نوحه سنگین یا واحد علی اصغر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.59M
#استقبال محرم
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
حضرت علی اصغر(ع)
کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم
آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم
غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی
خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی
ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم
لایی لایی اصغرم (۴)
داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم
مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم
من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم
جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم
تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم
لایی لایی اصغرم
با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد
توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد
بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد
ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد
بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا
لایی لایی اصغرم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
حالا که هدف، گلوی اصغر شده است
چشمان خود سهشعبه هم، تر شده است
زیر لب خود کمان چنین میگوید:
بیچاره رباب! تازه مادر شده است...
✍ #شهریار_سنجری
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
آن قوم که خواستند پر پر بشوی
بر دست پدر، شهیدِ بی سر بشوی
ای کودک شیرخواره! میترسیدند
از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی
✍ #سعیده_کرمانی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت؛ #دودمه
آخَرین سربازِ بابا، دَر دلِ گَهوارهاَم
من علیِ اصغرم
قاتلِ صَد حَرمله، با این گَلوی پارهاَم
من علیِ اصغرم
✍ #رضا_رسول_زاده
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت؛ #دودمه
آخرین رَزمَندهام، تا قطره خونِ آخرم
من علیِ اصغرم
شیرخواره هستم و از نسلِ شیرِ خیبَرَم
من علیِ اصغرم
✍ #رضا_رسول_زاده
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح
حسینی زاده هستی، شیوهی اعجاز میدانی
بگو با حنجرت قدری به ما اسرار پنهانی
گلویت راه شیری و سه جرعه تیر قادر نیست
که روی کهکشان را خط بی اندازد بهآسانی
تبارت آفتاب است و زلال رود و بارانی
بهاران را نشان دادی در آن عصر زمستانی
کجای این جهان دیدند یک لشکر به یکباره
ز نوزادی بیاموزد چنین رسم مسلمانی؟
علیالظاهر تو نوزادی، ولیکن یک ولیالله
که میبردند نامت را علی جویان به حیرانی
تو روح عدلی و حقاً توانستی به نای حق
ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی
تو و سرنیزهها و باز تکرار جسارتها
ملائک با تو میگریند وقتی روضه میخوانی
دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد
نگاهت نور مهتاب است دریک شام بارانی
شبیه باد سرگردان، میان صحن میچرخم
و میگویم به آنهایی که میآیند مهمانی
«گدای» کربلا بودن شرف دارد به «اربابی»
بیا مسکین در این خانه، که پشت در نمیمانی
بیا که سفرهی احسان در این بیت الکرم پهن است
چه خانی و چه احسانی، چه روزیِ فراوانی
منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی
که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی
پریشانم پریشان هوای کربلای تو
زیارت هست پایان دلانگیز پریشانی
✍ #منصوره_محمدی_مزینانی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
مادر نه طفل تشنه خود را به باب داد
مهتاب را فلک به کف آفتاب داد
چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحْم دید
چشمش به لعل خشک وی از اشک، آب داد
بر طفل و باب او چو جوابی نداد کس
یک تیر، هر دو را، به سه پهلو جواب داد
خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین
آن گُل، نخورد آب و به گلچین گلاب داد
هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم
آبی به گُل نداد، ولی گُل به آب داد
پرپر چو مرغ می زد و تا پر، نشسته تیر
اما به خنده باز تسلاّی باب داد
او خنده کرد و عالم از این خنده گریه کرد
نگرفت آب و آب به چشم سحاب داد
اصغر به لای لای ندارد نیاز و تیر
او را به خواب بُرد و به مَهد تُراب داد
#علی_انسانی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند
باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند
گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود
حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند
مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان
خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند
با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد
کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند
گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد
خنده های آخرش را در کجا پنهان کند..
#مجید_تال
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
میان گریهات لبخند ناب است
چرا باور کنیم از قحط آب است؟...
خدا در بند قنداقه تو را خواست
علی همواره دستش در طناب است...
علی هستی تو آخر، حرمله کیست؟
بزن پلکی که وقت فتح باب است
به عکسِ وقتِ تشییع تنِ تو
چقدر انجام دفنت پر شتاب است
چه بهتر دفن بودی و نگفتند
سه روز این جسم زیر آفتاب است...
#جواد_محمد_زمانی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
دیدنِ دشمن و روی تو ندیدن سخت است
جای انگشتِ پدر تیر مکیدن سخت است
خواب بودی و تو را بوسه زدم امّا زد
ناگهان بی نفَس از خواب پریدن سخت است
جانِ تو سختترین کارِ جهان آسان است
پیشّ یک مادرِ بی شیر رسیدن سخت است
دست بر تیر زنم حنجرِ تُردت ریزد
تیر از حنجرِ خشکیده کشیدن سخت است
رو زدم ، رو زدم و رو زدم و رو ، اما
عوضاش خندهی این قوم شنیدن سخت است
بر رویم خونِ تو پاشید و زمین هم نچکید
در عوض تا حرم از شرم چکیدن سخت است
روی تو سنگِ لحد چیدم و عمداً گفتم :
طفل را از زیر این خاک کشیدن سخت است
لااقل قافله ، ایکاش که آرام رود
پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است
* *
از تکانهای عبا حرمله فهمید چه شد
نفسِ آخر خود را نکشیدن سخت است
این زبان بسته نشد آب بگوید ، نامرد
آب با لب زدنِ خود طلبیدن سخت است
#حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
هِی کتک خورد زنی پشتِ تو و هِی اُفتاد
پشتِ تو مادرِ بی شیر پیاپی اُفتاد
نگران بود نسیمِ خنکی هم نوَزد
باد هروقت گذر کرد سر از پی اُفتاد
گرچه بستند سرت را به نخِ قنداقهات
باز تا نیزه تکان خورد سر از نِی اُفتاد
سر در آغوشِ رُباب و دو سه ساعت بعدش
نیزهدارِ تو به او گفت : سرش کی اُفتاد؟!
#حسن_لطفی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
چه کربلایی که گشته محشر_1_1.mp3
1.83M
سبک شماره ۱ محرم ۱۴۰۲
از حسین رئوفی
شب هفتم نوحه علی اصغر علیه السلام
چه کربلایی ، که گشته محشر
ز گریه ی حسین و از خنده اصغر
وای علی وای علی ۲
شش ماهه ی من ، بزن پر و بال
پس از تو خواهد رفت بابا هم به گودال
وای شود مادر تو
همسفر این سر تو
وای علی وای علی ۲
خدا هم از این ، ستم بر آشفت
که جبرئیل بر حسین تسلیت گفت
تمام اهل آسمان
برای تو ، سینه زنان
وای علی وای علی ۲
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ششماههی حسین لبش التهاب خورد
آنجا که اسب شمر، لب نهر آب خورد
آورد طفل را وسط دشت و آب خواست
گوشش ولی به هلهله جای جواب خورد
شاه احتجاج کرد ولی در جواب شاه
تیری به حنجر پسرش با شتاب خورد
آنقدر تیز بود که یکجا ز جا پرید
مثل تلنگری که به روی حباب خورد
از نهر آب رفت و به نحر علی نشست
هی تیر تاب خورد و علی پیچ و تاب خورد
یک بار خون اصغر و یک بار قتلگاه
پس صورت حسین دو دفعه خضاب خورد
آورد طفل را ببرد سمت دار حرب
یک دفعه چشمهاش به چشم رباب خورد
✍ #وحید_عظیم_پور
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
تو که لبتشنه بودی، چارهای را دست و پا کردند
برایت عاقبت زیرِ گلویت چشمه وا کردند
تنت را موقعِ بیرون کشیدن از درونِ خاک
به زورِ ضربههایِ محکمِ سرنیزه تا کردند
فقط یک نیزه خالی بود و نیزهدار سر میخواست
که اینها با سرِ تو حاجت او را رَوا کردند
غریبی میکنی بالایِ آن نیزه نمیمانی
سرت را چند باری رویِ نیزه جابهجا کردند
نخِ قنداق، یا معجر، نمیدانم چه بود اما
سرت تا بند شد بر نیزه، جشنی را به پا کردند
سرت بر رویِ نیزه، رو به رویِ مادرت اما
تنت را مثلِ بابا در بیابانها رها کردند
✍ #مهدی_قربانی
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
خیمهها را عجیبتر میکرد
گریههایِ عجیبِ آن نوزاد
پیشِ گهوارهاش زمین میخورد
مادرِ بی شکیبِ آن نوزاد
همه مشغولِ کودکش بودند
خبر از سمتِ علقمه آمد
که عمو رویِ خاک افتاده
وَ پدر دست، بر کمر میزد
نا امیدانه مادرِ اصغر...
رو به زینب، چکار باید کرد؟
دارد از دست میرود طفلم
سوخت از تب، چکار باید کرد؟
اینچنین صحنه را تصور کن
این همه درد را کجا دیدی؟
تا به حالا تمامِ عمر آیا
سُرفهی خشکِ طفل را دیدی؟
پدرش آمد و عبایی خواست
طفل را در عبایِ خود پیچید
نرم و آهسته گام بر میداشت
لبِ او را چقدر میبوسید
تا عبا را کنار زد بابا
دید طفلش دوباره تب میکرد
پسرِ مظهرِ مناعتِ طبع
آب از دشمنش طلب میکرد
اشکِ بابا فقط تمسخر داشت
به علی رحم شد؟ بگو اصلاً
حرمله آمد و نشانه گرفت
یک سه شعبه رسید تا گردن
گره افتاده بود در کارش
پدری مانده بود شرمنده
این طرف گریهی حرم بود و
آن طرف یک سپاه در خنده
وَ گذشت و گذشت و گذشت
روزگاری به مادرش طی شد
اصغرش را ندید تا وقتی
که سرِ او سوارِ بر نِی شد
گفت حالا به رویِ این نیزه
لااقل قد کشیدهای، مادر
از کبودیِ پلکِ تو پیداست
چِقَدَر زجر دیدهای مادر
✍ #مهدی_قربانی
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
شب هفتم محرم/ حضرت علی اصغر(ع)😔
تا طفلی می گه آب گریهم میگیره
من از اسم رباب گریهم میگیره
همیشه وقتی «بابا آب داد»و
میخونم تو کتاب گریهم میگیره
تا میبینم که بانویی به بچهش
میگه: مادر بخواب! گریهم میگیره
اگه مردی جلو روی عیالش
بمونه بیجواب گریهم میگیره
حساب تا میکنم آبی که نوزاد
مینوشه، بی حساب گریهم میگیره
گلوی طفل شش ماهه چقدره؟
میپرسم، از جواب گریهم میگیره
همین که مادرم دنبال چیزی
میگرده با شتاب گریهم میگیره
اگه دیدم زنی رد میشه ظهری
به زیر آفتاب گریهم میگیره
جنوب وقتی میبینم خانوما رو
با روبند و نقاب گریهم میگیره
نشون مستیه تو شعر اما
تا مینویسم شراب گریهم میگیره
به سقاخونه حساسه دل من
تو صحن انقلاب گریهم میگیره
تا طفلی گم شده باباشو میخواد
اونم با اضطراب ... از حالمیرم?
شاعر:قاسم صرافان
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#زبان_حال_حضرت_رباب_س
#محاوره
نای بستنِ چشاتو نداری
با چشای باز داری خواب میبینی
من دارم توو گریههام غرق میشم
تو میخندی اشکامو آب میبینی
یادته قصهشونو گفته بودم
اون شبی که ما بودیم و جبرئیل
حالا اینجا زیر گنبد کبود
من مثِ هاجرم و تو اسماعیل
همیشه قصهی اونا روضه بود
من میفهمیدم که هاجر چی کشید
ولی آخرش لبای تشنهشون
به بهشتِ خنکِ چشمه رسید
یعنی قصهی ما هم اونطوریه؟!
یعنی آخرش تو هم آب میخوری؟!
یعنی میشه ببینم مثل قدیم
داری رو دست بابا تاب میخوری؟!
بیا آرزوهامو بازی کنیم
یه کم از تشنگیمون فرار کنیم
به عموت بگیم بیاد کمک کنه
مشکا رو رو ناقهمون سوار کنیم
مثلا توو اولین تولدت
داری بیشتر شبیه بابا میشی
آخ که اون لحظه برات غش میکنم
دست بابا رو میگیری پا میشی
مثلا یه سال گذشته از عطش
یه نگاه به من و بابا میکنی
که داریم بهت میگیم بگو علی
یاعلی میگی زبون وا میکنی
عزیزم من چشام آب نمیخوره
به تو یک قطره سرابم برسه
میدونم که آخرش تشنه میری
اگه حتی به تو آبم برسه
؛؛؛
یه صدای مهربون میگه رباب!
عمه اومده منو بیدار کنه
میگه بچهتو بده دست باباش
نمیدونم که میخواد چیکار کنه
وای میخواد بچهمو میدون ببره
نه میخواد رو بزنه برای آب
رو نزن تشنه بمیره بهتره
رو نزن حسین! میمیره رباب
شاعر: #رضا_قاسمی
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#متن_روضه_شب_هفتم_محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به این غبار، نگاهی که آفتاب شود
بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذابّ شود
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
کُلُّهُم نورٌ واحِدٌ ، چه امیرالمؤمنین رو یاد کنیم چه امام زمان رو
به این غبار، نگاهی که آفتاب شود
بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذابّ شود
دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید
کدام جمعه، جمالِ تو ماهتاب شود؟
برای آمدنت، شب به شب دعا کردم
اما آقا جان دعای من کافی نیست، قربونت برم
اشاره کن به دعایم که مستجاب شود
زمان به خاطرِ ما دیر دیر می گذرد
برایِ خاطرِ تو کاش پُر شتاب شود
امیر گریه، مرا هم صحابهی خود کن
که آسمانِ نگاهم پر از سحاب شود
من آمدم که سلامِ مرا جواب دهی
سلام می کنم و وای اگر جواب شود
اگر اجازه دهی روضه خوان شوم امشب
که قلبِ سوخته ات بیشتر کباب شود
برایِ کودکِ خود آب خواست امّا حیف
همین دلیل بر این شد، حسین(ع) آب شود
بگویم از شررِ خنده های حرمله ای
که پاسخ ِ شرر گریه ی رباب شود
و شیر خواره پس از این ز نیزه خواهد دید
که دستِ مادر ِاو بسته در طناب شود
🔹شب علی اصغر ِ، باب الحوائج ِ، بزرگ های دین ما، مراجع دین ما، مراجع عظام، مخصوصاً مثل همچین شبی حاجاتشون رو در خونه ی خدا می بردند
🔸مرحوم آیت الله حق شناس میگن هر موقع گره به کارش می اُفتاد، می گفتند: چه روضه ای بخونیم؟ می گفت: روضه ی شیر خواره ی حسین. هرکی گره به کارش داره بسم الله. امشب قراره پا روضه های رباب بشینیم،بسوزیم، ناله بزنیم.
خونابِ غم به سینه ی مادر نمی رسید
این تیرِ غیظ کرده اگر سر نمی رسید
کدوم تیر؟
دستِ کمی ز نیزه ی ابنِ اَنَس نداشت
بَد می بُرید، کاش که تا پَر نمی رسید
یک قطره هم ز مهریه ی مادرِ حسین
یعنی به کامِ تشنه ی اصغر نمی رسید؟(شاعر: محمدبیابانی)
▪️اوج روضه رو می خوام برات بخونم: وقتی بچه رو روی دست گرفت، از هر طرف بچه رو بلند می کرد، سر رو شونه می اُفتاد، دیگه جون در بدن نمونده، اوج روضه، غیرتی ها، ارباب شما، مولای شما، کسی که همه ی عالم تو این دنیا، هرکسی تو این دنیا و اون دنیا هرکسی کاری داشته باشه، باید منّت این آقا رو بکشه... رو به دشمن ایستاد، صدا زد: منّوا عَلَینا بر ما منّت بذارید.
لالایی، لالایی
▪️ارباب ما بچه رو روی دست گرفت، منّوا عَلَینا بر ما منت بذارید، خودتون علی رو بگیرید سیراب کنید
وضع لشکر به هم ریخت، یه عده از سپاه ابن سعد، پیر مردها، گفتند: حسین راست میگه، آخه ما که با شیر خواره جنگ نداریم، دید الان تفرقه تو سپاهش می اُفته
▪️یه نگاه به حرمله کرد، چرا جوابش رو نمیدی؟ گفت: امیر بابا رو بزنم یا بچه رو؟
گفت: حالا وقت داری برا اینکه بابا رو بزنی، بذار این بابا در فراق بچه اش بسوزه، اگه بچه رو بزنی بابا هم میمیره. کاری کردند ابی عبدالله یه چند لحظه دیگه نمی دونست چیکار کنه...
▪️ فقط بچه رو زیر عبا گرفت، هی یه قدم می آد سمت میدان، دوباره برمیگرده سمت خیمه ها. حسین...
خیلی نداشت فاصله تا خیمه ها پدر
می رفت هر چه باز به آخر نمی رسید
کاری نداشت غیرِ خجالت کشیدنش
زیرِ عبا سرش که به پیکر نمی رسید
می مُرد در تحیُّرِ این داغِ دلخراش
زینب اگر به دادِ برادر نمی رسید
اول خواهر از خیمه دوید بیرون، چیزی نشده عزیز دلم، فدا سرت حسین جان، بچه های من فدا سرت، علی اکبر فدا سرت، علی اصغر هم فدا سرت، خودش بی تابی می کرد، تا صدای هل من ناصر تو رو شنید، خودش رو از گهواره بیرون انداخت.
جز خنده هایِ سرخِ لب و چشمِ نیمه باز
تسکین بر آتشِ دلِ خواهر نمی رسید
نبضِ پدر شماری معکوس می گرفت
نه، این گلو به بستنِ معجر نمی رسید
تیرِ سه شعبه جایِ همه سهم برده بود
چیزی به چشمِ حسرتِ لشکر نمی رسید
حالا یه موقعی خانم رباب داره این بیت رو میگه، داره گلایه میکنه: دیدن یه گوشه ای بغض کرده رباب..
حقّی نداشت پشتِ حرم جستجو کند
ای کاش دستِ نیزه به اصغر نمی رسید
بچه ام رو در آوردی از خاک.. 😭
راحت به یک اشاره جدا می شد از بدن
این کار پس به منّتِ خنجر نمی رسید
گذشت تا موقعی که یه بار دیگه مادر با بچه روبرو شد، تا حالا کنار گهواره می نشست، تکون میداد با علی اصغر، حالا رو ناقه ی عریان نشسته سر علی اصغر بالای نیزه، صدا زد:
قندِ عسل به خنده لبت باز کرده ای
در رقصِ باد دلبری آغاز کرده ای
با جبرئیلِ نیزه به معراج رفته ای
کوچکترین پیمبرم اعجاز کرده ای
این روزها برای خودت اکبری شدی
مادر مرا چقدر سرافراز کرده ای
آغوشِ من برایِ تو بهتر ز نیزه نیست؟
بالا نشسته ای و به من ناز کرده ای
آرامش تو بُغضِ مرا سرخ می کند
سوز دلم به ناخن غم ساز کرده ای
بر دستِ بینِ سلسله ام غصه خورده ای
همدردیت هر آینه ابراز کرده ای
در بُهت برده ای همگان را که با سه پر
در آسمانِ قافله پرواز کرده ای
(شاعر:علیرضا شریف)
ادامه روضه 👇👇
داره ابی عبدالله میاد سمت خیمه ها، یه وقت دیدن دختر حسین دوید تو خیمه..
بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شیرخوراه قربونی شده
عباشو طوری رو اصغر کشیده
گمونم خیلی خجالت کشیده
▪️مختارنامه سنگ دل ترین دشمن رو بیرون کشید، گفت:بگو ببینم جایی شد دل تو هم به حال حسین بسوزه؟
گفت: اول بذار برات بگم امیر، من جزء کسانی بودم که هر جا حسین از پا نشست، هم دست زدم هم هلهله کردم، اما یه جا شد دل من هم به حالش سوخت، دیدم بچه رو زیر عبا پنهان کرده، سمت خیمه ها نمیاد
▪️نگاه کردم دیدم دم خیمه یه خانمی ایستاده، فهمیدم مادر این بچه است، حسین روش نمیشه سمت خیمه بره. گفت: بگو ببینم نانجیب، خلاصه آقای ما چیکار کرد؟
گفت:امیر دیدم اومد پشت خیمه ها رو خاک نشست، بچه رو روی خاک گذاشت، با سر شمشیر یه قبری رو کند، می خواست بی سر و صدا بچه رو دفن کنه، یه وقت خانم ها از خیمه بیرون اومدند
حسین.....
صدا ناله ات گره بخوره به ناله ی رباب امشب...
حسین... اشک هاتو روی دست بگیر، دستت رو بالا ببر،
بدم المظلوم اللهم عجل لولیک الفرج🙏
4_6019540194561099751.mp3
2.63M
لالالالا آید از خیمه
#زنجیرزنی
#واحد
لالا لالا اید از خیمه
لالا لالا غنچه در آغوش
لالا لالا تشنه و بی تاب
لالالالا خسته و خاموش ۴
لالالا از عطش درکام
لالالا لب میگردونه
لالالالا ای گل مادر
لالالالا لاله ی پر پر ۳
علی اصغر ای گل نازم ۳
دشتی:
الا ای همرهان اهسته رانید
وای به خواب ناز رفته
شیر خواره شیرخواره
برای اینکه راحت تر بخوابد
زشام آورده اند یک گاهواره
ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل
بیابان است و آوای ربابش
علی اصغر به صحرا برده خوابش
مه روی سکینه گشته نیلی
اخی کنار نعش بابا خورده سیلی
علی اصغر ای گل نازم ۲
لالالالالا تشنه ی آبی
لالالالا آخرین سرباز
لالالالا طفل بی شیرم
لالالالا بی تو میمرم ۳
لالالالا غنچه ی یاسم
لالالالا عشق و احسام
لالا لالا ماه گل پوشم
لالا لالا بر سر دوشم ۳
علی اصغر ای گل نازم ۳
لالا لالا سینه صد پاره
لالا لالا خالی گهواره
لالا لالا طفل دلبندم
لالالالا قبر تو کندم ۳
لالالالا آید از خیمه
لالالالا غنچه در آغوش
لالا لالا تشنه و بی تاب
لالالالا خسته و خاموش ۳
علی اصغر ای گل نازم ۳
نوحه سنگین یا واحد علی اصغر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.59M
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #واحد
▪️نوحه شب هفتم محرم
کودک جانباز من، شیرین زبانم اصغرم
آخرین سرباز من، ای نور دیده ی تَرَم
غنچه ی خندان من، چرا اینقَدَر بی تابی
خوابیدی یا بی حالی، مگر که تشنه ی آبی
ای گل نیلوفرم، علی اصغر پسرم
لایی لایی اصغرم (۴)
داغ مرگ تو علی، آتش زده بر جگرم مادرِ غم دیده ات، با ناله گوید پسرم
من جواب مادرت، رو چی بدم ای اصغرم
جسم غرق به خونت، چطور سوی خیمه بَرَم
تویی گل پرپرم، تویی علی اصغرم
لایی لایی اصغرم...
با تیر سه شعبه ای، سَرِ شش ماهه جدا شد
توی میدون بَلا، اصغر تقدیم خدا شد
بر سر شونه ی من، هدف تیر بلا شد
ای خُدا تو شاهد باش، شهید کرببلا شد
بر سرِ دست بابا، می زنی تو دست و پا
لایی لایی اصغرم...
✍مرتضی شاهمندی
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
حضرت علی اصغر ع-AudioConverter.mp3
905.4K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
🎙سبک: دوباره مرغ روحم
مادر تو علی جان،در خیمه بی قرار است
از بهر دیدن تو،مادر در انتظار است
لای لای علی اصغر۲
دشمن بی مروت،نشسته رو به رویت
تیرش نشانه رفته،بر حنجر و گلویت
لای لای علی اصغر۲
بابا به روی دستم،یک لحظه خنده کردی
با خنده ات پدر را،کشتی و زنده کردی
لای لای علی اصغر۲
حرمله با سه شعبه،بریده حنجر تو
شرمنده ام علی جان،از روی مادر تو
لای لای علی اصغر۲
ای نور چشم بابا،شرمنده ی تو هستم
جان داده ای علی جان،با تیر روی دستم
لای لای علی اصغر۲
ای طفل شیرخواره،تشنگی گشته چاره
به دست دشمن دون،شد حنجر تو پاره
لای لای علی اصغر۲
غم در درون سینه،داغ تو کرده افزون
دیدم به روی دستم،قنداقه ی پر از خون
لای لای علی اصغر۲
رنگ از رخم پریده،قامت من خمیده
از داغ تو علی جان،ریزم سرشک دیده
لای لای علی اصغر۲
فدای گریه هایت،ای کودک صغیرم
خم گشته قامت من،داغ تو کرده پیرم
لای لای علی اصغر۲
از حنجر بریده،بابا بده جوابم
ای تشنه لب شهیدم،شرمنده از ربابم
لای لای علی اصغر۲
قنداقه ی پر از خون،برده توان و تابم
هر لحظه ای به یاد،سوز دل ربابم
لای لای علی اصغر۲
شش ماهه شیرخواره،حاجی کربلایی
در راه دین و قرآن،گشتی علی فدایی
لای لای علی اصغر۲
✍حاج رضا یعقوبیان
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◼️ جَست از جا و گُسست آن نخ قنداقه خود
تا نبیند پدرش بی سر و سامان مانده...
نقل کردهاند:
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام بر مرکب سوار شد و به نزد آن سپاه گمراه آمد و فریاد زد:
هَل مِنْ مُعینٍ یُعینُنی؟ هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی؟
در این حال، آن کودک شیرخوار از شدت تشنگی در گهواره از هوش رفته بود؛ اما همین که صدای روح افزای پدرش به گوش این طفل معصوم رسید، مضطرب و متزلزل شد.
فَقَطَعَ الْقُماطَ و اَلقَیٰ نَفسَه عَلَیٰ الْأرضِ و بَکیٰ و ضَجَّ
▪️و بند قنداقه خود را پاره کرد و خود را از روی گهواره به زمین انداخت و شروع کرد بلند بلند فریاد کشیدن و گریه کردن.
زنان اهل حرم از گریه آن طفل معصوم بلند بلند گریه کردندو ناگاه خروش عظیم و غلغله بزرگی از خیمه به گوش امام علیه السلام رسید و حضرت به سوی خیمه ها برگشت و حال حضرت متغیر شد و فرمود:
طفل مرا بیاورید که ذوق شهادت او را پرواز داده است.
📚بحرالمصائب ج۴ص٣۴٣
📚اسرار الشهاده ج٢ص١٣٠۵
📚امواج البکاء ص٢۶٧
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◼️ بی حال و بی رمق، به روی دامن رباب...
در نقلی آمده است که:
وقتی حضرت ام کلثوم داخل خیمه رباب شد تا قنداقه علی اصغر علیه السلام را برای پدرش بیاورد،
فَرَاَتْ یَعتَفِرُ فِی حِجرِ اُمِّه و تُعالِجُ سَکَراتِ الْمَوتِ
▪️دید که آن ششماهه در دامن مادر خود،بی رمق دست و پا می زند و سکرات موت او را در بر داشته است.
آن حضرت، قنداقه او را برداشت و به نزد سید الشهدا آورد و عرض کرد:
یا اَخی! اَدْرِکْ اِبنَکَ الصَّغیرَ قَد مَاتَ مِنَ الْعَطَشِ
▪️ای برادر من! این طفل کوچکت را بگیر که از تشنگی نزدیک است به هلاکت برسد.
یا اَخِی! مُنْذُ ثَلاثَةِ اَیَّامٍ هُوَ فی عَطَشٍ و مَا شَرِبَ الْمَاءَ
▪️ای برادر! سه روز است این طفل تشنه است و قطره آبی هم نچشیده است.
حضرت فرمود :
قنداقه اش را بده شاید بتوانم آبی برای به دست آورم.
📚بحرالمصائب ج۴ص٣۴١
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◼️ ببینید ببینید، گُلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان، سر جنگ ندارد...
⚡️ شرح مصیبتِ آبطلبیدن سیدالشهداء علیهالسلام برای ششماهه...
... پس امام حسین علیه السلام طفل را به روی دست گرفت و رو به طرف لشگر کرد فرمود:
يا قَومُ! قَدْ قُتِلْتُم أخي و أولادي و أنصاري و ما بَقِيَ غَيرُ هٰذَا الطِّفْلِ، و هو يَتَلَظَّىٰ عَطَشَاً مِنْ غَيرِ ذَنْبٍ أتاهُ إلَيْكُم
▪️ای لشگریان! شما برادرم، فرزندانم و یارانم را کشته اید و غیر از این طفل کسی دیگر باقی نمانده. و او دارد از عطش بدون هیچ جرم و گناهی دست و پا می زند.
فَاسْقُوهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ. يَا قَومُ! إنْ لَم تَرحَمونِي فَارْحَموا هٰذَا الطِّفْلَ، لَقَد جَفَّ اللَّبَنُ فِي ثَدْيِ اُمِّهِ.
▪️ پس جرعه ای آب به او بنوشانید.
ای لشگریان! اگر بر من رحم نمی کنید بر این طفل رحم کنید چرا که شیر در سینه مادرش دیگر خشک شده است.
فَبَيْنَما هو يُخاطِبُهُم، إذ أتاهُ سَهْمٌ لَهُ ثَلاثَةُ شُعَبٍ مَسمُومٌ مِنْ ظالِمٍ غَشومٍ و هو حَرمَلَةُ بنُ كاهِلِ الْأسَدِيِّ فَذُبِحَ الطِّفْلُ مِنَ الْاُذُنِ إلىٰ الْاُذُنِ و مِنَ الْوَریدِ اِلیٰ الْوَریدِ.
▪️هنوز کلام إمام علیهالسلام تمام نشده بود که حرمله ستمکار، تیر سه شعبه مسمومی را به سمت آن طفل پرتاب کرد که گوش تا گوش آن طفل را برید.
فَجَعَلَ الْحُسينُ عَلَيهِ السَّلامُ يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يَرمِي بِه إلىٰ السَّماءِ و يَقولُ:
▪️پس امام حسین علیه السلام با کف دستش خون ها را از زیر گلوی طفل گرفت و به آسمان پرتاب کرد و فرمود :
اللَّهمّ إنِّي أُشْهِدُكَ عَلىٰ هٰؤلاءِ الْقَومِ، فَإنَّهُم نَذَرُوا أنْ لا يَترُكوا أحَداً مِنْ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ
▪️خدايا شاهد باش که این لشگر، نذر کرده اند که احدی از ذریّه رسولت را باقی نگذارند.
📚مقتل ابو مخنف ص٨۴
📚معالي السّبطين ج١ص۴٢۴
📚وسیلة آلدرین ص٢٨۴
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
◼️ امام حسین علیهالسلام، در پشت خیمهها، برای علی اصغرش قبری حفر نمود...
سیدالشهدا علیه السلام، بدن مطهر علی اصغر علیه السلام پشت خیمه ها را آورد.
ثُمَّ نَزَلَ الْحُسينُ عَن فَرَسِهِ، و حَفَرَ لِلصَّبِيِّ بِجَفنِ سَيفِهِ، و زَمَّلَهُ بِدَمِهِ، و صَلّىٰ عَلَيْهِ
▪️ سپس امام حسین علیه السلام از اسب پیاده شد و با شمشیرش قبری برای علی اصغرش حفر کرد و بدن او را با خون گویش، خون آلود کرد و بر او نماز خواند.
📚مقتل الحسين الخوارزمي،ج ۲ ص۳۲
📚العبرات،ج ۲ ص۸۶
حضرت علی اصغر ع-AudioConverter5.mp3
722.8K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #سنگین #تک_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
🎙سبک: خیمه ها میسوزد و...
غنچه ی گلزار دینم فاطمه را نور عین
مادرم باشد رباب و باب مظلومم حسین
من علی اصغرم۲
روز عاشورا به دشت کربلا عطشان شدم
بر غریبی گل زهرا حسین گریان شدم
من علی اصغرم۲
روز عاشورا بدیدم من حسین تنها شده
بین میدان رو به رو با لشکر اعدا شده
من علی اصغرم۲
روی دست مادرم بشنیده ام هل من معین
بعد اکبر دیده ام او گشته بی یار و معین
من علی اصغرم۲
بر روی دست پدر رفتم سوی میدان عشق
رو به روی دشمنان من داده ام جولان عشق
من علی اصغرم۲
گشته ام ای وای من با دشمن او رو به رو
ناگهان زد حرمله با تیر کینه بر گلو
من علی اصغرم۲
بر روی دست پدر افتاده ام دیگر ز پا
ذکر بابایم شده وا غربتا واویلتا
من علی اصغرم۲
با سه شعبه تیر کینه پاره گشته حنجرم
در کنار خیمه ی غم خونجگر شد مادرم
من علی اصغرم٢
✍حاج رضا یعقوبیان