eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.9هزار دنبال‌کننده
52 عکس
42 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
شور حضرت معصومه (س)...mp3
1.48M
شور حضرت معصومه سلام الله علیها تو حرمت حالیه که ، حتی بهشت نداره همه میان تو حرمت، زیبا و زشت نداره دلمو گره زدم به.. نخای پرچمه گنبد حضرتِ معصومه ایو.. کسیو نمیکنی رد تو کریمه ای تو رحیمه ای دست نوکر و می گیری زینبی و هم.. فاطمه تویی دختر علی و شیری.. معصومه جانم.. دستِ ادب رو سینمه، وقتی حرم میرسم با احترام خدمتِ با،نویِ کرم میرسم ایوونِ طلاش دلم رو میبره تا نجفِ یار.. بایَدَم رشیده باشه.. دخترِ حیدر کرار.. عشقِ عالمی شورِ قلبمی تو مَلیکه ی ایرانی سلطنت داری بر همه جهان چونکه خواهرِ سلطانی.. معصومه جانم.. هرکی دلش هوائیه، بُلند بگه یازینب روزیه کربلا مونه، یه عمریه با زینب عُلیا مخدره باز... به دلمه شور و شینی حسنی شدم با دستت، با نِگات شدم حسینی زینبیَ مو.. حیدریَ مو.. دخترِ علیه عشقم کلب آسِتا...نه رقیه ام من هواییِ دمشقم جان بی بی زینب.. . ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
شور حضرت معصومه (س)....mp3
995.6K
سبک شور حضرت معصومه سلام الله علیها.. ندیدم حرمت خلوته بی بی تویی که حرمت منبعِ جوده شفاخونه ی ما همین حریمه که دل از همه عالمی ربوده (گداتم بی بی شفامو میخوام مریضت هستم دوامو میخوام من امضای برگِ کربلامو میخوام...) مدد معصومه مدد معصومه... ما بی معرفت و تویی کریمه تویی اونکه نگاش دوایِ درده یقینم اینکه ما هم نیاییم.. ملائکه به دوره تو می گرده لیاقت میخواد که دربان باشم توی صحن تو نگهبان باشم تا که مشموله، نگاه سلطان باشم (گداتم بی بی…) مدد معصومه مدد معصومه... بی بی پنجره فولادو ضریحت دلم رو می بره حریم سلطان.. یه عمره همه ی عالم و آدم گرفتن از شما رزقِ فراوان.. حریمِت بی بی حریمِ زهراس شبای جمعه اش خدایی غوغاس که مهدی زائر، در این حریم زیباس (گداتم بی بی…) مدد معصومه مدد معصومه... خدارو شاکرم همسایه هستم با بانویی زِ نسل شیرِ خیبر.. اگر که دورم از حریم مولا حریمِشه برام حریم حیدر.. تویِ ایوونه طلاییه تو الهی باشم فداییه تو یا بنت الحیدر، عشقه گداییه تو (گداتم بی بی…) مدد معصومه مدد معصومه... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
سبک زمینه حضرت معصومه سلام الله علیها.mp3
1.96M
سبک زمینه حضرت معصومه سلام الله علیها چشام تاره دلم خونه حالم داداش پریشونه لحظات آخر منه.. دل من برا تو میزنه تو میای برای دفن من آخه این دلم که روشنه از دوریه تو، بی تابم رضا داغِ برادر، کرد آبم رضا این وقت آخر، دریابم رضا جانم رضا جانم رضا... وای... مظلومه ام وای... معصومه ام چه دلتنگم برات داداش بیا حالا.. کنارم باش شده نامه ی تو مونِسَم تو دیار قم چه بی کسم آرزوم بود از مدینه که.. به زودی پیشِ تو می رسم قلبم که بی تو، پُر از ماتمه تو حجره تنها، دارم زمزمه یادِ مدینه، یادِ فاطمه.. وای مادرم وای مادرم... وای...مظلومه ام وای... معصومه ام اگر تو قم بودم در تب ولی سوزم برا زینب قم کجا وُ شهر شام کجا؟ گل کجا وُ سنگِ بام کجا؟ من تو بهترین مکان ولی غمِ مجلسِ حرام کجا؟ گرچه که چشمام، مولامو نَدید دیگه ندیدم، قاتل می بُرید.. ای وای که زینب، فریاد میکشید ای وای حسین ای وای حسین... وای... مظلومه ام وای... معصومه ام ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
سبک واحد حضرت معصومه سلام الله علیها.mp3
1.99M
سبک واحد حضرت معصومه سلام الله علیها سلام ای نور چشمانِ همه سلام ای بانویِ مُکرمه سلام میدم رو به حرمتون جایِ حرمِ بی بی فاطمه به قربانِ، حریمِ تو پیچیده باز، شمیم تو دخیلم من، تو این شبها به دستانِ، کریم تو بانویِ کریمه ی دنیایی امید و شفیع نوکر هایی می درخشی تو تمومِ عالم هم نامِ صدیقه ی کبرایی مولاتی فاطمة المعصومه... پُر از آرامشه صحنِ شما میگیره دردام تو حرم دوا میرم گوهرشاد از صحن عتیق میشم تا دلتنگِ آقام رضا میشه قلبم، رضا آباد تو صحنِ تو، میشم آزاد مثه مشهد، تو هم بی بی داری پنجره ی فولاد دریایِ کرامت و آیاتی بی بی جان تو قبله حاجاتی در شأن و مقام تو بس باشد سیده تو عمه ی ساداتی مولاتی فاطمة المعصومه... نشسته بر دل از داغ تو غم می پوشن مشکی نوکرات بازم شدی مسمومِ زهر دشمنان به ساوه ای بانوی محترم دیدی داغِ، برادر هات فدایِ اون، چِشِ دریات به دل هِجرِ، رضا داری غریبی ای، گل سادات اومدی تا یارِ مولا باشی مثلِ زینب غریب و تنهاشی اما قم کجا و شهر کوفه اینجا بر تو نشده فَحاشی مولاتی فاطمة المعصومه... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
سبک شور حضرت معصومه سلام الله‌علیها.mp3
2.93M
سبک شور حضرت معصومه سلام الله علیها بانوی مُکرمه بی‌بیِ مُحترمه عمریه که پرچمت سایه‌ی رو سرمه تو صحن شما جنت نِشینم مهربونی تو.. بازم می‌بینم مهربونی‌تون بی‌بی، مافوقِ اِدراکه گنبدِ طلای تو، خورشیدِ افلاکه خوش به حالِ هرکس که، تو حرمت خاکه هر کی زائرت می‌شه، از بَدی ها پاکه فاطمة المعصومه.. اِشفعی لنا فی الجنه.. عشقت رُکنِ مؤمنه تو صحنت دل می‌زنه جبریل هم فرود میاد تویِ صحنِ آیِنه پای این ضریح دل آروم می‌شه کی واسم مثه.. این خانوم می‌شه حرمت بی بَدله، که شده زبون زَد دعا مستجاب می‌شه، به زیرِ این گنبد پناه گاهه عاشقاس، هر گوشه ی مرقد پنجره فولادِشَم، دل رو بُرده مشهد فاطمة المعصومه.. اِشفعی لنا فی الجنه.. معدنِ کرامتی لایقِ سیادتی اُسوه‌ی عفافی و.. اَنوارِ سعادتی ای زهرا سرشت تو علیمه ای حَسن کریم و.. تو کریمه ای کریمه‌ی اهل‌بیت، عشق عالمینی تویی دختر موسی، شاهِ کاظمینی ثانیِ زینبی و...، وارثِ حسینی براتِ ما برای، بین الحرمینی فاطمة المعصومه.. اِشفعی لنا فی الجنه.. ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
عزای حضرت معصومه سلام الله علیها مشهد بُوَد برادر و قم هست خواهرش اما چه خواهری که جدا از برادرش دردانه خواهری که به دریایِ معرفت شد غرقِ در مقام رضا پای تا سرش در وصف آن سلاله ی عصمت همین بس است خوانند پاره ی تن موسی بن جعفرش دارالسلام خانه ی آن خانمی است که محضِ سلام آمده جبریل محضرش بانوی قم که با سخن "اِشفَعی لَنا" خواندند آب و آینه خاتون محشرش حوا به وصف پاکی او خواند مریمش هاجر به شرح عصمت او خواند کوثرش گفتم به دل زیارت زهرا کجا کنم ؟ گفتا برو به جنّت قم نزد دخترش ای اهل قم ستاره بچینید از آسمان تا لحظه ی ورود بریزید بر سرش ای کاروان که محمل آیینه میبری ای وای اگر غبار نشیند به معجرش خون جای اشک می‌چکد از چشم کائنات سخت است این مصیبت و سخت است باورش زندانِ غم بود دلش از ماتمِ پدر زنجیر غم به پا بود از مرگِ مادرش داغ جدایی از پدر او را شهید کرد شد ماجرای هجر رضا داغ دیگرش این داغ دیده خواهر والا مقام را بُردند دو امام به قبر مطهرش بسیار ناله کرد و فراوان گریست او دیگر ندید آتش و خون دیده ی ترش گریم به خواهری که روی خاکهای گرم می دید بی کفن تن پاک برادرش گریم به خواهری که ملائک گریستند وقتی ز بی کسی زده بر سینه و سرش خواهر به روی تَلّ و برادر به زیر پا زد دست و پا برادر و خواهر برابرش می دید مادر آمده بوسد گلوی او می دید خون چکد ، ز کف شمرو خنجرش ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
120.5K
کربلایی هادی صالحی نوحه شهادت حضرت معصومه (س) می‌رود از دار دنیا... دختر موسی بن جعفر شهر قم غرق عزا شد،... در غم دخت پیمبر آسمان شد، غرق ظلمت، درعزایش2 وامصیبت، وامصیبت، وامصیبت2 _ دور از شهرمدینه... او غریب این دیاراست برلبش امن یجیب و... غمزده در احتضار است شد روان از، دیدگانش، اشک غربت2 وامصیبت.... آمد از شهر مدینه... درهوای دیدن یار شد گرفتار عدو و.... با دل خون گشته بیمار ای رضا جان، بر لبانش، ذکر آخر2 وامصیبت.. بار دیگر کربلا و... هجر خواهر با برادر رفته معصومه زدنیا... شد رضا گریان خواهر داغ خواهر. می زند بر، قلبش آذر2 وامصیبت.... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
95.3K
کربلایی هادی صالحی ‍ نوحه شهادت حضرت معصومه (س) چشمان حضرت معصومه بسته شد ۲ مهمان مادر پهلو شکسته شد ۲ زین داغ جانفزا ، گریان بود رضا 🏴🏴 گلزار عمر او شد از جفا خزان رفت از جهان ولی چون مادرش جوان زین داغ جانفزا ، گریان بود رضا 🏴🏴 اُختُ الرّضا شده مهمان فاطمه آتش زده غمش بر جان فاطمه زین داغ جانفزا ، گریان بود رضا 🏴🏴 برپا به شهر قم غوغای دیگر است صاحب عزای او موسی بن جعفر است زین داغ جانفزا ، گریان بود رضا 🏴🏴 اما دگر به او سیلی نزد کسی بر لاله پرده ی نیلی نزد کسی زین داغ جانفزا ، گریان بود رضا 🏴🏴 دیگر نزد کسی سنگی به او ز بام کس طعنه ای نزد بر خواهر امام زین داغ جانفزا ، گریان بود رضا ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
بسم الله الرحمن الرحیم فیش مرثیه گریزها حضرت معصومه سلام الله علیها در عصر رضاخان و کشف حجاب، روزی رییس شهربانی قم که مردی گستاخ و بدزبان بود، به حرم حضرت معصومه(ع) وارد شد و در همانجا به زنان با حجاب حمله کرد، تا چادر از سرشان بگیرد، آه و ناله زنان بلند شد، در همین وقت غیرت آیه الله مرعشی نجفی(ره) که در آنجا حضور داشت، به جوش آمد، و به آن قسمت رفته و برای جلوگیری از آن رییس، پس از بگو مگو، سیلی محکمی به صورت رییس شهربانی زد، او که از این سیلی، سخت یکه خورده بود، آیه الله مرعشی را تهدید به قتل نموده ولی روز بعد همین رییس گستاخ وارد بازار قم گردید، از قضا قسمتی از سقف ساختمان بازار بر سر او خراب شده، و او در همان دم به هلاکت رسید و از دنیا رفت. و این حادثه هم از کرامت های حضرت معصومه(ع) است که در حرمش، ستمگر گستاخ، به زنان با حجاب حمله کرد، و یا عالم بزرگ آیه الله العظمی مرعشی نجفی را تهدید به قتل نمود، و هم از کرامت آیه الله مرعشی به حساب می آید. اما دلها بسوزد... برای مادر مظلومه ای که دست آن بی حیا به ساحتش بی حرمتی کرد و گل صورتش را ارغوانی کرد اما ... @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ بانویی مدت ها بر اثر بیماری طولانی و شدید یکی از نزدیکانش (فرزند یا برادر و...) رنج می برد، از معالجات و درمان ها نتیجه نگرفته بود، دستش از هما جا بریده و به حرم حضرت معصومه(ع) پناهنده شد، و به آن بانوی ارجمند توسل جست، همچنان به توسل خود ادامه داد، تا این که شبی در عالم خواب دید حضرت معصومه(ع) به بالین او آمد و فرمود: "بیمارت را به حرم من بیاور و در این مکان خاص(که در عالم خواب نشان داد) بگذار، بناست عمویم حضرت عباس(ع) به زیارت من بیاید، شفای بیمار تو را از عمویم می طلبم." این بانو می گوید: پس از بیدار شدن از خواب، خوشنود شدم، و به دستور حضرت معصومه(ع) عمل کردم، شخص بیمارم را به آن مکام خاص از حرم حضرت معصومه(ع) بردم، او به محض این که در آن مکان نشست، احساس سلامتی کرد، و با خوشحالی گفت:"خوب شدم وشفا گرفتم." @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ در این سفر دور گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد، پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،‌به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد. اما روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه(ع) به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه(ع) رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید. اما دلها بسوزد: راوى گوید: گماشتگان ابن زیاد، اسیران و اهل بیت عصمت علیه السّلام و مبارک امام علیه السّلام را به سمت شام شوم حرکت دادند همین که به نزدیک دمشق رسیدند، ام کلثوم علیه السّلام به شمر بن ذى الجوشن، فرمود: از تو درخواستی دارم. شمر گفت : حاجت تو چیست ؟ ام کلثوم فرمود: چون ما را داخل شهر مى نمایید از دروازه اى ببرید که تماشاچیان و تردد کنندگان در آن کم باشند؛ و به لشکریان خود بسپار که سرها را از میان محمل ها و کجاوه ها بیرون آوردند و اندکى از ما دور ببرند؛ تا خوارى و خفت ما مقدارى کم شود. آن نانجیب از راه بغى و عدوان و کفر و طغیان بر ضد خواهش آن مکرمه دوران، امر نمود که سرها را بر بالاى نیزه زدند و در وسط محمل ها نگاه داشتند و آل رسول را بر همین حال از راهى وارد دمشق نمودند که ازدحام خلق در آن بسیار بود. سپس ایشان را بر در مسجد جامع نگاه داشتند، در آن مکانى که اسیران کفار را نگاه مى داشتند @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ که مردی گستاخ و بدزبان بود، به حرم حضرت معصومه(ع) وارد شد و در همانجا به زنان با حجاب حمله کرد، تا چادر از سرشان بگیرد، آه و ناله زنان بلند شد، در همین وقت غیرت آیه الله مرعشی نجفی(ره) که در آنجا حضور داشت، به جوش آمد، و به آن قسمت رفته و برای جلوگیری از آن رییس، پس از بگو مگو، سیلی محکمی به صورت رییس شهربانی زد، او که از این سیلی، سخت یکه خورده بود، آیه الله مرعشی را تهدید به قتل نموده ولی روز بعد همین رییس گستاخ وارد بازار قم گردید، از قضا قسمتی از سقف ساختمان بازار بر سر او خراب شده، و او در همان دم به هلاکت رسید و از دنیا رفت. و این حادثه هم از کرامت های حضرت معصومه(ع) است که در حرمش، ستمگر گستاخ، به زنان با حجاب حمله کرد، و یا عالم بزرگ آیه الله العظمی مرعشی نجفی را تهدید به قتل نمود، و هم
از کرامت آیه الله مرعشی به حساب می آید. اما دلها بسوزد... برای مادر مظلومه ای که دست آن بی حیا به ساحتش بی حرمتی کرد و گل صورتش را ارغوانی کرد اما ... @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ آیه الله العظمی سید شهاب الدین نجفی مرعشی(وفات یافته شهریور 1369 شمسی) می فرمود: روزگاری که جوان تر بودم، روزی بر اثر مشکلات فراوانی که داشتم، از جمله می خواستم دخترم را شوهر دهم، ولی مال و ثروتی نداشتم تا برای دخترم جهیزیه تهیه کنم، با ناراحتی به حرم حضرت معصومه(ع) رفتم، و با عتاب و خطاب در حالی که اشک هایم سرازیر بود گفتم:"ای سیده و مولای من، چرا نسبت به امر زندگی من اهمیت نمی دهی؟ من چگونه با این دست خالی دخترم را شوهر دهم؟" سپس با دلی شکسته به خانه برگشتم. حالت غشوه(کشف) مرا فرا گرفت در همان حال شنیدم در می زنند، رفتم و در را باز کردم، شخصی را دیدم که در پشت در ایستاده، وقتی مرا دید گفت:"سیده تو را می طلبد" با شتاب به حرم رفتم، وقتی که وارد صحن شریف آن حضرت شدم، چند کنیز را دیدم که به تمیز کردن ایوان طلا اشتغال داشتند، از سبب آن پرسیدم، گفتند: اکنون سیده می آید، پس از اندکی حرم حضرت فاطمه معصومه(ع) آمد، در حالی که در شکل و شمایل، مانند مادرم فاطمه زهرا(ع) بود(چون جده ام زهرا(ع) را سه بار قبل از آن، در خواب دیده بودم) نزد عمه ام حضرت معصومه(ع) رفتم و دستش را بوسیدم، به من فرمود:"ای شهاب! کی ما در فکر تو نبوده ایم، که ما را مورد عتاب قرار داده و از دست ما شاکی هستی، تو از زمانی که به قم آمدی زیر نظر ما و مورد عنایت ما بوده ای." وقتی که از خواب بیدار شدم، فهمیدم که نسبت به حرم حضرت معصومه(ع) اسائه ادب کرده ام، همان دم برای عذرخواهی به حرم شریفش رفتم، از آن پس حاجتم برآورده شد و در کارم گشایشی صورت گرفت، و مشکل زندگیم حل وآسان گردید. @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ مرحوم آیت الله العظمی محمد علی اراکی فرمودند آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سید جعفر احتشام) از منبری های قم بودند"پدر و پسر") از قول آقا شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی(که مرد روضه خوان با اخلاصی بود و قبل از درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) چند دقیقه خطبه ای از نهج البلاغه و ذکر مصیبت مختصری می خواند) نقل کردند که او گفت: "ما اهل منبر با هم در مواقع تعطیلی دوره ای داشتیم، و دور هم جمع می شدیم و خودمان برای خودمان روضه می خواندیم. شبی من(یعنی آقا شیخ ابراهیم صاحب الزمانی) در خواب دیدم که خواستم به حرم حضرت معصومه(ع) مشرف شوم، گفتند: ورود به حرم ممنوع است، برای اینکه حضرت معصومه(ع) با حضرت زهرا(ع) در بالای ضریح خلوت کرده اند و کسی را راه نمی دهند." من گفتم مادرم سیده بوده است و من محرم هستم، به من اجازه دادند رفتم دیدم که بله این دو با هم نشسته اند و در بالای ضریح با همدیگر صحبت می کنند از جمله صحبت ها این بود. که حضرت معصومه(ع) به حضرت زهرا(ع) عرض می کند: حاج سید جعفر احتشام(روضه خوان، روضه خوان را خودم می گویم) برای من مدحی گفته است و ظاهراً آن مدح را برای حضرت زهرا(ع) می خواند. آقا شیخ ابراهیم این خواب را در آن جلسه دوره ای که اهل منبر در آن جمع بودند و حاج احتشام هم حضور داشت نقل می کند، حاج احتشام می گوید از آن شعرها چیزی یادت هست گفت: بله در آخر شعر داشت"دخت موسی بن جعفر" تا این را گفت حاج احتشام زد زیر گریه و گفت: بله توی اشعار من این کلمه هست. این احتشام از منبری های قم بود و خیلی با حال بود، هیچ منبری را ندیدم که خودش گریه کند و ایشان خودش روضه می خواند و خودش گریه می کرد بکاء بود و گریه زیاد می کرد. آقا حسن احتشام فرزند حاج جعفر احتشام گفت به ایشان گفتیم شعرا در آخر شعرشان تخلص دارند. شما هم برای خود تخلص تعیین کن، هر چه گفتم قبول نکرد تا با اصرار این شعر را گفت. ای فاطمه به جان عزیز برادرت بر احتشام لطف نما قصر اخضری ایشان گفت قصر اخضر هم لطف کردند. گفتم چطور؟ گفت: همانجا که آقای مرعشی(ره) سجاده می انداختند، آنجا را به رنگ سبز گچ کاری کردند با سنگ مرمر و قبر حاج احتشام در همان قسمت از مسجد بالا سر واقع شد. @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ سال ها قبل از انقلاب، گروهی از مردم یکی از شهرهای دور، در فصل زمستان برای زیارت حضرت معصومه(ع) عازم قم شده بودند. شب فرا رسید، برف سنگینی در زمین نشسته بود، این گروه در چند فرسخی قم راه را گم کردند، و در بیابان بدون وسیله، سرگردان شده و در مخاطره شدید قرار گرفتند، همانجا دست به توسل به دامن حضرت معصومه(ع) زدند تا با نشان دادن راه، آن ها را از خطر برهاند. طبق سند موثق، یکی از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه(ع)، مرحوم سید محمد رضوی می گوید: در آن شب( بدون اطلاع از زائران در به در و سرگردان) در حرم بودم، اندکی خوابیدم، در عالم خواب دیدم حضرت معصومه(ع) نزد من آمد و فرمود:"برخیز، چراغ گلدسته ها را روشن کن."(1)
به ساعت نگاه کردم، دیدم اندکی از نیمه شب گذشته و هنوز چهار ساعت به اذان صبح باقی است(و ماطبق معمول اندکی قبل از اذان، چراغ های گلدسته ها را روشن می کردیم.) خوابیدم، دوباره حضرت معصومه(ع) را در خواب دیدم، این بار با تندی به من فرمود:"برخیز، مگر نگفتم چراغ های گلدسته ها را روشن کن." برخاستم و چراغ های گلدسته ها را روشن کردم، دیدم برف سنگینی آمده و همه جا را سفید پوش نموده است، ولی شگفت زده شده بودم که چرا امشب به دستور حضرت معصومه(ع) چراغ ها را زودتر روشن نموده ام؟ آن شب به سرآمد، صبح روز بعد که هوا آفتابی بود، از حرم عبور می کردم، شنیدم چند نفر از زائران به همدیگر می گویند:" حضرت معصومه(ع) به داد ما رسید، چقدر باید از محضر مقدسش تشکر و سپاس گزاری نماییم! اگر چراغ های گلدسته ها روشن نمی شد، ما در دل شب تاریک در بیابان پر از برف و هوای سرد، که راه را گم کرده بودیم، جان سالمی به در نمی بردیم، اگر چراغ گلدسته ها روشن نمی شد ما جهت شهر قم را در آن تاریکی ظلمانی هرگز پیدا نمی کردیم." راز خواب را دریافتم که چرا حضرت معصومه(ع) به من می فرمود: برخیز و چراغ گلدسته ها را روشن کن! با توجه به اینکه در آن عصر، برق شهر قم کم بود، و تنها برقی که موتور مستقل داشت و نور آن از دور پیدا بود، برق‌ آستانه مقدسه بود. @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ بانویی مدت ها بر اثر بیماری طولانی و شدید یکی از نزدیکانش (فرزند یا برادر و...) رنج می برد، از معالجات و درمان ها نتیجه نگرفته بود، دستش از هما جا بریده و به حرم حضرت معصومه(ع) پناهنده شد، و به آن بانوی ارجمند توسل جست، همچنان به توسل خود ادامه داد، تا این که شبی در عالم خواب دید حضرت معصومه(ع) به بالین او آمد و فرمود: "بیمارت را به حرم من بیاور و در این مکان خاص(که در عالم خواب نشان داد) بگذار، بناست عمویم حضرت عباس(ع) به زیارت من بیاید، شفای بیمار تو را از عمویم می طلبم." این بانو می گوید: پس از بیدار شدن از خواب، خوشنود شدم، و به دستور حضرت معصومه(ع) عمل کردم، شخص بیمارم را به آن مکام خاص از حرم حضرت معصومه(ع) بردم، او به محض این که در آن مکان نشست، احساس سلامتی کرد، و با خوشحالی گفت:"خوب شدم وشفا گرفتم." @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ قابل ذکر است که گاهى شنیده مى‏شد که حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏علیها به عزم دیدار برادرشان از مدینه به سمت توس حرکت کرد و در قم خبر شهادت حضرت رضا علیه‏السّلام را شنید و در آنجا بیمار شد و بالاخره از دنیا رفت. ولى این مطلب خلاف تحقیق است؛ چنانکه روایت سعدبن‏سعد از حضرت رضا علیه‏السّلام بر این مطلب دلالت ظاهر دارد که حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏علیهاپیش از حضرت رضا علیه‏السّلام از دنیا رفته‏اند، زیرا در آن روایت، سعد مى‏گوید: من از امام رضا علیه‏السّلام راجع به زیارت فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها دختر موسى بن جعفر پرسش کردم. این سؤال حاکى از آن است که در زمان پرسش، حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏علیها از دنیا رفته بودند و مرقد و مضجع وى معلوم بوده است. مرحوم محقّق بزرگ، میرزاى قمى اعلى‏اللَّه‏مقامه در جواب سؤالى که از وى راجع به این موضوع شده، به همین روایت تمسک کرده‏اند و صورت سؤال و جواب این است: سؤال: از عیون اخبارالرضا حدیثى نقل شده است که راوى گفت: سَأَلْتُ اَبَالْحَسَنِ الرِّضا عَنْ زیارَةِ فاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ بِقُمْ، و آنچه در زبان روضه‏خوان‏ها مشهور است، آنست که حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏علیهااز مدینه به اراده دیدن برادر بزرگوار خود بیرون آمدند. وقتى که به قم رسیدند، خبر شهیدشدن آن حضرت در توس به ایشان رسید، چند روزى در قم مکث نمودند و وفات کردند. وجه جمع چگونه است؟ جواب: آخوند ملّامحمّدباقر رحمةاللَّه‏علیه در بحار دو حدیث بلکه سه حدیث از حضرت امام رضا علیه‏السّلام نقل کرده که دلالت مى‏کنند بر اینکه در حیات آن حضرت، فاطمه بنت موسى بن جعفر علیه‏السّلام در قم مدفون شده بود، و خلاف آن را نقل نکرده است. (1) علاوه بر این تاریخ شهادت حضرت رضا علیه‏السّلام مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال 203 هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال 200 از هجرت بوده است و حضرت معصومه سلام‏اللَّه‏علیها بر حسب نقل در پى مسافرت برادرشان و به تصریح بعضى از اهل تاریخ در سال 201 هجرى به عزم دیدار وى حرکت کرده‏اند. بنابراین وفات آن مخدّره حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا علیه‏السّلام واقع شده است. و نمى‏دانیم که چگونه این جریان بعکس اشتهار پیدا کرده است. اینجا این نکته را یادآور مى‏شویم که خوبست خطبا و وعاظ محترم در نقل مطالب، مداقّه نموده و مطالب را هرچه‏بیشتر مستند ذکر کنند و نکند که یک مطلب خلاف، در طى قرون و اعصارى به وسیله منبر و اهل آن ترویج شود. @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن ع
صر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(ع) وقتی که بدن های پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد(1) و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد. و در روایت دیگر آمده: هارون بن موسی بن جعفر(ع) همراه 23 نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه(ع) بود، در یک کاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهل بیت(ع) به هارون که در حال غذا خوردن بود، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند. نقل شده: در غذای حضرت معصومه(ع) زهر ریختند(2) و آن بانوی گرامی، مسموم گشته و بستری شد، و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید. مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.(3) اما دلها بسوزد... مردى از بنى تمیم که نام آن روسیاه (اسودبن حنظله ) دین تباه بود شمشیر را از میان فرزند صاحب ذوالفقار باز نمود و به روایت ابن بى سعد، شمشیر را (فلافس نهشلى ) برداشت و محمد بن زکریا گفته که عاقبت آن شمشیر به دختر حبیب بن بدیل رسید. البته شایان ذکر است که آن شمشیرى که از جناب سیدالشهداء - علیه الاف التحیة والثناء - در کربلا به غارت رفت سواى ذوالفقار حیدر کرار است ؛ زیرا ذوالفقار با سایر ذخایر و ودایع نبوت و امامت در خدمت امام زمان علیه السّلام مصون و محفوظ است و تصدیق این مدعا و صورت ما حکیناه را راویان اخبار و آثار بیان نموده اند. راوى گوید: کنیزکى از ناحیه خیمه هاى حرم محترم امام حسین علیه السّلام بیرون آمد. مردى به او رسید گفت : یا امة الله ! اقایت کشته شد! آن کنیزک گفت : من صیحه زنان به سرعت نزد خانم خود رفتم و این خبر وحشتناک را به ایشان دادم پس همه زنان برخاستند و در مقابل من آغاز ناله و فریاد بر آوردند. راوى گوید: لشکر اشقیا، مسارعت در غارت اموال ال رسول و قرت العین بتول نمودند و کار غارت به جایى رسید که از سر زنها، چادر مى ربودند دختران آل رسول و حریم آن جناب به اتفاق هم به گریه و ناله مشغول شدند و گریه در فراق کسان و احبا و دوستان خود مى نمودند حمید بن مسلم گوید: دیدم زنى از قبیله بکربن وائل که با همسر خود در میان اصحاب عمر سعد لعین بود، وقتى دید که لشکریان بر سر زنان و حرم حسین علیه السّلام هجوم آورده اند و در خیمه ها داخل شده اند و به غارت اهل بیت مشغولند، شمشیرى برداشته و به جانب خیمه ها شتافت و فریاد استغاثه بر آورد که اى آل بکربن وائل ! آیا سزاوار است که دختران رسول صلى الله علیه و اله را برهنه نمایند!؟ غیرت شما کجاست!؟(لا حکم الا الله ، یالثارات رسول الله !) شوهر این زن او را گرفته و به خیمه اش برگردانید. راوى گوید: پس از غارت خیمه ها طاهرات ، آن گروه شقاوت سمات ، زنان آل طاها را از خیمه ها بیرون نمودند و آتش ظلم و عدوان بر آن خیمه ها که مهد امان و پناهگاه عالمیان بود، بر افروختند و زنان با سر و پاى برهنه و غارت زده گریه کنان بیرون آمدند و در حالى که با خوارى به اسارت گرفته شده بودند مى گفتند: شما را به خدا قسم مى دهیم که ما را بر قتلگاه حسین علیه السّلام بگذرانید، دشمنان نیز این تقاضا را قبول کردند و چون چشم زنان به آن شهیدان افتاد، فریاد صیحه بر آوردند و سیلى به صورت خود زدند راوى گوید: به خدا سوگند که فراموش نمى کنم که علیا مکرمه زینب خاتون علیه السّلام دختر على مرتضى را که بر حسین علیه السّلام ندبه مى نمود و به آواز حزین و قلبى غمگین صدا مى زد: اى خواجه کائنات که پیوسته هد آیه ها و تحفه ها با درود نامحدود فرشتگان آسمان تقدیم سده جلالت مى گردد، اینک این حسین است که به خون خود آغشته شده و اعضایش قطعه قطعه گردیده است و اینها دختران تو هستند که اسیر شده اند از این ظلم و ستم ها به خداوند و به خدمت محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداء علیه السّلام شکایت مى برم ، یا محمد! این حسین است که در گوشه بیابان افتاده و باد صبا بر او مى گذرد راوى گوید: پس از شهادت امام مبین ، عمر سعد لعین در میان اصحاب و یاران بى دین خود ندا در داد: کیست که اجابت کند دعوت امیر خود ابن زیاد را درباره حسین به جا آورد و بر بدن او بتازد؟ پس ده نفر ولدالزنا اجابت آن لعین را نمودند و نامهاى نحس آن ملعونها عبارت است از: اسحاق بن حویه بى دین و او همان ملعون بود که پیراهن از بدن شریف امام علیه السّلام ، بیرون آورد؛ اخنس بن مرثد بدائین ؛ حکیم بن طفیل سنبسى لعین ؛ عمرو بن صبیح صیداوى کافر؛ رجاء بن منفذ عبدى ؛ سالم بن خثیمه جعفى پلید؛ واحظ بن ناعم شقى ، صالح بن وهب جعفى جفاگر، هانى بن شبث حضر مى عنید و اسید بن مالک هالک - لعنهم الله اجمعین - پس آن لع