eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
11هزار دنبال‌کننده
49 عکس
59 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊روضه جانسوز حضرتِ رقیه سلام الله علیها _ ویژه ایام محرم و صفر _حاج احمد واعظی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بابا،بابا،بابا.... دلم بشکسته بود،بابا! غمین و خسته بود،بابا! دو دستِ کوچولویِ من به زنجیر بسته بود،بابا! *امشب شبِ رقیه جانِ،دلِ همه الان رفته خرابه...* نبودی، ببینی،به چشمام موجِ دریا رو نبودی،ببینی،چه جوری می زدن ما رو *بابا! دنبالم می دویدن،تازیانه هارو می چرخوندن،من یه دخترِ کوچولوم،آدم های گُنده سرم می ریختن...* نبودی،ببینی،چه زجری می کشیدم من تو صحرا، رو خارا،برهنه پا، دویدم من بابا،بابا،بابا.... دیگه بسه جدایی منو ببر بابایی دلم خون و رُخم زرده روزا گرم و شبا سرده سَرَم،چشمم،تنم گوشم،همه درده نیگاه کن،شده رخسارِ من نیلی یه باره می اُفتم،سرم گیج میره از سیلی *بابا!صورتِ منو نگاه کن چیکار کردن...* بابا،بابا،بابا.... نمونده دیگه سو به چشمای ترم، بابا! یا از ترس،یا از درد،شب از خواب می پرم، بابا! *خواب بود بچه،تو خواب دید بغل باباست،تا چشماش رو باز کرد دید خرابه است،بابا نیست...بهونه ی بابا رو گرفت.... نانجیبا می خواستن آرومش کنن،سر باباش رو گذاشتن تو یه طبق،تا از در خرابه وارد کردن،عمه ی سادات که فهمید چه خبرِ،بلند شد،دوید رفت جلوشون رو گرفت...چیکار می کنید؟نبرید این سر رو، می کُشید این بچه رو،خودم آرومش می کنم،برگردونید این طبق رو...آی حسینا! عمه سادات رو با تازیانه زدن...بی بی رو کنار زدن،این طبق رو بردن جلو...حسین... گفت: دیدم کنار ضریح، پیر زنی یه چیزی رو تو دستش گرفته بود،گریه می کرد،هی نشون میده به ضریح...بلند شد برِ.... گفتم:مادرجان! من داشتم نگاه می کردم،می تونم ازت بپرسم این چی بود؟یا چی می گفتی؟ شروع کرد گریه کردن،گفت:پسرم ما از عشایرِ ایرانیم،تو بیابون و دشتیم،خیلی وقت ها در اثر راه رفتن،پاهامون زخم میشه...کفِ پاهامون آبله میزنه،از گیاهان دارویی،چربی حیوانات،یه پماد داریم،میزنیم خوب میشیم.... گفت:وقتی داشتم می اومدم اینجا،شنیدم این دخترکوچولو پاهاش آبله داره،از همون پماد آوردم،داشتم می گفتم:قربونت بشم،پات خوب شده؟... ان شاءالله تو حرمش باشیم،همون حرمی که هنوز احساس می کنیم داره میگه: بابا!.... ➖➖➖➖➖➖➖ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بنا به نقلی امشب مصادف با شب شهادت یادگار واقعه ی عاشورا، آقا و مولامون، سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه الصلاة و السلام، است، هدیه به روح پرفتوح آن امام همام، و همه شهدای کربلا عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. 🔸گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات 🔸بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات 🔸هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان 🔸به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) شروعدروضه.. بسم الله الرحمن الرحيم. یارحمن یا رحیم. اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَناْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. 🔸ای سید و سالار ما، ای یاور و غمخوار ما 🔸تنها تو هستی یار ما، یا بن الحسن یا بن الحسن 2 یابن الحسن یا بن الحسن 2 🔸تا کی ز یاد جدّ خود، اشک از بصر جاری کنی تا کی به یاد عمه ات، از سوز دل زاری کنی 🔸در بین ما باشی ولی، تنها عزاداری کنی 🔸باشد فدایت جان من یابن الحسن یا بن الحسن 2 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. مناجات 1 🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم ببین حرف دلت هست یا نه... چی میخوای به آقات بگی... 🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم 🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم چه کار کنم... کجا برم... جز در خونه ی شما جایی رو ندارم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ امام زمان آقا جانم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم.... 🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم دست بگذارم روی سینه بگم السلام علیک یا بقیه الله.... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم آقا نکنه من از این دنیا برم... شما رو نبینم... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم 🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم... آقا جانم امام زمان... یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم... آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند... ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه... انا بقیه الله... آی شیعیانم... آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید... انا المهدی... خدایا ما زنده باشیم... به امیدی که یک روز... صدای آقامون رو بشنویم... هر چقدر با امام زمانت کار داری... در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن... یابن الحسن ... حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی... نمیدونم کربلا رفتی یا نه.... همچین که داری نزدیک کربلا میشی هی نگاه میکنی... ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه... دیگه دلت طاقت نداره... دلت برا حرم حسین پر میزنه... هی این طرف و اون طرف سوال میکنی... چقدر مونده تا حرم آقام حسین... وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش... تصور کن ورودی حرم ایستادی... در مقابلت قبر شش گوشه‌ی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. .. همش میگی آی حسین... اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی... من کجا... کربلا کجا... حالا میخواهم احترام کنی... از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش... دستات رو روی سینه بگذار... میخای ب اقات حسین سلام بدی... همه باهم... السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین متن روضه 1 🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است 🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست شب دوازدهم ماه محرمه. .. امروز کربلا چه خبر بود خدایا... 🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب 🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد... هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم... رفتیم به سمت خونه هامون... مواظب بچه هامون بودیم... مبادا نیمه شب سردشون بشه... مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند... اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن... بچه های حسین چه حالی داشتند... داخل یک خیمه نیم سوخته... الله اکبر... نميدونم بهشون آب دادند یا نه... خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه... 🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت 🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست 🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک 🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست 🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی 🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست از
امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه... از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه... مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب... صدا زد عمه جان زینب... ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن... کفن کردن... بدنهای نحسشون رو دفن کردند... اما بدن بابای غریبم حسین... روی زمین کربلا... عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن... وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند... اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند... خانم زینب کبری فرمودند... خودم بچه ها رو سوار میکنم... با دستان مبارک... یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز‌ کرد... اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد یا صاحب الزمان .... یکدفعه نگاه کرد به اطرافش... یادش اومد از روز ورودش به کربلا... اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد... علی اکبر امد... قاسم امد... جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن... دور محمل زینب رو گرفتن... خانوم‌ رو با احترام از محمل پیاده کردن... مبادا نامحرمها ببینند.... ناموس خداست... احترام داره... یادش اومد از اون‌ روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند... اما الان تنهای تنها مانده... نگاه کرد به سمت قتلگاه... صدا زد حسینم برادرم... بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر... ببین دورم رو نامحرمها گرفتند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند برادر نمیخواستم اما... 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا... یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم... 🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند روضه..امام سجاد(ع)👇 از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین... امام سجاده... دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم... برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم... وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند... آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام... 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ای وای... ای وای... ‌من نمیدونم چی به آقا گذشته 🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید 🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید یا صاحب الزمان 🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید 🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید امان از اون شبی که... ما رو دم دروازه شام نگه داشتند... شهر رو آذین بندی کردن... ‌ گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن تا وارد شهر شام شدیم .. هرکس هر چی بدست داشت... به ما میزد... یکی با سنگ میزد... یکی خاکستر میریخت... یکی خارجی میگفت... ای وای ای وای ..... 🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید 🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند خدا لعنتشون کنه... 🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
روضه آموزشی شب دوازدهم محرم☝☝☝☝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙سرها بر سر نی‌ها در سفر بود... 🏴 مرثیه سرایی حاج میثم مطیعی مصادف با شهادت امام سجاد علیه السلام کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✅شهادت امام سجاد (علیه السلام) 🔻محمدحسین ملکیان بیرون زده از خیمه چه نوری، چه امامی بیرون زده در روز، عجب ماه تمامی می‌آید و در راه قیاماً و قعودا گامی به زمین خورده و برخاسته گامی می‌آید و پیشانی او صبح، چه صبحی می‌آید و پیش نظرش شام... چه شامی شمشیر به دست آمده لبیک بگوید بی‌آنکه بگوید پدر از جنگ، کلامی او تشنۀ سیب است، چه سیبی، چه نصیبی این بوی حبیب است، چه عطری، چه مشامی یک مرد به جا مانده، چه آغاز غریبی یک مرد به جا مانده، عجب حسن ختامی دل‌ها همه هستند اسیرش، چه اسیری شاهان همه هستند فقیرش، چه امیری با تشنه لبان دم زدن از آب، عذاب است شرمنده‌ام از رویت اگر قافیه آب است شرمنده‌ام از روی تو تنها نه فقط من از شرم تو بر صورت خورشید، نقاب است زینب سر بالین تو با گریه نشسته تر کردن پیشانی بیمار، ثواب است در خیمه برای عطشت نیست جوابی از خیمه که بیرون بروی تیر جواب است درد تو به تشریح، مضامین مقاتل آه تو به تفسیر، خودش چند کتاب است چشمان تو بسته‌ست، عجب روضۀ بازی! با تربت گودال که سرگرم نمازی ای هر سخنت هر عملت آیۀ قرآن ای کوثر جاری شده در سورۀ انسان... هر سجدۀ تو یک شب یلدای خلایق هر ذکر تو یک سنگ به پیشانی شیطان در گودی و بر نیزه و در طشت چه دیدی؟ ای موی تو هر سال در این ماه پریشان؟ بر پشت شتر، در غل و زنجیر چه دیدی؟ ای بی سر و سامان شدۀ سر به گریبان! در قصر چه کردند؟ چه دیدی؟ چه شنیدی؟ ای روضۀ سر بسته در این مصرع عریان! افتاده‌ای از پشت شتر از غم سرها؟ با نیزه رسیده‌ست به این شهر، خبرها علیه السلام ۹۹ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
امام سجادع اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُتَهَجّـِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اِمامَ الْمُتَّقِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ الْمُسْلِمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قُرَّهَ عَیْنِ النّاظِرِینَ الْعارِفِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْوَصِیّـِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خازِنَ وَصایَا الْمُرْسَلِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ضَوْءَ الْمُسْتَوْحِشِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ الْمُجْتَهِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سِراجَ الْمُرْتاضِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ذَخِیرَهَ الْمُتَعَبّـِدِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِینَهَ الْعِلْمِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَکِینَهَ الْحِلْمِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِیزانَ الْقِصاصِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِینَهَ الْخَلاصِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَحْرَ النَّدى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَدْرَالدُّجى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الاَوّاهُ الْحَلِیمُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصّابِرُ الْحَکِیمُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَئِیسَ الْبَکّائِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یامِصْباحَ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أَبا مُحَمَّد، أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّهُ اللهِ وَابْنُ حُجَّتِهِ وَأَبُو حُجَجِهِ، وَابْنُ أَمِینِهِ وَابْنُ اُمَنائِهِ، وَأَنَّکَ ناصَحْتَ فِی عِبادَهِ رَبِّکَ، وَسارَعْتَ فِی مَرْضاتِهِ، وَخَیَّبْتَ أَعْداءَهُ، وَسَرَرْتَ أَوْلِیاءَهُ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ عَبَدْتَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، وَاتَّقَیْتَهُ حَقَّ تُقاتِهِ، وَأَطَعْتَهُ حَقَّ طاعَتِهِ، حَتّى اَتیکَ الْیَقِینُ، فَعَلَیْکَ یا مَوْلایَ یَاابْنَ رَسُولِ اللهِ أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ..
یادم نرفته دور تو.. و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج محمود کریمی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای خدا منتظر اشک شب و حال دعایت وحی ساعد شده جاری ز لب روح فضایت تا صف حشر بقیع دل ما صحن و سرایت شهریارانِ جهان خاک سر کوی گدایت.. تو چراغ دل نورانیِ مصباح هُدایی ولیُ الله پیام آور خون شهدایی تو همان عبد خدایی که عبادت به تو نازد سید اهل دعایی و سیادت یه تو نازد شرف و غیرت و ایثار و سعادت به تو نازد یوسف فاطمه از صبح ولادت به تو نازد تو طواف و حرم و مروه و سعی ای و صفایی پسر خون خدا خون خدا خون خدایی.. تو به گلخانۀ دین روحی و ریحانِ حسینی با خط و خال و رخت نوری و فرقانِ حسینی تو همه سورۀ حمد هستی و قرآنِ حسینی پای تا همه سر جان هستی و جانانِ حسینی یوسفِ زهرایی یوسفِ زهراییُ یوسف شده ماتت از خدا و علی و آل محمد صلواتت ناقه ات رَف رفِ معراج و تو پیغمبرِ اکرم صلواتت ز خداوند و رسولانِ مُکَرم بنده ات خوانم یا اینکه خداوندِ مُجسم چه بیارم به ثنایت چه بخوانم چه بگویم چهارده آیینۀ حُسن الهی است جمالت گل لبخند حسین بن علی باد حلالت تو خطیبی همه مُلک خدا مسجد شامت مَلک و جن و بشر یک سره خوانند امامت دشمن و دوست شده شیفته و محو کلامت از لب خشک حسین بن علی باد سلامت تو حسینِ دگر پنج تن آل عَبایی فاتحِ شامی و پیغامبره کرببلایی... تو علی هستی و مانند علی شیر خدایی تو به صد سلسله در سلسله ها راهنمایی دست بسته ز همه خلق جهان عقده گشایی تو علی ای یا که حسین دگر کرببلایی بر سرِ نیزه سرِ یوسف زهرا به تو نازد ای که پیش اُسرا زینب کبری به تو نازد گو ببارد به بدن سنگ جفا از لب بامت دست بسته ببرد خصم ستمکار به شامت نکند هیچ کسی ای قبله اسلام سلامت به خدا کم نشود ذره ای از قدر و مقامت تو قیامی تو سجودی تو صلاتی تو صیامی تو امامی تو امامی تو امامی تو امامی اشک از دیده روان ناله به دل شعله به جانت سر پاک شهدا بر سر نی اشک فِشانت پیش رو خولی کافر دو طرف شمر سنانند به تنت سلسله بر داغ جگر زخم زبانت که گمان داشت که آرند سوی شام خرابت ببرند ای پسر فاطمه در بزم شرابت ظُلم بر عطرت پیغمبر و قرآن به چه جرمی؟! سر خورشید سرِ نیزه درخشان به چه جرمی؟! خندۀ قهقه بر گریۀ مهمان به چه جرمی؟! رقص دورِ سر سالار شهیدان به چه جرمی؟! چقدر زخم زبان در مَلَعِ عام شنیدی عوض عرض سلام از همه دشنام شنیدی باغبانا ز چه پامان خزان شد چمن تو جگر سلسله ها سوخته بر زخم تن تو وسعت مُلک الهی شده بیت الحزن تو گریه بر پیکر پاک تو کند پیراهن تو تو که خود جان جهان هستی و بر جامعه یاری از چه اینقدر به تن زخم گل جامعه داری ای همه عالَم ایجاد بیابان بقیعت دل آتیش زدۀ شیعه گلستان بقیعت اشک تنهایی مهدی شده باران بقیعت جگر سوختگان شمع شبستان بقیعت چه شود نیمه شبی در حرمت اشک ببارم صورت خویش به دیوار بقیعت بگزارم تو که در چشم حسین بن علی ماه تمامی تو که بر اهل زمین خلق سماوات امامی تو که هم فرش نشین هستی و هم عرش مقامی به چه تقصیر چراغ شب ویرانۀ شامی پر زند مرغ دل خستۀ میثم به سراغت گه به ویرانه گهی تربت بی شمع و چراغت شاعر : استاد غلامرضا سازگار یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند وقت غنیمت صحبت از خلخال کردند دیر آمدم کاری ز دستم بر نیامد سر نیزه شمر از دهانت در نیامد دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمامۀ پیغمبرت دست کسی رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت هم گوشواره دخترت دست کسی رفت دیر آمدم اول تو را نشناختم من خود را کنار پیکرت انداختم من ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد!! شاعر: کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•یادم نرفته دور تو.. و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس حاج محمود کریمی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لَا يَعقِلُون... و با شِکم‌‌هایی که از مالِ‌حرام اَنباشـته کـرده باشـند هیچ‌گاه؛ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹 بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب بفرمایید روضه با حضور ذاکران این بار چوب خیزران با لب... بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء بفرمائید روضه شامیان با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند و در هر گوشه ی مجلس شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند سپس بر منبرِ تشت طلایی آن لب کرب و بلایی آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد از این سو چشمِ زین العابدین از آن طرف، زینب دلش خون شد پس از لب خیزران برخواست آهسته ولی با شدّت از دست یزید افتاد رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران، امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت زمینه ، نوبت جُندَب شد و از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند زمینه ، نوبت جُندَب شد و او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب تو می کوبی به سینه ظاهرا، امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس به شدّت خطبه خواندن های زینب، شور می بخشد به این مجلس خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان، از بس حسین بن علی را می کشد با حس دل سنگ آب می گردد رقیّه بیشتر بی تاب می گردد دل سنگ آب می گردد دل سنگ آب شد امّا، دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها، خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد، دل سنگ آب خواهد گشت زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا بی تاب خواهد گشت شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات مهدی رحیمی"زمستان" 😭🏴😭🏴😭🏴 نوای ذاکرین🙏 @navayehzakerin
✅ کاروان_اسرا 🔹در خبرها آمده که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه کرد. 🔸 دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حرکت دادند. 🔹مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارک اشاره دارند. 🔸نقل شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند.[10]  🔸واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله می‌کردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. ✳️سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است. ✳️وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» .[11] در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق می‌افتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت می‌کند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس به لب‌های مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند.[12] گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و این جسارت بزرگ را می‌کند. 😭دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب سلام الله علیهما روبرو می‌شود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره می‌کند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار می‌کند. 📚[9] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372. [10] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374. [11] . ابو مخنف، مقتل‌الحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385. [12] . ابومخنف، پیشین، ص 387. 😭😔😭😔😭😔😭 🌹نوای ذاکرین🌺 @navayehzakerin
هفتم عاشوراییان سینه های غم داران مثل شمع سوزان است خون شده دل یاران هفتم شهیدان است اشک لاله ها رنگین قلب لاله ها غمگین رأس لاله های دین روی نیزه تابان است مانده داغ و غم صدها بی نشانه مرقدها بعد کوفه مقصدها سوی شام ویران است حنجری فغان دیده قامتی کمان دیده گلشنی خزان دیده در حصار زندان است شد به صبح صادق ها هفتم شقایق ها خون ز داغ عاشق ها قلب هر بیابان است مثل دیده ی گردون سینه ها ز غم گلگون چشم زینب محزون غرق موج و توفان است زینب است و جان او روی نی نشان او جاری از لبان او آیه های قرآن است یاس باغ جاویدی عطر باغ امیدی رأس پاک خورشیدی در تنور مهمان است تازیانه ی دشمن خورده دائماً بر تن این که می کند شیون دختر است و گریان است زورقی به دریا نیست رد پا به صحرا نیست سیلی اش تسلا نیست دختری که نالان است ماه گل به باغ او روشن از چراغ او هر سری به باغ او بی سر است و سامان است شد دلم غم آموزش دیده شعله افروزش از غم جگرسوزش سینه آتشستان است رفته دیر راهب سر چون شقایقی پرپر دختری ز غم مضطر خواهری پریشان است در طریق عشق و غم روی لاله ها شبنم در غباری از ماتم گرد غم به دامان است روز آسمان شد شب جان عاشقان بر لب «یاسر» از غم زینب غرق آه و افغان است *** محمود تاری «یاسر» کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
زمزمه هفتم عاشوراییان... 😭😭😭😭 حسین....غریب....حسین...شهید 😭🙏😭🙏😭🙏 سینه های غم داران مثل شمع سوزان است خون شده دل یاران هفتم شهیدان است اشک لاله ها رنگین قلب لاله ها غمگین رأس لاله های دین روی نیزه تابان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) مانده داغ و غم صدها بی نشانه مرقدها بعد کوفه مقصدها سوی شام ویران است حنجری فغان دیده قامتی کمان دیده گلشنی خزان دیده در حصار زندان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) شد به صبح صادق ها هفتم شقایق ها خون ز داغ عاشق ها قلب هر بیابان است مثل دیده ی گردون سینه ها ز غم گلگون چشم زینب محزون غرق موج و توفان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) زینب است و جان او روی نی نشان او جاری از لبان او آیه های قرآن است یاس باغ جاویدی عطر باغ امیدی رأس پاک خورشیدی در تنور مهمان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) تازیانه ی دشمن خورده دائماً بر تن این که می کند شیون دختر است و گریان است زورقی به دریا نیست رد پا به صحرا نیست سیلی اش تسلا نیست دختری که نالان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) ماه گل به باغ او روشن از چراغ او هر سری به باغ او بی سر است و سامان است شد دلم غم آموزش دیده شعله افروزش از غم جگرسوزش سینه آتشستان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) رفته دیر راهب سر چون شقایقی پرپر دختری ز غم مضطر خواهری پریشان است در طریق عشق و غم روی لاله ها شبنم در غباری از ماتم گرد غم به دامان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) روز آسمان شد شب جان عاشقان بر لب «یاسر» از غم زینب غرق آه و افغان است حسین....غریب...‌حسین ..شهید(۲) محمود تاری «یاسر» کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا اول مظلوم عالم علی ع: به کی اعتماد کنم خودت بگو منم و تو و هزار تا آرزو حرف مرگ و زندگیمون وسطه زندگیه من بساط روضته اگه بنا به مردنه کی بهتر از محرم کجا بهتر از روضه ها برای کی بهتر از تو کجا بهتر از کربلا بمیرم بمیرم برا انگشترت بمیرم بمیرم واسه زخم سرت بمیرم برای ناله ی مادرت (بمیرم برات حسین۴) ......................... روضه ی تو اعظم مصائبه شبیه نماز و روزه واجبه اومدم رو زندگیم قمار کنم من اگه فدات نشم چیکار کنم برای عاشق شدن کی بهتر از خود تو کی بهتر از جوونی بزار برا تو بمیرم چجوری خودت میدونی بمیرم بمیرم ترک خورده لب هات بمیرم بمیرم رمق نیشت تو صدات بمیرم شکسته تموم دنده هات (بمیرم برات حسین۴) ......................... بشماری بیشتره از ستاره ها زخمای این تنه زیر دست و پات وسط تموم این مصیبتات به فدای روضه ی مخدرات اگه بنا به غارته چرا کهنه پیراهنت چرا این همه سر و صدا برای چی گهواره و برای چی گوشواره ها بمیرم بمیرم برا حال رباب بمیرم که مردن همه از اضطراب می کشن میکشن میکشن با طناب (بمیرم برات حسین۴) شاعر : سید جواد پرئی 📢 حاج مهدی رسولی 🔶 به کی اعتماد کنم خودت بگو شب هفتم محرم ۱۴۴۱ ۹۹ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا اول مظلوم عالم علی ع: ‍ هدیه به ارباب صلوات شور مقتل امام حسین شعر رضا نصابی به نفس حاج مهدی کمانی راس الحسین یعنی سنگ بر جبین زدن از پشت مرکبش شاه و زمین زدن راس الحسین یعنی بی یارو بی پناه افتادی غرق خون در بین قتگاه راس الحسین یعنی گودال و ازدحام با چکمه می شینه رو سینه ی امام راس الحسین یعنی پنجه به مو کشید با کهنه خنجری رگ هاتو می برید راس الحسین یعنی افتادی زیر پا رو خاکا می کشید فاتل تن تورا راس الحسین یعنی اومد سنان پست پلک تر تورا با نوک نیزه بست راس الحسین یعنی زهرا صدا می زد به صورت حسین قاتل با پا می زد راس الحسین یعنی شاه بی کفن شده زیر هجوم تیغ مثله بدن شده راس الحسین یعنی خیلی دقیق می زد تیغ و به پهلوی تو داشت عمیق می زد راس الحسین یعنی قلبه حرم‌ می زد رو پیکر حسین قاتل قدم می زد راس الحسین یعنی که پیروهن‌ نداشت عریان تنی رو خاک حتی کفن نداشت راس الحسین یعنی می بینه خواهری در زیر سم اسب افتاده پیکری راس الحسین یعنی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
مقبل کاشانی.... مریض شد ، جذام گرفت. مردم دورِش کردن ، مقبل کاشانیُ میگم. عاقبت اومد تو یه حمامی کار می کرد . ذغال می ریخت حمامُ گرم می کرد . نشسته بود دلش گرفته ، یه وقت شنید صدا حسین حسین میاد ... گفت چه خبره؟ گفتن مقبل ، شبِ عاشوراست .. خیلی دلش گرفت ؛ گفت حسین جان خیلی دوست داشتم بینِ جمعیت برات نوکری می کردم .. به حق مادرت شفامُ بده .. یه دفعه دیدن به سر زنان اومد وسط جمعیت .. شب عاشوراست امشب .. کربلا غوغاست امشب .. شعر گفت با یه عشقی ، همچین که خوابید در عالم مکاشفه خواب دید وارد یه صَحنیِ شده ، ملائکه دارن میان . یه مرتبه ابراهیم خلیل الله ، اسماعیل ، دونه دونه پیغمبرا دارن میان . گفت چه خبره؟ گفتن مجلس روضه گرفتن . وجود نازنین خاتم الانبیا خودشون روضه گرفتن همه اومدن . همچین که نگاه میکرد یه وقت دیدن پیغمبر وارد شد ، پشت سر پیغمبر ، علی وارد شد ، فاطمه وارد شد ، حسنین اومدن ، همه به احترامشون بلند شدن . یه وقت دیدن پیغمبر نگاهی فرمودن ، فرمود محتشم کاشانی رو بگید بیاد شعر بخواند . مقبلم داره از دور نگاه می کنه ، میگه یه مرتبه دیدن محتشم اومد هنوز شروع نکرده ، پیغمبر بهش مقام داد ، فرمود : محتشم برو رو پلۀ اول منبر . بسم الله الرحمن الرحیم به إذن رسول الله به إذن امیر المومنین و به إذن فاطمه الزهرا باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است در بارگاه قدس که جایِ ملال نیست سر هایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است *مردم گریه کردن .. پیغمبر گریه کرد .. فرمود بهت پیام دادیم یه پله بالاتر برو ؛ رفت بالاتر ..* کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلا در خاک و خون تپیده به میدانِ کربلا از آب هم مضايقه کردند کوفيان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا اين کشتۀ فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست *یه وقت صدا بلند شد محتشم بسه .. به خدا دخترم زهرا از حال رفت .. پیغمبر مقام داد ، عبایِ خودشُ پیغمبر رو دوشِ محتشم انداختن .. مُقبِلم هم خوشحال ، هم ناراحت گفت منم شعر گفتم. خوش به حال محتشم مقابل پیغمبر شعر خواند .. دلش گرفت ، داشت می رفت یه مرتبه صدا زدند مقبل کاشانی؟ گفت منم چیزی شده؟ گفتن بیا .. حضرت زهرا فرموده مُقبل بیاد برا ما شعر بخوانه ... (حضرت زهرا بخواد مقام بده اینجوری بالا میبره ..) فرمود برو بالایِ منبر ... اومد بالایِ منبر :* بسم الله الرحمن الرحیم نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت هوا زِ جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد *دستت بیاد بالا ، جانم به این عرض ارادتا .. پیر و جوان ، کوچیک و بزرگ بگو حسین ... من از همین جا میخوام یه گریز بزنم ؛ آوردنش بالایِ دارالاماره .. یادت باشه (بچه هایِ جبهه و جنگ بهتر می دونن ، تا یکی تیر می خوره ، خونِ زیادی ازش میره تشنه ش میشه ...) شمشیر زده بودن لبش بریده شده بود .. گفت اگه میشه یه خورده آب به من بدین ... دستاشُ بسته بودن .. کاسۀ آبُ جلو دهانش گرفتن هی خون رویِ آب می ریخت نتونست آب بخوره .. گفت حتماً سریِ بین من و آقام حسینِ ... لب تشنه از همون بالا دارالاماره .. صدا زد : صل الله علیک یا ابا عبدالله ... زود بگم معطلت نکنم ... همچین که اربابِ منو تو ، تو گودال افتاد دیدن نیزه رو زمین زد ... عباسشُ کشتن .. (بگم دونه دونه؟) علی اصغرشُ کشتن .. قاسمشُ از زیر سم اسبا بیرون کشیده .. حالا حسین مونده و چند تا خیمه پُر از زن و بچه ... همچین که نیزه رو زمین زد ، صدا زد : «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ .... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! ..» کجایی مسلم ببینی آقاتُ غریب گیر آوردن ...* ای حسین... کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 🎼 داستان شعر محتشم کاشانی .... 🚩 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنتَ امیرالمومنین چه دست های سیاهی که نور می بردند به نیزه ها سرِ هجده غیور می بردند ... *جلو چشم علی اکبر ... جلو چشم قاسم ... جلو چشم عباس ... جلو چشم حسین ... کی جرات کرده دستِ زینبُ ببنده ...* چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند .... *یه چند روزی از عاشورا گذشته ، شما زخم هاتون تازه ست واقعاً نیاز به روضه خوان ندارید .. اما چه کنم ، کاره من روضه خوانیِ باید زخم دلتُ تازه نگه دارم" چی می خوام بگم .... دخترِ علی کجا ... زنازادۀ مرجانه کجا ....* چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند .... اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود *چی دارم می گم ؟ .. از کی دارم می گم؟ .. همون خانمی که وقتی می خواست بره کنار قبر پیغمبر ، شنیدید همه چراغ ها رو امیرالمومنین می فرمود خاموش کنید ... کسی چشمش به قد و بالای خانم ..... خوده علی جلو جلو می رفت ، حسن و حسینم چپ و راستِ زینب ... عباسم از پشت شمشیر به دوش می اومد ... یه وقت کسی تو این تاریکی شب چشمش به قد و بالای زینب نیوفته .... نیست فلک به قدر هم پایت سایۀ تو ندیده همسایه ت ...* اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود چو در مسیر شلوغِ عبور می بردند *همۀ شهر تعطیل شده بود ... هلهله می کردن ... انقده بچه ها می ترسیدن ... بین اسرا فقط یکیِ که داره باره همه رو می کشه ...* به شانه هایِ زنی بار ، زخمِ قافله بست میان سلسله سنگ صبور می بردند *شروع کرد صحبت کردن ... وای بر شما ... چشم هاتون خشک مباد .. خنده رو لب هاتون میاد ...پسرِ پیغمبر رو کشتید شهر رو زینت کردید ... نامه نوشتید اون وقت بین دو نهر آب با لبِ تشنه .... هی گفت مردم جیگرم داره میسوزه .... با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردید ... خبر رساندن شهر در شُرفِ انقلابِ .. چه کنیم ؟ گفت یه راه داره فقط ساکت کردنِ زینب ..." اونم اینکه سرِ حسین رو ببرید در مقابلش .... مردم دیدن لحن صحبت کردنه زینب عوض شد ... خانمی که با عتاب با خطاب ... یه وقت دیدن لحن صدا عوض شد ... میگه هلالِ یک شبۀ زینب ... عزیزه دله زینب ... کجا بودی سه شبانه روزه ....* ای جانه من به نیزۀ اعدا چه می کنی آغوشِ ماست جایِ تو آنجا چه می کنی؟ *تا چشمش افتاد دید پیشانیِ داداششُ شکستن (زبانِ حال) گفت حسین دیگه اجازه نمی دم از من جلوتر باشی ... قرار بود با هم باشیم ... سرت شکسته داداش .... بمیرم برات ... نگاه کرد دید نازدانه داره پرپر میزنه چشم به بابا دوخته ... عمه ... عمه ... این سر، سرِ بابامه عمه .... تنها راهش این بود چنان سر رو به محمل کوبید حواسِ این نازدانه رو برگردوند ....* حسین ..... کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بسم الله الرحمن الرحیم مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنت‌الله‌علیه بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند عده‌ای شاگردهایم عده‌ای دیگر کنیز کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک دختران از هول دادنهای آنها ریختند بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند آتشِ خیمه ، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد گیسوان بچه‌ها یا سوخته یا ریختند بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند* مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند *حرام زاده‌ای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل) (حسن لطفی ۹۷/۰۶/۳۱) کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
*هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم* هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم هفتمین روز جدائی است بیا گریه کنیم داغ گلهای خدائی است بیا گریه کنیم در شب هفتم گلهای به خون خفته خویش فاطمه کرببلائی است بیا گریه کنیم کس چه داند که در این شب به اسیران چه گذشت یا به زینب زغم داغ شهیدان چه گذشت بر یتیمان حسین از غم هجران چه گذشت نوبت عقده گشائی است بیا گریه کنیم مگر امشب شب هفت گل زهرا نَبُود یاکه در کوفه چنین رسم خدایا نَبُود راه تسکین یتیمان سر بابا نَبُود عجبا این چه عزائی است بیا گریه کنیم بر سنان رأس شهیدان شده فانوس عزاء کف زنان خنده کنان در بر چشم اسرا خاندان شهدا بر سر بازار چرا که به پا شور و نوائی است بیا گریه کنیم کوفه را کشتن مهمان روش زندگی است بر یتیمان وی،آزار برازَندگی است تسلیت،کعب نی وسیلی و آوارگی است گریه بردرد دوائی است بیا گریه کنیم کوفیان در بر ما این همه غوغا نکنید بهر همدردی ماهلهله بر پا نکنید بانوان را به چنین حال تماشا نکنید که عجب حال و هوائی است بیا گریه کنیم هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم باسبک کربلامن تظرماست بیاتابرویم کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭🙏😭🙏😭🙏😭🙏 باورم هرگز نمی شد بر سر نی جلوه گر تا شود خورشید گردون بر سر هررهگذر راس خونینش چراغ راه زینب گشته بود بر عیال و خانمانش داشت همواره نظر هرکجا رفتیم ما را خارجی کردند خطاب صوت قرآن برادر می کند دفع خطر پایکوبی یکطرف دشنام وسنگ ازیکطرف اجر و مزد جدمان را میدهند در این سفر ناقه ی عریان و بر دست اسیران سلسله کوفیان شرمی ندارند تا زنند بر دل شرر باورم هرگز نمی شد این همه بی حرمتی از یهودی ها شود بر زاده ی خیرالبشر مانده ابدان شهیدان قطعه قطعه کربلا بر فراز نیزه ها هجده سری همچون قمر یک زن و کوه مصائب درک آن مشکل بود از برای حفظ ناموس خدا بسته کمر خطبه اش در شهر کوفه ولوله بر پا کند از جنایت های کوفی میدهد هر دم خبر نهضت سرخ حسین در کربلا گشته تمام نهضت زینب کند کاخ ستم زیر و زبر (صانعی) زهراوحیدر در جنان صاحب عزا آل پیغمبر اسیر و گشته اند بی بال و پر سیدکمال میرصانعی ۹۹/۶/۱۴ 🙏😭🙏😭🙏😭 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
اشعار کاروان اسرا در کوفه - حضرت زینب(س) - سید محمد رضا شرافت   ای صبرتو چون کوه در انبوهی از اندوه طوفان بر آشفته ی آرام وزیده ای روضه ترین شعرغم انگیز حماسه ای بغض ترین ابر به باران نرسیده   ای کوه شبیه دلت و چشم تو چون رود هرروز زمانه به غمت غصه ای افزود غم درپی غم درپی غم درپی غم بود ای آنکه کسی شکوه ای از تو نشنیده   من تاب ندارم که بگویم چه کشیدی تا بشنوم آن روضه و آن داغ که دیدی تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی ؟ که آمده ای با دل خون قد خمیده   نه دست خودم نیست که شعرم شده مقتل شد شعر به یک روضه ی مکشوف مبدل نه دست خودم نیست خدایا چه بگویم؟ این بیت رسیده ست به رگ های بریده   این کرب و بلا نیست مدینه ست در آتش شد باز درون دل تو شعله ور آتش در خیمه کسی هست ولی خیمه در آتش ای آنکه شبیه تو کسی داغ ندیده   این قافله ی توست سوی کوفه روان است برنیزه برای تو کسی دل نگران است شکر است که تا شام فقط ورد زبان است رفتید دعا گفته و دشنام شنیده     سخت است که بنویسم دستان تو بسته ست مانند دلت قد تو چندی ست شکسته ست قد تو شکسته ست نماز تو نشسته ست من ماندم و این شعر و گریبان دریده   سید محمد رضا شرافت   ************   اشعار کاروان اهل بیت(ع) - در کوفه - قاسم نعمتی    زیبا هلال یک شبه،ای سایه سرم بالا نشته ای مرا می کنی نگاه عالم همه پناه به نام تو میبرند حالا ببین که خواهرتوگشته بی پناه تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر روی تو سوخته چونان روی مادرم خاکستر است لای همه گیسوان  سر عمری سرم به سینه ات آرام میگرفت حالا تو روی نیزه و من بین محملم هربار نیزه دار ، سرت چرخ می دهد با هر تکان نیزه تکان می خورد دلم از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک دامن گرفته ام پی رأس تو هرقدم تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک عمری ندیده است کسی سایه مرا حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده شاه نجف کجاست تماشا کند مرا این آستین کهنه حجاب سرم شده   قاسم نعمتی   *************   اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - وحید قاسمی   ای نیزه دار ؛ آینه بر نیزه میبری؟ خواهی چگونه از وسط شهر بگذری   از کوچه های خلوت آنجا عبور کن خوب است اندکی به ابالفضل بنگری   کمتر بخند قاری قرآن دلش شکست بر آیه ها قسم که تو بی دین و کافری   دیگر بس است نیزه خود را زمین مکوب تو از یهودیان محل سنگ دل تری   دیدی حسین فاطمه خیر کثیر داشت حالا تو صاحب دو سه تا کیسه زری   با رقص نیزه پدرم قصد کرده ای در پیش چشم عمه لجم را در آوری؟   داری گل سری که عمویم خریده است بی آبرو برای که سوغات میبری؟   حس میکنم به دختر خود قول داده ای از کربلا براش دو خلخال میبری   وحید قاسمی   ***********    اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - یوسف رحیمی   قرآن بخوان از روي نيزه دلبرانه ياسين و الرحمان بخوان پيغمبرانه   قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگيرد همچون درخت روشني در هر کرانه   بايد بلرزاني وجود کوفيان را قرآن بخوان با آن شکوه حيدرانه   خورشيد زينب شام را هم زير و رو کن قرآن بخوان با لهجه اي روشنگرانه   کوثر بخوان تا رود رود اينجا ببارم در حسرت پلک کبودت خواهرانه   قرآن بخوان شايد که اين چشمان هرزه خيره نگردد سوي ما خيره سرانه   اما چه تکريمي شد از لب هاي قاري تشت طلا و بوسه هاي خيزرانه   گل داده از اعجاز لب هاي تو امشب اين چوب خشک اما چرا نيلوفرانه   در حسرت لب هاي خشکت آب مي‌شد ريحانه ات با التماسي دخترانه   آن شب که مي‌بوسيد چشمت را سه ساله خم شد ز داغت نيزه هم ناباورانه   از داغ تو قلب تنور آتش گرفته تا صبح با غمناله هايي مادرانه   یوسف رحیمی   ***********   اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - جواد محمد زمانی   سبز است باغ آینه از باغبانی‌ات گل کرد شوق عاطفه از مهربانی‌ات   از بس که خار خاطره بر پای تو نشست چشم کسی ندید گل شادمانی‌ات   حتی در آن نماز شبی که نشسته بود پیدا نشد تشهدی از ناتوانی‌ات   آن‏جا که روز کوفه ز رزم تو شام بود شوق حماسه می‌چکد از خطبه‏خوانی‌ات   امّا شکست خطبه‏ی پولادی تو را بر نیزه آیه‌های گل ناگهانی‌ات   با آن سری که در طبق آمد، شبی بگو لبریز بوسه باد لب خیزرانی‌ات   عمر سه ساله صبر دل از لاله می‌گرفت آتش نمی‌زنیم به داغ نهانی‌ات   جواد محمدزمانی   *********** کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش 
هفت روز است اسير سفرم غصه‌ي جانسوز تو و قاسم و عباس و علي‌اكبر و جعفر شده داغ جگرم سايه‌ي سنگين سرت روي سرم خم شده ديگر كمرم بعد تو بي بال و پرم درد و بلايت به سرم ، كاش كه چشمي بگشايي و ببيني كه در اين داغ جدايي چه به روز من و اطفال حرم آمده اي ماه خدايي آنقدر سخت گرفتند به ما بعد تو در راه كه از ما نرسيده است به كوفه به جز سايه‌ي آهي . هفت روز است بجاي تو و عباس شدم همسفر سايه‌ي خولي و سنان هر طرفي چشم من افتاد ، غمي روي دل افتاد كه ناگاه در آن كوچه‌ي تنگ از همه جا بارش سنگ آمد و يك پيرزن از جنس جهنم به كسي قول طلا داد كه با نيزه به نزديكي بامش برود لحظه‌اي آمد و دنيا به سرم ريخت كه سنگي به سر زخمي تو بوسه زد و سر ز روي نيزه‌ات افتاد رقيه به سويت خم شد و تا خواست كه نامت ببرد شانه‌ي زنجير ، حصاري به پرش شد ، پُرِ سرباز همه دور و برش شد ، نيش تلخ دو سه شلاق عجب دردسرش شد تنش انگار حصيري است پر از تار سياهي . هفت روز است پرستار حرم زينب كبراست سپر و حامي و غمخوار حرم زينب كبراست پدر و مادر و دلدار حرم زينب كبراست و وقتي همه خوابند نگهباني بيدار حرم زينب كبراست چه گويم كه ابالفضل علمدار حرم زينب كبراست بخداوند قسم حيدر كرار حرم زينب كبراست پس از حضرت حق و پسر خون خداوند ، نگهدار حرم زينب كبراست ولي چشم به نيزه ست كه از چشم تو بر خسته‌ي اين راه رسد نيم نگاهي. کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
منظومه هفتم بارالها روزهای غم گذشت هفت روز از ماجرای غم گذشت هفت روز از رنج و درد و واهمه از خزان آباد باغ فاطمه هفت روز از روز اندوه و فراق از زمین خشک و بی آب عراق هفت روز از روز ماتم ها گذشت هفت روز از موسم غم ها گذشت بعد از آن روز مصیبت زا ببین می رود باغ خزان با لاله چین با شقایق های گشته خون فشان می رود منزل به منزل کاروان کاروان غرق در رنج و بلا آمده در کوفه از کرب و بلا آمده در کوفه با داغ عظیم کاروانی غم مدار و دل دو نیم هفت روز این کاروان خون جگر گشته با درد و بلا ها همسفر هفت روز از کودکان بی قرار ناله ها می آید از هجران یار هفت روز آشفته حال زینب است اشک خون بر دیده ، آهش بر لب است زینبی کز خصم دوری می کند داغ ها دیده صبوری می کند زینب و داغ برادر هفت روز زینب و یاران بی سر هفت روز زینب و باغ خزان در کربلا زینب و گل های پرپر هفت روز زینب و حال پریشان از فراق زینب و قلب مکدر هفت روز زینب و خونین جگر بودن ز داغ زینب و اشک مکرر هفت روز زینب و هر لحظه در دل شعله ها زینب و در دل شرر هر هفت روز زینب و سرهای بر نی لاله گون زینب و در سینه آذر هفت روز زینب و هجران جانسوز پدر زینب و آوای دختر هفت روز زینب و نجوای با رأس حسین زینب و فریاد خواهر هفت روز زینب و صبر و شکیبایی ز هجر زینب و چشمان دریایی ز هجر وای من از آتش در دل رها زورق بشکسته در ساحل رها وای من بعد از طلوع اشک و آه لاله گون تر می رود رخسار ماه بعد ازین در التهابی بی شمار می رسد آوای نسل داغدار کاروان اهل بیت آفتاب می رود از کوفه در شام خراب *** محمود تاری «یاسر»کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش