#روضه علی اکبر
#برای ختم مجلس جوان
هر که میخواهد جمال حضرت داور ببیند
منطق و خوی و خصال و خلق پیغمبر ببیند
یا به خندق یا به خیبر بازوی حیدر ببیند
خلق و خوی و دست و بازوی علی اکبر ببیند
آنچه خوبان جهان دارند او دارد خدا را
بنگرید این خلق و خوی و این جمال دلربا را
🍁🍁🍁
وقت میدان رفتنش ارض و سما میگفت حیدر
از یسار و از یمین هر آشنا میگفت حیدر
زیر سم مرکب او کربلا میگفت حیدر
مصطفی میگفت حیدر، مرتضی میگفت حیدر
نی عجب کآید ندا از جانب پروردگارش
لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقارش
🍁🍁🍁
آی مردم دختر با پسر برا بابا خیلی فرق داره
دختر ،بابا هم سراغش نره، خودش رو یه جوری به بابا وصل میكنه
دختر پا به سنم میذاره، میآد، وقت وداع، وقت استقبال توقع داره بابا ببوستش
اما پسر یه جوریه كم كم بین بابا و پسر حیا مانع میشه
یه خورده كه به نوجوانی میرسه، همش میگه خدا، كی میشه یه بار دیگه پسرم رو ببوسم
میگه ان شاءالله وقتی میره سربازی می بوسمش
ان شاء الله وقتی میآد مرخصی می بوسمش
ان شاء الله شب دامادیش می بوسمش
هی به خودش وعده می ده
🍁🍁🍁
شنیدن روضه علی اکبر برای پدرایی که داغ دیدند خیلی سخته...
آخه درد داغ جوون رو چشیدند
غم فراق از فرزند جوان رو دیدن
برای این روضه باید بلند بلند گریه کرد
🍁🍁🍁
به گمانت نرسد داغ جوان آسان است
خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد
🍁🍁🍁
خواب ملای دربندی
ملای دربندی میگه:حضرت اباعبدالله رو در خواب دیدم
دیدم همه بدن امام حسین علیه السلام پُر از زخمه
گفتم:آقا برات بمیرم، چرا این همه زخم به بدن شماست؟
حضرت فرمود:اینها زخم های كربلاست
گفتم:آقاجان الان از من چه كاری بر میاد؟
حضرت فرمود: اشك چشم دوستان ما مرهم زخم های منه.
میگه:اومدم روضه گرفتم، مردم رو صدا زدم، روضه خون صدا زدم
میگه:بعد ده شب گریه و اشك، دوباره حضرت رو ملاقات كردم، دیدم همه زخم ها خوب شده،یه دفعه دیدم دو تا زخم هنوز روی بدن آقا تازه است
عرض کردم آقاجات این زخمها چیه؟
آقا یه نگاهی كرد،فرمود:این زخها حالا حالاها خوب نمیشه
گفتم:آقا من كه اشك ریختم، روضه گرفتم، این همه گریه؟ فرمود: این زخم شمشیر نیست
این زخمی که روی پهلو و کمرمه؛داغ برادر ابالفضله
از زخمی که روی سینه منه؛داغ علی اكبرمه
حسین......
#متن روضه علی اکبر
#ختم جوان
بـزرگـت كـردم و خيرت نديدم
گلـي از گـلشن رويــت نچيدم
تو گل بـودي نه وقت چيدنت بود
جـوان بـودي نه وقت مردنت بود
عـزيـز مـن چه وقت رفتنت بود
چه وقت زير خاك خوابيدنت بود
عـزيـزم رفـتي و از مــا بريدي
بـه ســوي آسـمانها پر كشيدي
فلــك آخــر تـوانـم را گرفتي
ز دســتـم نـو جـوانم را گرفتي
خـدايـا بـي سرو سامانم امشب
اسيــر درد بـي پـايـانم امشب
گريز:
اگر شما ببينيد پدري كنار جسم بي جان جوانش ناله ميزند ، چه ميكنيد؟...
حتما به او تسليت مي گوييد ، اشك چشمانش را پاك مي كنيد ...
ولي بميرم براي پدري كه آمد كنار بدن پاره پاره ي علي اكبرش...
لالـه اش را ديـد پرپر روي خاك
قـطعه قـطعه ريز ريـز روي خاك
داد از كـف طـاقـت و از پـا فتاد
صورتــش بـر صـورت اكبر نهاد
گـل كــجا و صـدمه ي آهن كجا
من كــجا و خنده ي دشمن كجا
ديده بستي يا ز من دل كنده اي؟
دســت و پا زن تا ببينم زنده اي
كوفيان چه كردند؟ تسليت دادند؟ اشك چشمان حسين را پاك كردند؟ نه ، تا اين پدر صورت به صورت علي گذاشت صداي هلهلـه ي كوفيـان بلنـد شـد ،
ديدند بانويي مجلله از سوي خيمه ها آمد و زير بغلهاي حسين را گرفـت و بـه
خيمه برگرداند ، همه گفتند: اين زن را چه كسي مي شناسد؟ جواب آمد: ايـن
دختر علي ( زينب س) است...
مي خواهم بگويم اينجا زينب زير بغل برادر را گرفت ، اي كاش مَحرمي هم بود و زينب را تسليت ميداد ، كجا؟ آن زمان كه لب به رگهاي بريده ي حنجر برادر
گذاشته بود...
يـافـت آن گـل را ولي پرپر شده
پـاره پـاره پـيـكري بي سر شده
گفـت:آيـا يـوسـف زهــرا توئي
آن كـه مـن گم كرده ام آيا توئي
گرچه سر تا پاي تو بوسيدني است
ليـك يك جـا براي بوسه نيـست
دلم از روضه های فاطمیه
گرفته در هوای فاطمیه
بیا ای التیام روی نیلی
بیا صاحب عزای فاطمیه
*
بیا از جاده های بی نشانی
بیا ای آفتاب آسمانی
بیا شب های دلگیری ست آقا
بیا که روضۀ مادر بخوانی
*
نگاهی شعله ور، ای وای مادر
هجومی بی خبر، ای وای مادر
مغیره ... بی هوا ... ای وای بابا
تو و دیوار و در، ای وای مادر
امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه
آقا بیا دعای مرا مستجاب کن
ما را برای نوکریت انتخاب کن
قلبم شبیه سنگ شد از کثرت گنه
امشب بیا و سنگ دلم را تو آب کن
تأثیر جرم و معصیت اشک مرا گرفت
دستی بکش به روی دلم فتح باب کن
تا کی به لب دعای فرج، تا کی انتظار؟!
آقا به حقّ فاطمه پا در رکاب کن
ای منتقم بیا که دلم سخت زخمی است
رحمی نما بر این دل زارم شتاب کن
ای روضه خوان فاطمیه روضه ای بخوان
امشب میان سینۀ ما انقلاب کن
ما در پی تلافی سیلی کوچه ایم
یعنی به روی غیرت ما هم حساب کن ...
🌷🌼🌷🌼🌷
مهربان خدای من...
این دست های خالی به سوی تو بلند میشود
تو خود ای خزانه دار بخشش ها ،
بهترین ها را برای ماودوستانمان محقق کن!
اگر قابل بدانی
دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت، عمر به بیماری نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند
و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم…
پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست
و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران.
سلام
دلتان سرشار از مهر خدا
نفستون گرم
روزگارتان خوش
عاقبتتان بخیر
الهی تکیه بر لطف تو کردم
بجز لطفت ندارم تکیه گاهی
دل سرگشته ام را راهنما باش
که دل بی رهنما افتد به چاهی
خدایا....
امروزمان را با نام و یاد تو،
و به امید لطف و کرمت،
و لحظاتی سرشار از معحزه،
و اتفاقات خوب آغاز میکنیم ...
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ استاد غلامرضا سازگار
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
من پسر خون خدا مهدی ام
طالب خون شهدا مهدی ام
مادر من مادر خون خداست
مادر من ائمه را مقتداست
مادر من ام ابیها بود
مادر من حضرت زهرا بود
مادر من بهشت احمد بود
روح دو پهلوی محمد بود
مادر من سید الانبیاست
دائره المعارف کبریاست
مادر من اسوه صبر و رضاست
اینه پیمبر و مرتضاست
مادر من روح نماز شب است
حاصلی از تربیتش زینب است
مادر من حسین می پرورد
دامن پاک او حسن پرورد
مادر من دست ید الله بود
دست مگو هست ید الله بود
مادر من بود و نبود علیست
مادر من یاس کبود علیست
مادر من فدایی حیدر است
شاهد او ناله پشت در است
مادر من کیست امید علی
مادر اولین شهید علی
مادر من چو مرغ بی بال شد
مثل کتاب وحی پامال شد
حیف از ان نخل که بی برگ شد
اول زندگی جوان مرگ شد
حیف که ناموس خدا را زدند
مادر مظلومه ما را زدند
حیف از ان سینه که در خون نشست
حیف از ان دست که دشمن شکست
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
مناجات با امام زمان عج
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
روضه خوان مادر ما رفته بیا روضه بخوان
روح از پیکر ما رفته بیا روضه بخوان
باغمان پرپر و گل ها همگی پژمردند
گل نیلوفر ما رفته بیا روضه بخوان
همه آیات ، عزادار غم قرآنند
سوره ی کوثر ما رفته بیا روضه بخوان
از همین خانه که جبریل به وحی آمد و رفت
جان پیغمبر ما رفته بیا روضه بخوان
مهر و لطفی که خدا داشت در او بود عیان
مهربان از بر ما رفته بیا روضه بخوان
ماه شب های حرم رفته و در لیله ی تار
نور چشم تر ما رفته بیا روضه بخوان
نه توان مانده که نالیم و نه گریه نه سخن
روضه خوان مادر ما رفته بیا روضه بخوان
تا ابد داغ به دل از غم زهرا داریم
تا قیامت بخدا ماتم زهرا داریم
#محمد_مبشری
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
mehdi_rasoli_jodai 128.mp3
2.71M
نوحه سلام ای قرار دل بیقرارم
سلام ای قرار دل بیقرارم
سلام ای طلوع شب انتظارم
بیا ای عزیز دل فاطمه
به زخم دل شیعه مرهم بزن
تو آقا بیا من خراب توام
همیشه دلیل عذاب توام
تویی حاضر و ناظر من ولی
منم که همش در غیاب توام
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
شبای فراقت شبای غمه
برای تو صد بار بمیرم کمه
بیا که برای رسیدن به تو
همش غصه داره دل فاطمه
دلم خونه آقا از این قصه ها
بیا تا جوونم بمیرم برات
بیا یا که شب مثه جون حسین
همه هستی مو من بریزم به پات
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
به درد من امشب دوا بنویس
منو خادم روضه ها بنویس
اگه زنده موندم به تقدیر من
شب اربعین کربلا بنویس
بذار تا نمردم مسافر بشم
بیام به کربلا یه زائر بشم
شبیه حبیب و ظهیر و سعید
کنارم حبیبم مجاور بشم
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
نمیدونم آقا کجایی کجا
که چشمم شده خون از این گریه ها
شب جمعه و بوی سیب حرم
گمونم که امشب میری کربلا
میباره دوباره دل آسمون
میخونه بنی یه یاس کبود
تو گودی مقتل به یاد حسین
کنار تو مادر میشه روضه خون
غریب من به زیر دشنه
کشته شدی با لب تشنه
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
کاری که با بانوی او مسمار کرده
هفت آسمان را بر سرش آوارکرده
تابوت میسازد میان اشک و اندوه
از بس که بانویش به او اصرار کرده
از رنگ و روی فضه فهمیده است حیدر
نجارٍ در بر درچه میخی کارکرده
دندان گرفته آستینش را ز غربت
رفتارهای دشمنش ناچار کرده
حال و هوای دودی شهر پیمبر
بانوی مولای مرا بیمار کرده
زانو گرفته در میان دستهایش
رخسار زهرا حال او را زار کرده
دیوارهای کوچه ی تنگ مدینه
چشمان زهرای علی را تار کرده
لبخندهای ممتد همسایگانش
این زندگانی را به او دشوارکرده
پروانه را از شمع خود محروم کرده
کاری که با بانوی او مسمار کرده
#علی_حسنی