eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
44 عکس
30 ویدیو
116 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
77.Davoud-Alizadeh-www.Ziaossalehin.ir-Hazrate-Roqayyeh-sa.mp3
3.74M
🎧 سینه زنی بسیار زیبای دهه شصت 🎤 مرحوم سلیم موذن زاده اردبیلی 💔 ع┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
مداحی_آنلاین_باورش_آقا_برام_سخته.mp3
8.22M
باورش آقا سخته برام چون نذاشتی بیام ع ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
مداحی آنلاین - نماهنگ حرارت عشق - حسن عطایی.mp3
3.87M
حرارت عشق غالبه همه جا هوا مهم نیست باشه چند درجه به نیت فرج همه اومدیم از این ستون تا اون ستون فرج 🔊 🔄 🎙 🏴 🌙 🌺. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
به ذکر یاعلی،جان میدهم عالیِ اعلا را بخوان خود یاعلی،بالا سرم این نام زیبا را علیاً یاعلی،ذکر عروج و ذکر معراجم صدای دلنشین تو مصفا میکند ما را بمان پیشم، مرو یک لحظه حتی از کنار من تویی روح و روان من، تویی معنا مسیحا را به عمرم بهترین روزم همان روزیکه در کعبه به إذنِ الله بنهادی به روی شانه ام پا را سرم بر دامنت بگذار و دستت را روی قلبم که جان آسان دهم، دستان پر مِهرِ تولا را حسن را با حسین آرام روی سینه ام بگذار که از سختیِ جان دادن رها سازند طاها را بگو زهرا کنار بسترم یک لحظه بنشیند و زینب وا کند بهر دعا، با اشک،لبها را به غیر از پنج تن اینجا نماند هیچکس دیگر ز حُجره دور سازید آن منافقهای بطحا را مرا تهمت به هذیان میزند این فردِ نالایق پس از این برحذر باشید این اصحاب شورا را دگر می پاشد از هم جمعِ گرمِ اهلبیت من به آتش میکشند این قوم، بیتِ وحیِ مولا را اگر دست تو را بستند یاحیدر،صبوری کن صبوری کن،خدا میبیند این ظلم و بدیها را دگر صرف نظر کن از طلوعِ زهرۀ اَزهَر علی؛دیگر نمیبینی پس از این،روی زهرا را مبادا جای سیلی را ببینی بر رخ ماهش مخواه از روی نیلی بعد از این،فیضِ تماشا را اگر دیدی که مخفی میکند رخسارِخود از تو نداری طاقت دیدار آن آزرده سیما را به زودی همسر تو دست بر دیوار میگیرد برای راه رفتن از حسن گیرد مدد پا را تمام دنده های او تَرَک بردارد از ضربه و اینجا پشتِ در،میخواند آن مظلومه، ماها را اگر چه فاتح خیبر،شود خانه نشین اما به زودی غرق خون بینند محرابِ مصلا را حسن زهر جفا نوشد، حسینم رخت خون پوشد اسیری میرود زینب،ببیند داغ عظما را حدیث زینب و معجر، حدیث کشتۀ بی سر حدیث ساقی لشگر، کند بیدار دنیا را محمود ژولیده ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹می‌شود او را ببینم؟🔹 از خودم می‌پرسم آیا می‌شود او را ببینم؟ آن غریب آشنا را می‌شود آیا ببینم؟ اشک می‌ریزم اگر حرفی از او در بین باشد اشک می‌ریزم‌ اگر نامی از او حتی ببینم رد پایش را اگر در خلوت «علامه حلی» دستخطش را اگر در بین کاغذها ببینم از نگاه «سیدبحرالعلوم» آن ماه را آه! در میان سینه‌زن‌ها ظهر عاشورا ببینم یا به چشم «سید» او را بین سرداب مقدس در دل تاریک شب در سجده و نجوا ببینم کاش می‌شد در طواف کعبه دستش را ببوسم یا میان زائران اربعین او را ببینم سحرهای ساحران را دیده‌ام یک عمر یارب می‌رسد روزی عصا را در کف موسی ببینم؟! 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم” “اللّهم زِد فی قلوبنا محبة امیرالمومنین و اولادهِ المعصومین عليهم السلام” حوادثی ست که قلب مدینه می لرزد مدینه چون دلِ امّت به سینه می لرزد سپاه شب، شده مستِ تصرّفِ خورشید نسیم، شعله شد و در فضا شراره کشید تمام وسعتِ مُلک خدا شبِ تار است چه روی داده که خورشید هم عزادار است؟ ز کوه و دشت و بیابان، خدا خدا شنوم ز جنّ و انس و مَلَک وامحمّدا شنوم اجل دریده گریبان و اشک افشاند امینِ وحی خداوند، نوحه می خواند پیام می رسد از خشت خشتِ خانه ي وحی که منقطع شده از آسمان ترانه ي وحی برون خانه اجل گشته گرم اذن دخول درونِ خانه چکد خونِ دل ز چشم بتول *مَلَكُ الموت آمده دق الباب ميكنه دَرِ خانه ي پيغمبر…* اَلا اَلا مَلَکُ الموت! ماتم آوردی ز آسمان به زمین یک جهان غم آوردی ز دیدنِ رخ تو گشته رنگ فاطمه زرد چه سخت حلقه به در می زنی، نزن! برگرد! چگونه می کنی ای پیکِ مرگ دَقُ الباب؟ که آسمان به سَرِ خاکیان شده است خراب برو به سینه ي حیدر شرر نزن دیگر به جانِ فاطمه سوگند! در نزن دیگر عقب بایست! بگیر احترامِ این در را برو یتیم مکن دخترِ پیمبر را برو که طعنه بر این باب، دیو و دد نزند به بابِ خانه توحید، کس لگد نزند محمّد و علی و فاطمه کنار هم اند تو ایستاده و این هرسه اشکبار هم اند نبی ز خون دلِ خویش چهره می شوید درون خانه ي در بسته با علی گوید: که یا علی بنشین با تو راز دارم من به سینه شعله سوز و گداز دارم من پس از رسول، مقامت ز کینه غصب شود فراز منبرِ من دشمن تو نصب شود خدای، امر به صبرت کند در این اندوه جواب داد علی: من مُقاومم چون کوه دوباره گفت پیمبر که ای امامِ مبین شوی به شهر مدینه غریب و خانه نشین فلک ز غربت تو آه می کشد ز نهاد به بابِ خانه ات آتش زنند از بیداد جواب داد: همانا به صبر می کوشم به حفظ دین خود این جام زهر می نوشم رسول گفت چو کردی تحمل آن همه را به پیش چشمِ تو سیلی زنند فاطمه را تو ایستاده و با چشم خود نگاه کنی درونِ سینه ي خود حبس سوز و آه کنی در آن میانه علی سخت در خروش آمد کشید ناله و خون در دلش به جوش آمد اگرچه بود وجودش پُر از شراره خشم به رویِ فاطمه چشمی گشود و گفت به چشم! * قبول مي كنم، اين همه پيغمبر زحمت كشيد، فرمود: هيچ پيغمبري رو اندازه ي من آزار و اذيت نكردن… تو كوه هاي سنگلاخِ مكه، پاهاش غرقِ خون ميشد، ميرفت برايِ هدايتِ مردم “قولوا لا اله الا الله تفلحوا” در جواب سنگش ميزدن، خاكستر رويِ سرش مي ريختن، از خودش گذشت، مثلِ همين روزا، آبِ غسل پيغمبر خشك نشده، دَرِ خانه ي دخترش رو آتش زدن، هر چي مصيبت به سَرِ اسلام و مسلمين اومده از همين امروز و فرداست… “ميسوخت در و فاطمه پشت در بود دل از دَرِآتش زده سوزانده تر بود بر فاطمه فضه بود نزديک ولي نزديکتر ازکنيز ميخ در بود چون شمع، علی بر سر پروانه رسید پروانه به جا نبود خاکستر بود” الا رسول خدا خون به سینه ام جوشید که گفته هات همه جامه عمل پوشید دری که بود به دارالزیاره ات مشهور دری که گرد از آن می زدود گیسوی حور دری که بود پر از بوسه های جبراییل دری که حُرمت از آن می گرفت عزراییل دری که نور فشاند به چشم عرش عُلا ببین چگونه از آن دود می رود بالا به باغ وحی، خزان دستِ باغبان را بست که چیده گشت از آن میوه و درخت شکست چه ننگ ها که خریدند یا رسول الله ز عترت تو بریدند یا رسول الله چو امتت طلبیدند حب دنیا را برای غصب خلافت زدند زهرا را قسم به عزتِ قرآن! قسم به ذات خدا! سَرِ حسینِ تو روز سقیفه گشت جدا چه تیرها همه از چله ي سقیفه شتافت گلوی اصغر و قلب حسین؛ هر دو شکافت سقیفه از حَرمِ کربلا شراره کشید ز گوش دخترکان تو گوشواره کشید سقیفه کرد، تنِ عترت تو را نیلی سقیفه فاطمه ها را دوباره زد سیلی همین که حقِ وصی تو غصب شد به مِلا سر حسین، جدا شد به دشت کرب وبلا شاعر : غلامرضا سازگار *درب حجره رو باز كرد، ديد ابي عبدالله رويِ سينه ي پيغمبرِ، اومد حسين رو از رويِ سينه جدا كنه، لحظات آخر، اينقدر نفس به سينه ي محتضر سنگين ميشه، حتي ميگن: دكمه هاي پيراهن رو هم باز كنيد تا راحت نفس بياد و بره، اما صدا زد: فاطمه جان! بذار حسينم رويِ سينه ام بمونه، من آرامش پيدا مي كنم… آي دلايي كه برا كربلا تنگِ! آماده ايد يا نه؟ نمي دونم زينب اين صحنه رو ديد يا نه، اما ظهر عاشورا دستش رو رويِ سرش گذاشت، صدايِ ناله اش بلند شد، حسينِ من:“یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المُصطفیٰ، یَومٌ علی وجهِ الثَّری” يه روز رويِ سينه ي پيغمبر ديدمت، اما امروز مي بينم رويِ خار و خاشاك بيابون ها بي كفن موندي…دست برد زيرِ بدن، بدن رو بالا آوُرد، يا رسول الله!:“هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء،مُقَطَّعُ الأعضَاء” اما يه وقت نگاش افتاد به سينه ي مباركِ ابي عبدالله،
صدا زد: حسين! كاش تيري كه به سينه ات زدن به قلبِ زينب مي زدن، همه ناله بزنيد: يا حسين…*
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(امام رضا ع)زمزمه.... در خراسان شد،شور غم برپا شد شهید کین،هشتمین مولی آجرک الله۴ خون دلش شد از،ستم مأمون ظلم و کین بنمود،بر رضا افزون آجرک الله۴ سوزد هر دل از،اشک و آه او قصر مأمون شد،قتلگاه او آجرک الله۴ بر تن مولی،زهر اثر کرده دل او را زهر،پر شرر کرده آجرک الله۴ بنشسته در،حجره ی غمناک صورتش بنهاده به روی خاک آجرک الله۴ خون شده دل از،اشک و آه او بر در حجره،بود نگاه او آجرک الله۴ پور موسی در،حجره اش جان داد شد گل زهرا،کشته ی بیداد آجرک الله۴ پسرش آمد،تا کند امداد هشتمین مولی،از نفس افتاد آجرک الله۴ غم این عالم،بر دلش آمد بهر تشییع اش،قاتلش آمد آجرک الله۴
🌹 من گدایم من گدایم یا حسن من گدای بی نوایم یا حسن تو گُل زهرایی و من خار تو عشق تو داده بهایم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ هر چه دارم از تو دارم یا حسن هر چه خواهم از تو خواهم یا حسن گر نبودم کنیز خوبی تو را باز امید شفاعت از تو دارم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای مسیحای مسیحا پرور عالم حسن ای به دستت رشته عشق بنی آدم حسن گر که بی نام و نشانم یا امام مجتبی خاک بوس آستانم یا امام مجتبی ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غربت آن نیست که سر بر سر نی ره کند با سپه دشمن طی غربت آن است که، فردی مظلوم شود از کینه یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت سینه‌ها از الم، فروخته شد تن و تابوت بهم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی، خون وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود: روز محشر که همه گریانند اشک ریزان حسن خندانند ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غمِ مادر نمك پاشِ دلم شد جگر در طشت خونين حاصلم شد خدايا بعد عمري اشك و ماتم سراخر زهرِ يارم قاتلم شد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ یا حسن ع ناقابلم اما گرفتار توأم یا حسن ع دستم تهی اما خریدار توأم بر سر بازار حُسنت نقد جان آورده ام نیست قابل لیک هر چه بود آن آورده ام ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ يا حسن دست منو دامان تو ياحسن درد من و درمان تو من چه گويم از يم احسان تو من به دل دارم همه ايمان تو ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تو کریم اهل بیتی من گدای اهل بیت دست خالی رد مسازم ای صفای اهل بیت خوب میدانم که میدانی چه هستم یا حسن ذره ام، هیچم ولی دل بر تو بستم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسن قبری ملال انگیز دارد حسن صبری شهادت خیز دارد سلام ما به قبر بی چراغش قلوب شیعیان سوزد ز داغش ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تو را زهرا به دامان پروریده رسول الله اوصاف تو خوانده تو زهرا و علی را نور عینی امید زینب و عشق حسینی ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسینم را بگو آید کنارم لحظه ای از غم که گویم درد دل با یادگار مادرم امشب بیا آخر دم آخر مرا دیگر حلالم کن که مهمانم به جنت نزد جد اطهرم امشب ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ جگر صبر کباب بود از صبر حسن گریه ممنوع بود بر سر قبر حسن نه فقط شعلهٔ داغش زده آتش به دلم قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مدتی هست که جان رفته برون از بدنم تحت درمان شفاخانه ی بیت الحسنم من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید همه ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غارت زده منم که کنارت نشسته ام غارت زده منم که ز داغت شکسته ام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک می کنم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ دارد دلم سوز و محن با نغمه مرغ چمن دم یا حسین باشد اگر در بازدم گویم حسن 💔جانم حسن جانم حسن... دو چشم دارم هر یکی از دیگری سیلاب تر چشمی برای بی حرم چشمی برای بی کفن 💔جانم حسن جانم حسن🖤 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید بر آل علی این همه عصیان مکنید گر لاله نریزید به تابوت حسن شرمی ز رسول، تیر باران نکنید ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ بر درد دل خلق کریم است حسن هر چند ز درد غم نصیب است حسن مهدی بکنار قبر او میگرید تا خلق نگویند غریب است حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ذکرِ اسمت می‌شود مشکل گشای دردها گفتنِ یک یاحَسن ...صد چاره‌سازی می‌کند دردم حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ پرچم یا حسنم روز قیامت بالاست علتش غربت و آن نام غریبانهٔ توست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ هر کس که کند گریه به مظلومی او هرگز نشود کور به روز محشر ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسن زیباترین اسم دو دنیاست کرامت از سراپایش هویداست اگرچه عالمی هست ریزه خوارش ولی مظلومترین فرزند زهراست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مستان ولائیم و به خود مینازیم سر رابه ره عشق حسن میبازیم یک بار دگر به کوری آل صعود قبر پسر فاطمه را میسازیم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ امشب به لبم ذکر حسن جان دارم در کنج دلم کلبه ی احزان دارم از روضه ی « لا یوم کیومِ » آقا تا آخر عمر آه سوزان دارم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای جان جهانیان فدایت هستی همه سائل و گدایت ای تکیه گه گناه کاران دیوار بقیع با صفایت گریان نبود به روز محشر چشمی که بگرید از برایت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ از غربت تو اشک دمادم داریم دائم به لب پنجره شبنم داریم این درد دل ماست ، خودت می دانی در خاک مدینه یک حرم کم داریم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ عوض لاله و گل بر بدنت چوبهٔ تیر نشسته به تَنَت پیش چشمان حسین و عباس خون بریزد ز حجاب کقنت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسنی هستم و از حشر چه باكی دارم كه سر و كار غلامان حسن با زهراست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ شد تیر باران پیکرش مقابل برادرش قاسم خونین جگرش ناله زند بر پدرش ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ التماس دعااا
روضه و توسل کوتاه ویژه ایام پایانی ماهِ صفر 😭😭😭 درسته روز رحلت پیامبرِ .. اما مطمئنم امروز پیامبرم میگه جانم حسن .. اون روز وقتی داشتن تو خونه با اباعبدالله به اصطلاح ما کشتی می گرفتن و بازی می کردن مادرش دید همۀ خونه میگن حسین فقط پیامبر میگه حسن حسن .. بعضی وقتا هم با ستش کمکش می کرد .. یارسول الله بچۀ کوچکترُ تشویق میکنن!! صدا زد فاطمه جان حق داری گلایه کنی اما نگاه کردم دیدم ملک و ملکوت همه میگن حسین کسی نبود حسنمُ صدا کنه .. اگه امروز ناله بزنی معلوم میشه هم نالۀ کی شدی .. هرگز یتیم های مدینه ندیده اند از ذکر مهربان حسن چاره سازتر صلح تو شد دلیل سرافرازی حسین ای از تمام اهل جهان سرفرازتر حتی شریک زندگیت دشمن تو بود مولا کدام داغ از این جانگدازتر از برادرشم مظلومتر بود .. ابی عبدالله یه همسر داشت به نام رباب .. اومد پیش زین العابدین، کاروان می خواست از کربلا اربعین برگرده، با ادب محضرِ آقاش زانو زد آقاجان اجازه میدید من کربلا بمونم؟! صدا زد رباب ما همه داریم بر می گردیم چرا نمیخوای با ما مدینه برگردی؟ گفت من که دیگه مدینه کسی را ندارم .. همه هستیم زیر خاکِ .. امام سجاد به نقل معروف سپرد این بانو رو به طایفۀ بنی اسد .. به طائفۀ بنی اشد فرمود این عروسِ ماست مواظبش باشید .. نزارید اذیت بشه .. میومد کنار قبر ابی عبدالله (چون امام سجاد بهش گفته بود این هم قبر حسینِ هم قبر بچه تِ .. دنبال بچه ت نگردی ..) بچه تُ رو سینۀ بابام گذاشتم .. میومدن میگفتن خانم جان بزار برات یه سایبون درست کنیم میگفت زیر سایه نمیرم .. خودم دیدم بدن اقام برهنه و عریان .. ای حسین
روضه_امام_حسن_علیه_السلام ماه_صفر آموزشی👇 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.