🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #برشی_از_کتاب: قلعه حیوانات
🖋 نویسنده: #جورج_اورول
تمـام بهار و تابستـان، هفته ۶۰ ساعتــ کار کردند و در ماه اوت ناپلئــون اعلام کرد که یکشـنبه بعد از ظهر هم میتوانـند کار کنند.
البته ایـن کار مطلقا داوطلــبانه بود، ولی هر حــیوانی که از آن شـانه خالی میکرد جیـرهاش نصفــ میشد...
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #برشی_از_کتاب: کیمیاگر
🖋 نویسنده: #پائولو_کوئلیو
اکنــون کاری را شـــروع کرده ام که
می توانســـتم ده سال پیـــش آغاز کنم،
اما از ایـــنکه برای آن بیستـــ سال دیگر
صـــبر نکردم، دلشــادم.
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #برشی_از_کتاب: پریدخت
🖋 نویسنده: #حامد_عسکری
بی دل و دماغم سیــدجان!
دل که به قاعده نباشـد، تو بگو جنّتــ اعلی، به ولای علی که خوش نمیگذرد.
شما هم که انگار نه انگار گله ندارم، قربانتــ شوم، اما به خدا، حواســتان به دل ما نیست.
دورتــ بگردم! دل خمــرهی سیـرترشی نیستـ که به بندش کنی و هفــت سال بگذاری برسد و عمل بیاید، پیازداغ اسـت، شش دانگ حواس میخواهد رو برگردانیــد جزغاله شده است و آه از دل جزغالهی ما.
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #برشی_از_کتاب: ارتداد
🖋 نویسنده: #وحید_یامین_پور
بلا را ما انتخابـــ نمیکنیم. بلا غالباً خودش سرزده میآید و ماهیــچههای کرخت و خوابآلود تاریخ را به تـحرک وامیدارد. بلا میآید تا تاریخ زخم بستـــر نگیرد. دقیقاً لحظهای که همگان در شهری پرپیچوخم و خاموش گموگور شدهاند و بیمقـــصد به دیوارهای بلند روزمرگی میخورند، فتنهای جرقـــه میزند و «وقتــ» و هنگامهای تجلی میکند تا چشــمها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند.
فتنه ترفند خداوند استـ برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همـــه چیز، از اربابـ و رعیتـ، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایتشده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امـــیدوار.
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #برشی_از_کتاب: ابوالمشاغل
🖋 نویسنده: #نادر_ابراهیمی
پرســیدم: یعنی این جنــگ کی تمام خواهـد شد؟
شنیدم کسی گفتـــ: وقتی یاد بگیریــم که سرهایمان را، از نفیـــر گلولههای عابر، به غریـزه ندزدیــم؛ بلکه در این حالــ نیز به اراده امــکان انتخابــ بدهیم.
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #برشی_از_کتاب: حرکت
🖋 نویسنده: #علی_صفائی_حائری
کســانی که سر به بالا دارند و حرکتــی متعالی را میخواهند مثل سنگ نیستــند تا با هُل دادن به جایی برسـند، چرا که وقتی این نیـرو تمام شد سقوط میکنند! ولی اگر ریشــهها در انسان جان گرفت آنچه برای همه غیرطبیــعی استــ برای تو طبیعی خواهد بود! که حرکتـ برخلاف جریان طبیعیِ سنگهایک اصلِ طبــیعی برای حرکت گیاهانــ استـ...
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️
🎶📚 #نوای_کتاب 🎶📚
📝 #برشی_از_کتاب: موتسارت، تصویر یک نابغه
🖋 نویسنده: #نوربرت_الیاس
از طرفی دیــگر، نیاز او به عشــق، هم از نظر جسمانی و هم احــساسی، سیریناپذیر بود. از اولین سالهای زندگی احتمالا رنج او از اینــکه کسی دوســتش ندارد از رازهای زندگی اوستـ. در موسیقی او نیز میتوان جلـب توجه و ابراز نیاز مردی را یافت که از بچگی هرگز کاملا مطمــئن نبوده اسـتـ که لیاقـــت عشق دیگرانی را که برای او عزیــز بودهاند داشته استـ یا نه، مردی که از جهاتی عشق اندکی به خویــش داشته است. در این باره، کلمهٔ «تــراژدی» ممکن است قدری کلیشهای و پرطــمطراق جلوه کند. به هر ترتیب، حق داریم بگوییم که جنبهٔ تراژیک وجود موتسارتـ این بود که او برای بدست آوردن عشق دیگران سختــ تقلا کرده بود.
🌸☘️ @navaye_ketab 🌸☘️