eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
39 عکس
25 ویدیو
98 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 1221.mp3
7.18M
|⇦•ماندمو تا ابد... و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد میرباقری ▪️▪️▪️ لحظه ای تب امانم نمیداد بی تو آن خیمه زندان من بود کاش میشد که من هم بیایم در سپاهت علمدار باشم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•به لب آه وبه دل.... وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاح مهدی سماواتی ▪️▪️▪️ "السلام علیک یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله" *بمیرم! تا غریب به چهل سال بعد از واقعه‌ی کربلا کارش همه گریه و ناله بود.هر جایی براش کربلا بود و هر روزش عاشورا..به هر بهانه‌ای گریه می‌کرد ناله می‌زد اشک می‌ریخت..* به لب آه و به دل‌ خون و به لب، اشک بَصَر دارم شدم چون شمعِ سوزان، آبو آتش بر جگر دارم *پرسیدن آقا به شما کجا خیلی سخت گذشت؟سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" بمیرم برا دلت مگه چه کردن؟؟* دلم خون شد نخندید ای زنان شام بر اشکم که هم داغ برادر دیده هم داغ پدر دارم کند اختر فشانی آسمان دیده‌ام دانم که بر بالای نیزه، هجده قرصِ قمر دارم «حسین..» عدو دست مرا بست و اسیرم برد در کوفه نشد تا نعش بابم را ز روی خاک بردارم «حسین..» تمام عمر هرجا آب بینم اشک می‌ریزم من از لب‌های خشک یوسف زهرا خبر دارم *غذا می‌آوردن میل کنه تا چشمش میفتاد گریه می‌کرد..صدا می‌زد.."قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَائِعاً" آب میاوردن بنوشه تا می‌دید گریه می‌کرد روضه می‌خواند..صدا می‌زد.. "قُتِلَ ابن رسول‌الله عَطشانا.."حسینو با لبِ تشنه کشتن..* «حسین..» از آن‌ روزی که ثارالله را کشتند لب تشنه به یاد کام خشکش لحظه‌لحظه چشمِ تر دارم *امان از اون لحظه‌ای که می‌دید گوسفندی رو می‌خوان ذبح کنن..جلو‌ می رفت با گریه سوال می‌کرد آیا آبش دادین یا نه؟می‌گفتن: بله آقا! ناله‌ اش بیشتر می‌شد می‌فرمود: کربلا پدر منو با لبِ تشنه کشتن..* «حسین‌..» از آن روزی که ثارالله را کشتند تشنه به یاد کام خشکش چشمِ تر دارم مسافر، کس چو من نَبود که همراه سر بابا چهل منزل به روی ناقه‌ی عریان، سفر دارم از آن روزی که بالا رفت دود از آشیانِ ما دلی از خیمه‌های سوخته، سوزنده‌تر دارم «حسین..» "صلی الله علیک یا اباعبدلله..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 1637.mp3
9.34M
|⇦•به لب آه و به دل خون... و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی ▪️▪️▪️ از آن روزی که ثارالله را کشتند تشنه به یاد کام خشکش چشمِ تر دارم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
462.5K
📝گروه ادبی یاقوت سرخ غم غربت بی‌حسابه، دلم از غصه کبابه دوری از تو برام عذابه حسین وقتی از حرمت دورم، انگاری که دم گورم می‌بینی‌که حالم خرابه حسین می‌بینی، ناله زدن شده کارم خاطره‌هایی‌که دارم، مونده روی سینه‌م حالا که، بار فراقِ رو شونه‌م کاری بکن که بتونم، باز حرمُ ببینم ماهی بدون آب، از غصه می‌میره من بی‌حرم دلم، آروم نمی‌گیره ۲ ((" حسین، حسین؛ کَیفَ أَصبِرُ عَلی فِراقِک؟ " ۳)) هرکسی‌رو دیدم میگه، یه‌کاری کن آقا دیگه که دلم واسه‌ی حرم نگیره غرق ناله و غم هستم، انگاری تو حرم هستم خدا روضه‌هاتو ازم نگیره تو روضه، حس زیارتُ دارم حس‌می‌کنم که می‌ذارم، سر روی شیش‌گوشه همین‌که، هرکجا یاد تو بودم یعنی تو عمق وجودم، عشق تو می‌جوشه دنیای بی‌حرم، مرگه برام حسین من یه حرم فقط، از تو می‌خوام حسین ۲ ((" حسین، حسین؛ کَیفَ أَصبِرُ عَلی فِراقِک؟ " ۳)) حالا که راهی ندارم، به صبوری رو میارم داره بغض‌غم ازصدام می‌باره گرچه در ظاهر می‌خندم، دخیل گریه می‌بندم به ضریح امام رضا دوباره... اگرچه، بسته شده همه درها اما امید دل ما، مرقد سلطانه اگرچه، فاصله راه‌هارو بسته جای دلی که شکسته، مشهد سلطانه آقا نذار ازت، راه ما کج بشه کاشکی که اشکامون، نذر فرج بشه ۲ " ((حسین، حسین؛ کَیفَ أَصبِرُ عَلی فِراقِک؟ 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رحلت پیامبر اسلام(,ص) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم السلام علیک یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ. 🔶نبی در بستر و زهرا كنارش 🔶عزیز قلب او شد بی قرارش 🔶بگوید دخترم كمتر نوا كن 🔶برای رفتن بابا دعا كن ⬅️لحظات آخر عمر پیامبر حضرت گاهی به هوش می اید و گاهی از هوش میرود. همه نگران مضطرب دارن حال حضرت را پیگیری می کنند. آقا رسول اللّه صلی الله علیه و آله صدا زد: همه از اتاق و حجره بیرون برند، به ام سلمه فرمود: دم دراتاق بایست، نگذار کسی وارد اتاق بشه. صدا زد: یاعلی نزدیک من بیا، می خوام با تو خدا حافظی کنم، آخه وقت وداع شده، بعد دست میوه دلش، نور دیده اش زهرا علیها السلام را گرفت به سینه اش چسباند، دست برادرش علی علیه السلام را گرفت، همینطور توی صورت علی و زهرا علیهما السلام نگاه می کرد و قطرات اشک از چشمهای مبارکش می ریخت، می خواست حرف بزنه، بعض راه گلویش را میگرفت و نمی توانست صحبت کند. صدای گریه اهلبیت بلند شد. علی علیه السلام سر پیغمبرُ تو دامنش گذاشت، آخه لحظه های آخر عمر پیغمبرِ هست. بی بی فاطمه علیها السلام صدا زد؛ یا رسول اللّه با گریه ات دلم را پاره پاره کردی، جگرم را سوزاندی، سینه پرحسرتم را آتش زدی، پیغمبر بی بی را به سینه اش چسباند و روی فاطمه علیها السلام را هی می بوسید و هی گریه می کرد. امام حسن و امام حسین علیهما السلام را توی بغلش گرفت و صدای الوداع الوداع، و گریه و خروش و شیون الوداع از زمین و آسمان بلند بود 🔸ای دل بیا که موسم آه فغان رسید 🔸یعنی عزای خاتم پیغمبران رسید 🔸واحسرتا که حضرت زهرا یتیم شد 🔸از ماتم پدرلبش به نیمه جان رسید اینجا وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها روی بدن پدرش افتاده بود وا ابتاه می گفت کسی بی حرمتی نمی کرد همه با احترام ادب بی بی رو از روی بدن مبارک رسول الله برداشتند تسلیت گفتند: تسلی دادند. یه سر بریم کربلا، من بمیرم برای آن دختری که عصر عاشورا خواست از بدن باباش حسین خدا حافظی کنه، خودش را انداخت روی بدن پاره پاره باباش حسین علیه السلام، آمد صورت پدرش راببوسه دید باباش سر در بدن ندارد اما این جا نه تنها ادب نکردند بلکه با تازیانه دختر رو از روی بدن پدر برداشتند. حسین آرام جانم حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال... من از نواحی «اللهُ نور» می‌آیم من از زیارت سر در تنور می‌آیم من از مشاهدهٔ مسجدالحرام وفا من از طواف حریم حضور می‌آیم درون سینه‌ام، اشراق وادی سیناست من از مجاورت کوه طور می‌آیم سفیر گلشن قدسم، همای اوج شرف شکسته بال و پر، اما صبور می‌آیم هزار مرتبه نزدیک بود جان بدهم اگرچه زنده ز آفاق دور می‌آیم ضمیر روشنم آیینهٔ فریبایی‌ست و نقش خاطر من آنچه هست، زیبایی‌ست سرود درد به احوال خسته می‌خوانم نماز نافله‌ام را، نشسته می‌خوانم... ز باغ با خود، عطر شکوفه آوردم پیام خون و شرف را به کوفه آوردم سِپُرد کشتی صبرم، عنان به موج آن روز صدای شیون مردم گرفت، اوج آن روز چو لب گشودم و فرمان «اُسکُتوا» دادم به شکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم به کوفه دشمن دیرین سپر به قهر افکند سکوت، سایهٔ سنگین به روی شهر افکند میان آن همه خاکستر فراموشی صدای زنگ جرس‌ها، گرفت خاموشی چو من به مردم پیمان‌شکن، سخن گفتم صدا صدای علی بود، من سخن گفتم ... :: هلا جماعت نیرنگ‌باز، گریه کنید چو شمع کُشته، بسوزید و باز گریه کنید اگر به عرش برآید خروشِ خشم شما خداکند نشود خشک، اشک چشم شما شما که دامن حق را ز کف رها کردید شما که رشتهٔ خود را دوباره وا کردید شما که سبزهٔ روییده روی مُردابید شما که دشمن بیداری و گران‌خوابید شما ز چشمهٔ خورشید دور می‌مانید شما به نقرهٔ آذین گور می‌مانید شما که روبروی داغ لاله اِستادید چه تحفه‌ای پی فردای خود فرستادید؟ شما که سست نهادید و زشت رفتارید به شعله شعلهٔ خشم خدا گرفتارید عذاب و لعنت جاوید مستحَقّ شماست به‌جای خنده، بگریید، گریه حَقّ شماست شما که سینه به نیرنگ و رنگ آلودید شما که دامن خود را به ننگ آلودید دریغ، این شب حسرت سحر نمی‌گردد به جوی، آبروی رفته برنمی‌گردد به خون نشست دل از ظلم بی‌دریغ شما شکست نخل نبوت به دست و تیغ شما شما که سید اهل بهشت را کشتید چراغ صاعقهٔ سرنوشت را کشتید گرفت پرده به رخ آفتاب و خم شد ماه چو ریخت خونِ جگرگوشهٔ رسول الله... به جای سود ز سودای خود زیان بُردید امید و عاطفه را نیز از میان بردید شما که سکّهٔ ذلت به نامتان خورده‌ست کجا شمیم وفا بر مشامتان خورده‌ست؟ شما که در چمن وحی آتش افروزید در آتشی که بر افروختید می‌سوزید چه ظلم‌ها که در آن دشتِ لاله‌گون کردید چه نازنین جگری از رسول، خون کردید چه غنچه‌ها که دل آزرده در حجاب شدند به جرم پرده‌نشینی ز شرم آب شدند از این مصیبت و غم آسمان نشست به خون زمین محیط بلا شد، زمان نشست به خون فضا اگر چه پر از ناله‌های زارِ شماست شکنجه‌های الهی در انتظار شماست مصیبت از سرتان سایه کم نخواهد کرد کسی به یاری‌تان، قد علم نخواهد کرد شمیم رحمت حق بر مشامتان مَرِساد و قال عَزَّوَجَل: رَبّکُم لَبِالمِرصادِ :: سخن رسید به اینجا که ماهِ من سَر زد کبوتر دلم از شوق دیدنش پر زد هلال یک شبه‌ام را به من نشان دادند دوباره نور به این چشم خون‌فشان دادند... به کاروان شقایق به یاس‌های کبود نسیم عاطفه از یار مهربان دادند دوباره در رگ من خون تازه جاری شد دوباره قلب صبور مرا تکان دادند دوباره عشق به تاراج هوشم آمده بود صدای قاری قرآن به گوشم آمده بود به شوق آن‌که به باغ بنفشه سر بزند دوباره همسفر گل‌فروشم آمده بود صدای روح‌نوازش غم از دلم می‌برد اگرچه کوه غمی روی دوشم آمده بود دلم چو محمل من روشن است می‌دانم صدا صدای حسین من است، می‌دانم هلال یک‌شبهٔ من که روبروی منی! که آگه از دل تنگ و بهانه‌جوی منی!... خوش است گرد ملال از رخ تو پاک کنم خدا نکرده گریبان صبر چاک کنم بیا که چهرهٔ ماهت غم از دلم بِبَرد ز موج‌خیز حوادث به ساحلم بِبَرد... شبی که خواهر تو در نماز نافله بود تو باز، گوشهٔ چشمت به سوی قافله بود چو خار، با گل یاسین سَرِ مقابله داشت سه‌ساله دختر تو پایِ پُر ز آبله داشت... امام آینه‌ها طوقِ گُل به گردن داشت امیـر قافـلهٔ نور غُل به گردن داشت مصیبتی که دلِ «سَهلِ ساعدی» خون شد ز غصه نخل وفا مثل بید مجنون شد برای دیدن ما صف نمی‌زدند ای کاش میان گریهٔ ما کف نمی‌زدند ای کاش... کویر، نورِ تو را دید و دشت زر گردید سر تو آینه‌گردانِ طشت زر گردید الا مسافر کُنج تنور و دِیْر بیا مُصاحب دل زینب! سفر بخیر بیا اگر چه آیتی از دلبری‌ست گیسویت چه روی داده که خاکستری‌ست گیسویت؟ سکوت در رَبَذه از ابی‌ذران هیهات لب و تلاوت قرآن و خیزران هیهات خدا کند پس از این آفتاب شرم کند عطش بنوشد و از روی آب شرم کند ستاره‌ای پس از این اتفاق سر نزند «شفق» نتابد و ماه از محاق سر نزند ✍ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
عقیله بود که با دشمنان مقابله کرد سلاح خطبه‌ی او نیت مقاتله کرد جهاد زینب کبری جهاد تبیین بود بنازم " اسکتوا " یش را که ختم غائله کرد کلید هر فرجی صبر بود و در همه حال * تحملش همه جا حل هر معادله کرد چنان زمین و زمان، پشت شمر می‌لرزید شکوه لحن علی‌گونه خلق زلزله کرد حماسه‌ساز پس از کربلا ببین امروز عمارت اموی را شبیه مزبله کرد کبود شد بدنش در مسیر عشق ولی به وقت عاشقی از تازیانه کِی گله کرد؟ تمام همت خود را بلا به کار گرفت مگر که عمه‌ی سادات ترک نافله کرد! نشسته نافله می‌خواند شام عاشورا میان خیمه و گودال بسکه هروله کرد چقدر زجر در اطراف خیمه‌ها پیچید چقدر خون به دل عمه جان قافله کرد کسی که بست به دستش طناب، غافل بود به دست خویش خودش را اسیر سلسله کرد سرش شکست و نیاورد خم به ابرویش در آزمون بلا با خدا معامله کرد شکسته باد دهانش کسی که در بازار به دور ناقه‌ی زینب مدام هلهله کرد رباب را نتوانست منع گریه کند میان همهمه نفرین به جان حرمله کرد گرفت در عوض گوشواره، معجر را برای حفظ حجابش چنین مبادله کرد ✍ * الصبر مفتاح الفرج 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
قرآن بخوان از روی نیزه دلبرانه یاسین و اَلرَّحمان بخوان پیغمبرانه قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگیرد همچون درخت روشنی در هر کرانه باید بلرزانی وجود کوفیان را قرآن بخوان با آن شکوه حیدرانه خورشید زینب! شام را هم زیر و رو کن قرآن بخوان با لهجه‌ای روشنگرانه کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم در حسرت پلک کبودت خواهرانه اما چه تکریمی شد از لب‌های قاری تشت طلا و بوسه‌های خیزرانِ... گل داده از اعجاز لب‌های تو امشب این چوب خشک اما چرا نیلوفرانه در حسرت لب‌های خشکت آب می‌شد ریحانه‌ات با التماسی دخترانه آن شب که می‌بوسید چشمت را سه‌ساله خم شد ز داغت نیزه هم ناباورانه از داغ تو قلب تنور آتش گرفته تا صبحدم با ناله‌هایی مادرانه ✍ 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را خبر داغ است و در آتش می‌اندازد جگرها را به روی روسیاهی یک به یک آغوش وا کردند همان‌هایی که بر مهمانشان بستند درها را همان‌هایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند به خون خویش غلتاندند، در صحرا پسرها را و باد آرام درها را به هم می‌زد، صدا پیچید که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را... خبر آمد، سری بر نیزه‌ای قرآن تلاوت کرد کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست محشری کرده به پا قصۀ عاشورایت که جهان تا صف محشر همه‌جا محشر توست با وجودی که کُنَد گریه به تو چشم وجود خندۀ فتح به لب‌های علی‌اصغر توست کس نگوید که تو تنها و غریبی هرگز که همه عالم ایجاد پر از لشکر توست تو خداوند جهادی، به خداوند قسم زینبِ فاطمه تا حشر پیام‌آور توست... چه شود دست کرم بر سر «میثم» بکشی ای که بر روی سنان، دست خدا بر سر توست ✍ 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
به روی نی سر تو می‌برد هوش از سر زینب چه سازد چون کند بی‌تو دل غم‌پرور زینب به سان شمع می‌سوزی به روی نی ولی افسوس که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب جدایی من و تو ای برادر غیر ممکن بود اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می‌دارم که می‌بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب دهد هر تار موی تو خبر از مادرم زهرا گمانم بوده‌ای دیشب به نزد مادر زینب من "ژولیده" می‌گویم که زینب گفت با افغان به روی نی سر تو می‌برد هوش از سر زینب ✍ 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
تا کی؟... تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟ دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم؟ یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم باید بت بزرگ هم این بار بشکند هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه! نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم ✍🏻 🏷 | 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
کوفیان عصر جدید ما بر تو ای حسین دمادم گریستیم اما چه سود چون به شما ننگریستیم ما کوفیان عصر جدیدیم در نفاق گفتیم یا حسین و یزیدانه زیستیم ما تیغ را به خصم نه، بر خویش می‌زنیم خصمیم یا که دوست؟ ندانیم کیستیم! پاسخ نمی‌دهیم به هل من معین تو تنهایی‌ات مدام، که ما یار نیستیم ما خو گرفته‌ایم به بیداد هر زمان کو پای عزم، تا به عدالت بایستیم.. ✍🏻 🏷 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
تركنا الخلق وأتيناك.mp3
13.45M
لالایی لالایی یعنی الان کجایی لالایی لالایی نکنه رو نیزه هایی | | 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
🔹جرس شوق🔹 با خودش می‌برد این قافله را سر به کجاها و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها کوفه و شام و حلب یکسره تسخیر نگاهش دارد از نیزه اشارات مکرّر به کجاها سورۀ کهف گل انداخته این بار و زمین را می‌برد غمزۀ قرآنی دیگر به کجاها بر سر نیزه تجلّیِ سر کیست؟ خدایا! پر زد از بام افق نیز فراتر به کجاها بین خون‌گریه، پیام‌آور خورشید صدا زد: «می‌روی با جرس شوق، برادر! به کجاها؟»... چه زبون است یزید و چه حقیر ابن زیادش شهر را می‌کشد این خطبۀ محشر به کجاها... 📝 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹بوی تو می‌آید🔹 نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را برملا کردی خبر داری؟ جهان را زیر و رو کرده‌ست گیسوی پریشانت از این عالم چه می‌خواهی همه عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیّ و یا قیّوم خبر دارم که سر از دِیْر نصرانی درآوردی و عیسی را به آیینِ مسلمانی درآوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هِی کردی تو می‌رفتی و می‌دیدم که چشمم تیره شد کم‌کم به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم‌کم تو را تا لحظهٔ آخر نگاه من صدا می‌زد چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می‌زد حدود ساعت سه، جان من می‌رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می‌رفت آهسته :: بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من خیالت جمع، ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من تمام راه برپا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم، شکستم بی‌صدا در خود شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید 📝 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
🔹رستخیز ناگهان🔹 وادی به وادی می‌روم دنبال محمل آهسته‌تر ای ساربان! دل می‌بری، دل اشک ملائک می‌چکد از کهکشان‌ها پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل ای آسمان! پایین بیا منظومه اینجاست هم اختران بر گِـرد او، هم ماه کامل گاهی به زانوی پیمبر، گه به نیزه عشق است و او را می‌برد منزل به منزل صوفی! بِهِل این اربعین در اربعین را با ذکر او یک‌روزه طی گردد مراحل صوفی! سماع راستین در کربلا بود در خون خود چرخیدنِ مردانِ بِسمِل او محشر است، او رستخیز ناگهان است می‌افکنَد در سینه‌ها ذکرش زلازل ای روضه‌خوان! تنها بگو نامش حسین است دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟ 📝 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
😂▪️😂▪️ کاروان می رسد به شام بلا وسط ازدحام می رقصند رهسپارند بین بزم حرام بین بزم حرام می رقصند دور زینب که قامتش شده خم پیرِ زن های شام می رقصند حرمت عشق را که می شکنند همه بی احترام می رقصند جلوی چشم های چشم خدا بی حیا ها تمام می رقصند بشکند این دهان که می گوید دور زینب مدام می رقصند همه شادی کنند هر شب را همه هُو می کنند زینب را... محمد حبیب زاده ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝