رباعیات مرتبط با فرازهایی از #دعای_ابوحمزه
✔️#قسمت_اول
برخیز کمی سحر ابوحمزه بخوان
با ناله و چشم تر، ابوحمزه بخوان
بنگر که طریقتِ حقیقت اینجاست
عرفان خواهی اگر، ابوحمزه بخوان
::
اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ
هرچند فریب خوردهام از شیطان
هر چند که غرق گشتهام در عصیان
یا رب! به عقوبتت مفرما ادبم
با لطف مرا به راه خود برگردان
::
بِكَ عَرَفْتُكَ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إلَيْكَ، وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ!
هرگز نشدی ز ما جدا، ای همه تو
هستی همهجا، روم کجا؟ ای همه تو
معلوم تر از تو نیست در هر دو جهان
من با تو شناختم تو را، ای همه تو
::
الحمدلله الَّذی یَحلُمُ عَنّی حَتّی کَاَنّی لاذَنبَ لی
هر چند گذشتهی تباهی دارم
عاصیام و نامهی سیاهی دارم
بخشید و کریمانه بغل کرد مرا
انگار نه انگار گناهی دارم
::
وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ
از غفلت خود همیشه حیران ماندیم
از ظلمت خود سخت پریشان ماندیم
حاشا که جمالِ تو شود پوشیده
ماییم که در حجاب عصیان ماندیم
::
وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ
آبادی دل، خرابِ چشمانم شد
شوری گُنه، سراب چشمانم شد
محجوب نبودهای تو از من امّا
اعمال بَدَم حجاب چشمانم شد
::
إِذَا رَأَیْتُ مَوْلایَ ذُنُوبِی فَزِعْتُ وَ إِذَا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ
آید چو گناهکاریام در نظرم
میترسم از آنچه خواهد آمد به سرم
در بخششت امّا به طمع میافتم
وقتی که کرامت تو را مینگرم
::
اَیْنَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ اَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَهُ اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَهُ اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَهُ
آن مهر و محبّت فراوانت کو؟!
آن موهبت بدون پایانت کو؟!
من بد هستم قبول، اما یاربّ
ستّاریت و رحمت و احسانت کو؟!
::
لَسْتُ أَتَّکِلُ فِی النَّجَاةِ مِنْ عِقَابِکَ عَلَى أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنَا
کشکول گدایی است در دستم و بس
دل را به امید و رحمتت بستم و بس
من تکیه نمیکنم به اعمال خودم
دلگرم به فضل و بخششت هستم و بس
::
فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکْ
بر کردهی ناصحیح، ستّاری کن
هرچند شدم وقیح، ستّاری کن
یارب ز گناهِ خلوتم میترسم
یا مَن سَتَرَ القَبیح! ستّاری کن
✍ #علی_مقدم (عاصی خراسانی)
@navaye_asheghaan
|⇦•علی جان نفرینشون...
#قسمت_اول #روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*آخ امشب از سرشب دلم تو هول و وَلاست امشب میدونی چرا دلت نگرانه امشب دل همه کائنات نگرانه فقط دل یه نفر آرومه..وارد مسجد شد همین روزها مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعدِ جنگ نهروان میگه خطبه رو خوند بالا منبر بود.یه نگاه به چپ و راست کرد. دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر حسینم ...روایت میگه با این لفظ صداش کرد یا اباعبدالله! ابی عبدالله فرمودن: جانم امیرالمومنین صدا زد حسین جان چند روز از این ماه گذشته یعنی تو این ماه رمضون که هستیم چند روزش گذشته؟ صدا زد یا امیرالمومنین هفده روز مانده..میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به محاسنش ..راوی میگه دست کشید به محاسنی که اون روز دقت کردم همش سفید بود.مگه امیرالمومنین چند سال سن داره شصت وسه سال.. شصت وسه سال همه محاسنش سفید نمیشه اونم بنی هاشم که دیر پیر میشدن ..میگه دیدم همه محاسنش سفیدهصدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه..
امشب خونه دخترش بود تا خود صبح هی بلند میشد می نشست امام حسن میگه این شب رفتم محضر بابا دیدم نشسته خوابیده صدا زدم بابا بیداری ؟ صدا زد حسن جان بیدارم..گفتم بابا چته؟گفت: حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان پیغمبر رو خواب دیدم..حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه ی این مردم رو کردم گفتم یا رسول الله! خسته ام کردن. میگه پیغمبر اکرم فرمود: "سبحان الله .."علی جان نفرینشون کن.میگه: عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشون رو بر خودشون مسلط،کنه..
قدر نعمت ولایت رو ندونه اینجوری آدم بدبخت میشه..مثل کوفه..میگه بعد پیغمبر فرمود: علی دیگه چیزی نمونده عزیزم..امروز تا صبح میگفت سی ساله غصه میکشم.سی ساله حرف میزنم به چاه میزنم دیگه بسه..دیگه خسته شدم دیگه از، زندگی بدون زهرا خسته شدم. امشب تا نزدیک سحر شد. صبح از منزل خارج شد و وارد مسجد شد..امام زمان عذر میخوام
میگن وارد مسجد شد صدا میزد.."الصلاة الصلاة الصلاة" همه رو بیدار کرد ب اون نانجیب هم رسید زد به پاش گفت بلند شو نمازت بخون..میگن مولا آرام آرام وارد مَأذنه شد، قدم روی پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میکرد.." الله اکبر الحمدالله رب العالمین سبحان الله سبحان الله "سیاهی شب زینب توخونه کلثوم توخونه یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلند شد..."الله اکبر و الله اکبر..اشهدا ان لااله الله....."
@navaye_asheghaan
|⇦•از کجا باید بگویم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از کجا باید بگویم، از کجای داستان؟
گرچه قدر من برای کوفه هم معلوم نیست
باز هم از نان و خرماهای من محروم نیست
من که میدانم همین کوفه چه با من میکند
نان من را میخورد رو سوی دشمن میکند
اهل این کوفه که نان از سفرهٔ من میخورد
میرسد روزی سر فرزند من را میبرد
آبروی خویش را مردم چه آسان میبرند
اهل بیتم راهمین مردم به زندان میبرند
* امشب خبر تو مدینه پیچید،علی را زدند، مردم کوفه ریختند در خونه علی، امروز تازه یتیما و بیوه های کوفه خبردار شدند،اون آقایی که هر شب ناشناس میومد در خونه شون غذا میداد ،علی بوده.چقدر امشب ،بیوه ها و چقدر امشب یتیمای کوفه شرمنده شدند،مادرچته؟ چرا گریه میکنی؟گفت عزیزم آبرومون رفت.چرا خب گفت من چقدر تو روش ناسزا گفتم، نفهمیدم علیه...مادر! یادت میاد اون مردی که اون روز کوزه به دوش، آمد تو خونه ی ما کارای خونه مونو میکرد،آره مادر،هی من بهش میگفتم..خدا بین ما و علی حکم کنه. آره مادر،یادت میاد هی بعضی موقعا آروم گریه میکرد ،میگفت علی رو ببخشیدش،،،خب؟گفت خود علی بودش. ای مظلوم علی...مولا بعضی موقع ها دلم میخواد کاش بلد بودم،کاش قدرتشو داشتم ، تاریخو برمیگردوندم، شما رو از کوفه جدا میکردم.کوفیا علی نگه داشتن بلد نبودن.اینقده این آقا ،،،خداشاهده رفقا،رفقا،اینه، ولله کارگزار اسلامی اینجور باید باشه.. میگه وسط اون گرمای کوفه، اون گرمایی که موجودی بیرون نمیومد زیر آفتاب،میگه یهو داشتم از کوچه با عجله میرفتم سمت خانه دیدم،دیدم زیر سایه یه دیوار نیم ریخته یه نفر، سایه یه دیوار خراب شده ای دیدم یه آقایی ایستاده،آمدم رد بشم دقت کردم دیدم، مولاست ایستادم، السلام علیک یا امیرالمومنین اینجا چرا این وقت ظهر آقاجان؟میگه آقا برا کاریه؟ مشکلی پیش آمده؟ چیزی شده؟گفتند: نه، آمدم اینجا گفتم شاید این وسط ظهری یه بنده ی خدایی کارش گیر کرده باشه بیاد بیرون من حاکم این جامعه ام...من باید حواسم بهش باشه. گفتم آقا حالا این وقت ظهر حالا؟ میاد دارالعماره.گفت :اونی که این وقت ظهر تو این گرما بیرون بیاد تا دالعماره اومدنشم سخته.علی باید بره دنبال مشکل مردم.
@navaye_asheghaan
|⇦•بِکَ یا الله...
#قسمت_اول #توسل و قرآن سرگرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
قرآنها را مقابل صورت باز کنید.با من آروم آروم بخون عزیز دلم!
"اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ اَلْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اِسْمُكَ اَلْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ اَلْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ اَلنَّار"
*یه دقیقه هر جاحتی داری خودت با خدا حرف بزن، یک دقیقه ، میون حاجتهات یادت نره مردم مظلوم غزه ..دعاتون اثر داره برا نابودی دشمنان اسلام و نابودی صهیونیستها دعا کنید.دعا کردی برا خودت؟
یه دعارو دسته جمعی بکنیم."اللهم عجل لولیک الفرج"*
*قرآنها را روی سر بگذارید بگو :...*
"اَللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا اَلْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ"
ده مرتبه: "بِکَ یا الله" جل جلاله ربی و عظم شانه
ده مرتبه :"الهی بِمُحَمّد" اللهم علی وآله و سلم
ده مرتبه "الهی بِعَلِی" صلوات الله و سلامه علیه
*خدایا! نسل در نسل ما رو عاشق و ارادتمند به امیرالمومنین (ع) قرار بده.*
ده مرتبه: "الهی بِفاطِمَه"سلام الله علیها،
*خدایا! زنان ما ،دختران مارو به حجاب فاطمی زینت ببخش...*
ده مرتبه:"الهی بالحَسَنِ"بالحسن بن علی صلوات الله وسلامه علیه
*خدایا !به کریم اهل بیت، احدی را امشب دست خالی و نا امید برنگردان.*
*اونایی که دلتنگ حرم امام حسین اند.*
ده مرتبه: الهی! بالحُسَینِ ...
*بالحسین المظلوم الشهید صلوات الله و سلامه علیه،یا مبدل السیئات بالحسنات! یا رحمت الله الواسعه! یا باب نجات الامه !حسین! خدایا !همین الان زیارت کربلای این جمع امضا بفرما.*
ده مرتبه: "بعلی ابن الحسین"صلوات الله و سلامه علیه
*خدایا! بحق گریه کن کربلا ،تا دم جون دادن ماروگریه کن حسین قرار بده*
ده مرتبه :"بمُحَمداِبنِ عَلِیّ " صلوات الله وسلامه علیه..
*خدایا !بحق امام باقر ،هر چه سریعتر این قدمهارو به قبرستان بقیع زیارت امامان معصوم ومظلوم بقیع برسان.*
ده مرتبه:"الهی بجعفرابن محمد"بجعفر ابن محمد صادق صلوات الله و سلامه علیه
*هی دل نگران نمازهای ما بود حضرت، فرمود به شفاعت ما اهل بیت نمیرسه ،اون کسی که نمازشو سبک بشمره.خدایا! مارا جزو نمازگزارهای حقیقی قراربده...*
ده مرتبه:"بموسی ابن جعفر" صلوات الله وسلامه علیه
*باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر، خدایا حوایج همه دوستان امیرالمونین همین الان برآورده بخیر بگردان*
@navaye_asheghaan
|⇦•منوجدا شدن از کوی...
#قسمت_اول #روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده#شب_بیست_و_هشتم_ماه_مبارک_رمضان به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گفت خشکسالی در مدینه بود مردم اومده بودن برا دعا، نماز استسقا دیدم میون این مردم یه غلام سیاهی راهشو جدا کرد از هیبت این غلام ناخواسته دنبالش رفتم دیدم رفت یه گوشهای به تنهایی دستشو بالا آورد شروع کرد دعا کردن، تو نخ این غلام سیاه بودم یه مرتبه دیدم باران رحمت الهی نازل شد، گفتم این از دعای اینه، من ببینم کجا میره اومد دنبالش راه افتادم تو کوچه پس کوچههای مدینه دیدم آمد تو کوچه بنی هاشم، شک کرده بودم. اما دنبالش رفتم به یقین برسم دیدم وارد خونهٔ امام سجاد شد گفتم بله، غلام این خونه باید هم اینطوری دست به دعا هم برداره و خدا باران رحمتش رو نازل کنه، خیلی روایته هم لطیفه هم آدم دلش میسوزه یه جاهایی تو این روایت.. میگه فرداش رفتم در خونه آقام زین العابدین در زدم آقا با محبت باهام برخورد کرد گفتم اقاجان یه درخواستی ازت دارم حضرت فرمود بخواه، یه غلامی داری میخوام ازت بخرمش با هر قیمت شده حضرت گفت چرا بخری ما این غلام را به شما هبه کردیم هدیه دادیم کی هست؟ یک به یک غلامها رو آوردند گفتم نه این نیست دوباره آوردن نه اینم نیست آقا فرمود: دیگه کسی نمونده گفتن آقا فقط یه نفر هست به اسبها رسیدگی میکنه اونجا هم میخوابه حضرت فرمود: اونم بیارین شاید اونو میگه تا اومد دیدش گفت: آقا خودشه ..حضرت فرمود: دیگه از این به بعد غلام ایشون هستی برو خونهٔ ایشون، یه مرتبه غلامه زد زیر گریه.. گفت: آقا چه کردم که داری منو از در خونت دور میکنی؟ چه غلطی کردم؟ حضرت فرمود: غلام، کاری نکردی این دوست ما چشمش تو رو گرفته.. روکرد به اون به التماس گفت من چه کردم که داری منو از آقام جدا میکنی. گفتم عزیزم گریه نکن من تو رو برا کار نمیبرم میخوام ببرمت خونم من غلامیتو بکنم .گفت حالا بگو چی شده؟ گفت: من دیدم چطور رفتی مناجات کردی خدا به دعای تو باران رحمت رو نازل کرد. میخوام بیای برکت خونه امون بشی گفت: آ خدا این راز بین من و تو بود دیگه نمیخوام زنده بمونم. میگن همه دورو بر حضرت، غلاما، خود آقا امام سجاد هم شروع کرد گریه کردن این مرد هم پشیمون شد رفت، تو راه هم گریه کرد گفت: عجب کاری کردم هنوز به خونش نرسیده بود پیک امام سجاد رفت دنبالش، فلانی این رفیقت از دنیا رفت اگه میخوای تشییع جنازش خودت رو برسون..اینجا که میرسی باید به آقامون اینطور عرضه بداریم..*
منو جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
تمام عمر خود آزار دیدم
جهان را بر سرم آوار دیدم
@navaye_asheghaan
|⇦•آنکه تقدیر مرا...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آنکه تقدیر مرا یک عمر پُشتِ در نوشت
نام من را بین نوکرهای تو، آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشمِ تَر نوشت
به منِ بیآبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
*گفت محضر حضرت رسید، حال و احوال، عشقشُ کرد، تهِ کار یهو بغض کرد گفت : دوباره میبینمت؟ آقا فرمود : آره.گفت :کجا میبینمت؟ فرمود : بیا عرفه، مِنا، اونجا دوباره میبینمت. گفت : آقا گرفتی ما رو؟! اون همه جمعیت؟! آقا گریان شد فرمود: بیا هرجا دیدی روضهی عَموم رو میخونن من اونجام... ایشالا یه روز بری، میبینی بچه شیعهها دمِ هر چادر، همه دارن علی العباس واویلا حسین تنهاست ...*
امشب دمِ دَریها حواستون باشه، صاحب عزا دمِ در وایمیسته من یه چیز عجیبی رو دیدم، تو حرمِ قمربنی هاشم که مشرف میشی دم در که وارد میشی نوشته السلام علیکَ یا ناصرَ الحسین، بعد میای تو حرمِ ابی عبدالله السلام علیکَ یا مظلوم بلا ناصر
من نمیدونم یعنی چی؟ سلام به اون آقایی که یه یاور نداشت، از این ور میری سلام به یاور حسین ... این معنی داره ها یعنی قبلِ عباس و بعدِ عباس...*
ما مسلمانیم امّا ما مسلمانِ نجف
جانِ کعبه صد هزاران بار قربانِ نجف
روز اول که زمین را چون نگینی خلق کرد
گفت در گوشِ خدا جانِ تو و جانِ نجف
در نجف مدحِ علی میچسبد اما بعدِ آن
نام عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف
کار ما مدحِ علی، نه! مدحِ قنبر گفتن است
مدح عباس است امّا کارِ طوفانِ نجف
بر علی سوگند فریادِ علی عباس اوست
باب حاجات است، پس نادِ علی عباس اوست
کیست این مرد؟ این تمامِ اقتدار زینب است
کیست این شیر که تیغِ کارزارِ زینب است
سایهی زینب نمیدیدند، اصلاً میشود
دید خانم را که کوهی در کنارِ زینب است
شانههایش را نوشتند کوهسارِ کربلا
گیسوانش را نوشتند آبشارِ زینب است
دستمالِ زردِ بابایش به عباسش رسید
بعد از این او مرتضی، او ذوالفقارِ زینب است
*اومد شبونه از خیمه بیرون، صدای نَفَسِ کسی میومد، عباس حافظِ خیمهها بود، یهو صدا بالا رفت، جُنبندهای مگر میتونه کنارِ خیمههای حسین...؟یهو صدا خانوم اومد : عباس آرام باش زینبم. آخ ... دستِ ادب به سینه، خانم این وقتِ شب بیرون؟ گفت : اومدم باهات حرف بزنم نِشست، گفت بشین، گفت اصلاً مادرم بفهمه! بچههای زهرا بشینن عباس ...گفت : بشین عباس، ببین روزگار، ما رو به کجا رسونده ؟! بشین برادر، خبر داری تو بچهها چی پیچیده؟ امان نامه برات آوردند..آه یادم نرفته بابام دستِ حسینو تو دستت گذاشت
عباسو میگی؟ گفت : زینب عباسو اینجوری شناختی ؟! تا حالا چهار بار رفتم فرات، لب به آب نزدم، امان نامه آورده ؟ باشه، زینب صبر کن، یه عباسی نشان بدم!حرفشم دو تا نشد..*
گرچه از داغِ پسر سوزد جِگرها بیشتر
میزند داغِ برادر بر کمرها بیشتر
تا صدایِ یا أخا آمد، تمامیِ حرم
روی سینه میزدند امّا به سرها بیشتر
*شاید کمتر این روضه رو شنیدی، اومد بره، گفت : میخوای بری میدان برو امّا سر زدی به خیمههای بچهها؟ اومد یه نگاه کرد، دید دختره همه رو جمع کرده، گفت عَموم الآن برای همه آب میاره.غیرت قبول نکرد این صحنه رو، گفت الآن میرم..اینو همه بشنوید، خیلیا شاید نشنیدن تا اومد بره، صداش زد، گفت : سلاح با خودت نمیبری ها, سِپر ببر..هر یه دونهای که بزنی،ده تاشو به بچهها میزنن لذا نه شمشیر بُرد نه نیزه، فقط مَشک و سپر بُرد..امام زمان کمک بده ...*
تا صدایِ یا أَخا آمد تمامیِ حرم
روی سینه میزدند اما به سرها بیشتر
زود آمد بر سرش، چون خوب میداند حسین
بعد صدها تیر، میآید تبرها بیشتر
@navaye_asheghaan
|⇦•به یمن اشک...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الْعَبْرَةِ السَّاكِبَةِ وَ قَرِينَ الْمُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة
وَ یَا بابَ النجاةُ الامّة"
به یُمن اشک پر و بال من کجا ها رفت
شبیه رود به آغوش دریا رفت
دم حسینیه، لالی بلند گفت حسین
شنید معجزه ات را دل مسیحا رفت
کنار منبر تو لات کوچه گرد نشست
زمان رفتن از روضه کوه تقوا رفت
می بهشتی من چای بعد هیئت توست
خوش آن لبی که پی این می طهورا رفت
حیاط خانهٔ ما سهمی از حرم شده است
همین که سر در آن پرچم تو بالا رفت
*قدیما رسم بر این بود اول هر ماه روضه خون میومد تو خونه ولو یکنفر باشه روضه اش و میخوند و میرفت. تو هر خونه ای معمولا رسم بود سالیانه چند تا روضه باشه بعضیا فاطمیه بعضیا محرم. الان خیلی کمرنگ شده آخه بعضیامون سخت میگیریم میگیم روضه بخوایم بگیریم خیلی هزینه و...گاهی با زن و بچه ات بشین روضه بخون گاهی یک سلامی خانوادگی رو به کربلای امام حسین. گاهی یک روضه خون بیاد یه چند نفر رفقای خانواده دعوت بشن همون مقدار بسه رفیق .*
حیاط خانه ما سهمی از حرم شده است
همین که سر در آن پرچم تو بالا رفت
برای نذر عزای تو خرج میکرده
چه سودها که به دخل دکان بابا رفت
هنوز رفتن مادربزرگ یادم هست
سلام داد به سمت حرم ز دنیا رفت
* کتاب فضیلت های گمشده رو بخونید. خدا رحمت کنه ملاعباس تربتی رحمت الله علیه و از اولیا خدا این آخرای عمرش یک هفته تو کما بود چشماشو وا کرد دیدن با احترام و با زحمت البته نشست شروع کرد چهارده بار سلام دادن و خوش اومدید خوش اومدید خوش اومدید یبار بعد سلام آخر شروع کرد گریه کردن گفت بی بی زینب خوش اومدی. یکوقت صدا زد بی بی من برات خیلی گریه کردم تو عمرم*
عنان نوکر تو دست سلطان است
غلام تو به رضا جان سپرد خود را رفت
*امشب شب تاسوعاست اومدی گریه کنی بسم الله *
خبر رسید علمدار در کمین افتاد
خبر رسید به خیمه توان زنها رفت
برای شرح تنش گفته اند این را که
چقدر نیزه به تشییع جسم سقا رفت
رشید علقمه را نیزه قد اصغر کرد
ببین چه بر سر آن پهلوان رعنا رفت
*شب تاسوعاست نقل از انام زمانه فرمود: هر جا روضه ی عموم باشه منم میام. امشب همه جا روضه اباالفضله آقا یه نگام به ما بنداز ..امشب اومدیم برا عموجانت گریه کنیم یا ابوالفضل*
بگیر علمتو پهلوون نزار که بخنده دشمن
که رفتن خیمه با تو جواب رقیه با من
سقای دشت کربلا بمون
زینب ببینه روی پا بمون
فقط به جون بچهها بمون
* سادات مجلس دعا کنید دعا کنید شب اباالفضل یه جوری گریه کنیم امام زمان از ما راضی باشه همون اولم بگم همه ی این گریه ها و ناله ها تهش هرچی بخوان به ما بدن صدر هر حاجتی که داری فرج امام زمان باشه یا علی مدد *
من بمیرم که زمین خوردی با صورت ای خوش غیرت
رسیدم و شده تن تو غارت ای خوش غیرت
دوخته شد به سینه ی تو مشک پاره ات ای خوش غیرت ای خوش غیرت
*همون اول یه سر بریم مدینه برگردیم اینجا عباس با صورت به زمین افتاد اما قبلش یجا تا خبر شهادت فاطمه زهرا رو برا علی آوردن نوشتن "فوقع علیُ "آقا با صورت به زمین افتاد*
صدا زدی منو یا اخا
خدا میدونه دلم ریخت
چجور به سرت خورد عمود
که صورتتم به هم ریخت
خدا نگهدار ای آب آورم
من دیگه باید از اینجا برم
دلشوره دارم واسه حرم
کاش میشد بیای بریم که خیمه تنهاس جانم عباس
به رقیه چی بگم وقتی عمو خواست جانم عباس
میشنوی دور و بر حرم چه غوغاس جانم عباس
@navaye_asheghaan
|⇦•با گریه بر غریبی او...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السلام علیکم یا اهل بیت النبوه "
ان شاءالله شب دوم محرمیه قبل اینکه به عاشورا برسی کاسه ی گداییتو برات پر کنه ابی عبدالله.. این حسینشو میخوام کمک من کنی اسمتو بنویس. فردای محشر خدا رو چه دیدی.. یه وقت میبینی پرونده اتو باز کردن تو پرونده نوشته نوحه خوان ابا عبدالله. هر چی با خودت فکر میکنی که من تو دنیا همچین سمتی نداشتم. پروندهها رو میارن جلوت باز میکنن میگن نه تو نوحه خونه حسینی. هرچی میگی بابا من نوحه خون نبودم. پردهها رو از جلو چشمت کنار میزنن امشبو نشونت میدن میگن همین که این روضه خونه میخوند تو باهاش همنوا میشدی یه دونه این حسینا رو میگفتی زهرا خوشش اومده
گفته اسم اینم بنویسید تو نوحه خونههای حسینم.. حالا هرکی میخواد اسمش ثبت و ضبط بشه بسم الله...*
گفتیم وقت شادی و وقت عزا حسین..
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین..
در وقت مرگ چهره ما دیدنیتر است
از اشکهای شوق ملاقات با حسین
هنگام غسل دادن ما روضه خوان
بگو عالم فدای بی کفن کربلا حسین
با گریه بر غریبی او خاکمان کنی
*آخه کربلا کسی نبود براش گریه کنه هر کی گریه میکرد از این زن و بچه میزدنش
اما امشب تو رو کسی نمیزنه موقعی هم که میخوان من و تو رو خاک کنن هرکی آزاده میتونه گریه کنه کسی کتک نمیخوره اینا فقط مال کربلا بود مال کوفه بود مال شام بود..*
با گریه بر غریبی او خاکمان کنید
بر ریگ های داغ تنش شد رها حسین
وقتی به سمت قبر سرازیر میشویم
مشکل گشای ماست در آن تنگنا حسین
@navaye_asheghaan
|⇦•شده ام سخت گرفتار...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله"
من کیام حر گناهکارِ اباعبدالله
شدهام سخت گرفتار اباعبدالله
رهبر و سید و مولای همه توابین
چهره بنهاده به دیوار ابا عبدالله
جان به کف راهی بازار محبت شده ام
گشته امروز خریدار ابا عبدالله
* یه دونه از زبون حر بگم شامل حال من و شما میشه..*
پیش از آنی که خدا خلق کند آدم را
نام من بود به طومار ابا عبدالله
* به خدا امام حسین شما رو قبل از اینکه به دنیا بیاین جدا کرده تو عالم ذر یکی یکیتونو امتحان کرده امتحانو قبول شدی که تو دنیا وقتی به دنیا اومدی شدی گریه کن و سینه زن حسین...اما امشب شبِ اوناییه که مثل من خودشونو گنهکار میدونن بی آبرو میدونن امشب بگو حسین جان من هر بدی کردم دل زن و بچه اتو نلرزوندم.. تو حرو راه دادی ما رو هم راه بده.. یه دونه بگم دلتو بسوزونم ها میشه یعنی اینجوری بشه تو حر و بغل کردی منم بغلم کن. ای خوش به حال اون سینهزنی که امام حسین سینه اشو بچسبونه به سینه اش..کدوم سینه.. همون سینهای که ده نفر اسباشونو نعل تازه زدن رو اون سینهی مبارک با سم اسب رفتن او سینه رو ابی عبدالله بچسبونه به سینه ات الهی... *
هر دری بسته شود جز در پرفیضه حسین
این در خانهی عشق است که باز است هنوز
*نقل میکنن یه جوونی بود فاسق و فاجر اهل گناه و معصیت یه عادت خوب داشت این جوون اونم از مادرش یاد گرفته بود. چی بود مادرش گفته بود شیرمو حلالت نمیکنم مگر اینکه هر جا پرچمی دیدی اسم حسین روش بود وایسی دستتو بذاری رو سینه بگی" السلام علیک یا اباعبدالله" اینو از مادرش گرفته بود.اهل گناه بود اهل فسق و فجور بود اما تو خیابون تو کوچه برزن تو بازار میرفت پرچم میدید طبق عادت دستشو میذاشت رو سینه خم میشد به امام حسین سلام میداد. در اثر بار گناه بالاخره گناه یکی از عواقبش جوونمرگیه دیگه اونایی که زیاد اهل گناهن عمرشون کوتاهه در روایات هم هست آیه قرآنم میفرماید. جوونمرگ شد از دنیارفت خوابشو دیدن.. دیدن تو عالم برزخ توی صحرایی خازنای جهنم دستاشو بستن دارن میکشنش طرف آتش عذابش کنن وسط اون صحرای یه خیمهٔ نورانی تا اومد از این خیمه رد شه با دست بسته به این دو تا ملک عذاب گفت یه دقیقه صبر کنید دستامو وا کنید دستاتو باز کنیم برای چی تو موقع عذابته باید بری طرف آتش این برزخت بگذره حالا تا قیامت اینجا باید طعم آتش رو بچشی گفت نه میخواید ببرید ببرید اما من یه عادتی دارم باز کنید بهتون بگم دستاشو باز کردن دیدن روبروی خیمه دستشو گذاشت رو سینه خم شد" السلام علیک یا ابا عبدالله" یهو دیدن یه آقایی از خیمه اومد بیرون تو بودی به من سلام دادی؟ صدا کرد.. بله آقا! ملائکه عذاب به احترام ابی عبدالله رفتن عقب آقا فرمود: پرونده اشو بدید به من پرونده رو دادن دست ابی عبدالله آقا باز کرد هی سرشو تکون میداد میفرمود:جوون تو که ما رو دوست داری دیگه چرا،جوونا اول برای خودم میگم بعد برای شما پرونده امونو حسین وا نکنه بگه تو دیگه چرا، تو که برا من سینه زدی دیگه چرا، تو که عزادار منی دیگه چر،ا تو که مشکی پوش منی دیگه چرا، تو که گریه کن منی زائر کربلای منی دیگه چرا، آقا هی سرشو تکون میداد این جوونم از خجالت سرش پایین اند اخته بود فرمود: یه چند قدم دنبال من راه بیا یه چند قدم رفت برگشتن پرونده رو داد دست ملائکه عذاب پرونده رو باز کردن دیدن ابی عبدالله نوشته :بسم الله الرحمن الرحیم
"یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین" خدا بخاطر منه حسین ببخشش. پروندهی سیاه رو سفید کرد اینه ابی عبدالله تا دو روز تو لشکر ابی سعد وسط جهنم بود برگشت تو لشکر ابیعبدالله حر یزیدی شد حر حسینی..*
@navaye_asheghaan
|⇦•من شیر خواره ی ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_ششم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السلام علیک ایها الطفل الرضیع یا باب الحوائج یا مولای یا اباعبدالله یا علیٍ الاصغر"
من شیرخوارهی فرزند حیدرم
هرچند اصغرم به صف حش اکبرم
در حشر بر شفاعت خلق خدا بس است
یک قطره خون که میچکد از زخم حنجرم
شد سینهٔ حسین مرا مقتل و مزار
گشتم جدا اگرچه ز آغوش مادرم
*طفل نوزاد و شیرخواره به مادر و بوی مادر علقه خاصی داره.. بعضاً اینجوریه بچهها رو جدا که میکنن از تو بغل مادر بچهها شروع میکنن گریه کردن مادر این طفل نوزاد شیرخواره رو به سینه ولو شیر نداشته باشه بچه آرام میگیره.. شب باب الحوائج وقتی خدا دعوتت میکنه میخواد بگه گره کارتو میخوام باز کنم. میخواد بگه اگه مشکلی داری میخوام برطرف کنم. فقط کافیه امشب بدونی چه جوری سیم دلتو باهاش وصل کنی این مهمه که چه شکلی امشب وصل بشی در خانه ابی عبدالله به این چشمات التماس کن بگو آی چشم یه قطره اشک برا شیرخوارهی امام حسین بریز من آبروم جلو مادرش حفظ بشه...*
نقش حسین مانده به لبخنده آخرم
هفتاد گل به کرب و بلا چیده شد ولی
من غنچه بودهام که عدو کردپرپرم
تیر سه شعبه و گلوی طفل شیرخوار
حق دارد ار جدا شود از پیکرم سرم
امروز جای من به روی سینه ی حسین
فردا به روی شانهی زهرا اطهر
*مختار قیام کرد قتله کربلا رو گرفت یکی یکی به سزای اعمالشون رسوند. نوبت حرمله که شد گفت بگو بدونم چه کردی کربلا بیحیا؟ گفت امیر! اگه بگم تخفیفی تو مجازاتم میدی؟ مختار گفت: نه والله بگی یا نگی میکشمت به بدترین نحو هم میکشمت. تاریخم نوشته همینجور شد مختار به بدترین نحو حرمله رو کشت حالا اونایی که تو فیلما نشون دادن یه چیزه یه سری روایت داریم که مختار اول دست راستشو برید،بعد دست چپشو، بعد پای راستو برید، بعد پای چپش رو قطع میکرد تو دیگ روغن جوشیده بدن اینها رو میذاشت بعدم مینداخت بیرون رو خاک اینقدر غلط بزنن تا جون از بدنشون خارج بشه بریم سراغ روضه ..گفت مختار! تا فهمیدم حسین اومده کربلا و ما قراره راهی کربلا بشیم رفتم بازار ده تا دونه تیر سه شعبه گرفتم. سه تا از این تیرها رو زهرآلود کردم. گذاشتم تو مواقع حساس تو کربلا بزنم.. مختار! تیرهامو کربلا زدم اما اون سه تایی که زهرآلود کرده بودن گذاشتم تو مواقع حساس کربلا بزنم.گفت بگو بدونم کجا زدی؟ گفت اولیشو زدم تو چشم اباالفضل.. دومیشو زدم به گلوی شیرخوار حسین..سومیشو زدم به قلب خود حسین وقتی تو گودال قتلگاه پیراهن عربی بالا کرد خون پیشانی رو پاک کنه تا سفیدی قلب حسینو دیدم تیر سه شعبه ام رو اونجا زدم. مختار گفت: حرمله شد جایی تو این سه تا تیری که زدی دلتم بسوزه؟ گفت نه دلم نسوخت فقط یه جا آتیش گرفتم کجا ؟ گفت وقتی تیرو زدم به حلقوم نازکتر از گل علی دیدم حسین این قنداقه خونی رو زیر عبا مخفی کرد.هی دو قدم میره طرف خیمهها دوباره برمیگرده خدا هیچ مردی رو به چه کنم چه کنم نندازه..خدا هیچ مردی رو جلو زن و بچه ا ش خجالت زده نکنه گفت: من شرمندگی حسینو که دیدم دلم آتیش گرفت همچی که دیدم هی میره طرف خیمهها دوباره برمیگرده آتیش گرفتم. اما بدنو آورد از پشت نخلستونا رسوند پشت خیمه شروع کرد با نوک شمشیر یه گودال به صورت قبر کند..همچین که اومد قنداقهی خونی رو بذاره تو خاک دید صدای مادری از پشت سر میاد حسین! بذار یه بار دیگه صورت عزیزمو ببینم.این پدر و مادر کنار این قبر کوچیک شروع کردن گریه کردن رباب و ابی عبدالله..*
@navaye_asheghaan
|⇦•گم شدم ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_هفتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی مهدی رعنایی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*امشب شب نازدانه ابی عبدالله ست نه فقط علی اصغر این سه ساله ام باب الحوائج ها گره های بزرگ با دستای کوچکش باز می کنه ..الهی امشب هرکی برا رقیهی امام حسین خوب گریه کرد. جواز کربلا شو و سوریه اشو همین امشب از دست بی بی امضاشو بگیره.. *
آی گم شدم زجر در پی ام آمد
*خدا نکنه دختر گم بشه پسرم خدا نکنه ولی دختر یه چیزی دیگه س .. شاعر خیلی قشنگ گفته...*
صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری
*دختر عزیز دردونه باباشه .. دختر بخوره زمین پدرم باش میخوره زمین .. وقتی این بچه گم شد تو دل بیابون تاریخ نوشته سه نفر مامور شدن برن بچه رو پیدا کنن به قافله برگردونن..اسماشونو که بگم قلب شما میلرزه .اولی حرمله بود همچین که مامورش کردن این بچه هایی که تو قافله بودن گفتن خدا کاشکی هرکی بره حرمله نره ..چرا من دلیلشو بگم ..آخه این به بچه شیرخوارهم رحم نمیکنه نمیکنم دیگه چه برسه دختر سه ساله ..یکیشون هم شمر بود.. هی به همدیگه نگاه میکردن میگفتن این میخواد بره رقیه رو پیدا کنه این همونیه که تو گودال سر بابامونو به حالت تشنه برید..خدایا هر کی میره این نره..یکی از اون سه نفر زجره به قول قویتر زجر رفت این بچه رو پیدا کرد که کاش نمیرفت.. تو تاریخ نوشتن زجرقصیالقلب بود اصلاً دلش برای هیشکی نمیسوخت.. اصلا دلش رحم نبود. کاروان معطله هرچی میکنن این سر بریده با این نیزه از تو خاک در بیاد بیرون نیومد یه نگاه کردن دیدن هر کاری می کنن چند نفری دور نیزه جمع شدن این نیزه رو از تو خاک تکون بدن دیدن نیزه در نمیاد. اومدن پیش امام سجاد چیه حکمت این نیزهای که از تو دل خاک بیرون نمیاد کاروان معطله باید حرکت کنیم ای دهانتان بشکنه امیر یزید معطل ماست یه نگاه به سر بریده کرد امام سجاد دید سر بریده برگشته داره عقب کاروانو نگاه میکنه فرمود: یکی از نازدانهها تو بیابون افتاده برش گردونید به کاروان ملحق کنید این نیزه هم از تو خاک در میاد. زجر رفت تو بیابونا تاریکه به هر بوتهی خاری میرسید یه لگد میزد. چرا ؟اگه بچه پشت این بوته خاره خودش بیرون بپره.. یا به یه بوتهی خاری رسید یه لگد زد دید صدای دختر بچهای اومد آخ کمرم..نمیگم بچه رو چه جوری به کاروان ملحق کرد... فقط همینقدر برات بگم موهای دخترو دور دستش پیچید هی رو خاک میکشید.. یا زهرا.. آورد جلو زینب دخترو انداخت پرتش کرد زینب دوید طرف این سه ساله گفت عمه تو اینقدر غصه داری بسته نمیگم با من چه کرد. فقط عمه جون بابا حسینم دیگه منو تو بیابون جا نذار اینا حیا ندارن ...ای حسین
@navaye_asheghaan
.
|⇦•روضه برای حضرت مسلم...
#قسمت_اول #روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی #محمد_عطااللهی
●━━━━━━───────
ماه محرم آمده یا صاحب العزاء
بر دوش توست شال عزا صاحب العزاء
قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب
*قربون اون چشمایی که این چند شبه از گریه زخم میشه امام رضا علیه السلام برا روصه جدشون مجلس عزا میگرفتن
اونایی که میومدن مجلس امام رضا میدیدن چشمشون زخم شده میفرمودن : برا جد غریب ما بلند بلند گریه کنید*
قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب
روضه گرفته ای تو کجا صاحب العزاء
آقاجان ای صاحب عزای محرم بیا دگر
یک سر بزن به مجلس ما صاحب العزاء
بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی
کجا خیمه عزا زدی حجه ابن الحسن
بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی
در کوفه یا که کرب و بلا صاحب العزاء
روضه برای حضرت مسلم گرفته ایم
مجلس به پاست بی تو چرا صاحب العزاء
*بی مقدمه بریم حرم قشنگ مسلم ابن عقیل خوش بحال زائرایی که امشب کوفه کنار مضجع شریف مسلم ابن عقیلن
تو زیارتنامش اومده"السلام عليك أيها الفادى بنفسه و مُهجته، الشّهيد الفقيه المظلوم، المغصوب حقّه، المنتهك حرمته"
سلام به اون آقای جان نثار فقید، شهید، مظلوم که حقش غصب شد حرمتش شکست. مسلم وقتی وارد کوچه شد همون هجده هزار نفری که نامه نوشته بودن باهاش بیعت کردن.اول ابتدا وارد کوفه شد تا قبل از این که ابن زیاد وارد کوفه بشه مردم بیعت کردن گروه گروه میومدن
اما یه دلشوره ای ته دل مسلمه اینجا بود نامه نوشت به ابی عبدالله حسین جان بیا آقا..قربون مظلومیتت برم اما بعد چندین روز گذشت از اومدن مسلم یه شب نماز مغربو خوند به عشا که نرسیده دید مسجد خالیه همه رفتن.تنها و مظلوم ایستاد بین مسجد فهمید اینا دیگه دلاشون با ابی عبدالله نیست.لذا یکه و تنها کوچه های کوفه رو گذر میکرد...*
شکنجه دیده امو و خسته و پریشانم
از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم
تو را به جان رقیه حسین کوفه نیا
فدای تو بشوم ای پسر عمو جانم
سرم به سر در دارالاماره نذر تو شد
ببین فدای سرت که شکسته دندانم
آخه براش آب آوردن دندون افتاد میون ظرف آب اینقدر که سنگ زدن.اینقدر حضرت رو هتک حرمت کردن نذاشتن حتی حضرت حرف بزنه*
نیا تو را قسمت میدهم به جان ریاب
برای آل رقیه عجیب حیرانم
برای طفل رضیع تو حرمله امروز
سه شعبه داده سفارش اگر که گریانم
من سنگ میخورم به گناه محبتت
این صورت شکسته به قربان صورتت
*همینطور خون از صورت مسلم جاری بود
هی دورو برشو نگاه میکرد تنها مونده بود دیگه*
افتاده ام زمین و به یاد تن توام
من غصه دار زیر لگد بودن توام
حسینجان!
تیر سه شعبه دیده امو و آب از سرم گذشت
یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت
گودال براش کندن آقای ما رو انداختن میان گودال دورش رو گرفتن یه عده با سنگ میزدن نتونه نگاه کنه و گرنه مسلم ابن عقیل دلاوری بود جنگاوری بوده بعد شمشیر و نیزه ها رو پرتاب کردن حصرت نشست میان گودال چه کردن؟دستان حضرت رو بستن کشون کشون تو کوچه های کوفه دارن میبرنش هی گریه میکرد.
اولش اینه آدم میپرسه مگه مرد جنگی گریه میکنه؟دلاور بوده مسلم ابن عقیل
وقتی بردنش بالای دارالاماره هی میومد سرک میکشید اینطرفو اونطرفو نگاه میکرد
اون نانجیب طعنه زد مسلم چرا گریه میکنی مگه مرد گریه میکنه..چرا این ور واون ورونگاه میکنی.حیران چه هستی مسلم فرمود: نامرد برا خودم گریه نمیکنم من نامه نوشتم حسین مردم تو رو میخوان آماده ان..گریه ام برا اینه آقای من با زن و بچه ش داره میاد آوره بیابونا شده*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇