eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
11.1هزار دنبال‌کننده
48 عکس
60 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼خرافه ای برای عطسه ✍برخی افراد عطسه زدن را بد یُمنی می دانند و می گویند: نشانه صبر است و فلان کار را انجام ندهید. این حرف هیچ مبنای عقلی و شرعی ندارد. این خرافه به جاهلیت قبل از اسلام بر می گردد؛ چرا که در تاریخ عصر جاهلیت آمده است: عرب عطسه را شوم می دانست و آن را مقدمه خطری حتمی می پنداشت و لذا اگر صدای عطسه را می شنید، می گفت: ( بکلابی ) یعنی بلای این عطسه به جان سگ هایم بیفتد. آثار مادی و معنوی عطسه در روایات: امام صادق علیه السلام: خمیازه از شیطان است؛ ولی عطسه از ناحیه خداوند عزوجل.۱ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: عطسه مریض نشانه سلامتی برای او و مایه آرامش است.۲ امام رضا علیه السلام: هرگاه خداوند نعمتی را به بنده اش بدهد و او شکر آن نعمت را فراموش کند، خداوند بادی در بدن او ایجاد می کند و آن باد بر اثر عطسه از بینی او خارج می گردد و او پس از عطسه می گویید: الحمد لله و خداوند همین شکر را برای آن نعمت بنده قرار می دهد.۳ 📚 ۱-بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۵۲ 📚۲- بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۵۲ 📚۳- اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۴ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
در سایه سار نخلستان فرات صدای گریۀ مردی نظرم را جلب کرد، نگاهم سوی او چرخید، مرد به کنار رود نشسته بود و دست بر آب فرات می‌سایید. نزد او رفتم. گفتم: غم و دلتنگی ات از چه رو است برادر؟ بغض ترکاند و گریست. گفتم: عزیز از دست داده ای؟ گریه اش بیشتر شد. گفت: گنه کارم برادر. گفتم: خدا ارحم الراحمین است. گفت: اما نه برای من. بر خود لرزیدم. با احتیاط پرسیدم: نکند از جانیان روز عاشوری؟ گفت: کم از آنان ندارم! به او نزدیک تر شدم. چهره اش آشنا بود، گفتم: تو کیستی؟ گفت: طِرمّاح بن عدی! او را شناختم. گفتم: تو همانی که در مسیر کربلا به دیدار حسین آمدی؟ گفت: من همانم. گفتم: مگر عهد نکردی آذوقه به اهل و عیال رسانی و زود برگردی؟ پس چرا نیامدی؟ گفت: آمدم، اما دیر آمدم. هنگامی آمدم که کار از کار گذشته بود. سر سوی آسمان بُرد و فریاد کرد. گفت: وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم! و زار زار گریست. و من حیرت زده از سرگذشت او، و سرنوشتی که در دنیای پیش رو، در برابرم بود به خود لرزیدم. طِرمّاح ناله می کرد و می نالید. با اشک و ناله گفت: از درد و سوز این حسرت، به سیدالساجدین گفت؛ مولای من! این چه مصیبتی است بر من؟ امام سجاد(ع) گفت: وقتی امام به تو گفت زود برگرد، یعنی نرو! بار دیگر صیحه ای کشید و فریاد کرد. گفت: وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم! و سپس با اشک و سوز، آیه ای را تلاوت کرد. «بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی كه گرد آورده ‏اید و تجارتی كه از كسادش بیم ناكید، و سراهایی را كه خوش می‏ دارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او دوست‏داشتنی ‏تر است‏، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در] آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمی‏‌كند.» سوره توبه. آیه ۲۴ منبع: روزشمار وقایع کاروان حسینی، از ٧ذی الحجه تا اربعین، مجتبی فرآورده، شصت وچهارمین یادداشت کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
.🖍یاد جبهه بخیر که دانشگاه خود سازی بود وکنکورش صداقت واخلاص ومتون آنرا انتشارات شهادت در کربلا با مرکب خون به چاپ میرساند. 🖍یاد موقعیت هایی‌ بخیر که کسی به فکر موقعیت نبود وقرارگاههایی که دل را بی قرار میکرد 🖍یادسنگر بخیر که به غار ثور میماند وایستگاه صلواتی که محل استراحت ملائک بود. 🖍یاد جاده بخیر که ترجمه صراط المستقیم بود‌ وبه تفکر چپ وراست مهر باطل شد می زد 🖍یاد معبر بخیر که به پل صراط می ماندو به سنگر کمین که فاصله بین دنیا وآخرت بود 🖍یاد آبادان بخیر که به آبادی دل می پرداخت، خرمشهر که خرم به خون شهیدان شد، بستان که مزرعه عشق بود وسوسنگرد که بالاله وسوسن انس گرفت 🖍یاد هویزه بخیر که علم الهدی راتربیت کرد، دهلران که مردمان ساده ای داشت، موسیان که قوم موسی را به مسخره گرفت، مهران که بوی مهربانی میداد. کله قندی که مرگ در آن از عسل شیرین تر بود، قلاویزان که نردبان عروج بود و مجنون که داستان لیلی را بهتر بازگو میکرد. 🖍یاد هور العظیم بخیر که عظمت اسلام را به نمایش گذاشت، کارون که بارها به رنگ خون در آمد و اروند که روند جنگ را تغییر داد 🖍یاد فاو بخیر که کلاس وفاداری بود، دریاچه نمک که دل را به شور می انداخت وکانال ماهی که به زیبایی آکواریوم ‌پایان داد. 🖍یاد شلمچه بخیر که تکرار اُحُد وعاشورا بود وطلایه که ارزش طلا را شکست. 🖍یاد کلاه آهنی بخیر که نگهبان سجده گاه ملائک بود، چفیه که سجاده عبادت بود وپلاک که شماره پرواز را نشان میداد. 🖍یاد لباسهایی بخیر که هیچ درجه ای نداشت، لباسهایی که ساده وبی اتو بودند پوتین هایی که بدون واکس بودن و هیچگاه بر پدال بنز و پورشه و لامبورگینی قرار نگرفتند. 🖍یاد آفتاب جبهه بخیر که به گرمی می تابید وماهش که شرمنده ماههای زمینی بود و ستارگانش که به ستاره های زمینی چشمک می زد وعطرش که بوی باروت میداد. 🖍یاد گلوله هایی بخیر که قاصد وصال بودندو ترکش هایی که امر به معروف می کردند. 🖍یاد گونه هایی بخیر که برآن اشک استغفار می غلتید ومحاسنی که بر آن غبار تبرک می نشست، دعای کمیلی که پایانش پاکی بود وقنوتی که درآن توفیق شهادت طلب می شد 🖍یاد جهان آرا بخیر که به آرایش جهان پرداخت، نامجو که به دنبال نام ونشان نبود ،کلاهدوز که از نمد انقلاب کلاهی برای خود نساخت، چمران که معلم اخلاق بود، زین الدین که زینت دین بود، باکری که مجسمه اخلاق بود ، خرازی که بجز با خدا معامله نمیکرد آبشناسان که کسی او را نشناخت‌و صیاد که دلها‌را شکار میکرد. 🖍یاد پیکرهایی که هیچگاه برنگشت، یاد مادرانی بخیر که بی صدا میگریستند وبچه هایی که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند. 🖍یاد لبخندهایی بخیر که قهقهه شهادت بود، دستانی که به عباس اقتدا کردند وپاهایی که زوتر به بهشت پیوستند. 🖍ما ماندیم وما،،ما ماندیم ودرد فراق یاران 🖍ما ماندیم‌ و بار مسئولیت،، ما ماندیم وشرمندگی. 🖍خدایا در محضر شهدا مارا شرمنده مکن.هفته دفاع مقدس رابایاد شهدا گرامی می داریم.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار نازسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گریاندند محمود ژولیده کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
یا اول مظلوم عالم علی ع: هرجا دلم پر شد زِ غم،گفتم اباالفضل من هر کجا دیدم عَلَم ،گفتم اباالفضل از کودکی با مهر این آقا عجینم هر لحظه و در هر قدم،گفتم اباالفضل من دین خود دارم ز پرهای علامت در هر کجا بیرق زدم ، گفتم اباالفضل باب الحوائج، ساقی عطشان عالم دستم که رد شد از سرم،گفتم اباالفضل هر که ز من پرسیده،این بوده جوابم گفتا خداوند کَرم ، گفتم اباالفضل بخشیده ما را بی حساب و از سر لطف هر جا که دیدم من بَدم،گفتم اباالفضل دیدم گنه کارم ولی هستم پشیمان بر هر گناه ما قلم ، گفتم اباالفضل از درب باب القبله ات در اولین بار با چشم گریان آمدم ، گفتم اباالفضل از رحمت عباس ، دارم آبرویی بهر جلای این دلم،گفتم اباالفضل با بردن نام قمر مهدی میاید نذر ظهورش دم به دم،گفتم اباالفضل /عبد کریم/ کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خداحافظ محرم... مُحَرَّم ماه حسین؛ خدا نگهدارت... نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟ اما اگر وزیدی و از سَرِ کوی من گذشتی، سلامَم را به اربابم برسان... و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشه برایَتــ مشکی به تَن مےڪرد و دوستــ داشتــ نامَش با نام تو عجین شود... گر چه گناه مےکرد، اما از اعماق وجودش تو را از تَهِ دل دوستــ داشت و اردتمند شما بود... با چاے روضه، صفا مےڪرد و سَرَش درد می‌کرد برای نوکری... مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا می‌سپارم و دلم شور می‌زند برای "صَفر"ی که از "سَفَر" می‌رسد! السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
مسافر کربلا در بلا افتاد قلبم تا که گفتم کربلا یا که گفتم - یا حسین و - یا که گفتم کربلا بی سبب هرگز نباشد گر به چشمم گل شکفت آسمانی شد دلم هر جا که گفتم کربلا قبل ازین بی بال و پر بودم ، جدا از آسمان پر گشودم تا خدا حالا که گفتم کربلا گوهر از دریای چشمانم به خاک افتاده است هر زمان پیدا و ناپیدا که گفتم کربلا در کنار مرقد خون خدا مأوا گرفت هر زمان با عشقِ آن مولا که گفتم کربلا خویش را در نینوا دیدم شرر افروخته در میان شعله نجوا که گفتم کربلا ناگهان افتاد در جوش و خروشِ تشنگان در تلاطم شد به هر دریا که گفتم کربلا اشتیاق کربلا را داشتم ، از آن سبب غرقِ در خون شد دلِ شیدا که گفتم کربلا واقعیّت داشت بی تاب و تبی در چشمِ من همره "یاسر" به هر رؤیا که گفتم کربلا oo محمود تاری "یاسر"کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
گُذرِ روضه از این مرحله زجرآور بود شرح اوضاعِ بدِ قافله زجرآور بود ریسمان بود و گلوهای زِ گُل نازك‌تر بیش از آن هُرم تنِ سلسله زجرآور بود بیش از آتش و خاكستر و سنگ لب بام پای كوبی و دَف و هلهله زجرآور بود چند كودك ز روی ناقه زمین افتادند بانگ افتادن از آن فاصله زجرآور بود مثل خُشكیدگی صورتِ نیلوفرها اشكِ پاهای پُر از آبله زجرآور بود خارجی خواندنِ اولادِ علی و زهرا بیش از هرچه در آن غائِله زجرآور بود به خُدا بیشتر از بددهنی كردنِ شِمر دیدنِ قَهقَههء حرمله زجرآور بود گفتم الشّام وَ الشّام وَ الشّام، از بس طرزِ توضیح در این مسئله زجرآور بود... 🔸شاعر: چقدر همسفر روی نیزه دشوار است میان حلقهء نامحرمان سفر کردن اسیرِخندهء یک مشت بی‌حیا شب و روز به زیرِ نیزهء تو سر بزیر، سر کردن چرا؟ چه شد؟ که دگر روی نی نمیخوانی بخوان دوباره بدانند ما مسلمانیم چه میزبانی خوبی برای ما کردند به زیر بارشی از جنس سنگ بارانیم چه می‌شود که بیایی به دامنم یک دم که بوسه گیرم از آن زخم روی لب‌هایت زبسکه خون سرت روی صورتت جاریست خودت بگو که چگونه کنم تماشایت؟ گمان کنم که بیفتی زروی نیزه زمین اگر که نیزه‌ات این بار یک تکان بخورد دویده‌ام نگذارم سه سالهء حرمت نشان لطمه زدستان این و آن بخورد چقدر همسفر روی نیزه دشوار است نمی‌شود که برایت به سینه‌ام بزنم من ونگاه پرازطعنه‌ای که سوی منست منی که دارم ازاین کوه درد می‌شکنم 🔸شاعر: از طشت دیدم ازدحام دورو بر را میداد چشمانت به چشمانم خبر را سربازها بالا سر تو جمع هستند روی سرت دیدم هجوم صد نفر را اینها نشستند و تو سرپایی عزیزم پا درد تو آتش کشیده هر جگر را چشم سفیران سوی وجه الله مانده دیدند با خنده زنان بی سپر را قرآن که خواندم نانجیب مست لج کرد انداخت با چوب از دهانم دو گهر را دیدم چگونه سربه زیرت کرد کارش پیش تو میکوبید بین طشت سر را گوش مرا باید بگیری نشنوم من حرف در گوشی مشتی بد نظر را خطبه بخوان ویران کنی کاخ ستم را خطبه بخوان زنده کنی یاد پدر را خطبه بخوان تا خنده هایش زهر گردد تا که ببیند در بیان تو اثر را تو ذوالفقاری در زبان داری عقیله بین غل و زنجیر کراری عقیله 🔸شاعر: چشم امید حیدر و زهرا به زینب خورده گره تفسیر عاشورا به زینب مثل پیمبرها ملائک میفرستند صدها سلام از جنت الاعلی به زینب او زینت دوش امیرالمومنین است زینب به بابا نازد و بابا به زینب گر میرسد "صدیقه ی کبری" به زهرا پس میرسد "صدیقه ی صغری" به زینب ام النجابت آنقدر پاک و زلال است عمری حسادت میکند دریا به زینب " عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَة " ست یعنی داده خدا علم لدنی را به زینب عون و محمد آیه های سجده دار اند در سوره ی زیبای " اعطینا بزینب..." پیش از تولد نوکر این خانه بودیم وابسته ایم از عالم زر ما به زینب این خانواده به خدایم میرسانند دل میدهم یا به رقیه یا به زینب مثل همیشه حاجتش رد خور ندارد شیعه توسل میکند هرجا به زینب " اولسون مؤذن زاده لر قربان بو یولدا" این است عشق اردبیلی ها به زینب امر شفاعت را گمانم میسپارد روز جزا انسیه الحورا به زینب حرف از صبوری های امُّ الصّابرین است در مصرعی که میرسد "حلما" به "زینب" "امُّ المَصائب" را میان جمع القاب  باری تعالی میدهد تنها به زینب در پاسخ غم ؛ ما رایت الّا جَمیلا ما هکَذَا القَولِ السَّدید الّا بِزینب در هرنماز شب برای من دعا کن هی عرض حاجت میکند آقا به زینب از خیمه تا گودال دست حق تعالی گویا سپرد امر امامت را به زینب در سایه ی لطف خداوندی علم را بعد از شهادت میدهد سقا به زینب او به اسیری رفته ما آزاد باشیم خیلی بدهکاریم در دنیا به زینب اشکی نمانده تا شود جاری ز چشمش خون گریه دارد میکند صحرا به زینب پا جای پای مادر خود میگذارد روی کبود ارثیه ی زهرا به زینب نان شبش را بی گمان مدیون بی بی ست پیرزنی که میدهد خرما به زینب تنها رباب از حرمله دلخور نباشد ملعون جسارت میکند حتی به زینب سر های روی نیزه را رفته نشانه سنگ ملامت میزند اما به زینب منزل به منزل در بیابانها رقیه هرشب پناه اورده از سرما به زینب شمری که خنجر از قفا زد عصر دیروز با تازیانه میزند فردا به زینب سرهای روی نیزه میبارند وقتی خولی نظر اندازد از بالا به زینب 🔸شاعر: علیرضا_خاکساری کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
به یاد سال های دفاع مقدس روزگاری عشق بود و عاشقانی داشتیم در حریم آتش و خون ارغوانی داشتیم روزگاری بود در اوج سعادت خواستن راهی دشت خطر ، ما کاروانی داشتیم جبهه بود و عشق بود و جان فشانی های ما در دل سنگر همیشه آشیانی داشتیم گرچه سنگر بود امّا با توسّل های خود ما ز حَبْلُ اللّٰه در کف ریسمانی داشتیم بس که پرپر می شدند آنجا شقایق های سرخ در میان جبهه حتیّٰ بوستانی داشتیم بود هر سنگر زیارتگاه یار دلنواز زآن سبب در سنگر خود میهمانی داشتیم تا برانیم از حریم خویش خصم خویش را وقت رزم خود هجوم بی امانی داشتیم در میان جبهه های عشق و ایثار و وفا ما دلاور مردهای جاودانی داشتیم بهر آزادیّ قدس و کربلا از دست خصم جان به کف بودیم و عزم بی کرانی داشتیم سرخ می تابید بر ما آفتاب از هر کران مثل خاک جبهه گلگون آسمانی داشتیم از فراق لاله های سرخِ در خون غوطه ور همچو "یاسر" چشم های خون فشانی داشتیم کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ رونیزه ها سر دیدن مجموعه : حضرت زینب (س) قالب شعر : شور ام المصائب یعنی رونیزه ها سر دیدن سر برادر دیدن غارت معجر دیدن ام المصائب یعنی غنچه پر پر دیدن ضجه مادردیدن شیر خواره بی سر دیدن ام المصائب یعنی لحظه ی غارت دیدن خیلی جسارت دیدن طعم اسارت دیدن ام المصائب یعنی خنده ی اغیار دیدن طعنه و ازار دیدن کوچه و بازار دیدن ام المصائب یعنی بزم حرامی دیدن بی احترامی دیدن بازار شامی دیدن ام المصائب یعنی پژمرده لاله دیدن گریه و ناله دیدن مرگ سه ساله دیدن ام المصائب یعنی کتک به هر جا دیدن تازیانه ها دیدن ضربه های پا دیدن ام المصائب یعنی غصه و غم ها دیدن رد قدم ها دیدن دست قلم ها دیدن ام المصائب یعنی غرقه به خون تن دیدن غارت پیرهن دیدن غرقه به خون تن دیدن رضا نصابی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روی قبرم بنویسید.... روی قبرم بنویسید که دور از وطنم جای سِنّم بنویسید که پیر از مِحنم بنوسید که غسّاله مرا غسل نداد بنویسید  شبیه پدرم بی کفنم بنویسید مرا عمه حلالم بکند بنویسید نشد بوسه به دستش بزنم بُهت غسّاله از این بود که دید افتاده چند تا  لکهء مشکوک به روی بدنم کاش می شد به کسی این همه زحمت ندهم کاش می شد که خودم قبر خودم را بکنم خواستم یک دو وصیت کنم اما هر بار جای آن لختهء خون ریخت برون از دهنم بسکه زهرا شدم آخر نتوانست کسی در بیارد ز من سوخته ام, پیرهنم رفتم و قصهء لالایی مادرها شد ماجرای وسط خیمهء غم سوختنم حسین قربانچه کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سالها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است اینهمه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سالها میشود، از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قدِ خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته اند چه قدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چه قدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت من کجا؟ شام کجا؟ زینب بی یار کجا؟ من کجا؟ بام کجا؟ کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سالها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود، خدایا شکرت هرچه هم بود بدن بود؛ خدایا شکرت یار هم آنقدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا؟ نیزه کجا؟ گودی گودال کجا؟ او کجا؟ نعل کجا؟ پیکر پامال کجا؟ بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد علی اکبر لطیفیان کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
حضرت رقیه در شام پدر جان زد این غصه آتش به جان اسیری ما، خنده ی شامیان در این روز غربت عمویم کجاست که می ترسم از خولی و ساربان حسین یا حسین چو شمع عزا خانه لرزیده ام ز سرمای ویرانه لرزیده ام قسم به حجابم ، که در شهر شام ز چشمان بیگانه لرزیده ام حسین یا حسین اگر کنج ویرانه پژمرده ام یتیمم که اینگونه افسرده ام سر تو روی نیزه ها بود و من کنار سر تو کتک خورده ام حسین یا حسین کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•با اینکه سنگ خوردم .. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله،حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج مهدی رسولی_سوم محرم ۹۹ •☆• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ با اینکه سنگ خوردم سنگ تو رو به سینه زدم با سرِ پر خون آمدی با دلِ پرخون آمدم استقبالت بابایی بگو خوبه حالت؟ چقده من این چند روزه میگشتم دنبالت.. نصف جون شدم آخه این رسمشه؟.. بعدِ رفتنت سرم تیر میکشه.. میزنن منو میگن این حقشه دیگه بی من نرو ، باشه دیگه تنهام نذار ، باشه بغلم کن بازم بابا ، حتی واسه یه بار ، باشه خوب شد که برگشتی دوباره روی پات میشینم دوباره منو ناز میکنی نکنه دارم خواب میبینم ، نه بیدارم اومده کنار من یارم دخترای شامی دیدین بابا دارم با سر اومدی ، سر و سامونِ من پا گذاشتی رو ، چشمِ پرخونِ من رویِ خاک نشین ، پاشو مهمونِ من .. بابا دستای من حتی اگه زخم از طناب باشه روی نیزه نخوابیدی رویِ دستم بخواب .. باشه؟ دیگه بی من نرو ، باشه دیگه تنهام نذار ، باشه بغلم کن بازم بابا ، حتی واسه یه بار ، باشه کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•با اینکه سنگ خوردم .. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله،حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج مهدی رسولی_سوم محرم ۹۹ •☆• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ "اَشِداءُ عَلَی‌الکُفّار وَ رُحَماُبَینَهُم" نمایندگان در ؛ جای با را یاری کنند! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦•دنبال بهونه بود .. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین،حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج امیر کرمانشاهی _سوم محرم ۹۹ •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دنبال بهونه بود از اول این سفر شب بود رسید به من ، میزد تا دم سحر هی میگم نزن تو گوشم اما، کو گوش شنوا .. هی میگم نکش منو رو خاکا، کو گوش شنوا .. هی میگه منو معطل کردی بعد بدتر میزنه .. هی میگم خواب بودم من به خدا کو گوش شنوا .. درد و دلامو من همون شب گفتم ، برا مادرت نفس که می کشم تنم می لرزه ، فدایِ سرت شاید همین الان ، بابا نفسم بره پاهام پُرِ از ورم ، موهام پُرِ از گره هی می خواستم که بلند شم از جا آه ، بابا مگه شد .. هی می خواستم که نلرزه دستام آه ، بابا مگه شد .. تو که خون گرفته روی چشمتُ ولی چشماتو ببند .. میخواستم که نسوزه موهام آه ، بابا مگه شد .. کجا میری از بغل من امشب ، از اینجا بهتر..؟ حالا چی کار کنم با این موهایِ پر از خاکستر..؟ یر اومدی پیش من ، بی حوصله ام زیاد راستی موهایِ سفید ، بابایی بهت میاد بوی نون میده موهایِ سر تو آه! چشمت روشن .. جلوی تو میزدن خواهر تو آه! چشمت روشن .. تو نبودی که چه حرفایی زدن آه! چشمت روشن .. به کنیزی ببرند دخترتو.. آه! چشمت روشن ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•دنبال بهونه بود .. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین،حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج امیر کرمانشاهی _سوم محرم ۹۹ •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ایرادِ کار نه از است و نه از اهداف و آرمان‌‌هایش! ایراد اصلی؛ مدیریتِ اهداف و آرمانهای آن توسط است ... کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج مهدی رسولی _سوم محرم ۹۹ •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خودم را از اوّل دوباره کشیدم نشستم برایت ستاره کشیدم کمی گریه کردم و پایین چشمت نشستم دوتا راه چاره کشیدم نشستم در این روضه های پر از نور بهشتی پر از استعاره کشیدم و آن دست هایی که سینه زنت بود شبیه هزاران مناره کشیدم به دنبالِ تو انبیا را پیاده تو را رویِ نیزه سواره کشیدم وَ چندین شب بعد در یک خرابه تو را رویِ دست ستاره کش نمیشد بخوانی ولی روضه اش را فقط یک کمی با اشاره کشیدم قد کوچکش خم شده بود و او را در آغوشِ یاسِ بهاره کشیدم دلِ علقمه خون شد آن لحظه ای که سرش معجری پاره پاره کشیدم سر آمد شام غم هایم مه عیدم کجا بودی شبِ آرامشِ من صبحِ امیدم کجا بودی سفر انقدر طولانی ، نگفتی دختری داری نمیدانی چقدر از عمع پرسیدم کجا بودی مغیلان چیست میدانی فقط این را بگو بابا زِ پایم دانه دانه خار می چیدم کجا بودی؟! نه! لالایی نمیخواهم دگر اما در این مدت که من از درد یک شب هم نخوابیدم کجا بودی؟! نمیخواهم بگویم که کجا رفتم.. نمیخواهم بپرسم از تو در بازار چرخیدم کجا بودی؟! *نصف جون شدم .. تو مسیر شام تو رو گم کردم تویِ ازدحام تو رو گم کردم* نمیخواهد بگویی که کجا رفتی نمیخواهد که از خاکستر گیسوت فهمیدم کجا بودی به زحمت رویِ پنجه ایستادم در میانِ بزم خودم با چشم خود دیدم ، خودم دیدم کجا بودی *بابا .. می دونستم آخر میای پیشم.. انقدر صدا زد نازدانه بابا رو نصف شب آوردن خرابه.. نانجیب فردای عاشورا همه شون رو جمع کرد صدا زد شما فکر می کنید ما نمیتونستیم این چندتا زن و بچه رو هم بکشیم و همین جا دفنشون بکنیم؟! _گفت به من دستور رسیده اینقدر باید بچه ها رو کرامتشون رو بشکونیم ما نمیخوایم دیگه اسمی از علی تو این دنیا بمونه .. اینقدر این بچه ها رو گشنگی بدیم التماس کنند بهشون غذا بدیم .. _وقتی اومد کنار یزید ملعون گفت چی شد دستورم رو انجام دادی؟ گفت امیر! هر چی گشنگی دادیم یک کلمه این بچه ها از ما چیزی نخواستن گفت امیر دستور دادم اینقدر بزننشون .. اونقدر تازیانه می زدن یه دفعه آخ نگفتن این بچه ها .. فقط بعضی موقع ها تازیانه به سر و صورتشون میخورد .. دستاشونو می آوردن جلو چشاشون .. ای جانم به این عزت .. ای جانم به این شوکت .. تا نالۀ بچه بلند شد.. یه مرتبه زینب (س) دید در خرابه باز شد .. بی بی بدو آمد جلو گفت به خدا خودم آرومش می کنم..برید بیرون خودم آرومش میکنم.. نانجیب تشت رو کوبید زمین ..خانوم یه نگاهی کرد صدا زد امام زین العابدین عمه.. بگو همه جمع شن‌ .. چی شده؟! عمه بابا اومده خرابه .. وای دخترا جمع شدن .. سه ساله آمد.. تا بابا رو دادن بغلش دیگه جون نداشت بلند حرف بزنه دیدن لبا داره به هم میخوره..* بابا.. میدونستم آخر میای پیشم بابا.. میدونستم که همدمت میشم میای که برا تو ابر بهاری شم میای بابا چقدر شکسته شدی شکسته شدم شکسته شده عمه *محاسنت سفید شده قربونت برم.. راستی بابا.. بعد علی اکبر دیگه محاسنت همه سفید شدن..* چقدر شکسته شدی شکسته شدم شکسته شده عمه بهت نگفته که از فراق و غم تو خسته شه عمه چقدر شکسته شده عمه بابا با اشک من برا تو گریه می کنه تا میشنوه صداتو گریه می کنه چقدر گرفته صداش گرفته صدام گرفته صدات بابا خدا نبخشه اونو که پیش چشام میزد به لبات بابا چقدر گرفته صدات بابا ما که جبریل به خلوتگه مان راه نداشت بعد تو راهی هر کوچه و بازار شدیم دمِ در دروازه تبِ عمۀ ما بالا رفت وقتی انگشت نمای همه انظار شدیم *خدا رحمت کنه آیت الله خوشوقت رو ، می فرمودن روضه هایِ سنگین نتیجۀ سنگین میده .. امام زمان من معذرت میخوام .. بچه هایی که یه شب بیرون نخوابیده بودن ،بچه ای که یه بار باهاش بلند حرف زده نشده حالا ببین گیر چه آدمایی افتاده* ما که شب با تشر زجر و سنان خوابیدیم صبح ها با لگد حرمله بیدار شدیم اومد محضر امام صادق میگه دیدم تو دست آقا یه مقدار تارِ مو هست گفتم آقا اینا چیه؟.. آقا فرمودن اینا پر فرشته هست. عرض کرد آقا یعنی چی؟ آقا فرمود موی دختر رو که شونه میزنی تار مویی که میاد روی شونه اینا پر فرشته هست.. گفت بابا یادت میاد چقدر آروم و با احتیاط موهامو شونه میزدی؟ میگفتی اینا پر فرشته هست کنده نشه.. گفت بابا ببین.. ای حسین..*کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج مهدی رسولی _سوم محرم ۹۹ •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کشور را فقط ها می‌سازند نه غرب‌گرایان و مدیران لیبرال! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت رقیه س سبک حاج ناظم امشب تومهمان منی پدرجان توبهترازجان منی پدرجان میهمان که دیده تشنه سربریده ای تشنه لب آب آورت کو ای سر بریده پیکرت کو باباحسینجانم حسینجان۴بار رگهای گردن تورابریدند باسنگ کین پیشانیت دریدند چولاله پرپری رخت خاکستری هلال منخصف بخونی ازخیزران لب لاله گونی باباحسینجانم بامن توبودی ای پدرصمیمی رفتی نصیبم بی توشدیتیمی بعدتوای پدر شدم من دربدر دشمن مرامیزدپدرجان ازکربلا تاشام ویران باباحسینجانم جامانده ام ازقافله پدرجان پایم شده پرآبله پدرجان زجرتامرا دید گیسویم میکشید مشتی بدستش مانده مویم نیلی زسیلی کرده رویم بتباحسبنجانم جان برلبم رمق به تن ندارم تاکه سرت بردامنم گذارم نثارت میهمان کنم این نیمه جان لب برلبانت میگذارم بابوسه ای جان میسپارم باباحسینجانم انجمن شاعران حسینی: محبی.... کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بر زمین افتاده بابا دخترت در ازدحام.. یک مدد کن نشکند تا گوهرت در ازدحام.. رفته ای بالای نیزه..بی خبر هستی ز ما.. یک نظر..قربانِ چشمانِ ترت در ازدحام.. عمّه ام پیچیده خود را در میانِ معجری غیرتِ مطلق!،فتاده خواهرت در ازدحام این ربابه می زند لطمه..پی گمگشته ای ست گم شده راسِ علّیِ اصغرت در ازدحام.. کو سرِ ششماهه ات ..می بینی از نیزه بگو؟ عنقریب ست که بمیرد همسرت در ازدحام.. نیزه دارت رقصِ نیزه می کند ..دیدی چه شد سر در آمد پاره شد پس حنجرت در ازدحام این همه برده فروش!! آیا نمی بیند عمو؟ من نمی بینم سرِ آب آورت در ازدحام.. تنگ شد قلبم برای اکبرِ لیلا ..کجاست؟ گم شده آئینه ی پیغمبرت در ازدحام.. مجلسِ نامحرمان!.. خیلی اذّیت می شوم خیره می گردم سوی طشتِ زرت در ازدحام محسن راحت حق کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭 بر بوسه گاه حضرت طاها نزن یزید بر لعل ِ نور ِ دیده ی زهرا نزن یزید دیگر نمانده صبر برای مخدرات پیش رباب و زینب و لیلا نزن یزید لب باز کرده زخم لبان مطهرش آبی نخورده بین دو دریا نزن یزید این لب به زخم اکبر و عباس بوسه زد بر داغدیده جای تسلّی' نزن یزید لطمه زنان به مجلس تو آمده علی پس روبه روی دیده ی مولا نزن یزید شکل لبان پاره ی او را به هم نریز پس روی زخم ِ سنگ و عصاها نزن یزید بر پنجه ایستاده رقیه به سر زنان او دختر است بر لب بابا نزن یزید خواهد رقیه بین خرابه ببوسدش بگذار بهر بوسه ی او جا نزن یزید کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
...ترک دنیا گفته ای، در کنج دیر مثل عیسی آسمان را کرده سیر لحظه لحظه سال ها در انتظار تا شود دیرش زیارتگاه یار بی خبر خود رازها در پرده داشت در تمام عمر یک گم کرده داشت دید در پایین دیر خود شبی هر طرف تابیده ماه و کوکبی گفت الله کس ندیده این چنین هیجده خورشید، یک شب بر زمین آمده از طور، موسای دگر در غل و زنجیر، عیسای دگر سر به نوک نیزه می گوید سخن یا سر یحیی است پیش روی من لاله ی حمرا کجا و آبله بازوی حورا کجا و سلسله گشته نیلی ماهِ روی کودکی بسته دست نونهال کوچکی طفل دیگر بسته با معبود عهد یا سر عیسی جدا گشته به مهد  کرد نصرانی نزول از بام دیر گرد سرها روح او سرگرم سیر دیده بر شمع ولایت دوخته چون پر پروانه جانش سوخته راهب پیر و سر خونین شاه رازها گفتند با هم با نگاه شد فراق عاشق و معشوق طی این به پای نیزه او بالای نی ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه کای جنایت پیشگان رو سیاه کیست این سر؟ کاین چنین خواند فصیح وای من داوود باشد یا مسیح؟! یا شده ایجاد صفین دگر؟! گشته قرآن بر سر نی جلوه گر پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟ این سر خونین، سر یک خارجیست بود هفتاد و دو داغش بر جگر تشنه لب از او جدا کردیم سر لرزه بر هفت آسمان انداختیم اسب ها بر پیکر او تاختیم شعله ها از هر طرف افروختیم خیمه هایش را سراسر سوختیم هر یتیمش از درون خیمه گاه برد زیر بوتهء خاری پناه ریخت نصرانی به دامن خون دل گشت سر تا پا وجودش مشتعل برکشید از سینه چون دریا خروش گفت ای دون فطرتان دین فروش ثروت من هست چندین بدره زر در جوانی ارث بردم از پدر در بهای این همه سیم و زرم امشب این سر را امانت می برم می کنم تا صبح با او گفتگو کز دهانش بشنوم سری مگو... برد سوی دیر سر را با شتاب کرد ناگه هاتفی او را خطاب راهب از اسرار، آگه نیستی هیچ دانی میزبان کیستی؟ این که لب هایش چنین خشکیده است بحر رحمت از دمش جوشیده است اینکه زخمش را شمردن مشکل است زخم هفتاد و دو داغش بر دل است گوش شو کآوای جانان بشنوی از دهانش صوت قرآن بشنوی گرد ره با اشک، از این سر بشوی با گلاب و مشک، خاکستر بشوی برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر این جا دیر راهب بود و سر خشت خشت دیر را بود این کلام کای چراغ دیر و مطبخ السلام ناگهان آمد صدای یا حسین واحسینا واحسینا واحسین آن یکی می گفت حوا آمده دیگری می گفت سارا آمده هاجر از یک سو پریشان کرده مو مریم از یک سو زند سیلی به رو آسیه رخت سیه کرده به بر گه به صورت می زند گاهی به سر ناگهان راهب شنید این زمزمه ادخلی یا فاطمه یا فاطمه آه راهب دیده بربند از نگاه مادر سادات می آید ز راه بست راهب دیده اما با دو گوش ناله ای بشنید با سوز و خروش کای قتیل نیزه و خنجر حسین ای فروغ دیدۀ مادر حسین بر فراز نی کنم گرد تو سیر یا به مطبخ یا به مقتل یا به دیر؟ امشب ای سر چون گل از هم واشدی بیشتر از پیشتر زیبا شدی ای نصاری مرحبا بر یاری ات فاطمه ممنون مهمان داری ات هر کجا این سر دم از محبوب زد دشمنش یا سنگ زد یا چوب زد تو نبودی، گِرد این سر صف زدند پیش چشم دخترانش کف زدند پیش از آن کافتد در این دیرش عبور من زیارت کردم او را در تنور راهب اول پای تا سر گوش شد ناله ای از دل زد و بی هوش شد چون به هوش آمد به سوی سر شتافت سینۀ تنگش به تیر غم شکافت گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟ گر محمّد نیستی پس کیستی؟ ناگهان سر، غنچۀ لب باز کرد با نصاری درد دل ابراز کرد گفت کای داده ز کف صبر و شکیب من غریبم من غریبم من غریب گفت: می دانم غریب و بی کسی غربتت ثابت شده بر من بسى تو غریبی که به همراه سرت همره آید دست بسته خواهرت باز اعجازی کن ای شیرین سخن لب گشا و نام خود را گو به من آن امیرالمؤمنین را نور عین گفت: راهب! من حسینم من حسین من که با تو همسخن گشته سرم نجل زهرا زادۀ پیغمبرم دیده این سر از عدو آزارها خوانده قرآن بر سر بازارها اشک راهب گشت جاری از بصر گفت ای ریحانۀ خیرالبشر از تو خواهم ای عزیز مرتضی شافع راهب شوی روز جزا گفت آئین نصاری واگذار مذهب اسلام را کن اختیار راهب از جام ولایت کام یافت تا تشرف در خط اسلام یافت یوسف زهرا بدو داد این برات گفت ای راهب شدی اهل نجات عاشق و معشوق بود و بزم شب صبحدم کردند از او سر را طلب راهب آن سر را چون جان در بر گرفت باز با سر گفتگو از سر گرفت گفت چون بر این مصیبت تن دهم؟ میهمان خویش بر دشمن دهم... استاد سازگار کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🚩☀️🏴 اي خدا را اسم اعظم يا عليّ بي الحسين وي تنت روح مجسّم يا عليّ بي الحسين اي دميده از دمت روح خدايي از ازل بر تن حوّا و آدم يا عليّ بي الحسين اي مناجات شبت در آسمان بخشيده روح بر تن عيسي بن مريم يا عليّ بي الحسين صفحه صفحه سير كردم در كلامت يافتم مصحفي زآيات محكم يا عليّ بي الحسين مصحف نورانيت تنها زبور اهل بيت خود زصد داود اعلم يا عليّ بي الحسين ميتواند با دل مرده كند كار مسيح هر كه از مدحت زند دم يا عليّ بي الحسين آسمان هشت مهري و مه سه آسمان دُرّ سه، بي انتهايم يا عليّ بي الحسين آدم و جنّ و ملك، حور و پري هر صبح و شام مدحت خوانند با هم يا عليّ بي الحسين نجل مكّه، پور طاها، زاده ي سعي و صفا جان كعبه قلب زمزم يا عليّ بي الحسين گر دو عالم را به يك سائل ببخشي از كرم پيش احسانت بود كم يا عليّ بي الحسين من نمي گويم خدايي گويم اي وجه خدا بودي از خلقت مقدّم يا عليّ بي الحسين آفرينش از همان آغاز سيرِ خويش را كرده با ذكرت منظّم يا عليّ بي الحسين جنّت رويت پر از گل بوسه ي خون خدا باغ حسنت سبز و خرّم يا عليّ بي الحسين بعد تسبيح الهي ذكر خلقت مدح توست از زمين تا عرش اعظم يا عليّ بي الحسين روح، خود را تا نسازد مُحرم ميقات نور نيست در كوي تو مُحرم يا عليّ بي الحسين از ملك بگرفته تا جنّ و بشر تا وحش و طير سائل كوي تو، من هم يا عليّ بي الحسين هشت فرزندت چو شخص حضرتت والامقام خود چو آبائت مكرّم يا عليّ بي الحسين در وفات و قبر و مرگ و برزخ و حشر و صراط نيست با مهر توام يا عليّ بي الحسين دوست دارم تا زمين بوس غلامانت شوم قد كنم چون آسمان خم يا عليّ بي الحسين دوست دارم تا قيامت عمر گيرم از خدا هر دم از مدحت زنم دم يا عليّ بي الحسين دوست دارم تا ناقه ت در كوچه‌هاي شهر شام پا گذارد روي چشمم يا عليّ بي الحسين دوست دارم سيل سيل و بحر بحر و موج موج بر تو ريزم اشگ ماتم يا عليّ بي الحسين دوست دارم با سرشك ديده در بازار شام خون زساق پات شويم يا عليّ بي الحسين هيچكس نشنيده گردد بر جراحات بدن حلقه ي زنجير مرهم يا عليّ بي الحسين هيچكس نشنيده شاديّ و دف و چنگ و رباب دور توحيد مجسّم يا عليّ بي الحسين هيچكس نشنيده جاي لاله بر مهمان كنند خار و خاكستر فراهم يا عليّ بي الحسين با كه گويم شاميان آتش به فرقت ريختند جاي عرض خير مقدم يا عليّ بي الحسين با عزاي تو مدينه گشت يكسر كربلا تازه شد داغ محرّم يا عليّ بي الحسين داغ هجده يوسفت بر لاله ي دل بس نبود سوختي از آتش سم يا عليّ بي الحسين آنچه با تو در مسير شام شد غير از خدا كس نمي داند مسلّم يا عليّ بي الحسين آن شررهايي كه عمري در وجودت حبس بود سر كشيد از نخل «ميثم» يا عليّ بي الحسين استاد سازگار ⚫️ شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت باد .کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش