_ شهادت امام هادی علیه السلام
سامرا ، امشب مدینه می شود مهمان تو
آسمانها اشک می بارند بر دامان تو
شمع ، روشن می کند چشم ستاره تا سحر
باگلاب اشک ، می شوید تن سوزان تو
ای حصار آفتاب ، ای آسمان در قفس
یوسفت را می برند از گوشه ی زندان تو
گریه کن ، خواندند در بزم خدا شعر شراب
گریه کن ، آتش گرفته سینه ی قرآن تو
چاک زن پیراهن صبرت ، مگر روشن شود
در غبار چشم ها ، آیینه ی پنهان تو
دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت
رو به سمت قبله کن ، پرواز کرده جان تو
#شهادت_امام_هادی_ع
#امام_هادی_ع
@navaye_asheghaan
376 _ شهادت امام هادی علیه السلام
دل ، مقیم سرزمین سامرا ست
آسمان ، سایه نشین سامراست
در طواف قبر دو مهر و دو ماه
هر ستاره خوشه چین سامراست
دست حاجت را کریمان پر کنند
این کرم در آستین سامراست
بردن معصوم در بزم شراب
روضه های آتشین سامراست
قصه ی زندان و یوسف تا ابد
در دل اندوهگین سامراست
آن سفر کرده که دل همراه اوست
هر سحر از زائرین سامراست
#شهادت_امام_هادی_ع
#زیارت_سامرا
@navaye_asheghaan
_ نوحه ی امام هادی علیه السلام
مدینه می سوزد از ناله و آهم
یارب شهر سامرا شد قتلگاهم
بر غربتم گرید ماه و ستاره
جگرم از ستم شد پاره پاره
واویلا واویلا آه و واویلا
ای غم تو آگاهی از قلب غمینم
مانند جدم علی خانه نشینم
یا زهرا فرزندت از نفس افتاد
زندانی ی سامرا شده آزاد
واویلا......
قرآن ناطق و آیه ی تطهیرم
از داغ بزم شراب آخر می میرم
همچو شمعی شدم قطره قطره آب
ای خدا من کجا و بزم شراب
واویلا .......
#شهادت_امام_هادی_ع
#امام_هادی_ع
@navaye_asheghaan
_شهادت امام هادی علیه السلام
واحد
فاطمه گرید مصطفی گرید
از غم هادی سامرا گرید
آه و واویلا آه و واویلا
غم پی غم شد بر دلش مهمان
حتی خانه بود بهر او زندان
آه و واویلا.....
غرق شراره قلب دو نیم اش
میزند بر سر طفل یتیم اش
آه و واویلا.......
بی گنه بردند کنج زندانش
قبر او کندند پیش چشمانش
آه و واویلا.....
قرآن میگرید تا یوم الحساب
سوره ی قدر است در بزم شراب
آه و واویلا.....
جاری از داغش اشک یاسین شد
مانند حیدر خانه نشین شد
آه و واویلا....
#شهادت_امام_هادی_ع
#امام_هادی_ع
@navaye_asheghaan
#زمینه
#شهادت #امام_هادی علیه السلام
#احسان_نرگسی
غریبی بین شیعه هاتم/کمتر یاد سامراتم
دست خالی مو نگاه کن/ای حَلّال مشکلاتم
دنیا مرید و تو مرادی/پناه ما توو غم و شادی
دلم توو سامراته امشب/آقای من امام هادی
دادن عذاب
می بردنت تو رو به مجلس شراب
امون از این جسارتای بی حساب
دادن عذاب
آقای من
آقای من۳
......................................
دلت گرفته از زمونه/بهار عمر تو خزونه
چه ماجرای آشنایی/هجوم آوردن به یه خونه
قصه ی غربت تو آقا/دل منو به غم سپرده
ولی خدا رو شکر اقاجون/کسی پیشت زمین نخورده
واغربتا
پهلوی مادرت شکست توو کوچه ها
چادرشو لگد می کردن بی هوا
واغربتا
آقای من
آقای من۳
.....................
(بند کربلا)
زندگی کردم با غم تو/شدم یه عمره آدم تو
هر کسی یه دلخوشی داره/دلم خوشه به پرچم تو
با روضه های تو عجیبنم/مُهر گدایی ت رو جبینم
چی به سرم میومد آقا/غمت اگه نبود توو سینم
آقام حسین
دوای دردای منی امام حسین
روز و شبم رو فکر کربلام حسین
آقام حسین
#رضاابوالحسنی
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام
ابن الجواد، حضرت ابن الرضا سلام
ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی
ای آسمان علم خدا ایهاالنقی
خورشید از تشعشع نورت منوّر است
ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است
در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است
باغ کرامت تو همیشه بهاری است
گنجینههای علم الهیست در دلت
حظِّ حضور میبرم امشب ز محفلت
نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم
راهی به آسمان امامت نداشتیم
با نور تو درست شده اعتقادمان
دادی طریق عرضهی حاجات یادمان
فهماندهای به ما ادب و احترام را
طرز چگونه حرف زدن با امام را
فهماندهای که شأن رفیع امام چیست
ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست
لطفت اگر نبود، مقرب نمیشدیم
در محضر ائمه مودّب نمیشدیم
رکن خداشناسی و درهای رحمتید
فرزندهای نور و پسرهای رحمتید
هر کس که باطناً به خدا وصل میشود
با رحمت نگاه شما وصل میشود
ای سرو سربلند سحرهای سامرا
باز است بر گدای تو درهای سامرا
ما سائلیم و جای دگر سر نمیزنیم
جز خانهی شما درِ دیگر نمیزنیم
امشب میان عشق شما سیر میکنم
از چشم پاکتان طلب خیر میکنم
من را از آن دو چشم شریفت نگاه کن
یا هادی الائمه مرا سر به راه کن
آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد
آمادهی رسیدن ماه رجب نشد
باقیِّ عمر را نگرانم چه میشود
آماده نیستم؛ رمضانم چه میشود
امشب ولی به عشق هوایت رسیدهام
امشب به قصد گریه برایت رسیدهام
آقا شنیدهام که غمت بی شمار بود
دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود
گاهی تو را به بزم حرامی کشاندهاند
گاهی تو را میان خرابه نشاندهاند
جا دادهاند بین فقیران چرا تو را؟
بردند بین حلقهی شیران چرا تو را؟
آنان که بر امام ارادت نداشتند
قاتل برای کشتن تو میگماشتند
هر چند زهر غم، جگرت را کباب کرد
قلب مقدس پسرت را کباب کرد
سر را به روی پای حسن میگذاشتی
بهر خودت حنوط و کفن میگذاشتی
میسوخت پیکر تو ولی خانهات نسوخت
در بین شعله دامن دُردانهات نسوخت
در کربلای جدّ شما غم چکار کرد
طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد
امشب دلم شکسته و فریاد میزنم
با محتشم نشسته و فریاد میزنم
ای کشتهی فتاده به هامون حسین من
ای صید دست و پا زده در خون حسین من...
✍ #مجتبی_شکریان
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_مناجات
خورشید سامرا و کریم جهان تویی
ما را بده پناه، که کهف امان تویی
هادی تویی در این شب ظلمت، به داد رس
گمگشتهایم و مشعلهی کاروان تویی
کاخ ستم به لرزه فکندی به حرف حق
حقا که جان عدلی و حق را زبان تویی
مستی ربودی از سر بزم شراب، لیک
مستی فزای جان و دل عاشقان تویی
جدت امام هشتم و سلطان دین رضاست
جد امام عصر و ولیّ زمان تویی
با "جامعه کبیره" سلامم شنیدنیست
مهمان هر امام شوم، میزبان تویی
✍ #محمدمهدی_سیار
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
باید چه گفت مدحت شاهی عظیم را؟
کو شعرتر که وصف کند این حریم را؟
کو یک گره که باز نگردد به دست او؟
کو حاجتی که خسته کند این کریم را؟
کوکوکنان نشسته به بامش، مگر کریم
با دست خویش دانه دهد یاکریم را
هوهوی پرچمش به تقرب کشانده است
تا سامرا به روی دو زانو نسیم را
یک جرعه از کنارهی دریای حکمتش
پرورده است حضرت عبدالعظیم را
با تیغ آبدیدهی نور هدایتش
سرکوب کرده خدعهی قوم رجیم را
هرگز به پادشاهی عالم نمیدهیم
حظّی که از گدایی او میبریم را
مدیون اوست مکتب قرآن و دین حق،
در فتنهها صراط چنین مستقیم را
✍ #علی_سلیمیان
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
رود از راز و نیاز تو حکایت میکرد
نور را عمق نگاه تو هدایت میکرد
ماه اگر ـ ذکر به لب ـ گِرد زمین میچرخید
صورت ماهِ تو را داشت زیارت میکرد
دهمین بار هوالحق متجلی شده بود
چارمین بار علی بود امامت میکرد
درد را نسخهی خال تو شفا میبخشید
عاشقان را دل نرم تو شفاعت میکرد
"و بِکُم عَـلَّمَنا الله" تو میخواندی و... آه!
آه از آن شهر که بی قبله عبادت میکرد
"از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر"
وقتی از پنجرهی شعر صدایت میکرد
کوه هر صبح به صبر تو سلامی میداد
ماه هر شب به رخت عرض ارادت میکرد
ری پُر از عطر سخنهای تو میشد وقتی
سید عارف ری، از تو روایت میکرد
شاهِ بخشنده! نرو! بی تو فقیران چه کنند؟
سامرا داشت به دستان تو عادت میکرد
✍ #قاسم_صرافان
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_مناجات
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
با شما عاقبت شیعه به عزّت ختم است
آخر و عاقبت ما به سیادت ختم است
از ازل چشم جهان سمت شما بوده و هست
مقصد عالم امکان به امامت ختم است
همه نورید، همه هادی اُمّت هستید
پس سرانجام بشر هم به هدایت ختم است
ما گرفتار گناهیم ولی اهل رجا
جادهی جامعهی ما به شفاعت ختم است
از گناهان کبیرهست دل جامعه پُر
کار این جامعه اما به زیارت ختم است
«مَن أتاکُم»، چه نجاتیست سر راه بَشَر!
با تو پایان حوائج به سعادت ختم است
چیست در حکمت «فَالرّاغبُ عَنکم مارق»؟!
راه، جز راه تو باشد به هلاکت ختم است
ولی آنکس که در این سِیر، «لَکُم لاحِق» شد
راه او - گرچه گنهکار - به جنّت ختم است
تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم
که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است
* *
یا علیِ بنِ محمّد! چه غریبی! اصلاً
قسمت هرکه علی گشته به غربت ختم است
چه به شمشیر، چه مسموم، جهان میداند
که سرانجامِ امامت به شهادت ختم است
آه! شش گوشهنشین! مثل حسینی چقدر
جملهی من به همین ذکر مصیبت ختم است،
که حسین از نفس افتاد و حرم تنها ماند
روضهی زینب کبری به اسارت ختم است
✍ #محسن_ناصحی
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
حال و هوای چشم ترت جور دیگریست
ذکر قنوت هر سحرت جور دیگریست
وقتی میان سجده به معراج میپَری
پِی میبرم که جنس پرت جور دیگریست
حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد
عطر بهشتی گذرت جور دیگریست
در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست
طعم زیارت سحرت جور دیگریست
هادیترین چراغ هدایت کلام توست
نور چراغ شعلهورت جور دیگریست
این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است
محصول کِشت پر ثمرت جور دیگریست
درّندگان کنار تو آرام میشوند
بر روی قلبها اثرت جور دیگریست
اربابهای ما همگی با سخاوتند
امّا عنایت پدرت جور دیگریست
کشکول چشمهای مرا پر ز اشک کن
حال گدای پُشت درت جور دیگریست
* *
زهری رسید و شمع وجود تو آب شد
سوسوی نور مختصرت جور دیگریست
دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون
خون لختههای دور و برت جور دیگریست
او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را...
آه دمادم پسرت جور دیگریست
* *
شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد
شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد
شکر خدا به پیرهنت نیزهای نخورد
شکر خدا که بر بدنت نیزهای نخورد
پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است
آقا! دو پلک شب شکنت نیزهای نخورد
تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا
بال تو وقت پر زدنت نیزهای نخورد
شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود
شکر خدا که بر دهنت نیزهای نخورد
عمامه و عبای تو سهم عدو نشد
با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد
✍ #بردیا_محمدی
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
شکست بال و پرش آسمان تکان میخورد
ز درد، روی تنش رنگ ارغوان میخورد
میان بستر خود او ز درد میپیچید
گره به کار اهالی آسمان میخورد
برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد
ز بس که زخم زبان او از این و آن میخورد
تو را خدا دگر او را به کوچهها نکشید
خدا نکرده زمین گر در آن میان میخورد-
-جواب مادر او را چگونه میدادید
چه قدر خونِ جگر او ز دستتان میخورد
میان بستر خود تشنه روضه سر میداد
صدای گریه و آهش به گوش جان میخورد
چنان ز چوب و لب خشک و خیزران میخواند
که گوئیا به لبش چوب خیزران میخورد
شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد
کأنَّ ضربه ز سر نیزهی سنان میخورد
✍ #محسن_حنیفی
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت
کعبه برای دیدن رویش وضو داشت
رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش
هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش
چشم سیاهش روشنای راه ایمان
هر ناوک مژگان او یک خط قرآن
از خلوتش گرچه دو عالم فیض میبرد
اوج مصیبت در دل این شب رقم خورد
ناگاه قومی بی ادب حرمت شکستند
تسبیح فیض خلق را از هم گسستند
پای برهنه، سربرهنه در دل شب
بردند او را و فلک در تاب و در تب
خالیست جای فاطمه انگار اینجا
تا که بگیرد باز دامان علی را
در کوچههای بی کسی او را کشیدند
با هر قدم آه از نهاد او شنیدند
از داغ این غم عالمی در پیچ و تاب است
سر منزل این کوچهها بزم شراب است
بزم شراب اما خبر از خیزران نیست
ناموس او در مجلس نامحرمان نیست
از سامرا برخاست آهِ شام آن شب
یک سوی صد نامحرم و یک سوی زینب
یک سو، سری بر تشت زر، یک سو رقیه
یک سو سراسر خنده و یک سوی گریه
یک سوی چوب خیزران میخورد بر لب
یک سو مزن ظالم به لبها داشت زینب...
✍ #موسی_علیمرادی
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_مناجات
ای دهم حجّت خدای ودود
هادی ملک خالق معبود
آفرینش یم عنایت تو
هادیان بندۀ هدایت تو
حلمها لالهای ز گلشن تو
علمها خوشهای ز خرمن تو
منجلی در تو نور کل علوم
همهی حُسن چارده معصوم
چشم دشمن به لطف و رحمت تو
متوکّل حقیر عزّت تو
ابرِ بارنده، فیضی از جامت
شیر درّنده در قفس رامت
"جامعه" سطری از عبارت تو
انبیا عاشق زیارت تو
در خراسان، مدینه، سامرّا
نجف و کاظمین و کرب و بلا
زائرین هرکجا که مهمانند
"جامعه" با دم تو میخوانند
ای تو ابن الرّضای دوّم ما
در امامان علیّ چارم ما
به مزار مطهّر تو سلام
به عروس و به خواهر تو سلام
زده بر سر هوای سامرهام
خاک پای گدای سامرهام
سامره آفتاب سینهی من
کربلای من و مدینهی من
سامره شهر نور، شهر شرف
سامره باغی از بهشت نجف
سامره در زمین بهشت اله
آسمان دو آفتاب و دو ماه
تو علیّ علیّ و فاطمهای
تو چراغ هدایت همهای
به دعای تو سنگ، گل آرد
به ولای تو ابر میبارد
ذکر حق چیست؟ ذکر خیر شما
کیست میزان حق به غیر شما؟
بی دمت آدمی نمیماند
به خدا عالمی نمیماند
طایر وحی از تو دانه گرفت
در ریاض تو آشیانه گرفت
یم جود و فتوتید شما
اهلبیت نبوّتید شما
چشم دل بی چراغتان کور است
شاهد من "کلامُکم نور" است
✍ #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
شهادت امام هادی ع🏴
ناله ی هادی رسد، زِ سامرا در حرم
بیا به دادم برس، فاطمه ای مادرم
شد پسرت عاقبت، کُشته زهر جفا
سوختم از تشنگی، مثل گُلی پَرپَرم
#هادی_همتی
#شهادت #امام_هادی_ع🖤
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
ای از غم تو بر جگر سنگ، شراره
وی در همهی عمر، ستمدیده هماره
سنگینی اندوه تو از کوه فزونتر
غمهای فراوان تو بیرون ز شماره
تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جام میِ خود به سویت کرده اشاره
از هجر تو باید کمر کوه شود خم
جایی که گریبان ولایت شده پاره
سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره
از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود
کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره
فوجی پی آزار دلت دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره
«میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی
کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره
✍ #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
مدهوش میشد کوچه با عطر عبایت
با هر قدم گل میشکفت از ردّ پایت
همسایه نه، یک شهر نه، اصلاً جهانی
میبُرد نان از سفرۀ بیانتهایت
حتی برای دزدِ خانه، ماه بودی
روشن شد آن شب قلب او با روشنایت
وقتی برای درد دشمن هم دوایی،
کی میشود درمانده باشد آشنایت؟
پر دادهام امشب به یاد تو دلم را
تا گوشهای از صحن پاک سامرایت
**
از ظلمها عمری دلت خون بود، آری
آن زهر، مرهم شد برای دردهایت
لبها به هم میخورد با سوز مناجات
میسوختی در ربّنای بیصدایت
عمری دلت با روضهها در کربلا بود
در روز آخر حجره شد کربوبلایت
✍ #علی_اصغر_طلوعی
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
دلم بدون تو محکوم بر پریشانیست
همیشه گوشه نگاهت علاج حیرانیست
سلام حضرت ابن الرضای دوم ما
فدای تو چه قَدَر رأفتت خراسانیست
تو در تمام حرمها کنار من هستی
زیارتم همه لطفش به جامعهخوانیست
علیِ چارمِ دین، هر که بندهی تو نشد
تمام بندگیاش کفر و نامسلمانیست
به میوهی دلت آقا بگو که برگردد
بهار، گم شده اینجا، هوا زمستانیست
ز خشکسالی و قحطی چه غم، که دل بستم
به خانهای که همیشه در آن فراوانیست
چه در کنار گدایان، چه کاخ آن ملعون
به هر کجا که رود کار او سلیمانیست
* *
عزیز مصر! بریز اشک بر عزیز جواد
میان سامره مانده، غریب و زندانیست
چه آمده است به یادش میان بزم شراب
هوای حضرت دریا چه قدر طوفانیست
دوشنبه، گریه، حسن، سامرا مدینه شده
دوشنبههای حسنها همیشه بارانیست
حسن به گریه فقط زیر لب بگوید شکر
که دست دیو و دد اینجا عقیق بابا نیست
✍ #محمدحسین_رحیمیان
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
کوچه کوچه نسیم سامرّا
عطر غم از عراق آورده
بوی باران و بوی دلتنگی
باز بوی فراق آورده!
دستهای ستم شود کوتاه
که چنین از مدینه با اکراه
ماه را همدم غریبی و آه
سوی خاک عراق آورده
ماه کی پشت ابرها مانده؟
هر کجا بوده نور افشانده
بسکه دشمن شدهست درمانده
ماه را در مُحاق آورده
دید دیگر حریف نورش نیست
عاقبت زهر کینهاش را ریخت
خنجر از پشت میزند اینبار
خنجری که نفاق آورده
باز خاک عزا شده این خاک
آسمانها همه گریبانچاک
غم جانسوز و داغ جانکاهش
چه بر این نُه رواق آورده؟
یک دوشنبه مدینۀ غمها...
یک دوشنبه غروب سامرا...
هر دوشنبه که میرسد از راه
باز یک اتفاق آورده
گردش این زمانه دلها را
میبرد از دوشنبه تا جمعه
روزهایی که با خودش حسرت
با خودش اشتیاق آورده!
حاجت سامرا روا گردد
باز هم سُرَّ مَن رَأی گردد
میرسد آفتاب و میبینیم
صبحدم را به باغ آورده
✍ #یوسف_رحیمی
@navaye_asheghaan
#امام_هادی_شهادت
به روى خاک غربت سر نهادم یا رسول الله
ز دست دشمنان از پا فتادم یا رسول الله
ز آه آتشین و آب چشم و نالۀ جانسوز
بساط ظلم را بر باد دادم یا رسول الله
به زندان از غم موسى ابن جعفر جدّ مظلومم
برآمد آه سوزان از نهادم یا رسول الله
على را نور عینم من، گل باغ حسینم من
ببین فرزند دلبند جوادم یا رسول الله
فراز قلّه ی کوهى مرا برد از پى تهدید
همان کو داشت اندر دل عنادم یا رسول الله
ز سوز زهر خصم دون شدم مسموم در غربت
ز کف جان در ره جانانه دادم یا رسول الله
نگردد محو در تاریخ، شعر «حافظى» هرگز
چو با سوز درونش کرده یادم یا رسول الله
#محسن_حافظی
@navaye_asheghaan