eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
312 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
238.3K
🖤🍃💔🍃🖤 از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد 🖤🍃💔🍃🖤   بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤👌
428.2K
مدح علی علیه السلام 🌴🌴🕊🕊🌴🌴 شاعر ✍ حریم خانه ی کعبه اگر قلب زمین باشد یقینا قلب این خانه امیرالمومنین باشد بها می گیرد این دنیا ، رها می گردد از غم ها اگر که چند روزی آسمان خاکی نشین باشد علیُّ حبُّه جُّنَّه قَسیمُ النّار والجَنَّه امامَ الانس و الجِنّه امام المتقین باشد جهانی بر سر خوانش عوالم تحت فرمانش همان شاهی که هم شان ملِک‌بانوی دین باشد علی بن ابی طالب امیر فاتح غالب همان که قدرت دست خدا در آستین باشد امید زندگی حیدر ، دلیل بندگی حیدر خدایم آن خداوندی که حیدرآفرین باشد شب معراج ، ابالزّهرا علی را دید در هرجا تعجّب نیست از حیدر مقامش اینچنین باشد مسیر هر دل عاشق ، میان خلق با خالق رسیده تا که در این رابطه حبل المتین باشد علی یعنی همانی که ، دقیقاً در زمانی که به راه افتاد سیل فتنه سدّ آهنین باشد دوباره روز خواهد شد ، علی پیروز خواهد شد شب تاریک حتی در یسار و در یمین باشد هجوم لا فرار ِ او ، طلوع ذوالفقار او غروب ناکثین و مارقین و قاسطین باشد فراتر از زمینی ها ، کلینی ها امینی ها هر آنچه گفته شد در مدح مولا بیش از این باشد رجز با ذکر یا حیدر مدد شیر خدا حیدر همیشه بر لب شیر نر امّ البنین باشد اگر باده به کف دارم به سر شوق نجف دارم که صحن روشنش همسایه با عرش برین باشد من آن مجنون بی لیلی ، دل بی تاب من خیلی هواخواه نجف تا کربلای اربعین باشد امیر بی گزند آمد زبان شعر بند آمد پس از این زحمت شعرم به دوش نقطه چین باشد.. 🌴🌴🕊🕊🌴🌴 بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤👌
241.6K
▪️ ▪️ زبان حال حضرت زینب 🖤🥀🖤🥀🖤 چرا درد مادر ، ندارد دوا خدایا بده ، مٰادرم را شِفا الهی الهی ،تواز ما گواهی خدا یا خدا 😭💔 خدا مادر ما ، شده نا توان به سنِّ جوانی ، شده قد کمان الهی الهی ،،،،، 😭💔 دل من بود خوش ، بر این مادرم مکن کم خدا ، سٰایه اش از سرم الهی الهی ،،،،، 😭💔 شبان تا سحر ، او بود در نوا نمی خوابد هرگز ز درد ای خدا بگوید خدایا ،،رسان مرگ زهرا خدا یا خدا 😭💔 پدر در کنارش ، کند گفتگو که هر دم رسد جان او بر گلو دو چشمان حیدر ،،بدوزدبمادر خدا یا خدا 😭💔 دعایش نکرده ، اثر ای خدا شده مادر زینب از او جدا نشیند شبانه ،،کند آه و ناله بگوید خدا ،،، 😭💔 خدایا ببین ، من ، شدم دیده تر که تابوت مادر به دوش پدر بگویم پدر را ،،مبر مادرم را امان از جدائی ،،، 😭💔 ز چشمم بود اشک غم بیشمار زنم ناله هر دم شوم بیقرار کجائی کجائی ،،(مادر) بخانه نیائی امان ازجدایی 🖤🥀🖤🥀🖤 بانوای ذاکربااخلاص اهل بیت ع🎧 🎤👌
نوحه حضرت زهرا علیها سلام آروم آروم، اسما بریز آب روون یه طور بریز نشکنه این برگِ خزون پهلو کبود، صورت کبود، بازو کبود پس بگو از من چرا رو گرفته بود؟ فاطمه ام، قسم می‌دم تو رو این سفرو، با مرتضی برو یه گوشه ای با گریه زینبت بغل گرفته چادر و ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه آروم آروم، داری میری از این خونه شکایتام ولی با این در می‌مونه سجاده بی قرار و دل شکستته چشم به راه نمازای نشستته نگاه من، نگاه بی کسی دلم پره، از آه بی کسی غصه هامو، بعد تو فاطمه میگم به چاه بی‌کسی ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه موضوع: علیها سلام سبک: شاعر:
(۵غسل و کفن و دفن) فاطمه نور خدای داور است فاطمه سر تا به پا پیغمبر است فاطمه آیینه دار کبریاست گلبن بستان سرای مصطفاست فاطمه نوری ز انوار جلی است همدم و همسنگر و یار علی است فاطمه منصوره و معصومه است در دو عالم فاطمه مظلومه است دخت ختم المرسلین است فاطمه حامی قرآن و دین است فاطمه مرتضی را او بود نور دوعین مادر مظلومه ی مولا حسین جمع آل الله را او مادر است ام پیغمبر که زینب پرور است زینت عرض و سماوات است او شیعیان را باب حاجات است او فاطمه محبوب حی لایزال چون نبی در عصمت و خوی و خصال عالم هستی بود در دست او عالم و آدم همه پا بست او فاطمه با اذن حق مشکل گشاست کوی او بهر همه دارالشفاست مادر سادات فخر ما همه است شافع امت به روز واهمه است بر همه عالم کرامت می‌ کند در کرامت او قیامت می کند مهر و حبش رهگشای جنت است همسر حیدر شفیع امت است شیعه سوزد تا ابد بر غربتش بهر آن گمگشته قبر و تربتش فاطمه پشت و پناه حیدر است کشته ی ما بین دیوار و در است حق پیغمبر پس از او شد ادا از ستم خانه‌نشین شد مرتضی دشمنانی که دم از طاها زدند آتشی بر خانه ی مولا زدند آبروی خود ز کینه ریختند نانجیبان آتشی افروختند فتنه ی نامردمان آغاز شد با لگد بیت ولایت باز شد پشت در غنچه ز شاخه شد جدا محسن ششماهه ی او شد فدا حرمت پیغمبر و حیدر شکست پهلوی زهرا به پشت در شکست همسرش را وحشیانه می‌زدند پیش چشمش تازیانه می زدند همسرش را پیش‌ او سیلی زدند بر رخ او جوهر نیلی زدند فاطمه در بستر بیماری است در کنارش اشک حیدر جاری است همچو شمعی ذره ذره آب شد همسر مظلوم او بی تاب شد فاطمه آماده ی پرواز شد روز آخر با علی دمساز شد فاطمه آن گلبن خوش رنگ و بو با علی گردید گرم گفتگو ای که گشته قامتت همچون هلال یا علی زهرای خود بنما حلال سوخت حیدر زین سخن سر تا به پا گفت ای مرآت حی کبریا با علی تو هرچه می خواهی بگو سوخت قلب من حلالم کن مگو بار دیگر گفت زهرا یا علی ای که عالم از وجودت منجلی نیمه شب بنما مرا غسل و کفن غسل ده اما ز زیر پیرهن الغرض ماه علی خاموش شد مرتضی با غم، هم آغوش شد نیمه ی شب دور از چشم همه ناله زد حیدر کفن شد فاطمه ام کلثوم و حسن در شور و شین زینبش هم ناله با اشک حسین سوی جنت فاطمه شد رهسپار پر کشید از لانه سوی کردگار همسر خونین دلش در تاب و تب پیکرش بردند مخفی نیمه شب در کنار قبر تا حیدر رسید قامتش از داغ زهرایش خمید مرتضی با گریه و با قلب چاک بر روی زهرای خود می ریخت خاک کم شده هم طاقت و هم صبر او ناله می زد در کنار قبر او این چنین گفتا به خلاق مبین هستی زهرا امیرالمؤمنین هستی ام رفته ز دستم ای خدا از غمش از پا نشستم ای خدا یا رب از روی نبی شرمنده‌ام فاطمه جان داده و من زنده ام ای امید اهل عالم ای خدا بگذر از جرم و خطای این (رضا) سوخت قلب شیعیانم زین رثا من شفیع او شوم روز جزا
(۵غسل و کفن و دفن) دخت ختم الانبیا یا فاطمه کفو شاه اولیا یا فاطمه یار پیغمبر، خدیجه مادرت زینت ارض و سما یا فاطمه دخترت ام المصائب زینب است مام شاه کربلا یا فاطمه مادر جمله امامان هدی محور آل عبا یا فاطمه خلقت عالم ز یمن روی توست نور حی کبریا یا فاطمه گلشن هستی ز تو خوش رنگ و بوست ای گل باغ ولا یا فاطمه در تمام طول عمر کوتهت محو در ذات خدا یا فاطمه تا به محشر اولیا پابست تو نور چشم انبیا یا فاطمه جود و ایثار و وفا شرمنده ات منشاء جود و سخا یا فاطمه شهر یثرب از تو شد خلد برین کوی تو دارالولا یا فاطمه شیعیان مرتضی را تا به حشر مهر تو داده بها یا فاطمه مهر وحبت رهگشای جنت است همسر شیر خدا یا فاطمه جمله خوبان جهان از مرد و زن بر سر کویت گدا یا فاطمه داروی درد همه عالم تویی دردمندان را دوا یا فاطمه بوده ای نه سال از لطف خدا همنشین مرتضی یا فاطمه فاطمیه بر لب اهل ولاست نغمه ی واویلتا یا فاطمه از سقیفه مسلکان دین فروش دیده ای آزارها یا فاطمه آن ستمکاران نمودند از جفا حق پیغمبر ادا یا فاطمه دشمنان دین و قرآن کرده اند غصب حق مرتضی یا فاطمه جای عرض تسلیت آتش زدند بر در بیت شما یا فاطمه تا در بیت الولا آتش گرفت شور محشر شد به پا یا فاطمه پشت در از کینه با ضرب لگد گل ز شاخه شد جدا یا فاطمه از خجالت پیش چشم مرتضی فضه را کردی صدا یا فاطمه محسن آن در یگانه بی گناه در ره دین شد فدا یا فاطمه پشت در پهلوی تو از کین شکست ای گل درد آشنا یا فاطمه بسته شد در پیش چشم کودکان دست های مرتضی یا فاطمه بر غریبی علی شیر خدا گریه کردی بارها یا فاطمه زد عدو با تازیانه تا کند از علی دستت جدا یا فاطمه وای من بر دست و بازو می‌زدند دشمن دور از خدا یا فاطمه زینبت می سوخت با سوز حسین ناله می زد مجتبی یا فاطمه کودکان بی پناهت دیده‌اند گریه ی شیر خدا یا فاطمه با نثار جان پاکت کرده ای یاری از دین خدا یا فاطمه مرتضی در وقت غسل پیکرت شد قدش از غم دو تا یا فاطمه داغ تو ای اسوه ی صبر و رضا زد شرر بر ماسوا یا فاطمه بی تو ای عطر بهشت شیعیان شد مدینه بی صفا یا فاطمه تا به کی ای دخت ختم المرسلین قبر تو مخفی زِ ما یا فاطمه کن کرم از مرحمت دستم بگیر نوکرت هستم (رضا) یا فاطمه یک نگه گر بر من مسکین کنی حاجتم گردد روا یا فاطمه دیدن شهر نبی و مکه را قسمت و روزی نما یا فاطمه
(۵غسل و کفن و دفن) الا ای همسر مظلومه ی من گل من یار من محبوبه ی من دگر رفته ز جان صبر و قرارم چگونه من جدا گردم ز یارم کنار پیکرت از پا نشستم به یاد تو دخیل گریه بستم چه گویم بی تو از حال خرابم غم داغ تو زهرا کرده آبم صفای خانه ام یار شهیدم کنار پیکر پاکت خمیدم نگه کن دیده ی دریای ایم را دل خون، غربت و تنهای ایم را تو راحت گشته ای از رنج و غم ها علی بی تو شده غمگین و تنها تو رفتی و صفا از خانه ام رفت ز پیکر روح من، ریحانه ام رفت چه سازم بی تو ای بانوی خانه شده اشکم ز داغ تو روانه دلم خون شد تنت روی زمین است علی سوزد ز داغ تو غمین است بسوزد از غم تو، تار و پودم شدی پرپر گل یاس کبودم همیشه بوده ای تو همزبانم بهار من، تو رفتی، شد خزانم خجالت می کشم از روی ماهت به یاد ناله و افغان و آهت به جای من چه پشت در کشیدی به جز رنج و غم از دنیا ندیدی گلم را از ستم پژمرده کردند تو را پیش علی آزرده کردند به پشت در گل از شاخه جدا شد گل شش ماهه ات محسن فدا شد چگونه من بشویم پیکرت را رخ نیلی چنان نیلوفرت را چگونه من دهم غسلت شبانه به اشک دیده جای تازیانه چگونه من بشویم روی نیلی به رخسار تو جای ضرب سیلی منم آن همسر جان بر لب تو پریشانم برای زینب تو بسوزد مجتبی نور دو عینت کند گریه برای تو حسینت چگونه من فراموشت نمایم چگونه من کفن پوشت نمایم کنم غسل و کفن جسمت شبانه برم از خانه جسمت مخفیانه بسوزم از برای غربت تو که مخفی باشدت آن تربت تو روی سوی جنان نزد پیمبر روی سوی بهشت حی داور صفای خانه ام، آرام‌ جانم دعا کن بعد تو دیگر نمانم
(۵غسل و کفن و دفن) الا ای همسر پهلو شکسته تو رفتی و علی گریان نشسته امید خانه ام بودی تو زهرا گل گلخانه ام بودی تو زهرا چرا از همسر خود دیده بستی دل مظلوم عالم را شکستی الا ای بانوی پاک شهیده ز داغت قامت حیدر خمیده ز داغت فاطمه خون شد دل من شرر زد داغ تو بر حاصل من زِ تو زهرای من شرمنده هستم تو رفتی از برم من زنده هستم الا ای دختر ختم رسالت کشد از روی تو حیدر خجالت به پیش من زدند آتش به خانه تو را می زد عدو با تازیانه به زخم این دلم دشمن نمک زد تو را آن دشمن جانی کتک زد جدایی از تو بر حیدر چه سخت است برایم غسل تو همسر چه سخت است شده گریان داغت همسر تو چگونه من بشویم پیکر تو فدای ناله ها و اشک و آهت چگونه شویم آن روی چو ماهت چگونه شویم آن رخسار نیلی کبودی رخت از ضرب سیلی الا ای مونس و یار غریبم به وقت غسل تو من بی شکیبم کنار تو بود جان بر لب من کند گریه برایت زینب من پریشان حسن نور دو عینم صفای خانه گریان حسینم صفابخش دلم یار خموشم چگونه من کفن بر تو بپوشم چگونه من کنم دفنت شبانه برم جسم تو را شب مخفیانه دگر بعد از تو تنها و غریبم غم عالم شده زهرا نصیبم غمت یا فاطمه جان کرده پیرم دعا کن بعد تو دیگر بمیرم
🌈شکر نعمت، نعمتت افزون کند ◼️مرحوم شیخ صدوق، با سند مذکور از حسین بن عمر بن یزید از مردی از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه روایت کرده که فرمود: هر کس در هر روز هفت مرتبه بگوید: ✨✨اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَةٍ کَانَتْ أَوْ هِیَ کَائِنَةٌ . های گذشته و آینده را نموده باشد. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ج 1 ص 9 ح 1
💠 و ، اند «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَوةِ الدُّنْیا وَ الْبَقِیَتُ الصَّلِحَتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً» فرزند و مال ، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزش های پایدار و شایسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش تر است! 💠 از های دنیا استفاده کنید «وَ ابْتَغِ فِیمآ ءَاتَیکَ اللَّهُ الدَّارَ الْأَخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِن کَمآ أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لَا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ» قصص/77 و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! 💠 نعمت های خدا را یاد کنید «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» ضحی/11 و نعمت های پروردگارت را بازگو کن! 📚دستوراتي از قرآن: امر و نهي هاي خدا در قرآن / گردآورنده احمد سعيدي،ص،363
زبانحال امام حسن (ع) چه میشد گر مرا مادر ، از آن کوچه نمیبردی من آن جا را نمیدیدم ، تو هم سیلی نمیخوردی اُوزوم گُوردوم کی اَهریمَن ، سَنه چارَه یُولون کَسدی اُوزوم گُوردوم سَنه سیلی ، دَیَندََه لَبلرون اَسدی اِشیددیم سَس گَلور گُویدَن ، کی اِی ظالِم اُوتان بَسدی دِمَم طوفانلی مَعبَردَه ، باشوننان قارَه دوشموشدی اُوزوم گُوردوم کی تُوپراقَه ، قَباله پارَه دوشموشدی اُوزوم گُوردوم قولاقوننَن ، یِرَه گوشوارَه دوشموشدی شعر شهادت حضرت زهرا (س) ای تاج سر عالم و آدم زهرا از کودکیم دل به تو دادم زهرا آن روز که من هستم و تاریکی قبر جان حسنت برس به دادم زهرا خانم بهروزی
. یا اَباصالِحَ الْمَهدي اَغِثْني! چه می‌شد مثلِ اِسحاقِ بْنِ یَعقوب... به من هم یک سلامی از تو مکتوب... به همراهِ جوابِ نامه هایم... ز کویت می‌رسید ای میرِ محبوب! شبیهِ صاحبِ مِکیال، اى كاش... مرا می‌کرد خَطّت محو و مجذوب چه می‌گردید چون شیخ مفیدم... به خود می‌داشتی در نامه، منسوب برادر، نه، مُحِب، نه، یک گدایی... مرا می‌کرد چشمانِ تو محسوب بُوَد خارِ بیابان، ارزشش بیش! نشد چشمم به یک گام تو مطلوب به حالِ سیّدِ رَشتی بَرَم رَشک... که شد حالِ دلش با دیدنت خوب چه می‌گردید چون حاجی‌فَشَندی... بگیرم از کفِ تو چای مرغوب تمام ِ زندگانیّ اَم تو هستى شدى غایب، شدم پا تا سر، آشوب تویی قاهر به هر بندِ وجودم بُوَد قلبم به رؤیای تو مغلوب دخیلِ ناله‌ی " هَلْ مِنْ جَزوع... " اَم صدایت می‌زنم با چشم مرطوب خيالت هر خیالی را به ذهنم... نموده نیست و نابود و مَنکوب هزاران یوسفِ طاووس‌ْوارند... ز زیباییّ ِ رُخسارِ تو مَربوب قیام ِ خاطر تو در سرِ من... همه‌اندیشه ها را کرده سرکوب گذشت از غیبتِ تو یازده قرن بُوَد مبهوتِ صبرت، صبرِ ایّوب فراقت خسته اَم می‌دارد امّا... به مدحِ تو خوشم یا خَیرَ مَصْحوب! بمیرم خون به جای اشک، باری... برای کُشته‌ی عطشان و مَسلوب سری که رفت بر سرنیزه‌ها هست... تو را هنگام صبح و شام، مَندوب دم ِ " ...حتّی اَموت... " اَت کشته من را برای خواهری که گشت مَضروب برای دختری که دید در شام... خورَد بر روی لب‌های پدر، چوب کُشَد این صحنه‌اَت كه زاده‌ی هند... کنار تَشت ِ زر می‌ریخت مَشروب " اَلا  وَ  لَعنةُ اللّهِ  عَلَيهِم " بُوَد لعنِ خدا بر قوم مغضوب شنیدم سیّدِ بَحرُ الْعُلوم اَت... میانِ دسته دید و گشت مرعوب عِمامه از سرش انداخت این مرد، دلش را کرد همرنگِ تو جاروب امان از کوریِ قلب و نگاهم... شدند از غفلتم مخروب و معیوب! حجابِ چشم من با چشم‌هایت... گناهانم بُوَد ای مِهر مَحجوب! یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱
. اَللّهُمّ عجّل لوليّكَ الْفَرَج ما را چراغِ راه‌، کلام ِ خدا بُوَد ما را دلیل، آیه‌ی " ...لَوْلا دُعا... " بُوَد برهانِ ما حدیثِ " ...یَرُدُّ الْقَضا... " بُوَد کم غیرتی به حرفِ ائمّه، خطا بُوَد در دستخطّ ِ صاحبمان، امرِ مُندَرَج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج حالا که می‌کنید تحمّل، دعا کنید بَر رَب زنید دستِ توکّل، دعا کنید از عُمقِ جان، برای تحوّل، دعا کنید بهر رسیدنِ به تکامل، دعا کنید راه نجاتِ اُمّت بیچاره و فلج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج باید دعا کنید که هجران رسد به سر باید دعا کنید بیاید به سر، سحر باید دعا کنید که روشن شود نظر باید دعا کنید ولیکن، زیاد تر در دستمان سلاح، به پیکارِ با عِوَج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج سوزِ دعا مقدّمه‌ی هر دعا بُوَد پاکیّ قلب، شرط ادب در دعا بُوَد در این زمانه، لنگر و سنگر دعا بُوَد اوّل دعا بُوَد به لب، آخر، دعا بُوَد بالاتر از ثوابِ نماز و جهاد و حج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج باشد دعا برای فرج، کار فاطمه کرده‌ حسین در تهِ گودال، زمزمه توفیقِ در دعا نشود قسمت همه این امر می دهد به مُصیبات، خاتمه باعث به شادیِ دل زهرا، دل حُجَج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج ✍ شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاحسین یاحسین گفتن ومردن خوش است2 جان خودرا به دست اوسپردن خوش است2 لب شط فرات بیادسقای عشق2 تشنه لب بودن ازآن نخوردن خوش است2 یاحسین یاحسین گفتن ومردن خوش است2 جان خودرا به دست اوسپردن خوش است2 قبرشش گوشه را بغل گرفتن خوش است2 راز دل باگل فاطمه گفتن خوش است 2 عجل لولیک الفرج
زیارت نامه ای سرازتن جداسلامون علیک سلامون علیک سرورشهداسلامون علیک سلامون علیک سیدی یک نظرسوی ماکن قسمت جمع ما کربلاکن سیدی یک‌ نظرسوی ما کن حاجت جمع مارارواکن ای انیس نفوس سلامون علیک سلامون علیک ای شه ارض طوس سلامون علیک سلامون علیک سیدی یک نظر سوی ما کن قسمت جمع ماکربلاکن سیدی یک نظر سوی ما کن حاجت جمع مارارواکن حجت ابن الحسن سلامون علیک سلامون علیک سرورمردوزن سلامون علیک سلامون علیک سیدی یک نظر سوی ما کن قسمت جمع ما کربلا کن سیدی بک‌نظر سوی ما کن حاجت‌جمع مارارواکن حاجت همگی روا
متن وسبک فراق (سبک عجب رسمیه) چه رسمی داره-دو روزه دنیا میره عزیزت-میشی تو تنها خزان گل را- بدیده بینی گل است و مادر-میون گلها ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر به زیر پایت-بهشته مادر خدا بنامت-نوشته مادر گذار قدم را-به روی چشمم دل تو با رحم-سرشته مادر ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر سخته خدایا-داغ جدایی گوشه نشینم-از بینوایی گویم به ناله-آه از جدایی مادر خوبم-به گو کجایی ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر گل بهارم-برگرد بخونه غمت ز قلبم-کشد زبونه چو طفل این دل-برای مادر زند شراره-گیرد بهانه ای مهربانم-آرام جانم-کجایی مادر-کجایی مادر
ای خداصبر بده در غم بی مادری ام سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام مادرم کو... که کشد دست نوازش به سرم یا مراهم ببرد یا کند از غم بری ام. ✨✨✨✨ حالا ببرمت خونه علی ... برا بی مادری زینب و بچه های علی... خانه داری شده کار من طفل معصوم نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام فضه فکر منو فکر حسنین است ولی من غم خانه نشین دارمو از خود بری ام.✨
سید رضا موید آبروی اهل دل از خاک پای مادر است هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است آن بهشتی راکه قرآن می کند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیرپای مادر است آسمان زندگی شد روشن از نور پدر گلشن هستی مصفاازصفای مادر است قوت شیر از شیرۀ جان می خوراند طفل را وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب مهر بانتر دیگر از مادر خدای مادر است از دم روح القدس عیسی پدیدآمد اگر باز هم پرورده در ظل همای مادراست اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او چون دم عیسی بن مریم در دعای مادراست قدر وجاهی راکه دراسلام دارا شد اویس از کمال طاعت وخدمت برای مادراست امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی چون رضای مصطفی هم در رضای مادر است بسکه محبوب است مادر داشتن بر هر کسی مصطفی را دخترش زهرا به جای مادراست من که از مهر علی جان ودلم دارد صفا این صفای باطن من از صفای مادراست طبع والایم که منت بر نمی دارد زکس شرمگین از رحمت بی منتهای مادراست بهترین منظر به چشم ودل مرا سیمای اوست خوشترین آواز در گوشم صدای مادر است با تضرع چهره بر پایش (موید)سود وگفت: آبروی اهل دل از خاک پای مادراست
مادر بنال ای دل که قلبم بی شکیب است دلم محتاج درمان طبیب است بنال ای دل که جانم بی قرار است درون سینه ام غم آشکار است خداوندا چه آمد بر سر من ز کف رفت آن گرامی مادر من تو مادر رفتی و از ما بریدی به سوی آسمان ها پر کشیدی بریده رشته ی عشق و امیدم نگاه آخرینت را ندیدم چه آسان دشت شستی از عزیزان رها کردی تمام آشنایان تو رفتی رشته ی امید بگسست صفای زندگانی رخت بربست تو رفتی عشق خالی شد ز معنا به غارت رفت باغ آرزوها به یاد آرم دعای صبح و شامت تن بسیار و آن رنج مدامت در این خانه ز تو هر جانشانی است همه یاد آور رنج نهانی است بیا این مهر و این هم جانمازت بیا تا سر دهی راز و نیازت بخوان مانند وردی یا سرودی دعایی که از بر کرده بودی به خاطر دارمت من دائم اوقات فراموشت کنم هیهات هیهات
باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی ************************************************ مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز شد چهل روز فراق غصه به دل‌هاست هنوز دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم آرزوی رخ زیبای تو رؤیاست هنوز *********************************************** مادر جان (پدر جان)، یاد آن شب‌ها که ما را شمع جان بودی میان ناامیدی‌ها چراغ جاودان بودی برایت زندگانی گرچه یکسر رنج و سختی بود بنازم همتت مادر (بابا)، که تا بودی، صبور و مهربان بودی ************************************************ شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد مادری شایسته از این عالم ناپایدار چشم خود بربست و از چشم عزیزان دور شد ************************************************ مادرم (پدرم) دیده برویت نگران است هنوز غم نادیدن تو بار گران است هنوز آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز ************************************************ گشته اکنون چشم ما از درد و غم دریا مادر ما چه گوییم بی تو از فردا و فرداها مادر تکیه گه بودی تو ما را ای همه امیدها بی تو عالم ندارد رنگ شادی‌ها مادر ************************************************ در سالگرد مادر: مادرم یاس‌ها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت می‌گیرند شبنم گل واژه اشک‌های توست ای شقایق دشتستان صبوری ای هم آغوش پروانه‌ها ای صفای گل سرخ ای نرگس عشق تو از همه گل‌ها زیباتر و از همه آن‌ها خوشبوتری در سالروز یاد تو عطر همه گل‌های شکفته را نثار وجودت می‌کنیم ************************************************ در سوگ پدر: در سوگ مادر: ای دریغ و افسوس که پدر (مادر) نام عزیزی است که دگر هرگز باز تکرار نخواهد گردید ************************************************ در سوگ مادر: به قاب کهنه چشمانم ای مادر به جز تصویر زیبایت ندارم ************************************************ در سوگ پدر: در سوگ مادر: پدرم (مادرم) دست اجل زود تو را پرپر کرد پسرت (دخترت) گریه کنان رخت عزا بر تن کرد دوستانت همگی در (از) غم تو نالیدند اشک چشم همگان خاک مزارت تر کرد ************************************************ در سوک پدر و مادر: پدر جان (مادر جان) لحظات از پی هم می‌آیند و می‌روند اما تو نیستی ولی یاد مهربانی و خوبی‌های بی منت تو گذر عمر را بر ما آسان نموده است. بی تو زیستن برایمان سخت و دشوار است اما ما صبر و مهربانی و خوب بودن را از تو آموختیم تا یاد و خاطره‌ات را زنده نگه داریم. ************************************************ در سوک مادر: گلهای بهشت سایه بانت مادر صد دسته ستاره ارمغانت مادر دیگر چه کسی چشم به راهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر ************************************************ در سوگ پدر و مادر: دست دنیا در میان ناله‌ها رو می‌شود قصه گویی با سکوت خاک هم خو می‌شود آن صدایی که درونش قصه‌ها جان می‌گرفت قصه‌هایی که فقط با عشق پایان می‌گرفت پیش چشم ما درون خاک پنهان می‌شود دست‌های قصه گو، ای وای، بی جان می‌شود قصه گوی خوب ما رفتی به خواب، اما بدان خواب دیدم خانه‌ای داری میان آسمان! ************************************************ در سوگ مادر: رفتی از من مهر گسستی مادر با رفتن خود دلم شکستی مادر افسوس که بودی و ندانستم من ای در گرانمایه چه هستی مادر ************************************************ در سوگ مادر: مادرم جای تو خالیست به کاشانه ما غمت آتش زده بر این دل دیوانه ی ما شمع این محفل ما بودی و خاموش شدی بعد تو رفته صفا دیگر از خانه ما ************************************************ در سوگ مادر: نازنین مادر خوبم! چه بگویم که زبان لایق تقریر تو نیست ************************************************ قربان نگاه خسته ات، مادر جان لبخند به گل نشسته ات، مادر جان چه شبها تا سپیده، درد کشیدی ندای یا علی (ع)، یا رب کشیدی ************************************************ در سوگ مادر: چون مهر، بـزرگ و بی نشانی مادر آرام دل و عزیز جانی مادر ای کاش همیشه جاودان می بودی آن قدر که خوب و مـهربانی مادر شعر از: آقای محمد روحانی نجوا کاشانی ************************************************ در سوگ مادر: عمری که هست فانی، قدر و بها ندارد باغی که گشت بی گل، سیر و صفا ندارد مادر که بزم ما را، می داد شور و حالی رفت از جهان و دیگر، کاری به ما ندارد **********
414.6K
🔘-🔘--◆◈◆--🔘-🔘 🔘-🔘--◆◈◆--🔘-🔘                ﷽ زنی (س) بعد از تو زهرا خانه ام ماتمسرا شد همراه طفلانت بپا بزم عزا شد ای بود و هستم رفتی ز دستم با کودکانت در غم نشستم زهرا(۴) ای یار هجده ساله ام حیدر فدایت ای پرپر از کین لاله ام حیدر فدایت بنگر به حالم بشکسته بالم بعد از تو من در رنج و ملالم زهرا رفته ز داغ تو دگر تاب و توانم بعد از تو چون ویرانه گشته آشیانم یار غریبم من بی شکیبم بعد از تو زهرا غم شد نصیبم زهرا در وقت غسل تو بدیدم روی نیلی من تازه فهمیدم چه کرده با تو سیلی من پیکرت را شستم شبانه هم جای سیلی هم تازیانه زهرا افتاده‌ام زهرا به یاد پشت آن در نقش زمین گشتی تو زهرا پیش حیدر جان من آندم بر لبم آمد بهر تسلا زینبم آمد زهرا افتاده ام یاد تو و دفن شبانه هم غسل تو هم دفن تو،شد مخفیانه گرفته ام من بزم عزایت ای همدم من گریم برایت زهرا یا فاطمه رفتی و تنها گشته حیدر ذکر لب طفلان تو: ای وای مادر کنار زینب دو نور عینت هم مجتبی گرید هم حسینت زهرا من در کنار قبر تو آهسته نالم یاد همان لحظه که گفتی کن حلالم جانم فدای آنهمه صبرت افتاده ام من بر خاک قبرت زهرا 🎧:کمترین غلام اهلبیت 🎤🎤 👌  
قسمت دوم : ( سلام الله علیها ) به نام آن که به ما داد ، درسِ ایمان را همان که زندگی اش زنده کرد انسان را همان که بر همگان درس عاشقی آموخت ز دستِ لیلی و مجنون گرفت میدان را به نام نامیِ آن بانویی که با زحمت نشاند بر لب عالَم دمِ حسین جان را اگر نبود ، نبودیم میان سفره ی ما او گذاشت این نان را همان کسیکه همیشه حکایت صبرش صبور کرده دلِ مادرِ شهیدان را به نام آن زنِ مرد آفرین کرببلا همان که از دل ما بُرد ترس طوفان را کجاست دشمنِ شیعه حریف می طلبیم مُریدِ حضرت زینب عقیلتُ العربیم دوباره در دلم آشوب محشر کبراست چگونه من بنویسم از آن که بی همتاست ؟ گرفته ام به روی دست کاسه ی چه کنم !! و مانده ام که بگویم خدیجه یا زهراست ؟ خدا کند که بفهمیم کیست این بانو ؟ شناخت هر که مقامش از اولیاء خداست نوشته اند که خیلی به مادرش رفته نوشته اند که خیلی فدائی مولاست نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مُراد و پیرِ تمامِ نماز شب خوان هاست نوشته اند از آن دم که چشم خود وا کرد اسیر و عاشق و حیرانِ سیدالشهداست ... نوشته اند کرامات کوثری دارد ببین را چه دختری دارد ؟ رسیده شیعه به اینجا به همت زینب زمین حسینیه شد با عنایت زینب چه با شُکوه سپاهی چه لشکری دارد حسینیانِ جهانند ، امت زینب بزرگ و کوچکِ عالم ، مُحرمِ هر سال شوند راهی روضه ، به دعوت زینب هزار طایفه در روز اربعین جا شد میانِ کربُ بلا با کرامت زینب هزار شکر خدا را که خانواده ی ما شدند دربار و رعیت زینب برای دیدنِ آن جمعه ی فرج ، باید قسم دهیم خدا را به حُرمت زینب اگر نبود کسی سینه زن ، نبود الان دلی اسیر حسین و حسن نبود الان ... شاعر : ۱۰ دی ماه ۱۳۹۸
قسمت چهارم : ( سلام الله علیها ) وقتی به دنیا اومد ، قنداقشو دادند دست امیرالمومنین ، گفتند یا علی ، نامی برای این فرزند انتخاب کن ، حضرت فرمود : من در انتخاب نام این فرزند ، از پیغمبر خدا (ص) پیشی نمیگیرم ... نوشته اند پیغمبر خدا (ص) در سفر بود ، صبر کردند تا حضرت از سفر برگشت ، قنداقه را دادند دست پیغمبر (ص) ... پیغمبر (ص) فرمودند : یا علی ، نامی برای این دختر انتخاب کردی ؟ عرضه داشتند نه یا رسولَ الله ، من در انتخاب نام این دختر ، از شما سبقت نمیگیرم ... پیغمبر (ص) فرمودند : من هم در انتخاب نام این دختر ، از خدا سبقت نمیگریم ... خطاب اومد : یا رسولَ الله (ص) ، نام این دختر را « زینب » بگذار ، نامش هم از طرف خدا آمد ، « زینب » یعنی زینت پدر ، همه جا زینت بابا بود ، نطقش ، نطق امیرالمومنین ... ، صدا ، صدای امیرالمومنین ... صفات و حرکاتش ، مانند مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها ... صبرش مانند امیرالمومنین بود ... ، امیرالمومنین، کوه صبر بود ، جلو چشمش فاطمه اش رو زدند ، صبر کرد ، چون به صبر دعوت شده بود ، اما یک جا صبر امیرالمومنین لبریز شد ، کجا ؟ وقتی اون شب دستش رسید به وَرم بازوی بی بی ، طاقت از کف داد ، سر به دیوار گذاشت کریه کرد ... بی بی زینب هم ، مامور به صبر بود ، ابی عبدالله دست روی قلبش گذاشت ، فرمود زینبم صبور باش ، صبرکن ، گفت چشم ... همه جا صبر کرد ، بدن بی سر دید ، صبر کرد ... سرها بالای نیزه دید ، صبر کرد ... دست زیر بدن بی سر برد ، گفت خدایا این قربانی را از آل محمد (ص) قبول کن ... اما یه جا صبر زینب لبریز شد ، کجا ؟ اهل روضه اید ، وقتی نگاه کرد ، دید یزید داره با چوب به لب و دهان حسینش میزنه ، دیدند بی بی دست برد گریبان پاره کرد ، صدا زد یزید نزن ... یا نزن چوب جفا را بر لب و دندان او یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان او ... یا نزن ، شرمی نما از روی زهرا ، مادرش یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان او صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ... ۱۰ دی ماه ۱۳۹۸ ( سلام الله علیها )