.
#امام_حسین علیه السلام
خوشدل آنکس که به دربار تو نوکر باشد
خوشدل آن دیده که ازداغ وغمت ترباشد
کاش ماهم به رهت جان و جهان میدادیم
خوشدل آنکس چو حبیب بن مظهر باشد
محرم کوی تو را کوی دگر لازم نیست
کعبه ی عشق تو چون کعبه مطهر باشد
هیئتت نور وخودت نور و حریمت هم نور
همه ی کون و مکان از تو منور باشد
زائر کرب و بلا میشوم ان شاء الله
گر به بخت من آشفته مقدر باشد
گرچه ای کشته لب تشنه توبی سر گشتی
باز هم شأن تو از هر دو جهان سر باشد
طعمه ی آتش سوزان جهنم نشود
هر که از بهر ارادت به تو زائر باشد
دست من گیر، که افتاده ز پایم، آقا
نظری کن که دلم چون گل پرپر باشد
نخل پر بار اگر بشنود از اندوهت
تا ابد رنگ خزان بیند و بی بر باشد
مرگ من میرسد آنروز که از کردارم
دلت ای دوست ز من خون و مکدر باشد
#اسلام_مولایی
.
#امام_حسین علیه السلام
ای جلوه ی خدا و آینه ی حق نما حسین
ای سومین امام و خامس آل ابا حسین
دلهای عاشقان همه خونین دل از غمت
خون شد دو دیده ازغم کرب و بلاحسین
باآنکه خودغریب ماندی و تنها روا مدار
بی یار و بیکسم تو ببینی مرا حسین
ما را بیا به خاطر زینب قبول کن
ما را جدا مکن زخود ای باوفا حسین
نامت به روی سینه ی زارم نوشته ام
یادت به پا کند به دلم نینوا حسین
ازلطف وجودخویش مرا هم نصیب کن
زآنکه توئی، صاحب جود و عطا حسین
راضی مشو که از در لطفت چنین برم
دستی تهی و حال و دلی غم فزا حسین
بار دلم فتاده به بازار لطف تو
درهم بخر تو بار دلم را، بیا، حسین
گیرم گره فتاده به کارم،ملال نیست
وقتی تو وا کنی گره از کار ما حسین
حاجت به غیر کوی تو جایی نمیبریم
حاجت به غیر کوی تو نبود روا حسین
#اسلام_مولایی ✍
.
ورودیه
کاروان آمد خسته و بی تاب
اکبر و قاسم زینب و ارباب
جا به جای این سرزمین دارد شرحی از احوال
یک طرف آب و یک طرف تل و یک طرف گودال
آه از دل زینب
خیمه در خیمه شد عزا اینجا
از کنون پیداست عصر عاشورا
خیمه ها سوزان کودکان گریان در دل صحرا
با سنان و شمر روبرو گردد دختر زهرا
آه از دل زینب
حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه
شب شده یارب مانده ام حیران
مسجد کوفه بهر من گریان
یک به یک رفتند کوفیان و من مانده ام تنها
بین تنهایی یاد تو هستم یاد عاشورا
آه یا حسین برگرد
سر روی دیوار اشک من جاری
از دل زارم تو خبر داری
رسم این کوفه بستن آب است بر روی مهمان
جان دهم اینجا با لب خونین با لب عطشان
آه یا حسین برگرد
حضرت رقیه سلام الله علیها
عمه جان دیدم خواب بابا را
عمه حس کردم بوی زهرا را
کن حلالم که وقت رفتن شد مطمئن هستم
خسته ات کردم میشوی راحت دیگر از دستم
آه الوداع عمه
دیده ام در خواب که پدر برگشت
راس خونینش در میان طشت
دیده ام در خواب خیزران میخورد بر لب بابا
عمه جان دیدم بین ما بوده مادرم زهرا
آه الوداع عمه
طفلان حضرت زینب
ای خدا عمری مادری کردم
عاقبت من دو لاله پرورده
میفرستم من هر دو یوسف را سوی قربانگاه
این کفن پوشان هدیه های من نزد ثارالله
آه....از دل زینب
نور عین من گشته بی یاور
بی کس و تنهاست بین یک لشکر
دو سپر هستند پیش تیغ و تیر این پسرهایم
گر شوند پرپر از حرم بیرون من نمی آیم
آه از دل زینب
عبدالله بن الحسن
ای برادر جان ای حسن جانم
در کجایی که من پریشانم
بین که آغوشم بر یتیم تو گشته قربانگاه
شد خضاب مو ی سپید من خون عبدالله
آه ای حسن جانم
از یتیم تو من خجل هستم
بر نمی آید کاری از دستم
دست او افتاد پیش چشم من دست و پا میزد
دست بشکسته مادر ما را او صدا میزد
آه ای حسن جانم
علی اصغر علیه السلام
در حرم امروز شد عطش تفسیر
کودکی بی آب مادری بی شیر
روی دستانم چشم خود بست و چشم خود وا کرد
پیش چشمانم لب زند بر هم هی تلظی کرد
آه لالایی اصغر
خیمه در خیمه در پی آبم
از عطش برگشت رنگ مهتابم
ترسم از این است روی دامانم جان دهد اصغر
میزنم بوسه گه سر و رویت گه لب و حنجر
آه لالایی اصغر
حضرت قاسم ابن الحسن
پا مکش بر خاک ای همه هستم
بر نمی آید کاری از دستم
آن بلایی که با تو میگفتم بر سرت آمد
چه بلایی بر استخوانهای پیکرت آمد
آه ای یتیم من
در دل خاک و خون طپیدی تو
نو جوان من قد کشیدی تو
من در آغوشم بردمت خیمه با دلی صد چاک
پا به پای من میکشی قاسم پا به روی خاک
آه ای یتیم من
علی اکبر علیه السلام
ای گلم صحرا پر شد از بویت
با سر زانو آمدم سویت
هر طرف رفتم دیدم آنجایی ای گل پرپر
این طرف اکبر آن طرف اکبر پیش رو اکبر
آه ای جوان من
دو عزادارت عمه و بابا
آید از جنت مادرم زهرا
پهلویت زخمی سینه ات زخمی مثل مادر شد
کی کنم باور که عبایم تا بوت اکبر شد
آه ای جوان من
حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
علقمه پر شد زآه و فریادم
تو که افتادی من هم افتادم
دیده ام از دور با تن پاک تو چها کردند
نیزه ها جسم ساقی من را جابجا کردند
آه ای علمدارم
ای به قربان چشم گریان
مادرم اینجا بوده مهمانت
من بمیرم که نیزه در پهلو یت فرو میشد
مادرم میدید پیکرت اینجا زیر و رو میشد
آه ای علمدارم
گودال
از نفس افتاد خواهرت دیگر
لحظه ای بنشین میرسد مادر
مادرم زهرا این عزیز توست این حسین توست
اینکه در گودال دست و پا زد او نور عین توست
آه.....یا حسین مظلوم
روبرو شمر و روی تل خواهر
دست او خنجر دست من بر سر
من ز ناچاری رو زدم آخر بر عدوی تو
بلکه بردارد خنجر خود را از گلوی تو
آه یا حسین مظلوم
وداع
ذوالجناحا رو قدری آهسته
از قفا آید خواهری خسته
میدود از پی میکند ناله میزند برسر
لشکری دارد او زطفلان بر شاه بی لشکر
آه....یا حسین مظلوم
ذواجناحا این شاه روی زین
هر کجا افتاد با تنی خونین
خواهری دارد دیده بر راه است کن خبر او را
وعده ی تو با خیمه های او عصر عاشورا
آه یا حسین مظلوم
شام غریبان
ای خدا آمد شام غم امشب
خیمه ها سوزان چون دل زینب
یک به یک طفلان گم شدند امشب در دل صحرا
ای خدا بین آتش و دود است دختر زهرا
آه...از دل زینب
یک طرف شمر و یک طرف زینب
روی خود کرده به نجف زینب
دیده وا کن ای اولین مظلوم کعبه ی عالم
یا علی بنگر دختر خود را بین نامحرم
آه... از دل زینب
تنور خولی
آسمان امشب از چه گریان نیست
خاک و خاکستر جای مهمان نیست
کوفیان امشب خانه ی خولی شد زیارتگاه
از جنان دارد حضرت زهرا میرسد از راه
آه از دل زینب
ای تنور امشب میهمان داری
از دو چشمت کن جوی خون جاری
گه به نیزه رفت گه به خورجین بود این سر اطهر
خسته و زخمی است جای این سر نیست خاک و خاکستر
آه از دل زینب
کوفه
ای سرت بر نی ماه تابانم
در کجا بودی راحت جانم
بر مشام من میرسد از دور عطر گیسویت
شد خضاب آخر خون و خاکستر بر سر و رویت
آه از دل زینب
خیره بر نیزه دخترت گریان
کن تکلم تا او نداده جان
ای تسلایم حق ما آیا یک تکلم نیست
کن تماشا که جای زینب در بین مردم نیست
آه از دل زینب
◾شبجمعه
◾شب زیارتی ارباب بی کفن
◾گریز روضه سقای کربلا
روضه و هیئت مرا تا عرش بالا میبرد
گریه در هیئت کدورت را ز دلها میبرد
تاجنون گل کرد مجنون حسینم کردهاند
گرجنون راهی نیابد ره به صحرا میبرد
دربهدر بودم در اینصحرا کهراهم دادهاند
عشق، مجنون را همیشه سوی لیلا میبرد
طالب عشقم مرا با دیگران کاری نبود
عاشقانهعشق، ایندلرا به یغما میبرد
تا سرم بر تربتش بگذاشتم گفتم سلام
فطرس این پیغام منرا سویآقا میبرد
میرسد برگوشدل هردمنوای یاحسین
یاحسین زینب و زهرا دل از ما میبرد
هرشب جمعه دلم تا کربلایی میشود
نوحهامرا دلهماندم سویسقا میبرد
نام سقابردم و اشکاز دو دیده ریختم
اشکهایم را ملک در نزد زهرا میبرد
ساقی لب تشنه هرگز دیده در عالم ندید
دمبهدم دیدمدمش را صدمسیحا میبرد
#مرتضی_محمودپور
◾شب جمعه در کربلا
تا مسیرم به ره شاه کرم افتاده
شبجمعهاستنگاهمبهحرمافتاده
چون کبوتر که زند بال و پری در افلاک
از سما جانب این خاک پرم افتاده
مادری با قد خم آمده بین گودال
باز از گریه هوایش به سرم افتاده
تکیه بر نیزه زده زادهی زهرا میگفت....
زین ستم اشک ز چشمان ترم افتاده
ناله زد با دل خونبار که یارب تو ببین
بر زمین با لب تشنه پسرم افتاده
#مرتضی_محمودپور
|⇦•دیدن روی شما کاش...
#قسمت_اول #مناجات با امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دیدن روی شما کاش میسّر می شد
شام هجران شما کاش که آخر می شد
بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر می شد
*امشب شايد بعضي ها اين اتفاق براشون بيوفته، هر كسي با گوشِ جانش صداي آقاش رو شنيد سلام مارو هم برسونه...
گفت: داشتم سلام ميدادم تو حرم حضرت قمر بني هاشم،داشتم زيارت نامه ميخوندم، ديدم يه نفر پشت سرم ميگه: "السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمّيَ الْعَبّاس"... حواسم نبود كه آقام داره سلام ميده، تا به خودم اومدم ديدم صاحبِ صدا نيست...*
شهر ما بوی خدا داشت، دوباره ای کاش
با ظهورت نَفَسِ شهر معطّر می شد
پاک می شد دل تاریک به لطفت ای کاش
مالک خانه ي دل ساقیِ کوثر می شد
طاقتم طاق شد از دوری دلگیرِ شما
جمعه ي آمدنت کاش مقدّر می شد
صبح و شب اهل دلی زمزمه می کرد ای کاش
پسری منتقم سینه ي مادر می شد
کاش می شد حرم از دست تو سیراب شود
دست تو یاورِ عبّاس دلاور می شد
1401051502.mp3
1.63M
|⇦•دیدن روی شما کاش...
#قسمت_اول #مناجات با امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
راز جاودانگی امام حسین علیه السلام در آن است
که تمام عشقهای کوچکتر را به پای بزرگترین عشقی
که میتوان متصور شد ریخت و آن عشق خدا بود
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•ای گیسوی هماره پریشان...
#قسمت_اول #مناجات با امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ای گیسوی هماره پریشان کربلا
ای چشمه ی همیشه خروشان کربلا
با ما بگوچه دیده ای ای خون گریسته!
در سرخیِ عقیقِ سلیمانِ كربلا
هر یک فراز ناحیه صد مقتل آتش است
از اعظمِ مراثیِ دیوان کربلا
گفتی لَأَندُبَنَّكَ یا جدی الغریب!
گفتی که جان فدای تو ای جان کربلا!
آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با یادِ خشکی لبِ عطشانِ کربلا
آه از دمی كه لشكر اعدا نكرد شرم
كردند رو به خیمه ی سلطان كربلا
صفین اگر که مصحف قرآن به نیزه دید
بر نیزه رفت قاری قرآن کربلا
#شاعر محمد علی بیابانی
1401051602.mp3
1.77M
|⇦•ای گیسوی هماره پریشان...
#قسمت_اول #مناجات با امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
عاشورا، مجمعِ عمومی حماسه سازان هستی است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش...
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
*خيلي ها حوائجِ تمامِ سالشون رو جمع ميكنن، ميگن: شب تاسوعا ميريم دَرِ خونه ي آقامون قمر بني هاشم، اين آقا نميذاره كسي دست خالي بگرده، اين آقا خودش طعم خجالت كشيدن رو چشيده...*
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت
*اومد اون سائل دَر زد، دَر خونه ي حضرت عباس، هنوز خبر نداره آقا به شهادت رسيده، حضرت اُم البنين سلام الله عليها شناخت اين سائل رو، دلشوره گرفت، گفت: هر سال اين مي اومد اينجا پسرم دستش رو پر مي كرد خرج يكسالش رو ميداد، فرمود: هر چي توي خونه داريم بياريد تا دست خالي بر نگرده، هر كسي يه چيزي آوُرد، اتفاقاً از هميشه بيشتر هم آوُردن، دادن دستِ سائل، اما ديدن نميگيره، فرمودن: چرا نمي گيري، مگه سائل نيستي؟ گفت: سائلم، اما من سائلِ اون دستاي قشنگم، من اومدم رويِ زيباي صاحب خونه رو ببينم، من عاشق اون چشماي نازنينش هستم، يه وقت ديدن اُم البنين آهي كشيد، فرمود: سائل اون دستاي قشنگ رو از تن جدا كردن، اون چشم زيبا رو تيرِ سه شعبه زدن*
روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند
دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت
*آره ولله، با دست هاي بريده شده دستِ همه ي عالم رو ميگيره، امشب التماسش كن، بگو: بي دستِ كربلا، دستِ مرا بگير... روايت ميگه: روز قيامت پيغمبر سئوال ميكنه، فاطمه جان! امروز براي شفاعتِ اُمتِ من چيزي داري رو كني تو اين صحراي قيامت؟ يه مرتبه مي بينن فاطمه دستاي بريده شده ي اباالفضل رو جلو مياره، صدا ميزنه: براي تمام اهل محشر كفايت ميكنه اين دستاي بريده...
ان شاءالله كسي تو جمع ما نباشه شرمنده ي زن و بچه اش باشه، اگه كسي هم هست، توي خلوتِ خودش يه خط روضه ي خودش يا داداشش رو بخونه، بگو: آقا! خودت مي دوني شرمندگي چقدر سخته...*
هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت
*شمرِ نانجيب هيچ قصدي جز اين نداشت كه عباس رو خجالت زده كنه، خوب مي دونست كه اگه همه ي عالم رو به عباس تقديم كنه دست از ابي عبدالله بر نميداره، وقتي اومد دَرِ خيمه ي عباس، صدا زد: عباس! بيا برات امان نامه آوُردم، يه وقت ابي عبدالله ديد عباس سرش رو از خجالت پايين انداخت... ابي عبدالله فرمود: عباسم! سريع برو جوابش رو بده، دشمن هم نبايد از دَرِ خونه ي تو دست خالي بره، اومد گفت: نانجيب! براي من امان نامه آوُردي، اما پسرِ فاطمه امان نداشته باشه؟ بچه هاش تو اين صحرا آواره باشن؟...*
1401051504.mp3
8.22M
|⇦•هر گرفتاری سراغ آستانش...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تاسوعا، مقدمه جانفشانی و عاشورا، سرفصل دلباختگی در محضر حسین(علیه السلام) است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
ماه درد و غم شد
خیمه ها علم شد
کوچه کوچه روضه
است شهر ما حرم شد
♪♪♪
یا فارس الحجاز
مثل همیشه باز
اذن عزا داری بده
♪♪♪
خون گریه را جاری کنیم
هل من معین را بشنویم
ارباب را یاری کنیم
♪
#امام_حسین
#شور
#محرم
فکر میکردم میمیرم محرمتو نمیبینم
فکر میکردم میمیرم تو روضه تو نمیشینم
نمیتونم برات بزنم رو سینم
حسین حسین
منت سرم گذاشتی
کم واسه من نذاشتی
با این که از من بد
آقاجون، گله داشتی
(حسین حسین حسین جان)
فکر میکردم میمیرم نمیشه چشام بارونی
فکر میکردم میمیرم میمونه برام پشیمونی
نمیتونم بشم واسه تو قربونی
حسین حسین
غم شد همه وجودم
بازم برات کبودم
تحویل گرفتی من رو
من لایق، نبودم
*********
فکر میکردم میمیرم تو حسرت و غم میمونم
فکر میکردم میمیرم نمیشه حرم درمونم
بی کربلا میدونی که بی سامونم
حسین حسین
آروم نمیشم اینجا
زندونه کل دنیا
جز اون بهشت ناب و
رویایی ِ ، کربلا