448.5K
🌴کار علی🕯
ای مادر حسین و حسن! دیده باز کن
حال علی بپرس و سپس خواب ناز کن
😭😭😭😭😭
در کار من ز مرگ تو افتاده مشکلی
لطفی کن و ز کار علی، عقده باز کن
من آمدم که باز برم سوی خانهات
بازآ به سوی خانه، مرا سرفراز کن
اطفال تو، بهانه ی مادر گرفتهاند
دستی پیِ نوازش ایشان دراز کن
😭😭😭😭😭😭
سجّاده ی نمازِ تو افکنده زینبت
با پهلوی شکسته بیا و نماز کن
😭😭😭😭😭
همسایگان، دعای تو را آرزو کنند
برخیز و رو به جانب محراب راز کن
از پای تا به فرق «مؤید» بود نیاز
لطفی بر این حقیر سرا پا نیاز کن
#استادمرحوم_سیدرضا_مؤید
اجرای سبک مداح بختیاری پرویزی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا_س
#روضه
کویر دلم شوق باران ندارد
فصول غم من بهاران ندارد
به امید دیدار روی تو ای گل
دو چشمم به جز گریه مهمان ندارد
به شوق گل روی تو زنده هستم
حیات بدون گل امکان ندارد
برای وصال تو از جان گذشتم
رسیدن به تو راه آسان ندارد
تو معنای عشقی تو نور خدایی
دلم جز به عشق تو ایمان ندارد
نگاهم به جز دست جود آفرینت
ز درگاه کس چشم احسان ندارد
غم هجرت آخر مرا می کشد چون
غم هجر تو راه درمان ندارد
آقا جان یابن الحسن امشب شب اول مجلس ما برای مادر پهلو شکسته شما در ایام فاطمیه است، ایامی که به نظر ما زمینه ساز حادثه ی کربلا بود، آقا جان تو را به حرمت بازوی ورم کرده مادرت قسم امشب یک سری به محفل و مجلس ما بزن.
شیخ مفید در کتاب ارشاد نقل می کند : بیماری رسول خدا سخت و وخیم شد.امیر مومنان علی (ع) در کنار بسترش بود، همین که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت کند به علی (ع) فرمود: سرم را بر دامن خود بگیر،زیرا امر الهی فرا رسید و چون جان من بیرون رود، آن را با دست خود بگیر وبه روی خود بکش، آن گاه مرا رو به قبله بگذار و غسل وکفن مرا خودت انجام بده و پیش از همه ی مردم بر جنازه ام نماز بخوان و از من جدا مشو تا مرا به خاک بسپاری واز خداوند طلب کمک کن . حضرت علی (ع) سر آن حضرت را به دامن گرفت . آن حضرت از حال رفت.فاطمه(س) خود را بر آن حضرت افکند و به روی او نگاه می نمود ونوحه و گریه می کرد و این شعر (ابو طالب) را می خواند.
وابیضُ یُستسقَی الغمامُ بوجهه ثمالُ الیتامی عصمه لِلاَرض
«و سفید روی که مردم به برکت روی او طلب باران می کنند او که فریاد رس یتیمان وپناه بیوه زنان است.»
رسول خدا (ص) چشمش را باز کرد و با صدای ضعیف فرمود : دختر جانم این گفتار عمویت ابو طالب است ، آنرا مگو ولی این آیه را بخوان : «و ما محمدٌ الّا رسول قد خَلت مِن قَبلهِ اَفَاِن ماتَ اَو قُتِلَ اِنقَلَبتُم عَلی اَعقابِکم » و محمد(ص) فقط فرستاده خدا بود . اگر او بمیرد و کشته شود ، به عقب برمی گردید .
در این هنگام فاطمه (س) گریه طولانی کرد . پیامبر اکرم(ص) به او اشاره کرد نزدیک بیاید . فاطمه (س) نزدیک رفت ، پیامبر خدا (ص) آهسته به او سخنی گفت که روی فاطمه (س) از آن سخن شکوفا شد ، سپس جان رسول الله قبض گردید .
در حدیث آمده : به فاطمه (س) گفته شد ، آن سخنی که پیامبر (ص) آهسته به تو گفت چه بود که موجب خرسندی تو گردید ؟ فاطمه (س) فرمود: پیامبر به من خبر داد که من نخستین نفر از اهل بیت او هستم که به او ملحق می گردم و بعد از او چندان نمی گذرد که من به آن حضرت می-پیوندم . این مژده موجب از بین رفتن اندوه من گردید . اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله نمی دونم حتماً اون لحظه ای که سر امام حسین روی پای خانم حضرت رقیه بود اون هنگامی که خانم حضرت رقیه داشت با باباش درد دل می کرد یه مرتبه دیدند آروم شد حتماً باباش بهش گفته : رقیه جان صبر کن بابا بزودی به من ملحق می شی....
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
ختم وترحیم خوانی
🏴🏴🏴🏴
تــوئـي زيـبـا رخ فـرزانه مادر
تــوئـي روشـنگر هر خانه مادر
تــوئي سر حلقه ي بزم محبت
صــفا و گـرمـي هـر خـانه مادر
درون سـينـه ام تـا روز مـحشر
نـمـوده عـشق پاكت لانـه مادر
بـه ايـثار تـو عالم مات و حيران
فـدا جـان مي كني مـردانه مادر
نشـانـدي گــه مرا بر روي دامن
زدي بـر تـار مـويم شـانه مـادر
به لاي لاي تـو ميخوابـيدم هر شب
در آغوشت عجب طفلانه مادر
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
ختم،ترحیم خوانی
🏴🏴🏴🏴
بیا بشنو زمن پندی برادر
زجان ودل نما خدمت به مادر
به مادر کن محبت تا توانی
که بهر تو فدا کرده جوانی
بزن بوسه برویش نور دیده
که بهرت رنج بسیاری کشیده
ببوس هردم تو پایش ازمحبت
که ریزد از سر و رویش نجابت
مگر نشنیده ای احمد چه گفته
بهشت در زیــــر پای او نهفته
اگر عطسه زدی او جسته از جا
نخوابیده به تاریکیِ شبها
برای اینکه تو، راحت بخوابی
به آرامـــــــیّ وبا ،لذَّت بخوابی
زخنده های تو خندیده مادر
ز رنجشهای تـورنجیده مادر
زآرامی تــــــــــو آرام گشته
ز ناکامی تــــــو ناکام گشته
اگر کاشانه ات دارد صفایی
به نزدخلق اگر دارید بهایی
زرفتاروگذشت مادرو توست
کلید باب جنت مادر توست
اگر اجرا کنی دستور مادر
بهشتت میبرد خلاق داور
نما دلجویی اش دائم (غلاما)
بشو خاک رهش دائم (غلاما)
شاعر
غلامرضانوترکی همدانی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
مامور به صبرم از خداوند
فهمید و به خانه آتش افکند
ما بین حیاط خانه ی من
زهرای مرا زدند و رفتند
یک عمر در این محله باشی
آقا و بزرگ و آبرومند...
...بالا نبری دگر سرت را
در بر سر همسرت بکوبند
افتاد به روی خاک و افتاد
از صورت بچه هاش لبخند
مخفی شده رد پنج انگشت
سه ماه تمام زیر روبند
یکدنده شده ست دنده ی او
خُرد است اگر نخورده پیوند
دیروز به مرگ خود دعا کرد
حتی ز حسین خویش دل کند
#گروه_شعری_یا_مظلوم
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
روضه اذان بلال...
🏴🏴🏴😭😭
مجسم کن گلیم خانم درخونه پهنه.
حسن یه گوشه حسین یه گوشه.
ام کلثوم یه گوشه.
زینبم مثل پروانه ای دور مادر میگرده
شنیدین توی این نه ساله زندگی باعلی یه جا فاطمه خواهش ازعلی نکرده.
اما یه وقت صدا زد حسینم بابات علی بگو بیاد کارش دارم.
علی خوشحاله،
خانمش میخوادچی بگه!
علی جان یه خواهشی دارم.
چیه خانمم!؟
علی جان شنیدم بلال اذان گوی بابام اومده مدینه.
به بلال بگو دختر پیغمبر سلام رسونده به بلال بگو برو بالای مناره برام اذان بگو
😭😭😭😭
علی اومد توکوچه های مدینه.
تا بلال علی رو دید.
اشک چشای بلال جاری شد.
علی جان شنیدم هیزم آوردن.
درخونتو آتیشش زدن
.علی جان شنیدم جلوی چشای امام حسن توصورتش سیلی زدن..دیگه چی؟
علی جان شنیدم چهل نفر دربه روی خانمت فشار دادن..
علی جان! شنیدم هرموقع فاطمه نفس میکشه خون ازسینش بالا میاد..
😭😭😭😭
صدا زد بلال درست شتیدی...
بلال دستامو باریسمان بستن.
بلال آنچنان مغیره غلاف به بازوی همسرم زد.جگر علی رو مردم مدینه آتیش زدن ..
بلال.. زهرا دلش گرفته.گفته اگه میشه برو به بلال بگو برام اذان بگه...
بلال رفت بالای مناره.
گلیم مادردرخونه پهنش کردن ...
یا...الله
میخوادچه خبربشه...الله اکبر
بخدا زن ومرد دیدن مادرامام زمان گریش شروع شده..
یه نگاه به حرم بالا انداخت بابا یارسول الله بلند شو بابا، بابا بیا نگاه کن فاطمتو خونه نشین کردن..
بابا ازوقتی رفتی ازعلی رو میگیرم بابا
الله اکبر...
یاالله... حسن خسته ،حسین خسته، زینب خسته مادرشون داره جلوی چشاشون بال بال میزنه...
صدازد بابا منو بغل میکردی...
بابا میگفتی فاطمه من تو بوی بهشت میدی بابا...
حالا بیا سینم وبو کن بوی خون گرفته
اشهدان لا اله الله .....
حسین دیگه طاقتش نمیاد .زینب چیکارکنم؟.خواهرم مادرم داره میمیره خواهرم نگاه کن دیگه مادرم نمیتونه نفس بکشه.
زینب صدازد حسنم حسینم برید به بلال بگید دیگه اذان نگه ...
اشهدان محمدرسول الله...
یازهرا....بابا بیا ببین دیگه دستم بالا نمیاد...
دستت وبیار بالا هرجا نشستی بگو یازهراااا
✏️خادمه اهل بیت
#ملتمس_دعا
مداح بختیاری پیام پرویزی🎙
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا_س_شهادت
سربسته بگو روضهی میخ در را
اینقدر نسوزان دل پیغمبر را
از گریهی باغبان حذر کن یعنی
آهسته بخوان روضهی نیلوفر را
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دری که بوسهگه انبیای عظمی شد
چگونه بود که با ضربهی لگد وا شد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
در بیت خلیل ، گلشنش را نزنید
امّید و پناه و مأمنش را نزنید
از من که گذشت ای مدینه اما...
دیگر جلوی مرد ، زنش را نزنید
شاعر: #وحید_عظیم_پور
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
415.7K
#دشتی
به سبک دشتی
سلام ای خفته در خاک جدایی
عزیز جان من مادر کجایی
سلام ای شاهکار آفرینش
سلام ای مادر ای نور خدایی
چه شبهایی که بر بالینم ای یار
نخوابیدی و کردی لای لایی
کجایی مادر غم پرور من
چرا از تونمی آید صدایی
قرار جان ما برگرد مادر
ندارد خانه بی رویت صفایی
دلم بیمار عشق روی ماهت
نمیخواهم به جز رویت دوایی
سه چند روز است مادر رفته ای تو
فغان و ناله از این بینوایی
🎤مداح :بختیاری پیام پرویزی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
4_5841294585011113308.mp3
9.23M
چه امتحانیه روز روز امتحان آخر الزمانیه
جنگ جنگ اعتقاده جنگ جهانیه
روزگار فتنه های دجال علیه سید خراسانیه
🎙 #حسین_طاهری
✳️ #جدید
#️⃣ #زمینه
#️⃣ #شهدا
🗒 متن کامل شعر
چه امتحانیه روز روز امتحان آخرالزمانیه
جنگ جنگه اعتقاد جنگ جهانیه
روزگار فتنه های دجال علیه سید خراسانیه
تو این امتحان سخت
یکی مثه زُبِیر و اون یکی زُهِیر میشه
تو این امتحان سخت
خوشا به حال اونکه عاقبت بخیر میشه
آی جوون نترسی اگه زخم ما نمک میخوره
چونکه با همین فتنه ها دین ما محک میخوره
یا علی و یا علی و یا علی
****
چه ماجراییه صحنه ها دوباره صحنه های کربلاییه
هرکسی خودش میدونه امروز کجاییه
بین لشکر یزیده یا نه میون اصحاب عاشوراییه
تو این عرصه ی نَبَرد
نشه تا کربلا بری و با یزید باشی
تو این عرصه ی نَبَرد
مهمه آخرش بمیری یا شهید باشی
فاطمه صدات میزنه از مجاهدت دست نکش
دفع فتنه نزدیکه پس لحظه ای تو پا پس نکش
یا علی و یا علی و یا علی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
voice-changer-۲۰۲۲-۱۲-۰۷-۱۸-۰۹.mp3
437.7K
◾نوحه سینهزنی فاطمیه
◾با ملودی و سبک جدید
◾بنداول
سلام ما به مادر سادات
سلام ما به قبله حاجات
سلام ما به کوثر طاها
سلام ما به مظهر طاعات
مدینه در آتش و دوده
بازوی فاطمه کبوده
سیلی کین و تازیانه
سزای فاطمه نبوده
وای......مادر مادر مادر(۲)
◾بنددوم
حسن میان کوچه با مادر
زند ز داغ مادرش بر سر
چو مرغ پرشکسته افتاده
میان کوچه میزند پرپر
پهلوی فاطمه شکسته
دست علی گردیده بسته
گرد غریبی و اسیری
به صورت زینب نشسته
وای....مادر مادر مادر(۲)
◾بندسوم
مهدی فاطمه ز غم سیهپوش
چراغ خانهی علی خاموش
ناله و افغان یتیمانش
میرسد از شهر نبی بر گوش
گشته بلاگردان حیدر
حقیقت سورهی کوثر
محسن ششماهه فدا شد
از لگد و ز آتش در
وای....مادر مادر مادر(۲)
#مرتضی_محمودپور
#فاطمیه #حضرت_زهرا
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
🔹آسیاب دستی🔹
کوه بودم، بلند و باعظمت
روی دامان دشت جایم بود
قد کشیدم ز خاک تا افلاک
ابرها، فرش زیر پایم بود
شب که چشم ستاره روشن بود
نور مهتاب، دل ز من میبرد
صبح، چون آفتاب سر میزد
اولین پرتوش به من میخورد
دفتر وحی حق که روز به روز
جلوهاش سبز و سبزتر بادا
در بیان شکوه من، دارد
آیۀ «والجبال اوتادا»
سینهام را اگر که بشکافند
لعل و الماس دیدنی دارم
از گذشت زمان و «دحو الارض»
خاطراتی شنیدنی دارم...
صبح یک روز چشم وا کردم
ضربۀ تیشه بود گوش خراش
تخته سنگی شدم جدا از کوه
اوفتادم به دست سنگ تراش
پتک سنگین و تیشۀ پولاد
سهم من از تمام هستی شد
حکم تقدیر و سرنوشت این بود
نام من «آسیای دستی» شد
گرچه از بازگشت خویش به کوه
پس از آن روزگار نهی شدم
این سعادت ولی نصیبم شد
که جهیز عروس وحی شدم
گوشۀ خانهای مرا بردند
که حضور بهشت آنجا بود
برترین سرپناه روی زمین
بهترین سرنوشت آنجا بود
دستی از جنس یاس و نیلوفر
شد در آن خانه آسیاگردان
گرچه سنگم، ولی دلم میخواست
جان او را شوم بلاگردان
هر زمان گرد خویش چرخیدم
میشنیدم تلاوت قرآن
روح سنگین و سخت من کمکم
تازه شد از طراوت قرآن
راز خوشبختی مرا چه کسی
جز خداوند دادگر داند
کی گمان داشتم مرا روزی
جبرئیل امین بگرداند
به مقامی رسیدهام که چنین
بوسهگاه فرشتگان شدهام
مثل رکن و مقام کعبه عزیز
در نگاه فرشتگان شدهام
بارها شد که با خودم گفتم:
ای که داری به کار نان دستی!
کاش هرگز ز خاطرت نرود
وامدار چه خانهای هستی؟
خانۀ آسمانی خورشید
خانۀ روشن ستاره و ماه
خانۀ وحی، خانۀ قرآن
خانۀ «انّما یُریدُ الله»
از همین خانه تا ابد جاریست
چشمۀ فیض، چشمۀ احسان
سایبانِ معطّرِ این جاست
سورۀ «هل أتی علی الانسان»
آسیابم ولی یقین دارم
که پناهندهام به سایۀ نور
سرنوشت مرا دگرگون کرد
اشک زهرا و ذکر آیۀ نور
یاس یاسین که با دعای پدر
آیۀ نور بود تنپوشش
داشت دستی به دستۀ دستاس
دست دیگر گلی در آغوشش
در محیطی که هر وجب خاکش
فخر بر آفتاب و ماه کند
آرزو میکنم که گاه به من
دختر کوچکی نگاه کند
گرچه از بازتاب گردش من
نان این خانه برقرار شدهست
شرمسارم از اینکه میبینم
دست زهرا جریحهدار شدهست
رفت خورشید وحی و آمد شب
سر نزد از ستاره سوسویی
صبح از کوچۀ بنیهاشم
شد بلند آتش و هیاهویی
تا بدانم چه اتّفاق افتاد
تا ببینم هر آنچه بوده درست
دل به دریا زدم به خود گفتم:
«چشمها را دوباره باید شست»
دیدم آن روز صبح منظرهای
که به خود مثل بید لرزیدم
آتشم زد شرار دل وقتی
شعلهها را به چشم خود دیدم
در همان آستانهای کز عرش
قدسیان را به آن نظرها بود
اشک چشم ستارگان میریخت
بین دیوار و در خبرها بود
من به حسرت نگاه میکردم
باغ گل را میان آتش و دود
جز خدا هیچکس نمیداند
که چه آمد به روز یاس کبود
با همان دست عافیتپرور
که پرستاری پدر میکرد
از امام زمان خود یاری
در هیاهوی پشت در میکرد
هیزم آوردن، آتش افروزی
سهم هر رهگذر نبود ای کاش
خبر ناشنیده بسیار است
خبر میخ در نبود ای کاش
دست خورشید را که میبستند
شرح این ماجرا کبابم کرد
آنچه پشت در اتّفاق افتاد
سنگم امّا ز غصّه آبم کرد
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
⚫️ #روضه_شهید_سلیمانی
🔘 #سلیمانی
⚫️ #دفتری_سلیمانی
▪️در کمال وقارو زیبایی
▪️حاج قاسم شدی تماشایی
▪️پدر کفر را در آوردی
▪️با ولای علی به تنهایی
▪️مالک اشتر سپاهِ ولی
▪️ای که چون ذوالفقار مولایی
▪️خون و یادت همیشه جاوید است
▪️تا ابد در قلوب شیدایی
▪️سخت ما انتقام میگیریم
▪️از حسودان کور دنیایی
▪️میرسد روز مرگ اسرائیل
▪️میرسد لحظه صف آرایی
اما
▪️مثل قاسم تنت شده خونی
▪️همچو اکبر اربااربایی
▪️دست هایت بریده شد، آری
▪️مثل عباس مثل سقایی
▪️بدنت سوخته میان شرر
▪️این هم ار داغ های زهرایی
▪️خوب شد خاتمت به دستت بود
⬅️(امان امان ...
قربون آقایی برم وقتی ساربان همراهی کرد کاروان رو رسیدند کربلا...
ابی عبدالله پول داد لباس داد به ساربان...
هر چی خواست ابی عبدالله داد..
اینا خانواده کرمند
اما همچین که داشت میرفت ..یه وقت زینب (س) نگاه کرد، دید ساربان نگاش به انگشت و انگشتر حسینه...
اما چکار کرد صبر کرد تا غروب عاشورا وارد گودال شد دید دیر رسیده چیزی دیگه برا غارت نمونده ...دید زیر نور مهتاب انگشتر آقا داره برق میزنه
امان امان...
هر کاری کرد انگشتر از انگشت بیرون نیومد😭😭😭
🔹یا حسین یا حسین....
⬅️بگو یا حسین تا این دلت قرار بگیره
قربون دل داغدارتون بشم ...
ناله بزن
ناله بزن بیاد غریب کربلا
🔸حسین....
⬅️بدن رو یا از سر میشناسند یا از لباس...
فدای اون آقایی بشم وقتی بیبی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد...
🔳آخ گلی گم کرده ام میجویم او را
🔳به هر گل میرسم میبویم او را
آخ
🔳گل من یک نشانی در بدن داشت
🔳یکی پیراهن کهنه به تن داشت
یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده
آخ
🔳گل گم گشته ات خواهر منم من
🔳سرور سینه ات خواهر منم من)
▪️خوب شد خاتم به دستت بود
▪️بر سرت نیست جنگ عُدوانی
▪️خوب شد دخترت کنارت نیست
▪️تا بگوید به ناله،، بابایی
⬅️میخوام بگم حاج قاسم
اگه بدنت اربا اربا شد
اگه دست از بدنت جدا شد
دیگه دخترت نبود کنار.بدنت ناله بزنه
☑️فدای اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابا
وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته .....
🔲《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》
"عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟
عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟
بیبی فرمود :
سکینه جان
🔲 [[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]]
عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابات حسینه
ناله داری ناله بزن یا حسین....
یا حسین.....
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیده
🔹آیات سجدهدار🔹
عاشق شدهست دانه به دانه هزار بار
دلخون و سینهچاک و برافروخته «انار»
فریاد بیصداست ترکهای پیکرش
از بسکه خورده خونِ دل از دست روزگار
پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان
بسته حنا به پینۀ دستان شاخسار
در سرزمین گرم، انار آتشین شود
یاقوت را میآورد آتشفشان به بار
با دست خود به حوصله پنهان نموده است
یک دانه از بهشت در او آفریدگار
آن میوهای که ساخته تسبیحی از خودش
شُکر است بر زبانش، فی اللیل و النهار
آن میوهای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار
آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار
نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار
آن نام را میآورم، اما نه بیوضو
دل را به آب میزنم، اما نه بیگدار
جبر آن زمان که پشت در خانهاش نشست
برخاست آن قیامت عظمی به اختیار
رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد است به معراج رهسپار
شد عرصهگاه تنگ، ولی ماند پشت در
چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار
برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار
در خون خضاب شد تن یاران بعد از او
آنها که نام «فاطمه» را میزنند جار
من از کدام یک بنویسم که بودهاند
حَجّاجها به ورطۀ تاریخ بیشمار
آنها که با غرور نوشتند ساختیم
دریاچههای احمری از خونِ این تبار
از کربلا به واقعۀ فَخ رسیدهایم
از عمق ناگوارترینها به ناگوار
محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمیان چوبههای دار
بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم
محکوم میکند حسنک را به سنگسار
در لُمعَةُ الدَّمِشقِیَه جاریست همچنان
خون شهید اول و ثانی چون آبشار
عثمانیان به مذهب بس که تاختند
در سبزهزار چالدران سرخ شد غبار
اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه
نام علیست روی لبِ شیعه آشکار
بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار:
«جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صدهزار
تا صدهزار بار بمیرم برای یار»
فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل
راه است، راه بیحدی از شعر تا شعار
اینک مدافعان حرم شعلهپرورند
تا در بیاورند از آن دودمان دمار
با تیغ آبدیدهای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار
زهراست مادر من و من بیقرار او
آن نام را میآورم آری به افتخار
آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده میآیند و او سوار
فریاد میزنند که سر خَم کنید، هان!
تا از صراط بگذرد آیات سجدهدار
هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار
اینها که گفتهایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه، مصمم، امیدوار...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
54 حرف دل.mp3
641.8K
حرف دل
دوباره سه شنبه و دلتنگ جمکرانم😔🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پادکست
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
سلام فاطمه_۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۲_۳۱_۵۸_۸۹۴.mp3
3.84M
🌹🌹🌹 سلام ای لشگر تنهای علی...
🏴🏴🏴
سلام مادرم.....
سلام مهربون....
سلام صاحب مزار بی نشون...
#فاطمیه
#جهاد_تبیین_و_روایت
#فاطمه_شهیده_جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#کانون_فرهنگی_یاس_نبی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_زهرا_س_شهادت
یاس ها با افتخار از بودنش دم می زدند
روی زخم غربتش با بوسه مرهم می زدند
کوچه دلگیر از غم نامردمی ها گریه کرد
لحظه هایی که لگد بر یاس خاتم می زدند
کاش باران میزد آنجا آتشی بر پا نبود
آن دمی که شعله بر جسمی مکرم میزدند
میخ،خاری می شود بر غنچه ای که جان سپرد
در میان ضربه هایی که دمادم می زدند
قدسیان از حجم این غم در تلاطم مانده اند
هم صدای نی،نوای درد و ماتم می زدند
در غروبی شیشه ی عطری سرش گم می شود
از همان دم ،عاشقان عطر محرم می زدند
شاعر: #راضیه_کارگر_برزی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
یه روز هم میاد که خدا
بغلت میکنه و میگه،
مگه نگفتم:
﴿فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1400 - kermanshahi.mp3
5.48M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴عشقم عشقای قدیم
🌴راست راسی یار واسه یارش بی قرار بود
🎤 #امیر_کرمانشاهی
⏯ #زمینه
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
روضه و گریزهای ایام فاطمیه
#روضه_و_گریزهای_ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا_س
🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭
چگونگي غسل و كفن فاطمه
📜 روايت شده: كثير بن عبّاس در اطراف كفن حضرت زهرا (س) اين جملهها را نوشت:
تَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ
: «زهرا (س) گواهي ميدهد كه خدائي جز خداي يكتا نيست و محمّد (ص) رسول خدا است».
و از روايت مصباح الانوار ظاهر ميشود كه پارچههاي كفن حضرت زهرا (س) خشن و ضخيم بود، زيرا در آن كتاب روايت شده: «هنگامي كه فاطمه (س) در حال احتضار قرار گرفت، ظرف آبي خواست و با آن غسل كرد، سپس بوي خوش خواست و با آن حنوط نمود (يعني طبق دستور اسلام، مقداري از بوي خوش مثل كافور را بر هفت محل سجده نهاد) سپس پارچه هائي خواست، جامههاي خشن و ضخيم آوردند، آنها را به خود پيچيد».
و روايت شده كه حضرت زهرا را با هفت پارچه كفن كردند .(١)
👆آرى براي حضرت زهرا كفن مهيا كردند آن هم با ٧ پارچه ، اما جان همه عالم فداى فرزند غريبش امام حسين عليه السلام وقتى كه امام سجاد عليه السلام آمد براي دفن بدن فرمود تكه اي بوريا بياوريد ، بدن مطهر پدر را درون بوريا پيچيد و درون قبر گذاشت ...
📚 منبع
١- رنجها و فريادهاى فاطمه سلام الله عليها ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه ٢٥٤
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
روضه و گریزهای ایام فاطمیه
#روضه_و_گریزهای_ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا_س
🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭
📜 دوتا پيراهن تو تاريخ اهل بيت عليهم السلام خبر ساز شد
يكي پيراهن رسول اكرم صلوات الله عليه ،
هنگامي كه امير مؤمنان علي (ع) جنازه ي پيامبر (ص) را از همان زير پيراهنش غسل ميداد، فاطمه (س) چنين ميگفت:
پيراهن پيامبر (ص) را به من بده ، وقتي آن پيراهن را بوئيد بيهوش شد وقتي كه علي (ع) فاطمه (س) را چنين يافت، پيراهن را از او پنهان كرد.(١)
👆 اين يه پيراهن بود ، كه تاريخ ساز شد يه پيراهنى هم تو كربلا تاريخ ساز شد ، همان پيراهن كهنه اى كه ، اباعبدالله اول پاره پاره كرد بعد پوشيد ، راوى مي گويد به اين دليل چنين كرد كه آن پيراهن را بيرون نياورند. ولي به همان پيراهن كهنه را هم غارت كردند راوى مي گويد : اسحاق بن حياة حضرمي آن پيراهن برداشت و پوشيد و بدن مطهر حضرت را عريان ميان خاك گرم كربلا رها كرد (٢)
📚 منابع
١- رنجها و فريادهاي فاطمه ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه٢٣١
٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٣٨١
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
یک چشم بابا غرق اشک - نوحه.mp3
2.53M
سبک سینه زنی
حضرت_زهرا سلام الله علیها
نوحه
🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭
یک چشم بابا غرق اشک و
یک چشم دیگر غرق خون است
با این همه ذکر لب او
انا الیه راجعون است
الهی، الهی به غربت علی گواهی
الهی، الهی حیدر ندارد تکیه گاهی
شام غريبان سحر ندارد
زینب از امشب مادر ندارد
ام ابیها، یا فاطمه جان...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا گرفته بین تابوت
بانوی خود را روی شانه
گویا رسیده بر لبش جان
از غسل و تشییع شبانه
خدایا، خدایا خیبر گشا از پا نشسته
خدایا، خدایا بر تربت زهرا نشسته
داغ جوان را باور ندارد
زینب از امشب مادر ندارد
ام ابیها، یا فاطمه جان...
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
💮#زمزمه_حضرت_زهرا س
💮خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
منو خانه داری
منو سوگواری
خدا مادرم
💮نماز شبت شد ،قضا مادرم
گرفتم برایت عزا مادرم
منو خانه داری
منو سوگواری
خدامادرم
💮گهی چادرت را،بسر می کنم
گهی جانب در ،نظر میکنم
منو خانه داری
منو سوگواری
خدا مادرم
💮نسیم وفا از ، سحر میرود
صفای مدینه ، سفر میرود
منو خانه داری
منو سوگواری
خدامادرم
💮خداایا گلم زیر ، گل میرود
زدیده رود ،ز دل میرود
قرار دل من
همه حاصل من
مروفاطمه
💮خدا یا گل من ، که نیلی نبود
جواب پیمبر ، که سیلی نبود
قرار دل من
همه حاصل من
مروفاطمه
💮خدا حافظ ای یاس ، نیلوفری
گمانم مرا هم ، رهت میبری
قرار دل من
همه حاصل من
مروفاطمه
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
Mahdi Mirdamad - Khoda Madaram Ra Koja Mibarand (128).mp3
8.35M
خدا مادرم را کجا میبرند
سید مهدی میرداماد 👆👆👆
❣﷽❣
♨️ #روضه_حضرت_قیه_س
♨️ #آقای_حیدرزاده
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام»
💢خورشیدِ رویِ بام دنیای حسینی
💢فرزانه ای و ماه شب های حسینی
💢باباست محو حُسن سیمای تو بانو
💢یا اینکه تو گرم تماشای حسینی
💢ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین زنها
💢محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی
💢إِنسیه ای اما شبیه به فرشته
💢باید صدایت کرد "حورای حسینی"
💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو
*دیدی دختر چهار ساله چطوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگه از ناقه افتاده باشه ...*
💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو
💢شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی
💢دل میبرد چادر نمازت از ملائك
*دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره ..
باباجان، یادت آمد دَمِ خیمه گفتی
دخترِ من به تو چادر چقدر میآید ..
بابا پاشو ببین چادرم خاکی شده بابا .. بابا .. بابا، پاشو ببین چادرم آتیش گرفته ... بابا ...*
💢تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت
💢پیداست در خوی تو تقوای حسینی
💢بابا برای خود دو تا غمخوار دارد
💢تو زینب کبری نه، صغرای حسینی
💢حبل المتین از ریشه های چادر توست
💢تو گرمی بازار فردای حسینی
*امشب مجلسمون با شبهای دیگه فرق داره، امشب حضرت رقیه سلام الله سفره داره ... امشب شهدای مدافع حرم هم میان ... شب دخترهای سه ، چهار ساله اس ...*
💢امشب خدا دعای مرامستجاب کرد
💢بابامرا برای خودش انتخاب کرد
💢من که توان پاشدن از جا نداشتم
💢خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد
*من دیگه نمیتونستم بلند بشم عمه زیر بغلهامو گرفت .. عمه پاشو بابا اومده عمه ...*
💢با اینکه من خودم پر درد و جراحتم
💢زخم لب تو زخم دلم راکباب کرد
💢دروازۀ پر از غم ساعات یکطرف
💢مارا یزید وارد بزم شراب کرد ...
*داره با بابا درد دل میگه .. امشب با درد دلهای این خانم بسوز .. امشب یه دلت کنار حرمش باشه .. یه دلت تو حرم ابی عبدالله باشه .. بابا خیلی دوستش داره .. اگر دوستش نداشت با سر بریده دیدنش نمیامد .. امشب اونهایی که دختر چهار ساله همراهشونه .. یه خواهش ازتون دارم .. اگر دختر چهار ساله روی زانو ت نشسته یا کنارت نشسته .. اهسته این دستت رو صورتش بگذار .. ببین دستت بزرگتر از صورت دخترت هست!!!... حالاببینید این سیلی چه کرد ... بابا*
💢در شام شامِ دختر تو تازیانه بود
💢عمه تمام خرج سفر را حساب کرد
*یعنی هر وقت خواستن ما رابزنن عمه می آمد .. بازوشو سپر میکرد..*
💢زجری که من کشیده ام ازدستهای زجر
💢عکسی کبود ازمن دردانه قاب کرد
*بابا گفتم نزن ..که بال و پرم دردمیکند ...خواهر کوچک داری اگه یکی بهش سیلی بزنه چکار میکنی ..*
💢گفتم نزن که بال و پرم درد میکند
💢اما چه سود خواهش من را جواب کرد
💢من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا
💢حالا خدادعای مرامستجاب کرد
از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام
انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن ..
ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن ..
حالا که اومدی بابا گوش بده دردِ دلمو
زخمهای روی بدنم سَر میبره حوصله مو
خسته شدم از قافله بابا، بابا...
پاهام شده پر آبله بابا،بابا...
وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا...
حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا...
(توی همین اشکهات هر چی میخوای ازش بخواه ،بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه )
بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی بابا.. اما امشب که مهمونم شدی میخوام تلافی کنم بابا ... امشب من میخوام سرت رو روی زانوم بگذارم اما دستهام توان نداره ...
آنقدر زخم به پیکر دارم
نتوانم که سرت بردارم ...
یا ابتا، یا حسین ...
یا ابتا ،یا حسین...
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
مجلس بدون اشک تو آقا نمیشود
اصلا بساط روضه مهیا نمیشود
آقا تو روضه خوان غم مادرت بشو
هر کس که روضه خوان زهرا نمیشود
از کوچه نه, میخ نه, از لحظه ایبخوان
که چشمها از غم آن وا نمیشود
قنفذ نه از مغیره نه از غلاف نه
این درد ها در غزلم جا نمیشود
آقا بیا و روضه ی مادر خودت بخوان
این روضه بی صدای تو زیبا نمیشود؛
مادر دو بخش نه دو تکه دو نیم شد
از آن به بعد حال علی هم وخیم شد
زیر شکنجه چهره ی زهرای ما شکست
زانو کشید…خورد زمین…لحظه اینشست
یک لحظه در هجوم اشرار بی پدر
لکنت گرفت مادر سادات پشت در
آتش به دور مادرمان در طواف شد
قنفذ ز مالیات مدینه معاف شد
هفده حرامزاده و یک صحنه پر ز درد
از کودکی عمه ی ما مو سفید کرد
مادر درست عین جنینش خمیده شد
وقتی صدای گریه ی محسن شنیده شد
هی اشک من نوشتم و با اشک خواندهام
اشکی شبیه اشک تو مولا نمیشود
یابن الحسن ببخش ولی هیچ واجبی
چون انتقام سیلی زهرا نمیشود
نیما نجاری
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#کانال_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113