eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
605 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ویژۀ _ کربلایی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ خواب دیدم تو حرمت مُقبل با محتمشت میخونن شعرِ غمت ، یا ایها الرسول این بی سر ، حسین توست زخمی تن ، حسین توست بی لشگر ، حسین توست ، یا ایها الرسول ای کشتۀ گرسنه و تشنه ، ابی عبدالله حلقومتُ سپردی به دشنه ، ابی عبدالله هر دفعه که صدا زدی مادر ، ابی عبدالله خندت زدن سیاهی لشکر ، ابی عبدالله «سیدِ مظلوم ، حسین جانم .. حسین جانم ‌.. حسین جانم ..» ــــــــــــــــــ غرقِ خون قتلگاه رو خاک اُفتاده یه شاه زهرا میکنه نگاه ، زینب به سر زنان میلرزه عرش برین تنها و تشنه ترین با صورت رویِ زمین ، زینب به سر زنان ای آبروی عالم بالا‌‌ ، ابی عبدالله ای کشته ی حسادت دنیا ، ابی عبدالله زخمی ترین شهیدِ خدایی ، ابی عبدالله لب تشنه کشتنت لبِ دریا ، ابی عبدالله «سیدِ مظلوم ، حسین جانم .. حسین جانم ‌.. حسین جانم ..» ــــــــــــــــــ از بس با نیزه زدن به هر جایِ این بدن خون جاری شد از دهن ، زینب به سر زنان سنگ اندازا اومدن از نزدیک و دور زدن خون جاری شد از دهن ، زینب به سر زنان راهِ نفس به سینه که بستن ، ابی عبدالله پیشونیِ حسینُ شکستن ، ابی عبدالله «سیدِ مظلوم ، حسین جانم .. حسین جانم ‌.. حسین جانم ..» ــــــــــــــــــ .👇
... تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به امید شفایِ همۀ مریضان و دفع بلا از همۀ بلاد به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اون شبایی که بساطه روضه و گریه مهیاست شب عشقه ، شب یلداست امشب یه دقیقه بیشتر از شبای دیگه عاشق ترم امشب یه دقیقه بیشتر از شبای دیگه میگم حرم آرزو دارم ، یه شبِ یلدا حرمت باشم ، ابی عبدالله .. «ابی عبدالله ...» اون شبهایی که تو هیئت روضۀ رقیه برپاست شب عشقه ، شب یلداست امشب یه دقیقه بیشتر از همیشه غرق تاب و تبم امشب یه دقیقه بیشتر از همیشه نوکر زینبم آرزو دارم ، یه شب یلدا حرم زینب ، باشم ان شالله «ابی عبدالله ...» ببینم شبی که تویه حرم فاطمه غوغاست شب عشقه ، شب یلداست امشب یه دقیقه بیشتر از همیشه تشنه کوثرم امشب یه دقیقه بیشتر از همیشه عاشق حیدرم آرزو دارم ، یه شب یلدا الهی باشم ، حرم مولا «ابی عبدالله ...» ــــــــــــــــــ 👇
. |⇦•نگاه ابی عبدالله، پناه دل بیچارست.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ●━━━━━━─────── نگاه ابی عبدالله، پناه دل بیچارست کجا مثه حرم میشه، برا کسی که آوارست به ضریح تو، گره میزنم همه ثانیه هامو امام حسین سر ذوقمه، میگیرم اگه همه قافیه هامو امام حسین همین ساعت همین لحظه، الان باید حرم بودم اگه دنیا به کامم بود، الان شاید حرم بودم .. «حسین جانم ، حسین جانم ...» نگاه ابی عبدالله، نگاهمو عوض کرده هوای دلمو داشته، که راهمو عوض کرده دیگه خسته‌م از، همه غیر تو پر کاسه‌ی صبرم امام حسین کرمت رو باز، برسون بهم شب اول قبرم امام حسین همون‌ساعت همون‌لحظه، اگه میشه کنارم باش تو تنهایی، تو گرمای شب سرد مزارم باش .. حسین جانم، حسین جانم ... نگاه ابی عبدالله، میگن که نگران بوده عبایی که رو دوشش بود، تو دستای سنان بوده نه عمامه و، نه یه پیرهن دیگه نایی نداره امام حسین واسه دست و پا، زدنش اصلا دیگه جایی نداره حسین همون‌ساعت همون‌لحظه، یکی نیزه به پهلو زد خدا لعنت کنه شمرُ، که روی سینه زانو زد .. «حسینم وا، حسینم وا ..» ــــــــــــــــــ
|⇦•رفتی و حرم  شد آواره .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه، اجرا شده دهه دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی نریمان پناهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ رفتی و حرم  شد آواره بی تو یا حسین ندارم چاره رفتی و دلِ حرمو خون کردن قامتمو کمون کردن .. شکستن حرمت منو .. میون کوچه ها میخندیدن یه عده‌ای به اشک دخترا نمی‌گذرم از اونی که چادرمو کشید غربتِ زینبُ و ببین از روی نیزه ها داری خبر حسین! شکسته شد سرم خاکستر از رو بام، ریختن رو چادرم «غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..» با زخم زبون  منو آزردن اطفال حسین  هی کتک خوردن تو کوفه، حرمتو غریب دیدن میزدن و میرقصیدن .. تو کوفه حرفِ ناروا فقط شنیدمو بدون تو یه لحظه من خوشی ندیدمو گوشواره از تو گوش دخترات کشیدنو تو این سفر خدا می‌دونه که بریدمو با تازیونه‌ها ما رو کتک زدن به زخمای دلم همه نمک زدن «غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..» یادِ غم تو، منو پیرم کرد موندم من حسین با یه دنیا درد دلخونم، یاد لب تو گریونم رسیده به لبم جونم یادم نمیره لحظه های آخرت جدا جدا شد همه‌ی بال و پرت حسین از رو بلندی دیدمت که دست و پا زدی بریده شد تشنه لبای حنجرت حسین رفتی و قاتلت با من شد همسفر ببین که زینبت نداره سایه سر «غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..»
‌⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️ ➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... ➖➖➖➖➖➖➖➖
|⇦•ای یادگارِ مادرم... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام ناصر رفیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ حضرت زینب سلام الله خیلی مصائب دید زینب سلام الله کنار بدن پیغمبر ایستاده بود رسول خدا جان داد. میدید مادرش فاطمه چه جور کنار پیکر پیغمبر اشک‌می ریخت. زینب یه روزی شاهد بود بدن مادرش رو شبانه از خانه بیرون بردن.هی نگاه کرد وگریه کرد. یه روزی زینب نشسته در خانه منتظره باباست.یه وقت دید باباش رو با فرق شکافته آوردند. همه ی این صحنه ها رو زینب دیده..یه روزم تیر باران شدن جنازه ی برادرش رو‌دیده. همه این صحنه ها رو زینب دیده..اما همه ی دل خوشیش حسینه..زینب است وحسین. هرچی مصیبت دید، هر چی حادثه دید اما دلش خوش بودهنوز آخرین یادگار مانده. اما روز عاشورا وقتی دید این آخرین یادگارم داره میره. اگه حسین بره از پنج تن دیگه هیچ‌کس باقی نمی مانه.اگه حسین شهید بشه آل طاها، آل کسا موضوعیت ظاهریش از بین میره چون‌حسین یادگار پنج تنه...لذا وقتی حسین به سمت میدان حرکت کرد با اینکه قول داده بود صبر کنه، با اینکه قول داده بود بمانه .اما یه وقت به یاد وصیّت مادرش زهرا افتاد. دنبال حسینش دوید صدا زد..* مهلاً مهلا یابن الزهرا.. ای یادگارِ مادرم ای مهربان برادرم آهسته رو آهسته رو صبری نما تا خواهرت قرآن بگیرد بر سرت برادرم! عزیزم کرده وصیت مادرم تا من ببوسم حنجرت آهسته رو آهسته تر *داداش رو‌ متوقف کرد از اسب پیاده شد.برادر بذار زیر گلوت رو ببوسم ...بذار زیر گلوت رو بِبویم ..اینجا زیر گلوش رو بوسید اما یه وقتم بالای تل زینبیه دید همین بوسه گاه رو شمشیرگذاشتن، دستها رو، روی سر گذاشت، صدا زد: "وا محمدا! واعلیا..اَما فیکُمْ مُسْلِمْ.. "*
روضه واقعه تنور خولی4_5848240960172983501.mp3
زمان: حجم: 1.34M
‍ ⚫️روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج محمود کریمی⚫️ ⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴 روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...." یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...." خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '" این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب مادر
|⇦•ببری یا نبری کربلات... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مثل مادر جَوُون مرده برات گریه می‌کنم پا به پای همهٔ گریه کنات گریه میکنم من از اون موقعی که شنیدم آقا گفتی انا قتیلُ العَبرات گریه میکنم گریه گریه می‌تونه حالمو بهتر کنه خدا نسل گریه کناتو بیشتر کنه الهی خدا به حق اشکای زینب رزق اشک چشم ما رو چند برابر کنه قطره به قطره اشکِ براتو پاکم از معصیت و گناه می‌کنه فرموده معصوم، موقعِ روضه جدِ ما تو چشماتون نگاه می‌کنه دارم همراه تمومِ کائنات گریه می‌کنم ببری یا نبری به کربلات گریه می‌کنم تو خودت گفتی که زخمای تنت خوب میشه تا مرحمی بشم برات گریه می‌کنم گریه گریه می‌تونه حُر و زهیرم کنه منو نزدیک تو و جدا زِ غیرم کنه من برا آخرتم چیزی ندارم جز این گریه‌ها که آخِر عاقبت بخیرم کنه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد.
. باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ کربلایی محمد عطااللهی ●━━━━━━─────── با قلب خونین و چشمای گریون موندم غریب و بی سروسامون وای از غریبی آقا! اینجا همه از ما طلبکارن همه فقط به فکر آزارن دست از سر تو برنمیدارن وای از غریبی کوفه نیا بخاطر اصغر که روی دست تو میشه پرپر کجا؟پیش چشای خسته مادر وای از غریبی این کوفیا چشم نظر دارن خواهر تو رو آروم نمیزارن از اهل بیتت اینا بیزارن عزیز زهرا *داره التماس میکنه..* قافله رو مدینه برگردون نذار بشه زینب چشاش گریون چشم علمدارت نشه پرخون حسین عزیز زهرا نذار به خواهرت جسارت شه نصیب بچه هات اسارت شه تموم پیکر تو غارت شه *یخ عده مردم بالای دارالاماره رو نگاه میکردن چیکار میکنن با بدن مسلم ابن عقیل..یه وقت دیدن سر از بالای دارالاماره پایین افتاد..شاید مسلم ابن عقیل که بچه هاشم کوفه بودن تو دلش این بود خدا هیچ بچه ای سر بریده باباشو نبینه. با بدنش چه کردن.. آوردن بازار قصابا بدنشو آویزان کردن مردم نگاه میکردن این همون آقاییه که چند روز پیش مردم باهاش بودن دورش بودن الان آویزان بازار قصابها شده..بمیرم برات..خبرش رسید به کاروان ابی عبدالله حضرت فرمود:" انالله و انا الیه راجعون"اولین کاری که حضرت کرده فرمود: دختر مسلم رو صدا بزنید بیاد مردم این دختر بابا نداره احترامش واجبه به همه اهل کاروان آقام سفارش کرده یتیمو احترام بذارید.اما بمیرم برای بچه های یتیم حسین..وقتی این زن و بچه رو وارد کردن جلوشون نان‌ و خرما صدقه می انداختن.. بی بی جان ما این صدقه ها رو جمع کرد فرمود: صدقه بر ما بچه های پیغمبر حرومه ببرید این نان و خرما رو ...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.👇
|⇦•که جرائت کرد... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روز دوم وقتی رسیدند کربلا حضرت دیدند اسبشون قدم از قدم برنمی داره. بعضی از نقل ها اینه هفت تا اسب حضرت عوض کرد. دید اسب ها حرکت نمی کنند. فرمود: اسم این سرزمین این چیه؟ یکی گفت: آقا غاضریه. حضرت فرمود: اسم دیگه. نینوا هم میگند آقا. شط فرات هم میگن همین جور چند تا اسم گفتند. حضرت فرمود: اسم دیگه هم داره یا نه؟ یکی از اون پیرمردای قدیمی گفت؛ من شنیدم از پدرانم اینجا رو کربلا هم میگن. تا اسم کربلارو شنید. فرمود:" اعوذ بِالله مِنَ الکربِ والبَلا. هاهُنا والله مَقتلِ رِجالُنا. هاهنا والله مَسفَکُ دِمائِنا" این جا همان جاییه که مردان ما را سر می برند. اینجا همونجاییه که خون های ما ریخته میشه. اینجا همون جاییه که مادرم فاطمه س گفته بود. بابام علی ع گفته بود. رسول الله گفته بود. فرمود: بار بگشایید اینجا کربلاست. عباسم خیمه ها رو برپا کنید. همه اول اومدند طبق روال همیشگی دختر علی «س» رو از ناقه پیاده کنند. رویه این بود. یه جلالی داشت زینب «س» بابا شما یه عالم ربانی می بینید یکی درِ گوشت میگه این چشم سِرِّش بازه ها. آدم جرائت نمی کنه نزدیکش بشه. یک هیبتی داشت زینب سلام الله علیها. بنی هاشمی ها هر جا توو هر منزل که می رسیدند و بنا بود اُتراق کنند رویه این بود. همه اول می اومدند دور ناقه زینب «س» حلقه می زدند. زینب «س» پرده کجاوه رو کنار می زد. شتر مینشست. مظهر جلال خدا از ناقه فرود می آمد. برای اینکه عمه راحت پیاده بشه عباس همیشه می اومد. یه طوری می نشست رو زمین که زانوش به زمین بچسبه و یه زانو بالا قرار بگیره. هم احترام به عمه کنه و هم پله برا عمه درست کنه. قاسم «ع» اومد یه دست عمه رو گرفت. وقتی علی اکبر «ع» می اومد جلو همه بنی هاشمی ها کنار می رفتند. علی اکبر «ع»اومد جلو دست انداخت و دست عمه را گرفت. یه جا دلم رفت. که جرأت کرد دستت را ببندد؟ چشم علی اکبر رو دور دیده بودند. ای خدا اگه این اشک های ما قابلی داره این دعای ما رو مستجاب کن. اونی که اومد جلو دست زینب رو ببنده عذابش را همین الان زیاد کن... * که جرائت کرد دستت را ببندد؟ که جرائت کرد براشکت بخندد؟ *مظهر جلال خدا، با احترام و با عزت، فرود آمد از ناقه. راوی میگه من روز دوم کربلا بودم. دیدم چطور بنی هاشمیان با احترام زینب «س» رو پیاده کردند. روز یازدهم هم من کربلا بودم. روز دوم رو دیده بودم روز یازدهم هم دیدم. زینب «س» اومد یکی یکی بچه ها رو، یکی یکی زنا رو سوار ناقه ها می کرد. بعضی زن ها خجالت می کشیدند. می گفتند خانم بذار ما کمکت کنیم و ما سوار کنیم شما رو. می فرمود: شما حسین «ع» شما رو به من سپرده. نمی دونم حالا زعم منه ها. اما همه رو سوار کرد. بچه ها را یکی یکی بغل زن ها می داد. رباب همین طور داشت نگاه می کرد. دید همه بچه دارا بچه هاشون رو در آغوش گرفتند. هر چی نگاه کرد دید علی اصغر «ع» رو یکی بغلش نمیده. همه را سوار کرد. شاید غریبانه به علقمه نگاه می کرده. مستأصل به گودال نگاه می کرده. خدایا من این قدر بی کس و کار نبودم...* نزنیدم داغ دارم نبریدم یار دارم *ای کاش مصیبت زینب «س» فقط همینا بوده. زوده حالا براتون بگم این شبای اول. شبای سخت پیش روعه. اما یه بیت فقط بگم. کاروان هرطوری بود حرکت کرد رفتند کوفه. می گذرم از کوفه. رفتند شام. از شام می گذرم. توو مجلس یزید چه به زینب «س» گذشت؟ دروازه ساعات چه شد؟ توو بازار یهودی ها چه شد؟ بماند. بماند. فقط یه بیت. وقتی دوباره برگشت کربلا. یه جمله به امام حسین «ع» صدا زد حسین! ..* خبر داری مرا بازار بردند؟ میان مجلس اغیار بردند *حسین جان، یزید جلو خواهرت نجاست می خورد. حسین جان، نبودی نامحرما خیره خیره به سکینه نگاه می کردند.* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ @navaye_asheghaan
•نوای کاروان... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها * "بَکَتْ وَ أَبْکَتْ وَاللّهِ کُلُّ عَدُّوٍ وَ صَدیق"عمه ی سادات زینب کبری کنار کشته ی داداشش نشسته بود واشک می ریخت طوری گریه می‌کرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردند.گاهی صدا میزد "أَنتَ أَخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد..یا جَدّاه...* این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست *گاهی دست زیر بدن پاره پاره برادر میبرد، صدا می‌زد.. خدا! این قربانی رو از آل محمد قبول کن..حسین... چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ یابن الحسن! یه عده از عربها اومدند اما با کعب نی و تازیانه، از بدن برادر جداش کردند،بی بی زینب زن‌ها رو سوار ناقه ها کرد، بچه‌هاشون رو كنارشون گذاشت، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه کرد، زبان حالش این بود داداش پاشو زینبت می خواد سوار ناقه بشه یه نفر مَحرم نداره.... حسین....* نوایِ کاروان هر دَم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تنِ آرامِ جانم رَوان با شور و شینم خداحافظ حسینم رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود داغِ غمت زِ سینه‌ی خواهر نمی‌رود می‌روم از کربلایت می‌سپارم بر خدایت ای حسین جان... *خدایا به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خورده‌اش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما... @navaye_asheghaan
محمود+کریمی-+ای+هم+سفر+ای+هم+نفس+ای+روح+امیدم-+اربعین (1).mp3
زمان: حجم: 3.25M
ای همسفر ای هم نفس ای روح امیدم بردار سر از خاک من از شام رسیدم هر چند که تیر سخنم کشت عدو را خود مثل کمان در غم هجر تو خمیدم روزی که عدو برد مرا از سر نعشت آمد به لبم جان و دل از خویش بریدم گردید دل سوخته ام تشت پر از خون در تشت طلا تا سر خونین تو دیدم یک بار نلرزیدم و زانوم نشد خم صد کوه بلا را به سر دوش کشیدم از حال دل سوخته ام باز چه پرسی کز خصم ستمکار شنیدی چه شنیدم آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است این روی کبود من و این موی سپیدم یک روز چو تو در بغل فاطمه بودم یک روز پیاده به روی خار دویدم از مقتل خون تا دم دروازه ی ساعات یک گام نلرزیدم و یک دم نبریدم با آن همه وقتی به لبت چوب جفا خورد برخواستم و پیرُهن خویش دریدم @navaye_asheghaan