🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #خاطره_نگاری 📝
🔰 خاطرهای از #فریدون_مشیری
عرض می شود که در طبقه دوّم منزلی که بنده زندگی می کنم آپارتمانی هست که همسایه محترم دیگری در آن زندگی میکند.
یک شب، بنده که به خانه آمدم تا ماشینم را در گاراژ بگذارم، دیدم مهمانهای همسایه محترم، ماشینهای خود را ردیف گذاشتهاند جلوی خانه و از قرار معلوم، دسته جمعی با میزبان رفتهاند شمیران!
من هم ناچار ماشینم را بردم تعمیرگاه
و نامهای نوشتم و جلوی یکی از ماشینها گذاشتم به این مضمون:
«امیدوارم که امشب به شما خوش گذشته باشد! اگر شما ماشینتان را چند متر جلوتر گذاشته بودید، من مجبور نبودم که چند کیلومتر تا تعمیرگاه بروم!
ارادتمند؛ فریدون مشیری»
صبح که از منزل بیرون آمدم دیدم یکی از مهمانها که خطّاط معروفی ست -و نامشان استاد بوذری است- از قرار جزء مهمانها بوده! با خط خوش، نامهای نوشته و به در منزل من چسبانده!
او نوشته بود:
«آقای مشیری! در پاسخ ِ مرقومه عالی
«گر ما مقصّریم، تو دریای رحمتی!!»
و در خاتمه به عرض میرساند
اطاعت میکنم جانا
که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند، پندِ پیرِ دانا را
من هم برای ایشان نامه ای نوشتم؛ البته منظوم، به این شرح!
«هنوز خطِ خوش ِ تو، نوازش بَصَر است
هنوز مستی این جام جانفزا
به سَر است
فضای سینه ام از نامه تو
باغ گل است
هوای خانهام، از خامه تو
مُشک ِ تَر است
ترا به «خطِ» تو می بخشم،
ای خجسته قلم،
که آنچه در بَر من جلوه میکند
هنر است
جواب خط تو را هم به شعر خواهم گفت،
اگرچه خط تو از شعر من
قشنگ تر است
به این هنر که تو کردی، دلم اسیر تو شد
هنوز ذوق و هنر، دام و دانه بشر است
شبی ز راه محبّت بیا به خانه ما
ببین که دیده مشتاقِ شاعری،
به در است».
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️