eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
407 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
( سلام الله علیها ) همین که قافله نزدیک مدینه شد ، امام زین العابدین بشیر را صدا زد ، فرمود برو داخل شهر ، مردم را خبر کن ، بگو بیایند به استقبال این داغدیده ها ، تازیانه خورده ها ، ... زیر بغل های اینهارو بگیرن ، اینجا دیگه با احترام وارد بشوند ... وارد شهر شده ، ناله میزنه ، فریاد میکنه : « يا اَهْلَ يَثْرِبَ ، لامُقامَ لَكْمْ بِها » مردم مدینه ، دیگه مدینه نمانید ... چرا ؟ « قُتِلَ الْحُسَيْن ... » یه وقت دید یه خانومی صدا میزنه : بشیر ، صبر کن ، بگو بدونم از کربلا چه خبر داری ؟ دید فاطمه یِ اُمُّ البنین علیها سلامه ، ... ملاحظه کرد ، یه مرتبه خبر نداد ، گفت : بی بی جان ، بعضی از عزیزان شما را کربلا کُشتند ... فرمود : « أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء ، کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین » یعنی همه بچه هام و هرکی زیر این آسمونه ، فدای حسین ... « أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین » بگو با حسینم چه کردند ؟ امان از اون لحظه ای که شنید ، عزیز فاطمه را هم کشتند ، می اومد قبرستان بقیع ، چهار صورت قبر درست میکرد ، می نشست ، گریه میکرد و ناله میزد و اشک می ریخت ... طوری که دوست و دشمن به حالِ این مادرِ چهار شهید گریه میکردند ، ... گاهی سر بر میداشت میگفت : عونم ، جعفرم ، عثمانم ، عباسم ، گریه ام برای شما نیست ، گریه ام برای اون آقائیه که مادر نداره ، حسییین ... گاهی سر بر میداشت میگفت دیگه به من اُمُّ البنین نگید ، من که دیگه پسر ندارم ، ... گاهی هم زبون میگرفت ، میگفت : « وَيْلِي عَلَى شِبْلِي » یعنی وای ، شیربچه ام ...عباسم ... یه زبان حالِ دیگه هم داشت ، عباسم : شنیدم عمود آهن به فرقت کوبیدند ؟ مگه دست در بدن نداشتی مادر ... ؟ (منتهی المقال، ج 2، ص 70 تذکره الشهداء، ص 443) @navaye_asheghaan
زِ سوزِ آه ، طبعم آتشین است شب اندوه و حزن مؤمنین است بقیع را گوهری دیگر رسیده وفات حضرت امّ‌البنین است @navaye_asheghaan
زمزمه نوا همه مجالس حضرت ام البنین(س) : گمنام ومداحی🎤🎤: کربلایی مهدی رنجبران 🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋 به سینه و سر می‌زنه بقیع باهاش نوحه گره دَم تمومِ نوحه‌هاش حسین غریب مادره ام البنین ام بی بنین 🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️ رو خاكایِ سرد بقیع صورت چار قبر كشیده طوری غریب حسین میگه انگاركه گودالُ دیده ام البنین ام بی بنین 🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️ پایِ بساط روضه‌هاش عابرا گریه می‌كنن بلند بلند فرشته‌ها اون بالا گریه می‌كنن ام البنین ام بی بنین 🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️ از پسراش نشد یه بار با كسی حرفی بزنه زمزمه‌ی لبش شده حسین من بی كفنه ام البنین ام بی بنین 🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️ طاقت نداره، كارشه شبا میره سؤال كنه با گریه می‌خواد از رباب عباسشو حلال كنه ام البنین ام بی بنین 🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️ طفلی سكینه رو بگو دل نداره نگاش كنه روش نمیشه مثل قدیم اُمُ البنین صداش كنه حسین غریبِ مادره... 🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️🦋◾️ نوا نوحه بسیارکاربردی حضرت ام البنین (س)-مناسب تمام مجالس : گمنام ومداحی🎤🎤: کربلایی مهدی رنجبران @navaye_asheghaan
238.9K
نوا نوحه حضرت ام البنین(س) : گمنام ومداحی🎤🎤: کربلایی مهدی رنجبران @navaye_asheghaan
📜 سلام الله علیها 🔺شروع با مدح حضرت گریز حضرت عباس علیه السلام السَّلَامُ علیکِ یا زَوْجَةَ امیرِالمؤمنین یاسیدتی یا أَمَّ البنین سلام اللّه علیها (۱) با نور استجابت و ایمان عجین شدی وقتی که با ولی خدا همنشین شدی عِطر بهشت در نفست موج می‌زند حالا دگر تو بانوی خُلد برین شدی زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود تو آمدی و این همه شورآفرین شدی بی‌شک برای مادری زینب و حسین شایسته‌ای که فاطمهٔ دومین شدی... با خود دوباره خاطره‌ها را مرور کن از روزهای خوب مدینه عبور کن تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت مانند چشم ابری تو آسمان گرفت 🔻مگه چی شده؟ مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید: مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید یک شهر چشم منتظر و اشکِ بی‌امان برگشته است از سفر عشق کاروان 🔺بالاخره چشم انتظاریش با اومدن این قافله به سر رسید، اما چه قافله ای... دید از دور داره بشیر بن جذلم میاد یه چیزی رو داره درباره حسینش میگه... فرمود: بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه بشیر عرضه داشت بی بی جان سرت سلامت عثمان و جعفرت به شهادت رسیدن... گفت: بشیر اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِاللّه بشیر دوباره گفت خدا صبرت بده عبدالله و عباست رو به شهادت رسوندن گفت بشیر: قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی بند دلم رو پاره کردی بنده خدا اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراء کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن (۲) فدای تو مادر بشم که همه زندگیت، همه بچه هات رو فدای حسین کردی... ما هم اومدیم به شما اقتدا کنیم بگیم بِأبى أَنْتُمْ وَ اُمّى وَ أهْلى وَ مالى وَ اُسْرَتى (۳) یا اباعبدالله... 🔻بی بی جان... هرکس نشسته گوشه‌ای و روضه‌خوان شده اما سکینه با دل تو همزبان شده هم‌ناله با دو چشم ترت، حرف می‌زند از جای خالی پسرت حرف می‌زند: 🔻چی میگه؟ ام البنین مادرجان... یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو یادش بخیر زمزمه‌های عمو عمو یادش بخیر مشک و عَلَم در دو دست او آرامش تمام حرم در دو دست او 🔺مادرجان، برای اینکه ما نترسیم و نگران نباشیم عمو از ما و خیمه ها مواظبت می کردم. اون شبها بیدار بود تا ما راحت در امنیت و آسایش بخوابیم. (۴) (یاد کنیم از همه شهدا خاصه حاج قاسم سلیمانی) داغ تو تازه‌تر شده با حرف‌های او وقتش شده تو روضه بخوانی برای او رو می‌کنی به او که فدایت سکینه جان جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان شاید نگاه توست به قدّ خمیده‌ام یا این‌که شرم می‌کنی از اشک دیده‌ام دیگر شکسته قامت ام‌البنین، بخوان از روضه‌های ماه من ای نازنین، بخوان نام‌آوران به شوکت او بُرده‌اند رشک در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟ آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه (۵) 🔺امشب تو هم مثل این مادر شهید، آه بکش... گفت: شنیدم پسرم میخواست برا دلخوشی حسین و بچه های حسین بره آب بیاره اما نذاشتن شنیدم چهارهزار تیرانداز مأمور کردن نذارن جرعه ای آب به خیمه ها برسونه میخوام بگم آره مادر.... همه اینایی که شنیدی درسته اما شنیدن کی بود مانند دیدن وقتی دیدن عباست با وجود اینکه تیر خورده و زخمی شده، باز هم داره رجز می خونه که «إنی اُحامی ابداً عن دینی» من از حمایت دین و امامم دست بر نمی دارم اومدن دستاشو از حمایت امامش کوتاه کردن، تا دیگه نتونه کاری انجام بده... دیدن با این حال مشک رو به دهان گرفته و داره به سمت خیمه ها میره (۶) اینجا بود که یه ضربه کاری رو زدن جوری که دیگه نتونست قدم از قدم برداره... 🔻مگه چه کردن؟ همین که در وسط گیر و دار، گیر افتاد عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت درست وقت نزولش همه نگاه شدند رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت (۷) 🔺تا زمین خورد نمی دونم چطور ابی عبدالله خودشو رسوند بالای پیکر برادر یه نگاه متحریانه ای به این بدن انداخت... همه داغ و مصیبت ها برا ابی عبدالله تازه شد گفت داداش: مگه ما چقدر از هم دور بودیم که این همه بلا سرت آوردن آخه دید فرقش مثه اميرالمؤمنين شکسته شده دستش مثه مادر مجروح شده بدنش مثل امام حسن پر تیره... اینجا بود که دیگه طاقت نیاورد و صدای گریه و ناله‌ش بلند شد گفت داداش: اَلْآنَ اِنْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي... (۸) 🌀 تسلای دل امام زمان، ناله بزن یاحسین... 📚منابع: (۱) سلام غیر مأثور از حضرت (۲) موسوعة الامام الحسين عليه‌السلام | ج۹ | ص۵۵۲ (۳) زیارت جامعه کبیره (۴) معالی السبطین | ج۱ | ص۴۴۳ (۵) آقای یوسف رحیمی (۶) بحار الأنوار | ج‏۴۵ | ص۴۱ (۷) آقای علی اکبر لطیفیان (۸) بحار الأنوار | ج‏۴۵ | ص۴۱ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
ام البنین بر لب ام البنین بُد زمزمه این منم بر آل حیدر خادمه جان عباسم به قربان حسین هستیم بادا فدای فاطمه بیقرار اصفهانی
صبحِ محشربہ جوابِ سخنِ لَم یَزَلے بےتأمل زِسویدا،بِڪِشم صوِِٺ جلے بہ علےٍ بہ علےٍ بہ علےٍ بہ علے اَنَامِن زمره ے عشّاقِ حسینِ بنِ علے «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
یڪ یاحسین روز مرا بیمه مـــــــے ڪند صبح سٺ السلام علــے ...جــــان ِفاطمه ایها العشق، سلام از طرفِ نوكرِ تو برگ سبزی‌ست که ‌ هر روز رسد مَحضرِ تو صبحتون حسینی💚🌤
و تویے آنڪه صبح به صبح باید پنجره ےِ دل را رو بسوےِ مُحبتًش گُشود السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا