
عنایت داره به نوکراش بدون منت
حسین ابن علی یعنی ته رفاقت
محشر اباعبدالله سر اباعبدالله
از پدر مادر بهتر اباعبدالله
همدرد اباعبدالله مرد اباعبدالله
دنیامو زیر و رو کرد اباعبدالله
حسین جان میمیرم برات به قرآن
👈
@simaye_haram1_14130820728.mp3
زمان:
حجم:
14.48M
#نوحه_امام_حسین_ع
#واحد
🎙 #حسین_ستوده
#⃣ #واحد
#⃣ #شهادت_امام_حسین
دَم شیرینم تویی تسکینم
ابی عبدالله ابی عبدالله
نازنین یارم تو رو دست دارم
ابی عبدالله ابی عبدالله
توی این شب آمدم اینجا مهمون دریا شم
پیش تو احیا شم
بطلب منو یک شب جمعه کرببلا باشم
تو بغلت باشم..
ته لطف و مرامی حسین تو همونی که میخوامی حسین
نمیشه که مصادره کرد معشوق خاص و اوامی حسین..
«ابی عبدالله ابی عبدالله »
سرو سامانه دل دیوونه
ابی عبدالله..ابی عبدالله..
همه احساسم ،بمونی واسم
ابی عبدالله..ابی عبدالله..
توبری سر قله قافم
دل میره دنبالت
دست منو شالت..
تو گرفتی گدات رو از اول زیر پرو بالت
قربونش تمثالت ..
میگی انگارم این زودیا کربلا دعوتی پاشو بیا ..
تویی عشق مقدس من
«ابی عبدالله..ابی عبدالله..»
من اگر گریه برایت نکنم می میرم ..
من اگر سینه برایت نزنم می میرم ..
«حسین عشق منی »
@navaye_asheghaan
🎙 #سیدمهدی_حسینی
#⃣ #شور
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_جمعه
چه شفا بدی مریضی مو
چه شفا ندی عزیزمو
من برا تو گریه میکنم
حاجت منو روا کنی
یا اگه منو رها کنی
من برا تو گریه میکنم
حالمو خوب میکنه گریه
دلمو شاد میکنه این غم
من یه ویرونم که یک روزی
منو آباد میکنه این غم
برات دادی آقا
آب حیات دادی آقا
تو هرج و مرج این دنیا
مارو نجات دادی آقا
همه دلخوشی حسین حسین
منو میکشی حسین حسین
عین خونوادمی حسین
هر دقیقه بادمی حسین
بهترین رفیق من تویی
من کنار تو خوشم حسین
ای فدای تو بشم حسین
بهترین رفیق من تویی
مثل بارون آخر قصه
میکنه این گریه ها پاکم
جای دیگه من نمیمیرم
من همینجا ریشه در خاکم
گدای تو باشم
تو کربلای تو باشم
شبای جمعه با گریه
پایین پای تو باشم
همه دلخوشی حسین حسین
منو میکشی حسین حسین
@navaye_asheghaan
@simaye_haram1404.01.21(19).mp3
زمان:
حجم:
3.95M
◈ما رو دورمون نڪن از این پرچم
آخرش خوب و بد و بخر درهم
👤 #حسین_سیب_سرخی
🎧 #شور
▪️#شب_جمعه
▪️#شهادت_امام_حسین
#⃣ شور
✅ بند_اول
ما رو دورمون نکن از این پرچم
آخرش خوب و بد و بخر درهم
من محرما یه آدم دیگهم
رفیق واقعی فقط حبیبه
دنیا بدون تو همش فریبه
حتی یه بار به درد تو نخوردیم
هنوز امام حسینمون غریبه
مهربون من
کرببلا رفیقامو بردی بدون من
برا همه جا داری الا یدونه من
اونکه همیشه تنها باید بمونه من
مهربون من حسین اباعبدالله
مهربون من حسین اباعبدالله
✅ بند_دوم
خودمو پیش حسین خراب کردم
ولی رو محبتش حساب کردم
خودمو زدم براش ثواب کردم
امام حسینی ام اینه فریضم
سلام من به ساحت عزیزم
کسی بهغیر تو نفهمید
من اربعین نیام حرم مریضم
اربعین خرم
منو ببر همراه روحالامین حرم
قشنگترین خاطرههامه اربعین حرم
الهی به دست یل ام بنین حرم
مهربون من حسین اباعبدالله
مهربون من حسین اباعبدالله
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
@navaye_asheghaan
.
#شور_روضه_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب جمعه بود مادرم میگفت
این نوحه رو بدید مقبل
بنویسه بی حیا قاتل
افتاده شاه در مشکل
عذاب میدن
حتی به مرکب هاشون آب میدن
سرت جنگه
تشنه سر میبرّن که وقت تنگه
حسین
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب جمعه بود مادرم میگفت
این روضه رو بدید ریان
بگه از تن به خون غلطان
عطشان بدتره یا عریان
چه نامردن
سخته آب از دشمن طلب کردن
جواب سنگه
تشنه سر میبرّن که وقت تنگه
حسین
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب جمعه بود مادرم میگفت
سهم محتشم رو هم بردار
بگه از تنی که شد نی زار
نیزه بدتره یا مسمار
زمین خورده
پیرهن زیر نیزه چین خورده
تن تو زیر نیزه چین خورده
پر از چنگه
تشنه سر میبرّن که وقت تنگه
حسین
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بین قتلگاه به پرت میزد
تا ته خنجر به پیکرت میزد
تو رو پیش چشم مادرت میزد
طعنه به اشکای خواهرت میزد
تو بی تاب و
پیش چشمت رو زمین میریخت آب و
همه دیدن
به لب تشنه ی تو میخندیدن
حسین
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بین قتلگاه غرورت شکست
پیش چشم زینب رو تنت نشست
با یه نیزه راه نفست رو بست
خواهرت هی میزد دست به روی دست
عمیق زدن
زن و بچهت تووی خیمه جیغ زدن
جفا کردن
زنده زنده سرتو جدا کردن
حسین
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
آقام آقام آقام
حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_جمعه
#شهادت_امام_حسین
@navaye_asheghaan
.
#⃣ #فیش_روضه_شام_غریبان
#⃣ #روضه_شام_غریبان
#⃣ #شهادت_امام_حسین
#⃣ #شب_یازدهم_محرم
#⃣ #شام_غریبان_امام_حسین
#⃣ #شام_غریبان
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...
مُلُك وجود گم شده در جستجوي تو
خالي مباد محفلي از گفتگوي تو
گر رو نما دهند هر دو جهان را چه قابل است
در پيش يك نگاه خيالي به روي تو
*آقا شب يازدهم شد،هر شب اومدم صدات زدم ايجا،آقاجان،امشبم توقعي ندارم كه جوابم رو بدي،چر اين حرف رو ميزنيم؟اگه كسي وارد مجلس عزايي بشه،نگاه ميكنه به صاحب عزا از يه راه ديگه اي ميره،ميگه اذيتش نكنم،گرفتاره،آقاجان كجايي الان ؟كنار گودالي؟ كنار خيمه هاي سوخته اي آقا؟...*
بي تو نظام عالم هستي خورد به هم
كُل وجود بسته به يك تار موي تو
گودال قتلگاه زچشمت فُرات اشك
صحراي كربلاست پُر از عطر و بوي تو
*شبِ شامِ غريبانِ،تو این شب ها که اومدیم جلسه،چقدر بعدِ جلسه منتظر بچه و خانواده ات بودی؟ بخدا من نشنیدم که کسی بچه اش گم شده باشه، بعضی شب ها روضه ها گریه داره، بعضی شب ها روضه ها داد داره، امشب روضه ای که میخوام بخونم اگه میتونی براش داد بزن…
الهی برات بمیرم بي بي جان زینب، امشب زینب تک و تنها تویِ بیابون میگرده، دونه دونه بچه هارو پیدا میکنه، یکی زخمی شده، یکی گوشواره اش رو کشیدن، یکی خلخال از پاش درآوُردن...
راوی نوشته است غروبی غریب بود
سرها به نیزه رفت، طلوعی عجیب بود
راوی نوشته است که آتش زبانه زد
در خیمه گاه گشت و، فقط تازیانه زد
زن ها و بچه ها که گناهی نداشتند
جز بوته های خار، پناهی نداشتند
مسافرت بری، هر اتفاقی هم برات بیوفته، ماشینت یه وقت خراب میشه یه چیزی میشه، یه آشنا پیدا میکنی میگی: زن و بچه ام رو برسون، اول خیالت از خانواده ات راحت بشه، ناموست سر پناهی داشته باشه، الهی قربونت برم حسین جان! که زن و بچه ات پناهی نداشتن…
همه رو بی بی زینب يه جوري آروم کرد، یکی میگفت ببین عمه تو روخدا گوشوارمو کندن گوشم پرخون شده..یکی میگفت عمه! دامنم آتیش گرفت بدنم سوخت، یکی میگفت عمه! معجرم رو بردن، هر کی یه جور گریه میکرد، همه رو بی بی هر طور بود آرام کرد.همه آروم شدن، اما یه وقت دیدن یه صدای ناله و ضجه اي بلند شده، بی بی زینب اومد پشت خیمه دید بی بی رباب کنار یه تل خاک نشسته.هی ميگه: مادر قربونت بره..بی بی دست گذاشت رو شونه رباب..رباب! اینجا امن نیست بیا بریم تو خیمه.. من به زور بچه ها رو آروم کردم..اگه میخوای گریه کنی بیا تو خیمه گریه کن..سرشو آروم گرفت بالا دید صورت رباب غرق اشکه..صدا زد زینب جان! الان وقت شیر خوردنشه امروز غروب اشتباه کردم آب خوردم الان شیر دارم شیرخواره ندارم...حسین*
باز چشمش به که افتاد رباب غش کرده
باز هم آمده این حرمله ي وا مانده
برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینبِ تو زیر لگدها مانده
دور تا دور خیمه ها رو خندق کنده بودن، راه ورود به سمت خیمه ها محدود بود، این نامردا با اسباشون سمت خیمه ها می اومدن وقتی خیمه ها رو سوزوندن بچه هام باید از همین راه فرار میکردن..به خدا بعضی از این بچه ها زیر پای این اسبا جون دادن
همه فرار کرده بودن تو این بیابون عمر سعد دستور داد همه این بچه هایی که فرار کردن یه جا جمع کنید مقتل نوشته بیست وسه تا بچه رو جمع کردن یکی صدا زد عمر سعد اگه میخوای این بچه ها رو سالم به شام برسونی الان دارن از تشنگی هلاک میشن یه کم بهشون آب برسون..
یه مشک آبو انداخت وسط بچه ها آب ریختن تو ظرف دادن به اولی نگاه کرد و نخورد..داد به بغل دستیش اونم نخورد
اونم داد به بغل دستیش نخورد سر آخر ظرف آب رسید به رقیه.. دیدن آبو گرفت رفت سمت گودال قتلگاه..گفتن کجا داری میری؟ گفت یه مقدار به حلقوم بابام آب برسونم..مگه من تشنگی بابامو فراموش میکنم..اون موقعی که صورت من رو بوسید صورتم سوخت.
صحاب رحمت اين روضه رو آوُرده: ديدن رقيه ي سه ساله نيست، زينب عمه اش اومد، چقدر دنبال اين بچه گشت، نزديك گودال شد، ديد صداي اين بچه از گودال ميآد، هي ميگه: " اَبَتاه!..." بچه رو برداشت از رويِ بدنِ بابا، داره بر ميگرده، دَمِ گوشش گفت: عزيزِ دلم! رقيه جانم! اين بدن رو چطور شناختي؟ من متحير بودم امروز توي گودال بدن رو نشناختم، صدا زد: عمه! داشتم بابامو صدا مي زدم، ميگفتم:" اَبَتاه!..." بابا! ديدم صداش داره مياد: جونم! دخترم! از حلقومِ بريده صِدام ميزد... صداي ناله ات رو آزاد كن، هر چي كار داري با اربابت، ان شاءالله اربعين اسمت رو بنويسه، بلند بگو:حسين!..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
@navaye_asheghaan