eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.9هزار دنبال‌کننده
51 عکس
42 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
تو خیلی فرق داری با بقیه.mp3
12.13M
♥️ 🎤 کربلایی 📄این سلامم رو قبول کن‌‌، این یکی فرق دارھ ♥️ السلام‌علیك‌‌یاابا‌عبدالله ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
سلام ذاکرین گرامی: بنا به درخواست تعدادی از کاربران گرامی: روضه و اشعار و نوحه های حضرت مسلم ع همراه با فایل صوتی سبک جهت تمرین تا محرم بارگزاری میگردد.👇👇التماس دعا
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم آقای من برگرد وقت روزدن نیست اینجا برای کشته های تو کفن نیست بازارشان رونق ندارد سال تا سال چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال لشکر بیاور باخودت دختر نیاور جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور آهن فروشان تا سحر بازند اینجا از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟ مشک اضافه کاش برداری بیایی می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت از دار افتادم تمام پیکرم ریخت با تو سر دعوا و حرص مال دارند اینجا برای جنگشان گودال دارند در شهر پیچیده خبرهای زیادی پای تجارت رفته سرهای زیادی بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی کندی خنجرهای آن ها را ندیدی انگشتر پیغمبری را در بیاور جای عبا و پیرهن، معجر بیاور رضا دین پرور ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
چوبه دارم روايت مي کنم قصه هجران حکايت مي کنم قصه دارم قصه از شهر جفا قصه اي از مردمان بي وفا کوفيان پيمان خود بگسسته اند دستهاي بي کسي را بسته اند کينه هاشان را به بار آورده اند يک مسلمان پاي دار آورده اند تا که آوردند نزديک منش حلقه افکندند دور گردنش با خودم گفتم عجب نوراني است چشم هاي او چرا باراني است در دل خود عالمي احساس داشت نسبتي گويا که با عباس داشت گفتم او را اي مسلمان کيستي گوئيا از اهل کوفه نيستي زير لب با خويش نجوا مي کني از چه هر دم رو به صحرا مي کني گفت من نغظ مروت کرده ام سرورم را کوفه دعوت کرده ام سيد و سالار اين عالم حسين کوفه دعوت کردمش با شور و شين کرده آن دردانه والا تبار با زن و فرزند عزم اين ديار من حسين ابن علي را بنده ام ليک از اين کار خود شرمنده ام هيچکس در کوفه اهل درد نيست هر چه گشتم شهرتان را مرد نيست کوفه پر شمر و سنان و حرمله است ميزبانيشان به سنگ و هلهله است خون به قلب هرچه مهمان مي کنند ميهمان را سنگ باران مي کنند هرچه مي گويند هاشا مي کنند گريه زن را تماشا مي کنند تا که از حيدر سخن آيد ميان خيزران گيرند در دستشان گوئيا با نسل زهرا دشمنند گوشوار از گوش طفلان مي کنند واي من اينجا همه بيچاره گيست قسمت زينب همه آواره گيست قد زنها را ز غم تا مي کنند خون به قلب ام ليلا مي کنند کوفه شهر گريه و بي تابي است سهم مرغان حرم بي آبي است کوفه شهر الفت و احساس نيست کوفه جاي حضرت عباس نيست شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
روي تورا به چشم دل از سر دار ديده ام جانب مكه پرزند جان به لب رسيده ام ديده به شعله دوختم لحظه به لحظه سوختم هستي خود فروختم عشق تو را خريده ام تا بزنم ز زخم تم بوسه به خاك مقدمت كوچه به كوچه مي رود جسم به خون طپيده ام از سر بام بر زمين چون تن خود نيفكنم من كه ز خاك كوچه ها بوي تو را شنيده ام هست اميدم از درت بعد تو نزد خواهرت شود كنيز دخترت دختر داغديده ام شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
برگرد آقا کوفه جای آمدن نیست مخروبه های شهر جای یاسمن نیست اینجا زمانی عطر و بویی از علی داشت جان خودم یک ذره بوی بوالحسن نیست این ها تماما نامه هاشان کذب محض است دیدم که اینجا یک نفر هم پشت من نیست خوب است آدم در دیار خود بمیرد برگرد آقا مکه؛ اینجا که وطن نیست نگذار دلشوره وجودش را بگیرد چون کوله بار خواهرت غیر از محن نیست باشد بیا ؛ اهل و عیالت را نیاور آقای من ولله کوفه جای زن نیست من بیشتر فکر حضور دخترانم چون در میان کوفه کم دست بزن نیست این ها تماما با تو قصد جنگ دارند با اصغرت هم جنگ این ها تن به تن نیست اینجا حیا و غیرت و ایمان ندارند می بینی آخر بر تنت هم پیرهن نیست برگرد ؛ اینجا صحبت از قتل است و غارت پایان کار خیمه ات جز سوختن نیست شاعر:،لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
گر بر سر دارم، خبر از یار بیارید بر کشتۀ من، جانِ دگر بار بیارید آرید اگر مژده از آن نرگس بیمار بهر دل بیمار، پرستار بیارید با آنکه گلِ باغِ وفا، بوی نکردید بر من خبر از ان گل بی‌خار بیارید زان فوج سپاهی که مرا بود به همراه یک یار به غیر از "در و دیوار" بیارید بیهوده مرا سنگ زنید از در و از بام من عاشق جان باخته‌ام، "دار" بیارید خواهید اگر عاقبت عشق ببینید فردا چو شود، روی به بازار بیارید علی انسانی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
از هر درخت نخل در اين شهر کينه خيز هر ساقه نيزه ها شده هر شاخه تير تيز هر پاره آهن از هنر دست اين ديار يا نعل تازه شده يا تيغ آبدار شوري به پاست در سر پير و جوان شهر صف بسته اند بردر آهنگران شهر اينجا تمام قافله را سنگ مي زنند اينجا اسير سلسله را سنگ مي زنند مي ترسم از گلي که تنش ارغواني است از کودکي که پيکر او خيزراني است اينجا سلام را ز سر بام مي دهند نا موس را کتک زده دشنام مي دهند با پنچه هاي زبر و خشن شانه مي کشند زلف يتيم را در هر خانه مي کشند اينجا دلي براي حضورت نمي تپد قلبي به پاي راه عبورت نمي تپد خوفي به قلب سنگ دل شهر مي دهد بر تير خويش حرمله تا زهر مي دهد جايي براي خنده طفل رباب نيست بر روي نيزه جاي سر آفتاب نيست خنجر به قلب خسته احساس مي زنند حرف از قيامت قد عباس مي زنند شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
مسلم که از حسین سلام مکرّرش باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش فرموده مدح و منقبتش را به افتخار ثاراللّهی که بوده نبی مدح گسترش ایثار و عزم و غیرت و آزادی و شرف تعظیم می کنند همه در برابرش حیرت برند اهل فضیلت به رتبه اش زانو زنند اهل کرامت به محضرش مبهوت گشته آدمیان و فرشتگان از عزّتی که کرده عطا حیّ داورش نایب مناب یوسف زهرا که عرشیان حسرت برند بر شرف خادم درش اوّل شهید هاشمیان کز جلال و قدر در شهر کوفه مهدی زهراست زائرش از سنگ کمتر است به پیش قدوم او گیرم به خاک ره بفشانند گوهرش عشق حسین شیرۀ جان گشت در بدن از لحظه ای که شیر به او داد مادرش هم خود فدایی ره فرزند فاطمه هم شد شهید پنج پسر سه برادرش تقدیم کرد پنج پسر در طریق دوست حتّی به همره اُسرا رفت دخترش تعریف کرد و داد خبر از شهادتش با دیدن عقیل همانا پیمبرش این است آن شهید که در یاری حسین تا روز محشر مسجد کوفه است سنگرش بالای دار رفت و همه سربدارها گلبوسه می زنند به قبر مطهّرش زیبد روند خیل شهیدان به پیشباز افتد اگر عبور ز صحرای محشرش ذیحجّه گشت مفتخر از حجّ سرخ او از حجّ کعبه گشت عطا حجّ برترش پیوسته بوی عطر گل نینوا گرفت زان دسته های نی که عدو ریخت بر سرش لبّیک او حسین و طوافش به موج خون تکبیرها بلند ز هر زخم پیکرش خونش در آب ریخت و لب تشنه داد جان در اتّحاد با لب عطشان به رهبرش لب تشنه داد جان و عجب نیست وقت مرگ ریزد به کام ختم رسل آب کوثرش بالای دار و دار ندا داد بر همه کاین میثم است و یوسف زهراست حیدرش سر داد و سر نکرد به جز بر حسین خم ای جان فدای پیکر در خون شناورش یک میهمان و این همه زخمش ز میزبان بالله نبود هیچکس اینگونه باورش هرگز گمان نبود که آن خوب تر ز جان در کوچه ها کشیده شود جسم اطهرش نام حسین بر لب او بود و بود و بود تا آنکه ریخت خون شریفش ز حنجرش این است آن شهید که دیوارهای شهر گلبوسه ها زدند به روی منوّرش این است آن غریب که او را پناه داد یک پیرزن شبانه به بیت محقّرش این است آن قتیل که بر زندگان دهد روح حیات از نفس روح پرورش «میثم» قصیده ای که سرودی به وصف او فیضی بود ز لطف خداوند اکبرش غلامرضا سازگار ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
نوشتم نامه بيا کوفه که اين مردم عاشقت هستن براي ياريت اي مولا همه پيمان وفا بستن غريب غريبم - نمانده شکيبم ميا کوفه اي حبيبم -- ولي امشب بي وفا مردم دلم را از غصه بشکستن من آواره ميزبانانم همه کنج خانه بنشستن غريب غريبم - نمانده شکيبم خدا حافظ اي حبيبم -- غريبانه بين هر کوچه نهادم سر روي ديواري الهي هرگز پس از مسلم قدم در اين کوفه مگزاري غريب غريبم - نمانده شکيبم ميا کوفه اي حبيبم -- نبيند چشم فلک هرگز روا گشته عطرت آزاري که زينب گشته تماشايي ميان هر کوي و بازاري غريب غريبم - نمانده شکيبم خدا حافظ اي حبيبم -- چه باک از ايثار جان خود که از جام عشق تو مستم چو از اول دل به تو دادم دل از هر چه جز تو بگسستم غريب غريبم - نمانده شکيبم ميا کوفه اي حبيبم -- سر وپايم غرق در خون شد لبم پاره بسته شد دستم خدا داند وقت جان دادن پريشان زينبت هستم غريب غريبم - نمانده شکيبم خدا حافظ اي حبيبم شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
مسلمت دارد به روی دار، خیلی حرفها کار من را کرده اینجا زار، خیلی حرفها دست من بسته، لب من زخم و چشمم تار شد کُشت من را موقع افطار، خیلی حرفها مادرت زهرا...علی... آتش... نه آقاجان ببخش جا ندارد که شود تکرار، خیلی حرفها کوفیان پای سر تو نرخ تعیین کرده اند پخش شد در کوچه و بازار، خیلی حرف ها با سه شعبه حرمله آید به جنگ اصغرت گشته آقا گفتنش دشوار، خیلی حرفها می خورد زینب زمین در کوچه های تنگ شهر می زند با من در و دیوار، خیلی حرفها دخترت اینجا غریبی می کند دق می کند دخترت را می دهد آزار، خیلی حرفها حرف معجر، گوشواره، پوشیه، خلخال شد از تو پنهان مانده است انگار، خیلی حرفها پوریا هاشمی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
کوهى ز درد بر سر شانه کشيده ام گشتم ولى براى تو يارى نديده ام ذکر قنوت هاى نمازم عوض شد کوفه مياست ذکر سحر تا سپيده ام هر جا که رو زدم به در بسته خورده ام دور تمام شهر به عشقت دويده ام نذر نگاه دو على ات اين دو پسر قربان خاک پاى رقيه حميده ام بازارهاى کوفه غرور مرا شکست من طعم حرف هاى بدش را چشيده ام گفتم به طوعه هر چه که شد پشت در ميا چون داغديده غم يک خميده ام تاثير ضربه هاى لگد روى دنده هاست از مادرت بپرس دگر من بريده ام ديدم يکى سه شعبه مخصوص ميخرد در فکر چشم و سينه و حلقى دريده ام پشت قباله زن خولى سر شماست با گوش خويش قول و قرارى شنيده ام اينان به سر بريدن من قانع نيستند بنگر لباسهاى بريده بريده ام در کوچه هاى شهر تنم ريخته حسين از هر کجا که رد شده ام ضربه ديده ام يک عمر زحمت پدرت را هدر مده دلواپس عقيله قامت رشيده ام گفتا زنى که کهنه شده چادرم چه غم نقشه براى چادر زينب کشيده ام حاجيه خانم است و بزرگ مدينه است چادر شبيه چادر ايشان نديده ام قاسم نعمتی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2