eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.7هزار دنبال‌کننده
39 عکس
47 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم رفقای گرامی: میخواید،مداح بشین!!؟ میخواید،صدای رسا و خوبی داشته باشید،!!؟ میخواید،تو خوندن نفس کم نیارید!؟ ووو...خیلی از مواردی که مربوط است به خوندن عالی..‌. سیگار نکشید‌.‌...قلیون نکشید.. در خوردن احتیاط و پرخوری نکنید.. اگراین کارهارا بهش عمل کنید، نه مریض میشید...نه مشکلی درخوندن پیدا میکنید. البته در کنارهمهٔ اینها تمرین صداسازی،تمرین نفس،در نزد استاد باشد،چه بهتر،امابا خودتون هر روز تمرین کنید...با روشهای صحیح و متناسب تمرین کنید. حنجره را با تمرین مداوم تقویت کنید. و اینکه صدا را از فضای دهان خارج نکنید، صدا بایدازحلق حنجره بیرپن بیاید. عبارات و ابیات کلیدی را حفظ کنیدو با خودتون گاهی تفربحی تحریربزنید. همه اینها باعث تقویت حنجره و صدا میشودو رفته رفته نتیجه اش میشود صدای قابل قبول...عرض کردم هیچ آموزشی به مانند حضوردرکلاس و استاد دیدن اثرندارد...موفق باشید.
حفظیات«۹»و پایانی Eitaa.com/navayehzakerin2 باز هم شعر را چند بار با صدای بلند بخوانید ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ اکنون شما فهرستی از عبارات کلیدی در ذهن دارید که می‌توانید به خوبی از آنها در خلاصه‌ی شعرتان استفاده کنید، بنابراین در حفظ کردن شعر، خیلی جلو افتاده‌اید. باز هم شعر را با صدای بلند برای خودتان بخوانید، اما این بار سعی کنید بدون نگاه کردن به نوشته، بیشتر و بیشتر بین عبارات خاصی که از بر دارید، ارتباط برقرار کنید و پیش بروید. شاید همان بار اول نتوانید شعر را از حفظ بخوانید، اما ناامید نشوید. لحظه‌ای استراحت کنید و پنج دقیقه به مغزتان اجازه دهید تا خودش را مجددا آماده کند. یادتان باشد از عبارات خاص و تصاویری که در ذهن ساخته‌اید و همین‌طور از خلاصه‌ی شعر برای کمک به یادآوری هر سطر از شعر کمک بگیرید.التماس دعاا🙏 Eitaa.com/navayehzakerin2
⚫️ س ⚫️ 3 ❣براحمد و محمود ومحمد صلوات ❣بر شافع ما حسین زهرا صلوات ❣برجمله حسینیان والا صلوات ❣برقلب صبور غم به زینب صلوات ❣بردخت سه ساله حسین،رقیه صلوات (دعای فرج) ◼️ ◼️ ◼️ ◼️ 2 🔶بیایابن الحسن جانم فدایت 🔶تمام زندگیم باشد برایت 🔶بیا یابن الحسن دردم دوا کن 🔶مرا با دیدنت حاجت روا کن 🔶بیا یابن الحسن دورت بگردم 🔶بیا تــا دست خالی بر نگردم ♦️یا صاحب الزمان.. (آقارو دعوت کن به مجلس همه زمزمه کنند) 🔶بیا دردم دوا کن 🔶بیا حاجت روا کن 🔶بیا ای پور حیدر 🔶ببینم روی تو یکبار دیگر 🔶بیا دورت بگردم 🔶بیا تا دست خالی بر نگردم ♦️یاصاحب الزمان.. 💠السلام علیک یا بنت رسول الله 💠السلام علیک یا بنت امیرالمومنین 💠السلام علیک یا بنت الحسین الشهید ⬅️(امروز متوسلیم درِ خانه نازدانه ابی عبدالله باب الحوائج رقیه) یا رقیه3 🔅هردرد بی دوا را درمان کند رقیه 🔅لطف وکرم به عالم احسان کندرقیه 🔅گر دردمندومسکین بردرگهش بیفتد 🔅برخوان رحمت‌خویش‌مهمان کندرقیه 🔅دست‌گره گشایش‌مشکل‌گشای دهراست 🔅هر مشگلی که باشد آسان کند رقیه (محمدرضا رضوی بیگلی) ⬅️آی حسینیا..آی ناله دارا.. ⬅️قنبر غلام امیرالمومنین نقل میکنه.. شبا امیرالمومنین کیسه طعام به دوش میگرفت ،، می‌برد در خانهٔ یتیما،، میگه یه شبی دنبال امیرالمومنین حرکت کردم .. آقا متوجه شد سوال کرد کی هستی؟ گفتم آقا ..جان قنبر غلام شمام.. (آقا فرمود: چی میخوای قنبر؟) گفتم آقا اگه اجازه بدین.. این کیسه ای که می برید من بردارم ..همراه شما باشم.. حضرت فرمود..اگه میخوای همراهم بیا ولی کیسه رو خودم برمیدارم.. ⚜میگه دیدم آقا وارد منزلی شد بچه های یتیم  تو خونه اند.. میگه دیدم آقا با دست خودش به دهان بچه ها غذا میگذاره.. به بچه ها آب داد، سیرابشون کرد.. میگه دیدم امیرالمومنین خم شد دست و پاشو زمین گذاشت بچه ها اومدن پشت علی سوار شدند.. (سواری داد به بچه هابا بچه ها بازی کرد) ❇️(گفتم آقا جان شما امیرالمومنین ید چرا اینکارو میکنید) فرمود ای قنبر..این بچه ها یتیمن بابا ندارن.. میخوام جای خالی باباشونو احساس نکنند.. (میخام بخندند شاد باشن..نبود بابا رو حس نکنند) 💠بگم آقا جان یا امیرالمومنین..چه خوب جواب محبت های شما رو دادند.. آقا جان.. من یه نازدانه سراغ دارم.. من یه بچه یتیم سراغ دارم..تو خرابه شام، دل شب، بهانه بابا گرفت..ناله میزد ..گریه میکرد.. چه غوغایی یپا کرد کنج خرابه.. یا حسین3 ناله میکرد گریه میکرد..بابا بابا میگفت.. همه اهل خرابه به گریه افتادند.. صدای شیون و زاری رسید به گوش یزید لعنه الله علیه.. چه خبره در خرابه؟ گفتن امیر سه ساله حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته.. صدا زد خب باباشو براش ببرید.. امان امان3 قربون دل داغدارت بی بی جان.. سرو تو طبقی گذاشتند ،، یه پارچه ای روی اون کشیدند.. مقابل سه ساله حسین گذاشتند.. صدا زد عمه جان..من که غذا نمی خوام عمه.. ⚜امان از دل زینب 3 آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا.. بگمو نالشو بزنی.. ⚫️وای از اون لحظه ای که سر بابا رو دید.. سر بابارو بغل گرفت... سر بابا رو به سینه چسباند.. شروع کرد به درد دل کردن با بابا.. 🌾آخ ببین عمه امشب قمر آمده 🌾پدر رفته با پا به سر آمده 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین 🌾دلم عمه امشب خبر می دهد 🌾شبم را امید سحر می دهد 🌾دوچشمش نگویم چرا بسته است 🌾پدر از سفر آمده خسته است 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین ⬅️آخ صدا زد بابا..بابا..بابا. ⏺ رخ من نیلی از سیلی ست بابا ⏺ لبان تو چرا نیلی ست بابا ⏺مگر چوب جفا بوسیده بابا ⏺که خون بر روی آن خشکیده بابا ✳️مقاتل نوشتن، فقط سه جمله گفت رقیه س.. همه گریه کردند.. ⚜یا ابتا من ذالذی خضب بدمائک ⚜بابا کی محاسنتو به خون رنگین کرده.. ⚜یا ابتا من ذالذی قطع وریدک ⚜بابا کی رگای گردنتو بریده بابا.. ⚜یا ابتا من ذالذی ایتمنی علی صغر سنی ⚜بابا..کی منو تو کوچیکی یتیمم کرد بابا... ⚫️یه وقت دیدن سه ساله آرام شده.. فکر کردند خواب رفته اومدن سر بردارند آخ دیدن سه ساله حسین جان داده.. () آخ 🔳یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔳یتیمی خاری دوران یتیمی 🔳اگر دست پدر بودی به دستم 🔳چرا کنج خرابه می نشستم هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله باب الحوائجه.. ناله بزن بگو .. .. 🔸بارنج وغمی رقیه س درشام خراب 🔸چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب 🔸ازغصه وغم تا به ابدرفته به خواب 🔸روحش به جنان رفت برایش 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
⚫️ ⚫️ (4) 🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات 🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات 🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام 🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات (دعای فرج) ◽️ ◽️ ◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه ◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه ◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو ◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه ◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت ◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه ⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند.. سه ساله ی حسین باب الحوایجه... ⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا می‌گفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید.. میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم.. دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری (گفت بابامه... چی شده) گفتم جنازه شو پیدا کردن می‌خوان پنج‌شنبه ظهر بیارن .. (میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید) میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟ خانم های داغ دیده منو ببخشین .. اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند .. (گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمی‌تونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون می‌خوام.) قبول کردیم گفتیم حتما سری داره.. میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس.. تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن.. ( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟ اون روز اومدیم خبری نبود رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره.. گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه) گفت تو رو خدا بابامو نبرید.. من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد... بابامو بیارید داخل.. (میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس) ⬆️(اوج) هی ناله میکرد می‌گفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه.. 🏴امان امان دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین.. قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود.. تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن.. (آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن) با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت ▫️عمه بیا گمشده پیدا شده ▫️کنج خرابه شب یلدا شده2 (اوج)آخ.. ▪️مونس شامو سحرم آمد ▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد ▪️کودکان آیید مهمان دارم ▪️با سر بابا گرم دیدارم ▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد ▪️با سر بابا راز دل گویم ▪️باگلاب اشک روی اوشویم ▪️جان من بود و در برم آمد ▪️پدرم آمد پدرم آمد2 ⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان.. صدا زد بابا.. بابا.. بابا... هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب می‌گرفتم می‌گفت بابات سفر رفته .. بابا خوش اومدی بابا .. (بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. ) بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا.. (اوج) آخ بابا .. پاشو بابا... پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا.. بابا عمه مو سیلی زدند بابا.. سکینه رو سیلی زدند بابا.. خیمه هامونو آتش کشیدند بابا.. ➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند باب الحوائجه ها) همینطور با بابا درد دل میکرد.. ⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا... شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا... گفت.. ➖ای ماه کمان ابرویم ➖من با تو سخن میگویم ➖ای روی تو قرص ماهم ➖ای گرمی اشک و آهم ➖امشب سر پر خون تو ➖گردیده زیارت گاهم ➖من از لبت بوسه بگیرم ➖دورت بگردمو بمیرم2 ✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت.. ⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد .. (گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده) اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد.. رقیه یه طرف افتاد.. ◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین .. حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه.. ( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱) وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
دو هدیه ای گل بهرت آوردم با دست خود هر دو را پروردم هر دو تا گر جان ببازند سرفراز سرفرازند مرکبا جای تو ای کاش بر تن این دو بتازند ✨ای برادر تو کعبه ای من مُحرم دردم با لاله هایم دورت می گردم جان زهرا ده اجازه تا روند و غم نبینند مادر خود را میان جمع نامحرم نبینند ✨ای برادر ((شائق)) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
🔹از وقتی به دنیا آمدند، با عشق مادر به حسین شیر خوردند،  با مادر دنبال حسین بودند، تربیت کننده آنها حسینه، گر چه عبد الله ابن جعفر هست، بین راه به امام پیوستند، نامه عبدالله را دادند به دایی عزیزشان، امام حسین تشکر کرد از عبدالله و از خواهر گرامش ، روز عاشورا  با لباس رزم، شمشیر حمایل  ،خدمت دایی سلام کردند، فرمود : بروید مادر را بیاورید، مادر گفت قبولتان نکرد من میدونم چه کار کنم...   گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست باشد محل نده قسم مر تضی که هست وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیر النسا که هست   آیا فقط سعادت زینب اضا فی است بیرون مکن مرا تو از این خانه،جا که هست از درد گریه تکیه مده سر به نیزه ات زینب نمرده شانه ، دارالشفا که هست   قر با نیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر تو، طفل ما که هست   🔸امیری حسین و و نعم  الا میر   گفتی که زن جهاد ندارد برو برو لفظ برو چه داشت برادر بیا که هست خون را بیا به دست دو قر بانیم  بکش تو خون مکش به دست برادر حنا که هست   گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
🔹خیلی امام حسن علیه السلام مظلومه، خیلی آقا غریبه،مظلومانه زندگی کرد، اَشْهَدُ اَنََّکَ عِشْتُ مَظْلوما،خیلی ها مظلومانه به شهادت رسیدند،اما این آقا،نه توی خونه آرامش داشت و نه بیرون خونه، مرد بیرون خونه اذیتش کنند ،میگه میرم توی خونه شریک زندگیم یارمه،می رفت توی خونه اذیتش می کردند، می اُمد توی کوچه و بازار (سادات ببخشند یه جمله بگم زود رد شم)، می اُمد توی کوچه و بازار، می دید قاتلای مادرش زهرا دارن راه می رن،نمی تونست حرف بزنه،می رفت توی مسجد دو رکعت نماز بخونه،می دید بالای منبر دارن به باباش ناسزا می گن،چکار کنه،به کی دلش رو خوش کنه، به یار دلش رو خوش کنه،کدوم یار، یار نزدیکش سجاده از زیر پاش کشید،یار می خوای برو کربلا، پیرمرد جلوی امام ایستاد ، گفت: حسین،اگر هزار تیکه مون کنن ، هر تیکه مون می گه حسین،ببین زهیر چی گفته بُریر چی گفته، ببین سعید بن عبدالله چی گفته، دلش و به چی خوش کنه، یارش قاتلش شد،دل آدم می سوزه ، یکی میشه اُون زن نانجیب،یه زنم می شه رباب،می گن تا آخر عمرش تو آفتاب رفت،هیچ وقت ندیدن رباب تو سایه بره،گفتن داری از بین می ری،دیگه بسه بیا تو سایه،میگه خودم دیدم بدن حسین علیه السلام زیر آفتاب داغ کربلا،ناله بزن حسین…. ▪️ببین به این میگن کریم، داریم روضه امام حسن علیه السلام می خونیم ،اما بی اختیار همه می گن حسین، قربون غربتت برم، خودتم می خوای همه بگن حسین،آی گرفتارا ، مریض دارا، اونایی که گره کور تو کارشون افتاده، حسین چی کشید،اینقدر آقا عاطفیه،اینقدر مهربونه،هر موقع امام حسن علیه السلام رو می دید گریه می کرد،چقدر حسین دل نازکه،آدم دلش می خواد حسین هیچ وقت داغ نبینه،من نمی دونم کربلا  چطور جلو چشمش این همه داغ دید، ▪️می گفت : گریه نکن داداش همه برا تو گریه می کنن، اوج مظلومی امام حسن علیه السلام اینه،بابا ، پنج نفرند ،حدیث کساء رو بخون،اَنّی ما خَلَقتُ سَماءً مَبْنیّه و لا ارْضاً مَدْحیّه وَلا قَمَراً مُنیراً ،  ببین خدا همه زمان و زمین و بخاطر این پنچ تا خلق کرد،الا فی محبه هؤلاء الخمسه ، همتون حفظید.. اون وقت من از شما سئوال میکنم،پیغمبر چه طوری دفن شد،یکی بلند شه بگه،نیمه شب تو خونه خودش،غریبانه، پیغمبر و چه طوری دفن کردند،اون همه مقام،مگه این پیغمبر چند تا فاطمه داشت،مگه این همه نگفت هرکی فاطمه ی منو اذیت کنه، خدارو اذیت کرده، زهرا شو چه جوری دفن کردند،هفت نفر اُمدند،زیر جنازشو گرفتند،شبونه دفن شد،دامادش علی بن ابی طالب علیه السلام،چه جوری دفن شد،نیمه شب،باز لااقل مدینه هفت نفر بودند،کوفه این هفت نفرهم نبودند،دو سر جنازه رو….الله اکبر نمی خوام روضه رو باز کنم،حرف دارم،اما دل این اهلبیت علیهم السلام خوش بود، یه بدن و روز برمی دارند،خوشحال بودند،بدن امام حسن علیه السلام روز تشییع می شه ▪️اما بمیرم،جلوی چشم داداشاش اینقدر این بدن و تیر زدند،امشب می خوای داد بزنی نمی دونم،برای چی،اما داری جوری گریه می کنی ،بوی عاشورا می یاد،یااباعبدالله،خودت یه طرف نشستی،عباس یه طرف نشست،دو تایی تیر از بدن برادر بیرون کشیدید،حسینه،تیر از بدن بیرون کشید،نمی دونم،کاش توی مدینه تموم می شد،یاصاحب الزمان ببخشد آقا،من حیا می کنم بعضی حرفها رو بزنم،به من اجازه بدید،راحت برا جوونها روضه بخونم،اینها می خوان تو روضه حسین جون بدن،اینها قرار گذاشتن عاشورا برات بمیرن،می خوام بگم حسین،مدینه تیر بییرون کشیدی،کاشکی تو مدینه تموم می شد،اما اُمدی کربلا،بازم تیر بیرون کشیدی،یه بار از گلوی علی اصغر تیر بیرون کشیدی،ساکت نباشی، مدیونی اگه داد نزنی،یه بار از چشم عباس تیر کشیدی،اما اینها یه طرف،من کار دارم،نمی دونم اون لحظه ای که، پیراهن عربی تو بالازدی،سینه ات پیدا شد،حرمله باتیر سه شعبه، حسین……. آقاجانم،شنیدم،تیر حرمله مسموم بوده ▪️روایت می گه جرت دمک المیزان، خون مثل ناودان جاری شد. حضرت دستانش را زیر خون می برد و سر و صورتش را با این خون خضاب می کرد،تیر مسمومه،اباعبدالله ضعف کرد،خودشو به زحمت نگه داشت،یه دفعه یه نامردی اُمد،این حسین به زور خودشو نگه داشته،سادات منو ببخشند،با نیزه به پهلوش زد،حسین از رو اسب اُفتاد. ▪️اُفتاد رو زمین یکی با نیزه می زنه،یکی با شمشیر می زنه،ذوالجناح برگشت،زن و بچه اُمدند دنبالش،عبدالله دستش تو دست عمه است،این بچه ده سالشه، دید همه دور عمو جمع شدند،حسین جلوی این همه لشکر رو زمینه،همه اُمدند هنر نمایی می کنند،نیزه دارا،شمشیردارا،تیراندازا، میگه یه دفعه،می خوام اسم نعسشو ببرم همین جا لعنتش کنیم،اون ابن کعب ملعون ،دیدند اُمد جلو،دیدند یه شمشیر به فرق حسین زد،خون فواره زد،عبدالله دیگه طاقت نداشت،دستشو از دست عمه جدا کرد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
❇️ ✴️ ع ❇️ ⭐️به رویِ انور صاحب الزمان مهدی منتَظر صلوات ⭐️به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات ⭐️به یمن مقدم آن منتقم که در عالم ⭐️کند حکومت الله مستقر صلوات 🌸 ✨جهان به راه تو در انتظار مهدی جان ✨ستاده با قد خم اشکبار مهدی جان ✨ز دوری تو دل عالمی ز غم خون است ✨بیا،بیا که تویی غمگسار مهدی جان ✨دل رمیدهٔ ما میل کربلا دارد ✨قسم بحق تو ای شهریار مهدی جان 🌺 🌾( السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمومنین السلام علیک یا مظلوم و ابن المظلوم السلام علیک یا قاسم ابن الحسن و رحمة الله و برکاته) 🌾 3 💥منم قاسم حسن را نور عینم 💥برادر زاده مولا حسینم 💥منم قاسم ز آل مصطفی یم 💥فروغ دیدگان مجتبی یم ⬅️دلارو روونه کنیم کربلا..ان شاالله قسمت و روزیمون بشه ،،به همین. زودی، دسته جمع کربلا عرض ادب کنیم.. بیایید با پای دل از راه دور بریم کربلا.. بریم کنار قبر شهدای کربلا.. .اول یه سلامی به مولامون ابی عبدالله بدیم.. السلام علیک یا اباعبدالله.. یا حسین 3 🥀مجلس و محفل به یاد  قاسم الحسن، شهید 13سالهٔ کربلاست.. امروز برا غریبی و مظلومی قاسم ابن الحسن اشک بریزیم..امروز بریم یتیم نوازی..یتیم نوازا کجا نشستند.. امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن.. آی جوون دارای مجلس.. آی مریض دارا.. آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا.. مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه.. ⏺وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت.. دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین.. صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن.. 10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه.. (حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره) با چه سختی اذن میدان گرفت بماند.. 💠قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد.. لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه.. آخه این پسر امام حسنه.. خون امیرالمومنین تو رگاشه.. 🔆(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد: این نوجوون رو می شناسم باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد.. عمر چه کنیم؟ گفت: مگه نمی بینید زره نداره.. مگه نمی بینید کلاه نداره.. پس چه کار کنیم؟ نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید.. ♻️بگم و ناله بزنی.. بدن قاسمو سنگ باران کردن.. آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن.. حواس قاسم رو پرت کردن.. نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد.. دیدن قاسم روی زمین افتاد.. زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم  بلند شد.. واعماه.. عمو به دادم برس.. عمو به فریادم برس.. ⚜افتادم از پشت فرس ⚜عمو به فریادم برس عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه.. ابی عبدالله دوید سمت میدان.. (چه جور اومد میدان ابی عبدالله)   می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن.. 🌀آخ...تنها بدنی که سر داشت  و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه.. 🍂یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه... 🍁ای یادگار روی قشنگ برادرم 🍁جان کندنت به روی زمین نیست باورم 🍁پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود 🍁پر‌پر مزن مثل کبوتر برابرم 🍁در استخوان خرد جناق تو دیده ام 🍁تصویر درب خانه و مسمار و مادرم 🍁یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور 🍁یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم ◀️(اوج)راوی کربلا میگه.. گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم.. همین که گرد و غبار فروکش کرد  آخ  اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند.. دلم برا قاسم نسوخت.. دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت.. آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد.. (عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم) آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا.. 🔹یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه.. آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب.. (خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند) نشست میان دو بدن.. گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم.. گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم.. 🌾با شاخهٔ گل آیید 🌾از خیمه سرا بیرون 🌾آید به حرم قاسم 🌾با پیکر غرق خون 🌾آه و واویلا ای بنی هاشم 🌾کشته شد قاسم 2 🔲حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو.. ⚡️ ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ ❇️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❇️ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
تا که از چهره ات نقاب افتاد رونق بزم آفتاب افتاد چهره ی مجتبائیت گُل کرد در دل دشت التهاب افتاد دید عباس رزم شاگردش دید صحرا در اضطراب افتاد 🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف  علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟ چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت: تا ابد مجروح زخم کاری ام وای من از این امانت داری ام ▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده، حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند همه از نعره ی تو فهمیدند کار با پور بوتراب افتاد تا حریف نبرد تو نشدند بارش سنگ در شتاب افتاد گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند گوئیا زخم آتشین خوردی یا عمو گفتی و زمین خوردی به سرت سر رسیده ام برخیز شاخه ی یاس چیده ام برخیز سیزده سال انعکاس حسین پسر قد کشیده ام برخیز خاطرات قدیمی یثرب اشک های چکیده ام برخیز تا نفس های آخرت نشود تا کنارت رسیده ام برخیز من جوان مرده ام بمان پیشم خسته ام قد خمیده ام برخیز با تنت در برابرم چه کنم شرمگین از برادرم چه کنم که زده شانه ات به پنجه ی خویش که چنین تاب داده مویت را حیف مشتی زکاکُلت مانده گیسویت دست قاتلت مانده بیشتر مثل مجتبی شده ای ولی افسوس بی صدا شده ای مثل آیینه ای که خورده زمین تکه تکه،جداجدا شده ای قد کشیدی شبیه عباسم هر کجا تیر خورده وا شده ای صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما، گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم. سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید. بلند بگو یا حسین... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅ کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2
💔 🖤 ع ⭐️به آیه آیه قرآن محمدی صلوات ⭐️به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات ⭐️به اهل بیت رسول گرامی اسلام ⭐️به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات (دعای فرج) 💥 💥 💥 ▪️داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت ▪️جز خالق اکبر که زِ دل حسین خبر داشت ▪️تا آن دم آخر که بریدند سرش را ▪️او دیدهٔ حسرت به سوی جسم پسر داشت میسوخت خود از تشنگی و در دم مُردن ▪️از سوز لب خشک پسر دیدهٔ تر داشت ⬅️از امام صادق علیه السلام پرسیدند.. آقا جان اَلَّذَ الذائذ... آقا جان لذت بخش ترین لذتها تو دنیا چیه؟ فرمود اگه فرزند پسری داشته باشی بزرگش کنی جلو چشم پدر و مادر راه بره نگاه به قد و بالای پسر کنی... ( لذت بخش ترین لذت‌های دنیا آینه) پرسیدند آقا جان سخت ترین مصیبت ها چیه؟؟ فرمود اگه همون جوون جلو چشم پدر و مادر از دنیا بره... 💔امان از دل حسین3.. 🖤بمیرم برا دل داغدارت یا ابا عبدالله.... 💔داغ علی اکبر چه کرد با دل حسین... امان امان امان امان... ⬅️نقل می کنند آقایی تو حرم امام حسین ع روضه علی اکبر ع خوند میگه شب خوابیدم،، امام حسینُ ع خواب دیدم.. دیدم همه بدن امام مجروحه... پرسیدم آقا جان... این زخمها چیه به بدنتون.. فرمود نیزه ها و شمشیرهاییه که به من زدند... گفتم آقا آیا مرحمی داره؟؟ فرمود بله.. وقتی شیعیانم بر منه حسین ع گریه می کنند زخم‌های تن من خوب میشه... 🔹(سوز/اوج) میگه یه مرتبه دیدم رو قلب امام حسین ع یه زخم عمیقه... آقا این زخم چیه؟ فرمود از این زخم سوال نکن این زخم هیچ وقت خوب نمیشه... هیچ وقت خوب نمیشه... این زخم داغ پسرم علی اکبره... 💔بمیرم برا دل ابی عبدالله... ⬅️اگه جوون داری جوونتو بیمه علی اکبر امام حسین ع کن... ⬅️مادرایی که جوون دارین... خدا براتون نگه داره .. الهی نبینی داغ جوونتو... هر پدری...هر مادری.. هزار آرزو داره برا جوونش.. هی نگاه قد و بالای جوانش می‌کنه... مادر الهی داغتو نبینم مادر... الهی عصای پیریم باشی مادر... (اما دیدی؟؟) اون مادری که داغ جوون میبینه... هی مُشت به سینه میکوبه... هی میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر... 💔قربون دل داغدارت برم یا اباعبدالله... 💔چه کرد داغ علی اکبر با دل حسین ع... آی آبرومندا...آی حاجت دارا.. ⬅️ روایت میگه هر کدوم از اصحاب که صدای ناله شون بلند می شد... (وقتی از سمت میدان ابی عبدالله را صدا میزدند) آقا سریع می آمد کنار بدنها اما آی جوون دارا... همچنین که صدای ناله علی بلند شد... 💔ابَتا عَلَیكَ مِنّى‏ السَّلامَ روایت میگه ابی عبدالله افتاد رو دو کُنده زانو.. دیگه نتونست قدم از قدم برداره... از وسط خیمه صدا زد،ولدی علی، باباصبر كن اومدم... اوج مصیبت علی اكبر ع میدونی کجاست... امام حسین رحمةالله الواسعه است...اینا خانواده کرمند خانواده رحمتن... ولی امام حسین عتو كربلا یه جا نفرین كرد... (کجا) تا اومد بالا سر علی یه نگاه به لشكر كرد،گفت:عمر سعد، 💔 قَطِعَ الله رَحِمَک چیكار كردی با بچه ام... با میوه ی دلم چیكار كردی... حسین نفرین كرد، 💔قَتَلَ الله قَومً قَتَلوک امان امان... نمی دونم،چه جوری ابی عبدالله اومدکناربدن 🔹(سوز/اوج) آخ اومد کنار بدن علی..... هرچه کرد دلش آرام نگرفت... سر علی رو به دامن گرفت دلش آرام نشد... سر علی رو به سینه چسباند دلش آرام نگرفت.... اگه جون داری بسم الله .... اگر ناله داری بسم الله .... که حاجت داری بسم الله... 📒(بگمو التماس دعا) یه وقت دیدن حسین خم شد 💔وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ صورت به صورت علی گذاشت.... اینجا ابی عبدالله ناله کرد گریه کرد (یکی از جاهایی که امام حسین تو کربلا بلند بلند گریه کرده کنار بدن اربا اربای علی اکبر ع بود) هی صدا میزد... ولدی علی... ولدی علی..ولدی علی... 🍁تا کنارت با دو زانو اومدم... 🍁عزیز لیلا 🍁جلوی چشای بابا... 🍁دستُ پا مزن مسیحا 🍁ارباً اربا زیر تیغا... 🍁نمیدونم چی کشیدی 🍁اولین باره میبینم... 🍁جلوی بابا خوابیدی 🍁مثل بارون اشک میریزم.. 🍁 آبرو دارم عزیزم... 🍁تا که یک بابا نگویی.. 🍁 از کنارت بر نخیزم... 🍁 غرق آه آتشینم... 🍁کنارتنت میشینم... 🍁 تیکه تیکه بدن تو رو... 🍁من روی عبا می چینیم.. هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله به اشک و آه و ناله امام حسین به حق اون لحظه ای که تو کربلا بلند بلند گریه کرد....حاجتتو مد نظر بگیر..صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگوووو یا حسیــــــن...یا حسیـــــن 👇 حذف نشه لطفا👇 💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 کانال_نوای_ذاکرین Eitaa.com/navayehzakerin2