روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنتَ امیرالمومنین
چه دست های سیاهی که نور می بردند
به نیزه ها سرِ هجده غیور می بردند ...
*جلو چشم علی اکبر ... جلو چشم قاسم ... جلو چشم عباس ... جلو چشم حسین ... کی جرات کرده دستِ زینبُ ببنده ...*
چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را
برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند ....
*یه چند روزی از عاشورا گذشته ، شما زخم هاتون تازه ست واقعاً نیاز به روضه خوان ندارید .. اما چه کنم ، کاره من روضه خوانیِ باید زخم دلتُ تازه نگه دارم" چی می خوام بگم .... دخترِ علی کجا ... زنازادۀ مرجانه کجا ....*
چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را
برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند ....
اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود
*چی دارم می گم ؟ .. از کی دارم می گم؟ .. همون خانمی که وقتی می خواست بره کنار قبر پیغمبر ، شنیدید همه چراغ ها رو امیرالمومنین می فرمود خاموش کنید ... کسی چشمش به قد و بالای خانم ..... خوده علی جلو جلو می رفت ، حسن و حسینم چپ و راستِ زینب ... عباسم از پشت شمشیر به دوش می اومد ... یه وقت کسی تو این تاریکی شب چشمش به قد و بالای زینب نیوفته ....
نیست فلک به قدر هم پایت
سایۀ تو ندیده همسایه ت ...*
اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود
چو در مسیر شلوغِ عبور می بردند
*همۀ شهر تعطیل شده بود ... هلهله می کردن ... انقده بچه ها می ترسیدن ... بین اسرا فقط یکیِ که داره باره همه رو می کشه ...*
به شانه هایِ زنی بار ، زخمِ قافله بست
میان سلسله سنگ صبور می بردند
*شروع کرد صحبت کردن ... وای بر شما ... چشم هاتون خشک مباد .. خنده رو لب هاتون میاد ...پسرِ پیغمبر رو کشتید شهر رو زینت کردید ... نامه نوشتید اون وقت بین دو نهر آب با لبِ تشنه .... هی گفت مردم جیگرم داره میسوزه .... با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردید ...
خبر رساندن شهر در شُرفِ انقلابِ .. چه کنیم ؟ گفت یه راه داره فقط ساکت کردنِ زینب ..." اونم اینکه سرِ حسین رو ببرید در مقابلش .... مردم دیدن لحن صحبت کردنه زینب عوض شد ... خانمی که با عتاب با خطاب ... یه وقت دیدن لحن صدا عوض شد ... میگه هلالِ یک شبۀ زینب ... عزیزه دله زینب ... کجا بودی سه شبانه روزه ....*
ای جانه من به نیزۀ اعدا چه می کنی
آغوشِ ماست جایِ تو آنجا چه می کنی؟
*تا چشمش افتاد دید پیشانیِ داداششُ شکستن (زبانِ حال) گفت حسین دیگه اجازه نمی دم از من جلوتر باشی ... قرار بود با هم باشیم ... سرت شکسته داداش .... بمیرم برات ... نگاه کرد دید نازدانه داره پرپر میزنه چشم به بابا دوخته ... عمه ... عمه ... این سر، سرِ بابامه عمه .... تنها راهش این بود چنان سر رو به محمل کوبید حواسِ این نازدانه رو برگردوند ....*
حسین .....
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم
مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنتاللهعلیه
بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند
کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند
عدهای شاگردهایم عدهای دیگر کنیز
کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند
در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک
دختران از هول دادنهای آنها ریختند
بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند
مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند
نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد
اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند
آتشِ خیمه ، کشیدنهای تا کوفه چه کرد
گیسوان بچهها یا سوخته یا ریختند
بی هوا بر ناقهها زد تا که از آن ارتفاع
دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند*
مردمانی که درِ این خانه میخوردند نان
کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند
با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد
آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند
خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو
در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند
*حرام زادهای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقهها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل)
(حسن لطفی ۹۷/۰۶/۳۱)
#یاشبیر
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
*هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم*
هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم
هفتمین روز جدائی است بیا گریه کنیم
داغ گلهای خدائی است بیا گریه کنیم
در شب هفتم گلهای به خون خفته خویش
فاطمه کرببلائی است بیا گریه کنیم
کس چه داند که در این شب به اسیران چه گذشت
یا به زینب زغم داغ شهیدان چه گذشت
بر یتیمان حسین از غم هجران چه گذشت
نوبت عقده گشائی است بیا گریه کنیم
مگر امشب شب هفت گل زهرا نَبُود
یاکه در کوفه چنین رسم خدایا نَبُود
راه تسکین یتیمان سر بابا نَبُود
عجبا این چه عزائی است بیا گریه کنیم
بر سنان رأس شهیدان شده فانوس عزاء
کف زنان خنده کنان در بر چشم اسرا
خاندان شهدا بر سر بازار چرا
که به پا شور و نوائی است بیا گریه کنیم
کوفه را کشتن مهمان روش زندگی است
بر یتیمان وی،آزار برازَندگی است
تسلیت،کعب نی وسیلی و آوارگی است
گریه بردرد دوائی است بیا گریه کنیم
کوفیان در بر ما این همه غوغا نکنید
بهر همدردی ماهلهله بر پا نکنید
بانوان را به چنین حال تماشا نکنید
که عجب حال و هوائی است بیا گریه کنیم
هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم
باسبک کربلامن
تظرماست بیاتابرویم
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭🙏😭🙏😭🙏😭🙏
باورم هرگز نمی شد بر سر نی جلوه گر
تا شود خورشید گردون بر سر هررهگذر
راس خونینش چراغ راه زینب گشته بود
بر عیال و خانمانش داشت همواره نظر
هرکجا رفتیم ما را خارجی کردند خطاب
صوت قرآن برادر می کند دفع خطر
پایکوبی یکطرف دشنام وسنگ ازیکطرف
اجر و مزد جدمان را میدهند در این سفر
ناقه ی عریان و بر دست اسیران سلسله
کوفیان شرمی ندارند تا زنند بر دل شرر
باورم هرگز نمی شد این همه بی حرمتی
از یهودی ها شود بر زاده ی خیرالبشر
مانده ابدان شهیدان قطعه قطعه کربلا
بر فراز نیزه ها هجده سری همچون قمر
یک زن و کوه مصائب درک آن مشکل بود
از برای حفظ ناموس خدا بسته کمر
خطبه اش در شهر کوفه ولوله بر پا کند
از جنایت های کوفی میدهد هر دم خبر
نهضت سرخ حسین در کربلا گشته تمام
نهضت زینب کند کاخ ستم زیر و زبر
(صانعی) زهراوحیدر در جنان صاحب عزا
آل پیغمبر اسیر و گشته اند بی بال و پر
سیدکمال میرصانعی ۹۹/۶/۱۴
🙏😭🙏😭🙏😭
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
اشعار کاروان اسرا در کوفه - حضرت زینب(س) - سید محمد رضا شرافت
ای صبرتو چون کوه در انبوهی از اندوه
طوفان بر آشفته ی آرام وزیده
ای روضه ترین شعرغم انگیز حماسه
ای بغض ترین ابر به باران نرسیده
ای کوه شبیه دلت و چشم تو چون رود
هرروز زمانه به غمت غصه ای افزود
غم درپی غم درپی غم درپی غم بود
ای آنکه کسی شکوه ای از تو نشنیده
من تاب ندارم که بگویم چه کشیدی
تا بشنوم آن روضه و آن داغ که دیدی
تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی ؟
که آمده ای با دل خون قد خمیده
نه دست خودم نیست که شعرم شده مقتل
شد شعر به یک روضه ی مکشوف مبدل
نه دست خودم نیست خدایا چه بگویم؟
این بیت رسیده ست به رگ های بریده
این کرب و بلا نیست مدینه ست در آتش
شد باز درون دل تو شعله ور آتش
در خیمه کسی هست ولی خیمه در آتش
ای آنکه شبیه تو کسی داغ ندیده
این قافله ی توست سوی کوفه روان است
برنیزه برای تو کسی دل نگران است
شکر است که تا شام فقط ورد زبان است
رفتید دعا گفته و دشنام شنیده
سخت است که بنویسم دستان تو بسته ست
مانند دلت قد تو چندی ست شکسته ست
قد تو شکسته ست نماز تو نشسته ست
من ماندم و این شعر و گریبان دریده
سید محمد رضا شرافت
************
اشعار کاروان اهل بیت(ع) - در کوفه - قاسم نعمتی
زیبا هلال یک شبه،ای سایه سرم
بالا نشته ای مرا می کنی نگاه
عالم همه پناه به نام تو میبرند
حالا ببین که خواهرتوگشته بی پناه
تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال
دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر
روی تو سوخته چونان روی مادرم
خاکستر است لای همه گیسوان سر
عمری سرم به سینه ات آرام میگرفت
حالا تو روی نیزه و من بین محملم
هربار نیزه دار ، سرت چرخ می دهد
با هر تکان نیزه تکان می خورد دلم
از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود
زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک
دامن گرفته ام پی رأس تو هرقدم
تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک
عمری ندیده است کسی سایه مرا
حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده
شاه نجف کجاست تماشا کند مرا
این آستین کهنه حجاب سرم شده
قاسم نعمتی
*************
اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - وحید قاسمی
ای نیزه دار ؛ آینه بر نیزه میبری؟
خواهی چگونه از وسط شهر بگذری
از کوچه های خلوت آنجا عبور کن
خوب است اندکی به ابالفضل بنگری
کمتر بخند قاری قرآن دلش شکست
بر آیه ها قسم که تو بی دین و کافری
دیگر بس است نیزه خود را زمین مکوب
تو از یهودیان محل سنگ دل تری
دیدی حسین فاطمه خیر کثیر داشت
حالا تو صاحب دو سه تا کیسه زری
با رقص نیزه پدرم قصد کرده ای
در پیش چشم عمه لجم را در آوری؟
داری گل سری که عمویم خریده است
بی آبرو برای که سوغات میبری؟
حس میکنم به دختر خود قول داده ای
از کربلا براش دو خلخال میبری
وحید قاسمی
***********
اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - یوسف رحیمی
قرآن بخوان از روي نيزه دلبرانه
ياسين و الرحمان بخوان پيغمبرانه
قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگيرد
همچون درخت روشني در هر کرانه
بايد بلرزاني وجود کوفيان را
قرآن بخوان با آن شکوه حيدرانه
خورشيد زينب شام را هم زير و رو کن
قرآن بخوان با لهجه اي روشنگرانه
کوثر بخوان تا رود رود اينجا ببارم
در حسرت پلک کبودت خواهرانه
قرآن بخوان شايد که اين چشمان هرزه
خيره نگردد سوي ما خيره سرانه
اما چه تکريمي شد از لب هاي قاري
تشت طلا و بوسه هاي خيزرانه
گل داده از اعجاز لب هاي تو امشب
اين چوب خشک اما چرا نيلوفرانه
در حسرت لب هاي خشکت آب ميشد
ريحانه ات با التماسي دخترانه
آن شب که ميبوسيد چشمت را سه ساله
خم شد ز داغت نيزه هم ناباورانه
از داغ تو قلب تنور آتش گرفته
تا صبح با غمناله هايي مادرانه
یوسف رحیمی
***********
اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - جواد محمد زمانی
سبز است باغ آینه از باغبانیات
گل کرد شوق عاطفه از مهربانیات
از بس که خار خاطره بر پای تو نشست
چشم کسی ندید گل شادمانیات
حتی در آن نماز شبی که نشسته بود
پیدا نشد تشهدی از ناتوانیات
آنجا که روز کوفه ز رزم تو شام بود
شوق حماسه میچکد از خطبهخوانیات
امّا شکست خطبهی پولادی تو را
بر نیزه آیههای گل ناگهانیات
با آن سری که در طبق آمد، شبی بگو
لبریز بوسه باد لب خیزرانیات
عمر سه ساله صبر دل از لاله میگرفت
آتش نمیزنیم به داغ نهانیات
جواد محمدزمانی
***********
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
هفت روز است اسير سفرم
غصهي جانسوز تو و قاسم و عباس و علياكبر و جعفر شده داغ جگرم
سايهي سنگين سرت روي سرم
خم شده ديگر كمرم
بعد تو بي بال و پرم
درد و بلايت به سرم ، كاش كه چشمي بگشايي و ببيني كه در اين داغ جدايي چه به روز من و اطفال حرم آمده اي ماه خدايي
آنقدر سخت گرفتند به ما بعد تو در راه
كه از ما نرسيده است به كوفه
به جز سايهي آهي .
هفت روز است بجاي تو و عباس شدم همسفر سايهي خولي و سنان
هر طرفي چشم من افتاد ، غمي روي دل افتاد
كه ناگاه در آن كوچهي تنگ از همه جا بارش سنگ آمد و يك پيرزن از جنس جهنم به كسي قول طلا داد كه با نيزه به نزديكي بامش برود
لحظهاي آمد و دنيا به سرم ريخت كه سنگي به سر زخمي تو بوسه زد و سر ز روي نيزهات افتاد
رقيه به سويت خم شد و تا خواست كه نامت ببرد شانهي زنجير ، حصاري به پرش شد ، پُرِ سرباز همه دور و برش شد ،
نيش تلخ دو سه شلاق عجب دردسرش شد
تنش انگار حصيري است پر از تار سياهي .
هفت روز است پرستار حرم زينب كبراست
سپر و حامي و غمخوار حرم زينب كبراست
پدر و مادر و دلدار حرم زينب كبراست
و وقتي همه خوابند نگهباني بيدار حرم زينب كبراست
چه گويم كه ابالفضل علمدار حرم زينب كبراست
بخداوند قسم حيدر كرار حرم زينب كبراست
پس از حضرت حق و پسر خون خداوند ، نگهدار حرم زينب كبراست
ولي چشم به نيزه ست كه از چشم تو بر خستهي اين راه رسد نيم نگاهي.
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
منظومه هفتم
بارالها روزهای غم گذشت
هفت روز از ماجرای غم گذشت
هفت روز از رنج و درد و واهمه
از خزان آباد باغ فاطمه
هفت روز از روز اندوه و فراق
از زمین خشک و بی آب عراق
هفت روز از روز ماتم ها گذشت
هفت روز از موسم غم ها گذشت
بعد از آن روز مصیبت زا ببین
می رود باغ خزان با لاله چین
با شقایق های گشته خون فشان
می رود منزل به منزل کاروان
کاروان غرق در رنج و بلا
آمده در کوفه از کرب و بلا
آمده در کوفه با داغ عظیم
کاروانی غم مدار و دل دو نیم
هفت روز این کاروان خون جگر
گشته با درد و بلا ها همسفر
هفت روز از کودکان بی قرار
ناله ها می آید از هجران یار
هفت روز آشفته حال زینب است
اشک خون بر دیده ، آهش بر لب است
زینبی کز خصم دوری می کند
داغ ها دیده صبوری می کند
زینب و داغ برادر هفت روز
زینب و یاران بی سر هفت روز
زینب و باغ خزان در کربلا
زینب و گل های پرپر هفت روز
زینب و حال پریشان از فراق
زینب و قلب مکدر هفت روز
زینب و خونین جگر بودن ز داغ
زینب و اشک مکرر هفت روز
زینب و هر لحظه در دل شعله ها
زینب و در دل شرر هر هفت روز
زینب و سرهای بر نی لاله گون
زینب و در سینه آذر هفت روز
زینب و هجران جانسوز پدر
زینب و آوای دختر هفت روز
زینب و نجوای با رأس حسین
زینب و فریاد خواهر هفت روز
زینب و صبر و شکیبایی ز هجر
زینب و چشمان دریایی ز هجر
وای من از آتش در دل رها
زورق بشکسته در ساحل رها
وای من بعد از طلوع اشک و آه
لاله گون تر می رود رخسار ماه
بعد ازین در التهابی بی شمار
می رسد آوای نسل داغدار
کاروان اهل بیت آفتاب
می رود از کوفه در شام خراب
***
محمود تاری «یاسر»کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🔴عاقبت روضه خواندن های دروغین برای امام حسین(علیه السلام)
✳️متاسفانه گاهی دیده میشود که بعضی از مداحان و روضه خوان ها بدون اینکه اطلاعات درستی در مورد واقعه عاشورا و اهل بیت و امام حسین علیه السلام داشته باشند،
🚫فقط برای گرم کردن مجلس خود دست به گفتن هر دروغی در مورد ائمه و امام حسین و ....میزنن !!
💥بدون اینکه از عواقب این دروغ هامطلع باشند:
🔵شخصى نزد آقا محمد على پسر وحيد بهبهانى آمد و با ترس گفت : خواب ديدم گوشت تن امام حسين (علیه السلام ) را به نيش و دندان مى كشم !!
🌼آقا سر به زير انداخت تا مدتى و سپس سر برداشت و گفت : شايد روضه خوانى ؟
🙏گفت : آرى .
✨فرمود: آن را ترك كن يا اكتفاء كن به همان كه در كتب معتبره است و از آن بیشتر مگو...
⛔️زيرا اين خواب نتيجه دروغ بستن به آن حضرت علیه السلام است .
🌹از امام رضا علیهالسلام نقل شده است که فرمود: بهخدا قسم! هیچکس نیست که بر ما دروغ ببندد، مگر آنکه خداوند، گرمى آهن را به او بچشاند.
📚📚 منبع
کشى ص ۵۹۷ رقم ۱۰۴۸
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
یکی از الزامات مداحی ، داشتن بصیرت است
👌بصیرت یعنی اینکه افراد در هر زمانی ، در هر انتخابی و یا در هر فتنه ای بتوانند حسین ع زمان را بشناسند و از یزید زمان تبری پیدا کنند👌
✅یک مداح ضمن اینکه باید «بصیر » باشد بایستی برای مستمعین خود بصیرت افزایی کند✅
خداوند بواسطه عشق و محبت اهل بیت علیهم السلام و دم زدن از حضرت سید الشهدا ، محبت ذاکرین با اخلاص آل الله را در دل مردم قرار داده و مردم مداحان را دوست دارند و حرف آنها را می پذیرند لذا بایستی از این نفوذ کلام در جهت بصیرت افزایی و مخصوصا در دفاع از ولی فقیه زمان که به حق در مقام سفیر و نماینده امام زمان عج است استفاده کنیم
✅روضه های پایانی مجلس فرصت خوبی برای تلنگر زدن هاست ✅
🌴آن چیزی که دشمنان را از جلسات روضه به هراس می اندازد همین بصیرت افزایی است و الا اینکه فقط از عاشورا بگوییم و به اتفاقات روز کاری نداشته باشیم نتیجه اش می شود تشیع انگلیسی🌴
التماس دعا
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
⬛️روز چهاردهم محرم
حرکت کاروان اسرا به سمت شام
▪️پس از سخنان شجاعانه اهل بیت کاروان اسرای کربلا، فضا تغییر کرد و مردم جرات اعتراض پیدا کرده و قیام هایی بر علیه عبیدالله بن زیاد به وقوع پیوست.
▪️رسولان و سفیران سرافراز عاشورا، پس از فروشکستن بت کوفه -عبیدالله بن زیاد- و روشنگری و خطبه خوانی و تحول آفرینی، به سمت آزمون گاه سوم خود -شام- رهسپار شدند.
▪️این کاروان، پیش از این فاصله میان مکه تا کربلا را، خائفا یترقب پیموده بود و کربلای خون و تازیانه و تیغ و آتش و غارت و طعنه را پشت سر نهاده و از آزمون 70 کیلومتر فاصله کربلا تا کوفه با شتران بی جهاز، تازیانه و گرسنگی و زنجیر سربلند بیرون آمده بود و کوفه جشن و سرور را به سوگ و اشک و تحقیر عبیدالله زیاد رسانده بود.
▪️آنچه مسلم است میزان درنگ در کوفه پس از رسوایی و تحقیر و تغییر رفتار مردم از یک سو و انتظار یزید بن معاویه در شام از دیگر سو، نباید طولانی باشد. در نتیجه میزان توقف در کوفه را 3 یا 4 روز یا حداکثر 6 روز باید دانست. تذکره الخواص مدت توقف در کوفه را 2 روز می داند.
▪️پیش از این -در بدو ورود کاروان به کوفه- عبیدالله به یزید نامه نگاشته و خبر پیروزی و اسارت اهل بیت را گزارش کرده بود. کمی پیش از حرکت کاروان اسیران به شام نیز به شهرهای مسیر اطلاع داده بود که قافله اسیران در راه است و از حاملان سرها و محافظان آنها، استقبال و پذیرایی کنند.
▪️سرها را در صندوق ها نهادند و با نزدیک شدن به شهرها قرار بود بر نیزه افراشته کنند تا قدرت و پیروزی خود را نشان دهند و ترس و دلهره بیافرینند و راه را بر خیزش ها و حرکت های انقلابی سد کنند.
◾️ شیوه حرکت کاروان :
1. فرماندهان و حاملان سر عبارت بودند از زحر بن قیس جعفی (فرمانده و مامور گزارش در دربار دمشق)، ابوبردة بن عوف ازدی، طارق بن ابی ظبیان ازدی، مخفر بن ثعلبه، شمر بن ذی الجوشن، و گروهی از اهل کوفه، برخی همراهی عمربن سعد را نیز نوشته اند.
2. بر گردن امام سجاد(ع) طوق آهنین و بر دست و پایش زنجیر بسته بودند. زنان و کودکان را بر شتران نشاندند. به گونه ای که صورت ها و موها آشکار بود.
3. در این کاروان نام علی بن الحسین (ع)، فاطمه بنت حسین، سکینه بنت حسین، زینب بنت علی، و دختران و زنان و کودکان را ذکر کرده اند.
4. عبیدالله دستور داده بود سریع و با عجله حرکت کنند. در برخی منابع اشاره شده است که سرها را جلوتر فرستاد و اسیران را پشت سر آنها روانه کرد.
5. تعداد همراهان با قافله اسیران که با همه امکانات نظامی و تدارکاتی حرکت کردند و کار حفاظت از سرها را به عهده داشتند هزار نفر ذکر شده است.
6. این گروه ماموریت داشتند سرها را در همه شهرهای سر راه بچرخانند.
7. نوشته اند در طول راه امام سجاد(ع) ساکت بود و با هیچ کس تا رسیدن به شام سخن نگفت.
8. سرها را در صندوق ها نهاده بودند و به هر منزلی که می رسیدند بیرون می آوردند و بر نیزه می کردند و در تمام مدت، نگهبانی شدید می کردند و هنگام حرکت دیگر بار به صندوق بر می گرداندند.
9. کسی در راه، حق گریه کردن نداشت. سید بن طاووس از امام محمدباقر(ع) نقل کرده است که پدرم فرمود:
«چون ما را به نزد یزید می بردند، مرا بر شتر برهنه سوار کرده بودند و مخدرات اهل بیت را بر اشترهای برهنه سوار کرده بودند و در عقب من بودند و سر بزرگوار پدر عالی مقدارم بر سر نیزه بود و در پیش روی ما می بردند و نیزه داران آن کافران بر دور ما احاطه کرده بودند و هر یک از ما را می دیدند که آب از دیده ما جاری می شود، نیزه را بر سر ما می کوبیدند.»
10. حاملان سرها هر چند ماموریت داشتند از شهرهای بین راه بگذرند و برای قدرت نمایی و ارعاب و وارونه نشان دادن حقیقت در آن شهرها تبلیغ کنند و سرها را بر نیزه افراشته کنند اما ترس از درگیری و شورش قبایل عرب باعث می شد که گاه از بی راهه ها حرکت کنند، به همین سبب مسیر طولانی تر و گاه با بی نظمی مواجه می شد.
▪️فاصله مستقیم کوفه تا شام حدود 750 کیلومتر بوده است که بر اساس محاسبه ورود کاروان به شام در اول ماه صفر، در حدود 15-16 روزه طی شده است.
▪️طول زمان حرکت از کوفه به شام را نباید معادل بازگشت از شام به کربلا دانست چرا که رفتن همراه با توقف در شهرها بوده است و بازگشت، بی درنگ و بی توقف و از حاشیه فرات بدون نیاز به ورود به شهرها صورت پذیرفته است.
▪️مسیر حرکت قافله نیز به درستی و دقت در مقاتل و تواریخ ثبت نشده است. نوعی تشتت و جا به جایی در منازل راه کاملا مشهود و معلوم است.
📚 منابع :
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،
شیخ مفید، ارشاد،
تاریخ طبری
الفتوح ، ابن اعثم کوفی، ،
مقتل الحسین، خوارزمی
انساب الاشراف، بلاذری
و ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
زمزمه یا نوحه واحد اسارت حضرت زینب س
سبک_گل_پونه_ها
بنگر به این حال پریشان
بنگر به این چشمان گریان
یاحسین یاحسین جان
💧💧
داروندارم ای برادر رفته غارت
چیزی نماند از زینب تو دراسارت
💧💧
تادشمنت برنیزه ها میکرد اشاره
هجده سربریده را کردم نظاره
💦💦
مظلوم حسین مظلوم حسین جان
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
جان همه در تاب و درتب
که راس تو بالای نی سالار زینب
💧💧
ای بی وفا با مایی و اما چه دوری
گاهی بع دیر راهبی گه درتنوری
💧💧
یک دم نظربرزینبت کن سربریده
بنگر که از داغ غمت قدش خمیده
💦💦
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
یک لحظه اسایی ندارم
گوید رقیه عمه بابایی ندارم
یاحسین بیقرارم
💧💧💧
بنگر برادر خسته بال و دست بستم
شرمنده ام گربعدتو من زنده هستم
💧💧💧
اهی حزین در این دل زارم نشیند
تاکه ربابه اصغرش برنیزه بیند
💦💦💦
مظلوم حسین مظلوم حسین جان...
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
.
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
رضای خدا شد رضای حسین
دو عالم بنا شد برای حسین
شود شاه عالم گدای حسین
سر و جان و مالم فدای حسین
شدم من به عشق تو مولا اسیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
منم زنده از ذکر نام حسین
کبوتر شدم جَلد بام حسین
مسلمان شدم با مرام حسین
شده منصب من غلام حسین
تویی شاه و من یک گدای حقیر
امیری حسین و نعم الامیر
تویی باب غفران هر روسیاه
تویی آبروی من ِ پرگناه
به من چون که زهرا نموده نگاه
مرا گوشه ی خیمه دادی تو راه
دلی که ندارد تو را شد فقیر
امیری حسین و نعم الامیر
من از کودکی نوکرت بوده ام
همیشه گدای درت بوده ام
غلام علی اصغرت بوده ام
انیس غم خواهرت بوده ام
تویی گوهر ِ بحر شاه غدیر
امیری حسین و نعم الامیر
منم خادم روسیاهت حسین
منم تشنه ی یک نگاهت حسین
قبولم نما در سپاهت حسین
که گیری مرا در پناهت حسین
پناه خدایی ،منم مُستَجیر
امیری حسین و نعم الامیر
شده بر لبم ذکر تو زمزمه
دهد نام تو بر غمم خاتمه
تو باب نجاتی برای همه
مدد کن مرا ای گل فاطمه
شه با کرم دست من را بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
پناهم شده سایه ی پرچمت
شده ناجی ام رحمت اعظمت
شد آرامشم روضه ی ماتمت
شدم من مطهر ز اشک ِغمت
تویی باب رحمت تو هستی مُجیر
امیری حسین و نعم الامیر
شوم کی دوباره قرین حرم
شود بوسه گاهم زمین حرم
دلم با غم آتشین حرم
شود زائر اربعین حرم
حریم تو شد مأمن بی نظیر
امیری حسین و نعم الامیر
تو بر درد دل آشنایی حسین
دوباره شده دل هوایی حسین
به این نوکرت کن عطایی حسین
مرا کن آقا کربلایی حسین
شده قلب من از فراق تو سیر
امیری حسین و نعم الامیر
ارسالی از حاج عباس فلاح
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش