.
#طفلان_زینب
#قسمت_پایانی ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام و مسلم بن عقیل علیه السلام_96_حاج محمود کریمی ↯
@emame3vom
┄┅═══••↭••═══┅┄
از شام تا هشام فقط نا امید شد
پیش رقیه آخر سر روسپید شد
از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش
این بود که مصائب زینب شدید شد
جا داشت ای کاش بود عمهْ رقیه کنار او
این درد هم به علت زهرش مزید شد
روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او
دیده که گوشواره کجا ناپدید شد
پا میکشید و حجره چو گودال سرخ گشت
ازبس که محوِ روضۀ «او میکشید» شد
پس میبُرید از بدنش درخیال خود
تا اینکه ظهر نوبت «او میبُرید» شد
او میبُرید و قصه به جایی رسید که
سوم امام کرب وبلا هم شهید شد
⇦ شاعر:مهدی رحیمی
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر،من از حسین دل...
*قربون دست و پای میانِ ریسمانت برم،یا امامِ باقر! قربون سر شکسته ات میان کوچه ها و بازار،ای آقام....
جای ما الان بقیع خالیِ،امشب بشینیم بقیع برات گریه کنیم،دو سه شب دیگه هم،همه از بقیع بریم کوفه،تو حرم مسلم داد بزنیم،این شبا،شباییِِ که مسلم داره تو کوچه ها می گرده...
سیدالشهدا فرمود:تو همه چیز بعد از عباس،مسلم...تو وفا،تو شجاعت....
میگه:دیدم از لای در مسلم نمیه شب تو کوچه ها داره میره،پاش اومد کنار یه سگِ ماده ای که بچه هاش رو داشت شیر می داد،سگِ ماده خیلی خطرناک تر از حیوانای درنده ی دیگه است،اونم بچه داشته باشه...
سگ بلند شد مقابل مسلم نعره ای کشید،میگه:دیدم مسلم پلک به هم نزد،این مسلمِ...
اراذل کوفه رو می گرفت،پرت می کرد رو بام ها،آخر خندق کندن،با هزار کلک مسلم رو دستگیر کردن...
بعد همچین مسلمی زار زار گریه می کرد،طعنه بهش می زدن:چیه؟میخواستی رئیس بشی اینجا؟ می گفت: من گریه ام برا خودم نیست،گریه ام برا اینه شما نامردا نامه نوشتید حسین بیاد،نمی خواست بیاد،شما اصرار کردید،گفتید: باغامون سر سبزِ،بیابون هامون سرسبزِ،آقا نداریم بیا،نمی خواست بیاد،نامه نوشتید بیاد،بچه ی شیرخوارِ داره....
آی رفقا! مهمون کنید همدیگه رو،ولو به ارزون ترین خوراکی،آب،در دست ترین چیز،آبِ،گواراترین چیز،آبِ،دیگه آب دست همه میرسه،این همه نامه نوشتن....*
از آب هم مضایقه کردن کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
*نیمه شب تو کوچه ها بچه های مسلم خسته شدن "محمد و ابراهیم"گفتن:بابا! مادیگه پاهامون درد گرفته...هی گوشه ی کوچه می نشستن،هی مسلم می گفت:پاشید بریم،خطرناکِ....
همه رفتن،درهارو بستن،خدا برا کسی غربت نیاره،خدا نیاره یه شهری همه بیان بگن: بیا خونه ی ما،قدمت بر چشم...چند روز بعد در رو به روت ببندن...
بچه هارو آورد دَرِ خونه ی شریح قاضی،در زد،کیِ؟ منم مسلم بن عقیل،از پشت در گفت:مسلم! ما برا تو جا نداریم،گفت: من خودم نمیخوام بیام خونه ات،در رو باز کن،دو تا بچه هامو امانت بگیر،دختر علی،خانوم زینب وقتی اومد اینجا،بچه هامو بهشون بسپر...قبول کرد..
یه جوری بچه ها از بابا جدا شدن،بعد از چند لحظه دید دوباره در میزنن،کیِ؟ منم مسلم...گفتم برا خودت جا نداریم...فرمود: من خودم نمی خوام بیام داخل،دَم در یه بار دیگه بچه هامو ببینم...
خیلی سختِ،قرار نبود شهادت هر دوتاشون رو ببینه،الله اکبر،جان عالم فدای اون آقایی که صدا زد:*
بالا بلندِ بابا،گیسو بلندِ بابا
*علی اکبر!*
خرامان،خرامان
می بری از تنم جان
شهیدم کاکُلش در خون غلطونه
شهیدم خفته بینِ خاک و خونه
چشماتو قربون،زخماتو قربون
افتادی رو خاک،ای قد و بالاتو قربون
* امیرالمؤمنین،خدمت پیغمبر رسید،فرمود:آقا برا من دعا کن،پیغمبر فرمودن: "اَللهُم بِحَقِ عَلىٍ عِندَكَ اِغفِر لِعَلِىٍ !" خدایا به حق علی،علی رو ببخش، مولا عرض کردند:یارسول الله! این چه دعایی بود؟ فرمودند: آیا پیش خدا کسی بزرگوارتر از تو هست که او رو واسطه قرار بدم؟
خدایا بحق علی،مارو به مُحرم برسون،پیرهن سیاهِ ما آماده است،دیگ هامون آماده است،سیاهی های حسینیه رو زدیم،پرچم هامون آماده است،خدایا دلِ مارو آماده کن،الهی بحق امیرالمؤمنین فرج آقای مارا برسان.....
____________
#حاج_محمود_کریمی
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#دوطفلان_مسلم
.
۲
#قسمت_دوم توسل به #حضرت_مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج سید محمد جوادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
برایِ غربت مسلم همین بس
یه زن تنها پناهِ من شد اینجا
دیگه آب از سر مسلم گذشته
خداحافظ عزیزِ قلبِ زهرا ..
چی میاد اینجا به سرت
پیشِ چشایِ مادرت
غارت میشه پیرُهنت
اسیری میره دخترت ..
*اگه میای دیگه رقیه رو نیار .. اینا دستاشون سنگینِ حسین .. اگه میای دیگه شیرخواره رو نیار .. حرمله سه شعبه هارو آماده کرده حسین .. بازار آهنگرا شلوغه ..*
میا کوفه که زینب خار گردد
اسیر کوچه و بازار گردد
میا کوفه که اکبر نوجوان ست
علیِ اصغرت شیرین زبان ست
صدام میارزه زانوهام میلرزه
چشام از غصهی چشم تو دریاست
میاد روزی که بین چندتا نامرد
سر پیراهن و عمامه دعواست ..
جسم تو زیر دست و پا
کنجِ تنور میره سرت
با دست بسته عاقبت
تنها میمونه خواهرت
#سید_محمد_جوادی
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#محرم
https://eitaa.com/emame3vom/26911
.
.
#روضه
توسل به #حضرت_مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
السلام علیک یا مولاناالمظلوم یااباعبدالله
حسین ..
سلام ما به محرم ، به حال خستۀ زینب
به بینهایتِ داغ ِ ، دلِ شکستۀ زینب
از راه رسیدی ،مهمان ابیعبدالله هستی ،مهمان همین که از راه میرسه باید عرض سلام کنه ..
سلام ما به محرم ، به مشک پارۀ عباس
سلام ما به محرم ، به قد و قامت اکبر
به آن گلوی خشکیده ، مؤذنِ زیر نیزه و خنجر
سلام ما به محرم ، به گاهوارۀ اصغر
برای جداشدن یک تار مو از سر غلامان و کنیزان این خانواده جا داره اولین و آخرین از غصه دق کنند ، چه برسه به این حرفا ..
سلام ما به محرم ، به گاهوارۀ اصغر
به اشک خجلت شاه و گلوی پارۀ اصغر
یه حسینی بگو حس کن حرم نزدیکته ...
یه حسینی بگو حس کن پشت خیمه گاه هستیم ...
یه جوری شب اول اسم داداششُ صدا کن بذار دل زینب محکم بشه ..
شب عاشورا گذاشتن و رفتن
تو یه جوری داد بزن بگو بی بی جان ، من اومدم ..
حسین .... فدای این ناله ها ..
حسین جانم ، حسین جانم
حسین جانم جانم جانم ..
سلام ما به محرم ، به اضطراب سکینه
سربسته عرض میکنم ، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
شما انتخاب شدههای خوده آقایید ، حتما یه حساب کتابی داری با ابیعبدالله که الان توی این مجلس نشستی ، حتما یه فهمی از آقاتون دارید که الان اینجایید ... جان ابی عبدالله منو مجبور نکنید از همین شب اول حرفای سخت سخت بزنم ...
سلام ما به محرم ، به اضطراب سکینه
به آن ملیکه که رویش ، ندیده چشم مدینه
سربسته میگم ... اون خانومی که آفتاب روشو ندیده بود ، اون خانومی که ماهتاب روشو ندیده بود ، یه ده یازده روز دیگه ...
ستارگان حرم را به ریسمان بستند ...
این زمزمه ، این ناله ، خنک کن قلب حضرت زهرارو با ناله هات ...
حسین ....
خودت برای خودت روضه بخون ، زبون بگیر ، مگه تو داغدار نیستی ...
حسین ...
سلام ما به محرم ، به عاشقیِ زهیرش
هر کدوم یه جور حرف زدن ... الله اکبر از این زهیر ... یه جمله طلایی گفته ... اگه اولین و آخرین عاشق این عالم بتونه همچین جمله ای به معشوقش بگه ...
عرض کرد آقاجان ، اگر هزار بار کشته بشم ، دوباره زنده بشم ، دوباره میام دور سرت میگردم حسین جان ...
اینو همتون شنیدید ، جمله بعدی رو نشنیدید
بشنو ، برای خودت یادگاری نگه دار
عرض کرد آقای من
اگر هرچی بود توی این عالم بود و بس
اگه دنیای آخرتی نبود ، قبر و قیامتی نبود ، بهشت و جهنمی نبود هم بازم من هزار بار دور تو میگشتم ... بازم دورت میگشتم و فدات میشدم آقا ...
حسین جان
زهیر رو چه خوب تربیت کردی آقاجان
زهیر نمونه بود گذاشتی آقا جان
این شب اول محرمی ، یه نگاه به دلهای ما بکن آقاجان ...
سلام ما به محرم ، به عاشقی زهیرش
به بازگشتن حرّ و عروج ختم بخیرش
سلام ما به محرم ، به مسلم و به حبیبش
قربون رفیقات برم حسین جانم ... قربون پیرمردات برم حسین جانم ، قربون جوونات برم حسین جانم ، قربون اونایی که قربون تو شدن برم حسین جانم ، قربون این آقایی برم که خیلی دوستش دارم ... کی ؟!
سلام ما به محرم ، به مسلم و به حبیبش
به عاشقیِ جوْن و به بوی عطر عجیبش
توی کوچه پس کوچه های کوفه یکّه و تنها مونده ، چپ و راستو نگاه میکنه ،
آی نوکرای ابی عبدالله ، گریه کنان امام حسین ، والله سر سوزنی غصه خودشو نداشت ، هی میگفت عجب کاری کردم نوشتم بیای ...
کوچه به کوچه میروم و گریه میکنم
از دست بیوفاییِ این قوم بیوفا
گفتم بیا به کوفه ، پشیمان شدم حسین
کوفه میا امام غریبِ قریب ها
اینجا همه به فکر خرید لوازمند
اجناسشان شده سپر و نیزه و کمان
خیلی خستهات نکنم شب اولی ...
دیدم به دست حرمله تیر سه شعبه را
کز دیدنش سراسر جانم شراره شد
اینا آماده هستن تا شما بیای مهمون نوازی کنند
دیدی وقتی یکی خبردار میشه از یه قضایایی، پیشقراول ، دیده بان وقتی جلوتر میره خبردار میشه زود اطلاع میده
آقا داری میای مواظب باش فلان جا کمین هست ،فلان جا لطمه میزنن ، اینا رسمشون اینه شروع میکنه همه موارد رو گفتن ، زودتر اطلاع میده.. آقا اینا رسمشونه مهموناشون رو سنگبارون میکنن، مخصوصا به بچه یتیما رحم نمیکنند ..
حسین ..
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
👇
|⇦• #روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
چاووش ماتمه اومده وقت عزا
دور هم جمع شدن باز هم گریه کنا
دستامون و گرفت زهرای مرضیه
از ما گریه کنا یعنی که راضیه
روضه ما رو شفا میده
گریه ما رو جلا میده
ماهِ محرم همه جا
بویِ کربُبَلا میده ..
آقام آقام حسین حسین ..
*پرچم تو زدن آقاجان .. ولی غروب عاشورا یجور دیگه شد بر عکس شد ، چه غروبی درست کرد ..*
نزدیک تری از رگِ گردن به گدایت
ماییم و طوافِ حرم کربُبَلایت
هر جایِ جهان می نگرم نام تو آنجاست
از هر نظر انگار شبیهی به خدایت
گشتیم تمامی جهان را و ندیدم
شیرین ترُ دلچسب تر از شورِ عزایت
در روز قیامت که جهان دور تو جمع است
بگذار که ما نیز بیوفتیم به پایت
ای آنکه جهان تکیه به دستانِ تو داد است
حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت
با خود و سپر رفت به میدان علی اکبر
از معرکه برگشت ولی بین عبایت
دیدن ملائک همگی گوشه ی گودال
آغوش گشوده ست خداوند برایت
بر نیزه شدی قاری قرآن چه شکوهی
ای آنکه دل از فاطمه میبرد صدایت
*بریم در خونه مسلم ابن عقیل .. حسین جان :*
هر بلایی سرم آمد به فدایِ سر تو
به فدای پر قنداقِ علی اصغر تو
حاضرم بر سر بازار به خیرات روم
ننشید پرِ خاکی به سر خواهر تو
بر سر من همه تفریح کنان سنگ زدنند
وای بر صورتِ چون برگ گل دختر تو
از همین جا همه تقسیم غنائم کردند
در کمین اند به تاراج برند لشگرِ تو
ترسم این است که گرفتار شوی در گودال
میشود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو
هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد
باز تر میشود این پارگی حنجر تو
شاعر : قاسم نعمتی
حــســـیـن ...
↫
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#ویژه_ایام_محرم
https://eitaa.com/emame3vom/28310
.👇
.
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام به کلام حجت الاسلام #حامد_کاشانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
امشب شبِ باب الحوائجِ ، شبِ غریبِ روحی لک الفدا .. خیلی شباهت پیدا کرده به سیدالشهدا(ع) بعضی شباهات به امیرالمومنین(ع) یکیش رو امشب بگم خدمت شما عزیزان ، ان شالله به همین زودیا از نزدیک مرقدش رو زیارت کنیم ..
آدم تو یه مسئله ای تو یه مصیبتی انقدر مصیبتی ببینه که به معصوم یه قدری نزدیک بشه .. این خیلی ویژگیِ ..
مردم دورش جمع بودن فکر کردن الان حکومتُ میگیریم ، به پول و مکنت میرسیم . این قیامم وسیله کرده بود برای خودشون ، وقتی اوضاع برگشت یکی یکی از تو مسجد رفتن ..
اینو شنیدید ، از مسجد اومد بیرون هیچ کسی دیگه نبود ، تنهایِ تنها .. حکومت در به در دنبالش بود بگیرتش ، سفیر امامه پس اگه کسی میشناختنش لوش میدادن .. کیا میشناختنُ و لو نمیدادن؟! ، اونایی که از پشت سرش تو نماز در رفتن .. ولی خیلی دور نرفتن وایسادن نگاهش میکردن اینا نقل کردن از مسجد اومد تو کوچه شانش اجلِ .. پرسه میزد بیخود از این کوچه به اون کوچه ..جایی نداشت بره .. تنها بود . اینو کی نقل کرده؟! یه نقلش از امام باقر علیه السلامِ یه نقلشم از یکی از فرماندهانی که خودش منصوب کرده و فرار کرده و از دور داره تماشا میکنه .
نگاه میکردن میدیدن مسلم از این کوچه به اون کوچه حرکت میکنه .. همه ی وجودش اضطرابه .. یکی رو پیدا کنم به امام نامه بده پیغام بده .. اینا هم دارن نگاه میکنن .. این یه شباهته! اونایی هم که به امام نامه داده بودن تو کربلا داشتن تماشاش میکردن .. غربتشُ تماشا کردن ..
از دور دارن مسلم رو نگاه میکنن ..
این آقایِ ما مسلم ابن عقیل (ع) از این کوچه به آن کوچه .. دیگه خسته شد نصف شب ، قدیما جلو دربِ خانه سکو میذاشتن اهل خانه گاهی میومدن جلو در میشستن . اومد نشست ، آبرودارِ ، دامادِ امیرالمومنینِ .. شوهر خواهرِ سیدالشهداست .. یه پیرزنی درُ باز کرد بست ، باز کرد بست (اجازه بدید اینجور بگم دیدی یه وقت چهار تا جوان میان جلو خونه ت حرکتِ خلافِ هنجار انجام میدن ، از پنجره نگاه میکنی که بگی پاشید برید) دید نشسته ، گفت چرا اینجا نشستی ؟! من یه زنِ تنهام ، آبرو دارم، بدِ برو دنبالِ زندگیت ..بست درُ .. باز درُ باز کرد ، گفت مرد خدا خیرت بده نمیخوره بهت برو برا من حرف در میارن .. اسمت چیه ؟! کی هستی آخه؟! گفت من مسلم ابن عقیلم تو کوفه کسی رو ندارم .. تویِ این شهر مردتر از طوعه پیدا نشد .. گفت مسلم ابنِ عقیلی؟! سفیرِ حسین ؟!.. اهلِ تقوا بود یه اتاق جدا مسلم رو اسکان داد ازش پذیرایی کرد ، لو رفت مسلم .. حالا کی لو داد پسرِ طوعه لو داد یا همونایی که از دور داشتن نگاهش میکردن ..
کوچه شلوغ که شد دید حیفه این طوعه و خانه اش آسیب ببینه اومد بیرون ، نوشته اند یه صبح تا ظهر جنگید یه نفر آدم چقدر به امام حسین شباهت پیدا کرد یک تن مقابل لشکر ایستاد .. طعنه زدن ،خندیدن ،تیر زدن ،از بالای پشت بام سنگ زدن ، لبِ مبارکش شکافت .. من هرجاش رو بخوام گریز بزنم با کربلا نسبت برقرار کرد.. تشنه ست ..
یک صبح تا ظهر جنگید دیگه خونی نماند به این بدن .. اینا گفتن امان بهت میدیم .. گفت شاید امان بدن بتونم یه فرصتی پیدا کنم یکی رو بفرستم سراغِ سیدالشهدا (ع) .. قبول کرد دستاشُ ببندن از اینجا به بعد شباهت با امیرالمومنینم پیدا کرد .. برا غربتت بمیرم که تو اون وضع عبیدالله ملعون داشت ناسزا میگفت مسلم میگشت به کدومِ اینا میشه یه جمله وصیت کرد ..
زینب داره میاد، خیلی شباهت به سیدالشهدا علیه السلام پیدا کرد ، توانشُ ندارم بگم ، به امیرالمومنینم شبیه شد ، غریب شد دستاشُ بستن ،به یه زن پناه برد .. تویِ کوفه هیچ کس جز یک زن ازش حمایت نکرد ، یا زهرا ..
وقتی ریختن تو کوچه هیچ کسی جلو نیامد .. فقط یه زن آمد جلو .. یه جمله دیگه بگمُ شما رو به خدا بسپرم .. اسم حضرت زهرا سلام الله رو میبرم به ما روزیِ اشک بده ..
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ..
به امیرالمومنین گفتن این خلیفه هر کسی رو که دو سال حکومت میکرده بر میداشته اموالشُ میگرفته .. از اموالِ قنفذ چیزی کم نکرده .. صورت امیرالمومنین خیس شد .. فرمود اون لحظه ای که همه تماشا میکردن منو دوره کردن دستامُ بسته بودن ، فقط او بود که نگه داشته بود .. این جایزۀ اون ضربه ای هست که دستِ فاطمه م رو کوتاه کرد
#حجت_الاسلام_حامد_کاشانی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
.
|⇦•ای نامه که می روی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیها ویژهٔ روز #عرفه اجرا شده به نفسِ حاج
●━━━━━━───────
به اسم رب الوفا
از مسلم نامه ای
به زاده ی مرتضی
آقا سلامٌ علیک
اما بعد از سلام
جانم فدای شما
«ای نامه که می روی به سوی حسین
از جانب من ببوس روی حسین»
کاشکی میشد که نامه ام،پیک رهایی باشه
وقتی رسید به دستت، هنوز یه راهی باشه
کاشکی میشد ببینی الان کجای کارم
شبیه یک غریبه تو کوچه ها آواره ام
اینجا دلی نمونده همه شبیه سنگن
بجز من و پسرهام همه توفکر جنگن
یه حرفهایی شنیدم که تو خبر نداری
کاشکی میشد حسین جان دختر ها تو نیاری
دلبر آشنا اینجا مسلم شده آواره کوچه ها
غریب و تنها شدم فردا من میشوم جانم فدای شما
«ای نامه که میروی به سوی حسین
از جانب من ببوس روی حسین »
از قول من به عباس بگو که ای علمدار
تا میتونی سر راه مشک اضافی بردار
اونم باید بدونه دشمن ها بیشمارن
حتی برا گلوی شش ماهه نقشه دارن
ای عزیز خدا دستم بر دامنت
به سمت کوفه نیا من از تو دورم ولی
همراه نامه ام جانم فدای شما
«ای نامه که میروی به سوی حسین
از جانب من ببوس روی حسین»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روز_عرفه
#حاج_محمود_کریمی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
@navaye_asheghaan
.
|⇦•خدا کند که از این ره ...
#روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
خدا کند که از این ره امیر برگردی
ز قبل آن که شوی بی سفیر برگردی
دعا کنم که خدا در دل تو اندازد
که هرچه زودتر از این مسیر برگردی
*حالا ببین چه حرفی مسلم زده به ابیعبدالله..*
زبیش از این که شوم تا قیامت از خجلت به نزد مادر تو سر به زیر برگردی
به استخوانِ شکسته تو را قسم برگرد
به حق "جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر"برگرد
*اما یه حرفای دیگهای زد بالای دارالعماره ایستاده داره نگاه میکنه..*
به نازکی گلوی علی کنید رحمی
نخورده حنجره شش ماهه تیر برگردی
ز قبل آن که شود دختر سه سالهی تو
به بوسهای ز لبان تو پیر برگرد
ز قبل آن که شود خواهر تو بی معجر
میان کوچه و بازار اسیر برگردی
ز قبل آن که کند وقت دفن تو پسرت
تن تو جمع میان حصیر برگردی
توی کوچه شدی مثل زهرا گرفتار
توی این شهر تویی بی کس و بی هوادار
دندونت رو شکستن نشد آب بنوشی
پاره پاره تن بی سرت رفت سر دار
دست بسته سرت رو بریدن
جسمت رو، رو خاکا کشیدن
خوب شد خونواده ات ندیدن
بازم خوبه داری کفن
داری یه پیراهن به تن
بچههاتو جلوت نکشتن
دست بسته صدای علی تو صدامه
کوچه کوچه فقط زهرا پیش چشامه
*همه جا نوشتن کوچه رو قروق کردن نمیتونستن مسلمو بگیرن فقط یه اشاره کنم.. کوچه رو قروق کردن بازم از پس مسلم بر نیومدن اون نانجیب فحش داد گفت: چطور از پس یه نفر بر نمیاید برید امون نامه بهش بدید نه که بزننش. فقط کوچه رو بند آوردن. مرده.. اما تو کوچههای مدینه اول که کوچه رو بند آوردن سریع یه سیلی زد.. آخ دیگه مادر ما جایی رو ندید..*
حیدریم برام زخم شمشیر غمی نیست گریهی من برای غمهای آقامه
زینب رخته غربت بپوشه
ترسم از حسین و گلوشه
میترسم با شمر روبروشه
آخه اینا حروم خورن
از کینهی علی پرن
آخر سر تو رو میبُرن
از غریبی که تنهاست تو این شهر نامرد
به غریبی که رو قول کوفی حساب کرد
توی کوفه میاد بوی و خون و خیانت
جون مسلم بگیر دست زینب رو برگرد
اینجا مُرده مردی و غیرت
حرف از جنگ و قتل و غارت
میترسم برا خونواده ات
* از امام زمان معذرت میخوام سادات منو ببخشن...*
اینجا همه چشما هیزه
شمشیرو نیزهها تیزه
خون گلوتون رو میریزه
*اما بذار یه خاطره برات بگم حسین این خاطرات داره تو ذهنش تداعی میشه. یه روزی وقتی مروان ملعون و ولید ملعون ابی عبدالله رو خواستن گفتن آقا بیا میخوایم ازت بگیریم. ابی عبدالله میشناسه اینا رو دشمن شناسی بلده میدونه اینا دشمنشن، فلذا به همه جوونای بنی هاشم گفت بیاین پشت در خونه بایستید یه وقت اینا بخوان منو بکشن شما باشید. عباس اومد، علی اکبر اومد، مسلم اومد همه پشت در خونه منتظرن ابی عبدالله گفت اگه من صدام بلند شد بریزین تو خونه. اومد تو خونه مروان رو به ولید کرد گفت حسین و الان گیرش آوردیم همینجا باید دخلشو بیاریم. یقه ولیدو گرفت گفت: تو میخوای منو بکشی صدای ابی عبدالله بالا رفت سریع مسلم اومد تو خونه شمشیر و کشید عباس از یه طرف دیگه علی اکبر از یه طرف همه دور حسینو گرفتن. قربون آدم چیز فهم فهمیدی چی میخوام بگم نمیدونم چی شد یه روزی هم ابی عبدالله ایستاد روبرو لشکر صدا زد أین مسلم؟ أین حبیب؟
میدونی چیکار کردن آخ حسینو دوره کردن بعضیا دارن سنگ میزنن بعضیا دارن نیزه میزنن بعضیا دارن شمشیر میزنن بعضیا از دور ایستادن دارن ناسزا میگن...حسین .....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روز_عرفه
#حاج_سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•تا گریه بر حسین...
#روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج #حسن_شالبافان
●━━━━━━───────
"لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
حسبنا و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر"
*چشم برهم زدیم اول ماه محرم رسید جا مونده های شبهای قدر و شبهای رمضان چشم امیدشون به این شبهاست..آقا! چقدر دلم برای سیاهی های مُحرمت تنگ شده بود. از شام غریبان سال قبل لحظه شماری میکنم. لذا همیشه عرض کردند مجلس رو با استغفار شروع کنید.امام رضا جانمون فرمود:خودتون رو خوشبو و معطر کنید با ذکر استغفار که بوی بد گناه رو ملائکه از شما دور میکنه.امشب شب اول ماه محرمه جان اون امام رضایی که فرمود:"یابن الشبیب ان کنت باکیا یابن الشبیب گریه فقط بهرکربلا کن ،به مادرشون زهرای مرضیه زن ومرد گوشه و کنارهمه دستهارو ازسر بالا بیارید بالاتر هیچ دستی پایین نمونه
بالحجة الهی العفو
تا گریه برحسین تمنای خلقت است
بین من و تمام ملائک رقابت است
نزدیک می کنددل ما را به هم حسین
این اشک روضه نیست که عقد اخوت است
مقبول اگر شدست نمازی که خوانده ایم
مُهر قبولش به خدا مُهر تربت است
ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم
*همه چی از غدیر شروع شد. از زمانیکه غدیرخم رو فراموش کردند عاشورا شروع شد.عاشورا رو رقم زدند.همونایی که وقتی پیغمبر دست علی رو برد بالا"مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ" تا اومدند پایین دست رو دست علی گذاشتند اومدند و گفتند ان شاءالله برات جبران میکنیم می دونید کجا برا علی جبران کردند؟خودش نوشت به معاویه اومدم پشت در تا صدای فاطمه رو شنیدم، اول اومدم برگردم یاد کینه هایی که ازعلی داشتم افتادم چنان با لگد به در زد.. صدای شکستن استخوان های سینه فاطمه بلند شد ،آی مادر مادر مادر..*
ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم
این دستهای رو به خدا دست بیعت است
پیدا شدیم هرچه در این ره گم شدیم
یعنی فقط حسین چراغ هدایت است
از دخل آبروی حسین است خرج ما
نوکر برای صاحبش اسباب زحمت است
قرآن و منبر و دو سه خط روضه ی عطش
ساعات خوب هفته همین چند ساعت است
حالا که بغض بسته به من حرف را
بگو
مقتل بخوان که موقع ذکر مصیبت است
*شب اول بگم...*
نه ذوالجناح دگرتاب استقامت داشت
نه سیدالشهداء برجدال طاقت داشت
هوا ز جور مخالف چو نیلگون گردید
عزیز فاطمه ازاسب سرنگون گردید
دلواپسم آقا خیلی هراسونم
گفتم بیا اما حالا پشیمونم
چند روزه بازارِ کوفه شلوغه
آقا نیا نامه هاشون دروغه
خورشید این شهر هنوز بی فروغه
نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن
نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن
نیا حسین تیر و نیزه وسنان خریدن
*دیدین که یه موقع برای رفیقت خیلی احترام قائلی می گی فلانی بیا شهر و دیار ما، زنگ میزنی دعوتش میکنی میگی آب و هوای شهر ما خوبه برای زن وبچه ات عالیه هی تاکیدمی کنی زن و بچه تم بیار....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#حاج_حسن_شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•کعبه دلهای ما...
#روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی سماواتی
●━━━━━━───────
کعبه دلهای ما کرب و بلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
«حبیبنا یا حسین سیدنا یا حسین»
چون به عزا خانهاش میروی آهسته رو
بال ملائک بود فرش عزای حسین
«حبیبنا یا حسین سیدنا یا حسین»
خنده کنان میرود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
«حبیبنا یا حسین.. سیدنا یا حسین »
*یکی از گریهکناش مسلم بن عقیله، اون همه سختی کشیده، اون همه بلا به سرش اومده، اون همه تهمت شنیده، اون همه جراحت برداشته لحظات آخرشه چیزی نمانده سر از بدنش جدا کنند دیدن داره گریه میکنه گفتن باید فکر اینجا رو هم میکردی فرمود: گریهام خودم نیست گریهام برای اون آقایی که به دعوت شما نامردا داره میاد دست زن و بچهاش هم گرفته.. طفل شش ماهه داره، دختر سه ساله داره، جوان داره، نوجوان داره خواهرش داره میاد..
نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه
ولی صد حیف بگذشته است کار از کار میگریم
برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه
اما من، به طفلان و جوانان شه ابرار میگریم
*یه زبان حالش این بود حسین جان برگرد *
اینجا به همه حرمله با دست نشان داد
تیری که جدا کرده برای پسر تو
حسین جان
غوغاست برای زدن چشم اباالفضل
اینجا همه خارند به پیش قمر تو
*آب طلب کرد ظرف آبو بهش دادن اما خون جراحات لب و دندانش نگذاشت بنوشه آبو برگرداند.با لب تشنه یه نگاه به طرف ابی عبدالله کرد صدا زد "السلام علیک یا اباعبدالله" لحظات آخر به یاد ابی عبدالله بود. ابی عبدالله هم لحظات آخر او رو یاد کرد بگم کجا؟ آمادهای بشنوی: تکیه به نیزه غریبی داد یارانشو صدا زد..اولینشون رو که نام برد صدا زد یا مسلم بن عقیل! یا هانی بن عروه! یا بُریر! یا زُهیر! و یا اخی ابالفضل العباس! عوض اینکه اینا جواب بدن دشمن جواب حسینو داد نانجیبی سنگ پرتاب کرد....حسین*
بیهوده مرا سنگ زنید از در و دیوار
من عاشق دلباختهام دار بیارید
خواهید اگر عاقبت کار ببینید
فردا همگی روی به بازار بیارید
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•روضه برای حضرت مسلم...
#قسمت_اول #روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی #محمد_عطااللهی
●━━━━━━───────
ماه محرم آمده یا صاحب العزاء
بر دوش توست شال عزا صاحب العزاء
قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب
*قربون اون چشمایی که این چند شبه از گریه زخم میشه امام رضا علیه السلام برا روصه جدشون مجلس عزا میگرفتن
اونایی که میومدن مجلس امام رضا میدیدن چشمشون زخم شده میفرمودن : برا جد غریب ما بلند بلند گریه کنید*
قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب
روضه گرفته ای تو کجا صاحب العزاء
آقاجان ای صاحب عزای محرم بیا دگر
یک سر بزن به مجلس ما صاحب العزاء
بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی
کجا خیمه عزا زدی حجه ابن الحسن
بین کدام خیمه تو خون گریه میکنی
در کوفه یا که کرب و بلا صاحب العزاء
روضه برای حضرت مسلم گرفته ایم
مجلس به پاست بی تو چرا صاحب العزاء
*بی مقدمه بریم حرم قشنگ مسلم ابن عقیل خوش بحال زائرایی که امشب کوفه کنار مضجع شریف مسلم ابن عقیلن
تو زیارتنامش اومده"السلام عليك أيها الفادى بنفسه و مُهجته، الشّهيد الفقيه المظلوم، المغصوب حقّه، المنتهك حرمته"
سلام به اون آقای جان نثار فقید، شهید، مظلوم که حقش غصب شد حرمتش شکست. مسلم وقتی وارد کوچه شد همون هجده هزار نفری که نامه نوشته بودن باهاش بیعت کردن.اول ابتدا وارد کوفه شد تا قبل از این که ابن زیاد وارد کوفه بشه مردم بیعت کردن گروه گروه میومدن
اما یه دلشوره ای ته دل مسلمه اینجا بود نامه نوشت به ابی عبدالله حسین جان بیا آقا..قربون مظلومیتت برم اما بعد چندین روز گذشت از اومدن مسلم یه شب نماز مغربو خوند به عشا که نرسیده دید مسجد خالیه همه رفتن.تنها و مظلوم ایستاد بین مسجد فهمید اینا دیگه دلاشون با ابی عبدالله نیست.لذا یکه و تنها کوچه های کوفه رو گذر میکرد...*
شکنجه دیده امو و خسته و پریشانم
از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم
تو را به جان رقیه حسین کوفه نیا
فدای تو بشوم ای پسر عمو جانم
سرم به سر در دارالاماره نذر تو شد
ببین فدای سرت که شکسته دندانم
آخه براش آب آوردن دندون افتاد میون ظرف آب اینقدر که سنگ زدن.اینقدر حضرت رو هتک حرمت کردن نذاشتن حتی حضرت حرف بزنه*
نیا تو را قسمت میدهم به جان ریاب
برای آل رقیه عجیب حیرانم
برای طفل رضیع تو حرمله امروز
سه شعبه داده سفارش اگر که گریانم
من سنگ میخورم به گناه محبتت
این صورت شکسته به قربان صورتت
*همینطور خون از صورت مسلم جاری بود
هی دورو برشو نگاه میکرد تنها مونده بود دیگه*
افتاده ام زمین و به یاد تن توام
من غصه دار زیر لگد بودن توام
حسینجان!
تیر سه شعبه دیده امو و آب از سرم گذشت
یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت
گودال براش کندن آقای ما رو انداختن میان گودال دورش رو گرفتن یه عده با سنگ میزدن نتونه نگاه کنه و گرنه مسلم ابن عقیل دلاوری بود جنگاوری بوده بعد شمشیر و نیزه ها رو پرتاب کردن حصرت نشست میان گودال چه کردن؟دستان حضرت رو بستن کشون کشون تو کوچه های کوفه دارن میبرنش هی گریه میکرد.
اولش اینه آدم میپرسه مگه مرد جنگی گریه میکنه؟دلاور بوده مسلم ابن عقیل
وقتی بردنش بالای دارالاماره هی میومد سرک میکشید اینطرفو اونطرفو نگاه میکرد
اون نانجیب طعنه زد مسلم چرا گریه میکنی مگه مرد گریه میکنه..چرا این ور واون ورونگاه میکنی.حیران چه هستی مسلم فرمود: نامرد برا خودم گریه نمیکنم من نامه نوشتم حسین مردم تو رو میخوان آماده ان..گریه ام برا اینه آقای من با زن و بچه ش داره میاد آوره بیابونا شده*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی
●━━━━━━───────
با قلب خونین و چشمای گریون
موندم غریب و بی سروسامون
وای از غریبی
آقا!
اینجا همه از ما طلبکارن
همه فقط به فکر آزارن
دست از سر تو برنمیدارن
وای از غریبی
کوفه نیا بخاطر اصغر
که روی دست تو میشه پرپر
کجا؟پیش چشای خسته مادر
وای از غریبی
این کوفیا چشم نظر دارن
خواهر تو رو آروم نمیزارن
از اهل بیتت اینا بیزارن
عزیز زهرا
*داره التماس میکنه..*
قافله رو مدینه برگردون
نذار بشه زینب چشاش گریون
چشم علمدارت نشه پرخون
حسین عزیز زهرا
نذار به خواهرت جسارت شه
نصیب بچه هات اسارت شه
تموم پیکر تو غارت شه
*یخ عده مردم بالای دارالاماره رو نگاه میکردن چیکار میکنن با بدن مسلم ابن عقیل..یه وقت دیدن سر از بالای دارالاماره پایین افتاد..شاید مسلم ابن عقیل که بچه هاشم کوفه بودن تو دلش این بود خدا هیچ بچه ای سر بریده باباشو نبینه. با بدنش چه کردن.. آوردن بازار قصابا بدنشو آویزان کردن مردم نگاه میکردن این همون آقاییه که چند روز پیش مردم باهاش بودن دورش بودن الان آویزان بازار قصابها شده..بمیرم برات..خبرش رسید به کاروان ابی عبدالله حضرت فرمود:" انالله و انا الیه راجعون"اولین کاری که حضرت کرده فرمود: دختر مسلم رو صدا بزنید بیاد مردم این دختر بابا نداره احترامش واجبه به همه اهل کاروان آقام سفارش کرده یتیمو احترام بذارید.اما بمیرم برای بچه های یتیم حسین..وقتی این زن و بچه رو وارد کردن جلوشون نان و خرما صدقه می انداختن..
بی بی جان ما این صدقه ها رو جمع کرد فرمود: صدقه بر ما بچه های پیغمبر حرومه ببرید این نان و خرما رو ...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_محمد_عطااللهی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜.👇