eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.7هزار دنبال‌کننده
39 عکس
46 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
بر خاتم انبیا محمد در موقع خلقِ جامد و خلق نبات تا موقع خلق آدم و  نبضِ حیات  هر لحظه‌ے خلق کردنش حق مےگفت؛ بر خاتم انبــــــیا محـــــمّد(ص)صلوات شاعر:
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 🎤کربلایی مهدی خزائی
خداحافظ اِی ، وادیِ زخم سینه نمایم وداع و رَوَم از مدینه خداحافظ اِی ، شهر اندوه و غم خداحافظ اِی ، کوچه های ستم غریبم غریبم غریبم خدا ۲ هنوز از غم آن درِ شعله ور من بسوزم خدایا ز کینه ی دشمن دگر سوی کعبه نمایم سفر روم کربلا تا دهم جان و سر غریبم غریبم غریبم خدا ۲ به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای من و وای من و وای من میرود از مدینه آقای من پشت سرش مدینه چاوُش بخوان کرببلایی شده مولای من وای حسین وای حسین وای حسین ..... جان عقیله العرب بر لب است وداع زهرا و حسین امشب است مدینه با فاطمه خون گریه کن شروعِ آوارگی زینب است وای حسین وای حسین وای حسین ...... عزیز زهرا به کجا می روی شبانه بی سر وصدا میروی این سفر تو بوی خون می دهد با علی اکبرت چرا می روی وای حسین وای حسین وای حسین ..... تو را به جان علی اکبر نرو همره این خواهر مضطر نرو تازه پسر دار شده ربابت به خاطر علی اصغر نرو وای حسین وای حسین وای حسین ....... ام البنین گریه کند زار زار قرآن گرفته بر سر علمدار یک وقت بی حسین برنگردی عباس من برو خدا نگهدار وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباسم آبروی مادرت باش سقای طفلان برادرت باش هرجا دیدی نامحرما زیادن مراقب حجاب خواهرت باش وای حسین وای حسین وای حسین ....... عباس من ای نور دیدگانم دلواپس طفلان کاروانم کسی به او کمتر زگُل نگوید جانِ تو و جانِ رقیه جانم وای حسین وای حسین وای حسین به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز از زبان حضرت ام البنین(س) خطاب به حضرت قمر بنی هاشم(ع) قصد کرده است از وطن برود پنجمین رکن پنج تن برود این حسین است که غریب شده کاش می شد که با حسن برود او به هر حال می شود عریان چه نیازی ست با کفن برود! هر چه کردند جان معجر من نگذاری که پیرهن برود قسمت می دهم اجازه نده شمر با پا روی بدن برود نگذاری که نیزه کندی جای پهلوش بر دهن برود نکند بی حسین برگردی نکند آبروی من برود به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
‍ 🕊 🕊 مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نال? یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغم? «یارب» است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نـوای جـرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر ام‌البنین که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان بوَد روز و شب اشک «میثم» روان سبک خدامادرم راکجا میبرند به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ای کاروان آهسته ران ... به بهانه ۲۸ رجب ، سالروز خروج امام حسین (ع) از مدینه به سوی مکّه .                        ---------- ای عشق می بینی ز دل صبروقرارم می رود با کاروان لاله ها  باغ و بهارم می رود بار سفر برداشتم  دل در شرر بگذاشتم آن گل که با خود داشتم با گلعِذارم می رود شد از صدف گوهر برون گشته رها از چند و چون دریا به دریا اشکِ خون از چشمه سارم می رود چون چشم گوهربار من گل کرده در بازار من من خسته امّا یار من از رهگذارم می رود شمع وجودم مشتعل گردیدم از یارم خجل کز روبروی چشم دل آئینه دارم می رود ای دل ازین گلگون چمن افتاد آتش در وطن کز زادگاه خویشتن ایل و تبارم می رود خونین جگر دور از حرم لبریز از درد و اَلَم این کاروان تا شهر غم با کوله بارم می رود فصل خزانم می رسد ، از غم نشانم می رسد جان بر لبانم می رسد تا که نگارم می رود "یاسر" اگرچه کو به کو  من می روم امّا بگو ظلمت ز روی ماه او از شام تارم می رود ** محمود تاری «یاسر» به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
♦️ ٢٨ رجب، سالروز خروج سیدالشهدا علیه‌السلام و قافله عشق و معرفت از مدینه... 🔹 گزارشی بسیار زیبا و لطیف از لحظات خروج امام حسین "علیه‌السلام" از مدینه... عبدالله بن سنان از پدربزرگش نقل میکند که وی گفت: من با نامه‌ای از مردم کوفه به نزد امام حسین علیه‌السلام در مدینه رفتم. خدمت حضرت رسیدم و نامه را تحویل دادم و امام علیه السلام آن را قرائت نمود و فرمود: سه روز به من مهلت بده. بنابراین من در مدینه ماندم تا اینکه امام علیه السلام تصمیم گرفت به عراق برود. من با خود گفتم: بروم و پادشاه حجاز (امام حسین علیه‌السلام) و جلال و جبروت او را ببینم که چگونه از مدینه خارج می شود! به درب خانه او آمدم، دیدم اسبها زین شده اند و مردان ایستاده اند و امام حسین علیه السلام روی کرسی ای نشسته بود و بنی هاشم دور او تا دور او را گرفته بودند. امام حسین علیه السلام در بین آنها چنان بود که گویی ماه کامل است در شب چهارده. من حدود چهل محمل و کجاوه دیدم که آن ها را با پارچه های ابریشمی و نمادین تزئین كرده بودند. در همین زمان بود که امام حسین علیه السلام به بنی هاشم دستور داد تا محارم خود را بر روی محمل ها و کجاوه ها سوار کنند. 🔻 در حالی كه من نگاه می كردم، دیدم جوانی از خانه امام حسین علیه‌السلام خارج شد که قد بلند و تنومندی داشت و روی گونه اش، خال سیاهی بود و صورت او مانند ماه تمام بود. او جوانان بنی هاشم را یک به یک کنار میزد و و می‌گفت: کنار بروید؛ وقتی که آن جوان، از بین بنی هاشم، صفی را شکافت، دیدم که دو بانو از بانوان بنی هاشم از خانه خارج شوند و آن قدر با حیا و با وقار راه می رفتند که دنباله چادرشان بر روی زمین کشیده می شد. کنیزان، دور تا دور آن دو بانو را گرفته بودند تا اینکه به محمل ها رسیدند. آن جوان رشید آمد و زانو زد و بازوان آن دو بانو را گرفت و در نهایت شکوه و جلال آن دو بانو را سوار بر محمل کرد. من از برخی از مردم که در آن جا بودند پرسیدم که این دو بانو کیستند: گفتند: یکی از آن دو، زینب کبری و دیگری امّ کلثوم، دختران امیرالمؤمنین هستند. پرسیدم آن جوان کیست: گفتند:قمر بنی هاشم اباالفضل العباس است. 🔻 سپس دو دختر خردسال را دیدم که که گویی خداوند متعال انسانی همانند آنها را خلق نکرده بود. یکی از آن دو همراه زینب کبری علیهاالسلام سوار بر محمل شد و دیگری با ام کلثوم علیهاالسلام. من در مورد آنها سوال کردم، به من گفتند: آن دو دختر، سکینه و فاطمه دختران امام حسین علیه‌السلام هستند. 🔻 سپس جوان رشید دیگری بیرون آمد که او هم همانند یک ماه کامل بود. بانویی که دورتادور او را کنیزان گرفته بودند، همراه آن جوان بود که آن جوان زانو گرفت و آن بانو را نیز سوار بر محمل کرد. من در مورد آن جوان و آن بانو سوال کردم. گفتند : آن جوان، علی اکبر، پسر بزرگ امام حسین علیه‌السلام است و آن بانو، مادرش، امّ لیلاست. 🔻بعد از او دیدم نوجوانی که صورت او، پاره ای از ماه بود از خانه بیرون آمد و بانویی همراه او بود. در مورد او و آن بانو سوال کردم، گفتند: گفتند او قاسم بن الحسن علیهماالسلام و آن بانو، مادرش، همسر امام مجتباست. سپس بقیه اطفال و کودکان حرم بر روی محمل ها سوار شدند. 🔻 در این هنگام امام حسین علیه‌السلام ندا داد: أينَ أخي؟ أين كَبشَ كَتيبتي؟ أين قمرَ بني هاشم؟ 🔹برادرم کجاست؟ پهلوان لشکر من کجاست؟ ماه بنی هاشم کجاست؟ اباالفضل العباس در پاسخ امام علیه‌السلام فرمود: لبّيك لبّيك يا سيّدي 🔹جانم! جانم! ای آقای من! امام علیه السلام به او فرمود: "برادرم ، اسب مرا بیاور." اباالفضل العباس اسب امام علیه السلام را آورد و بنی هاشم دور تا دور امام علیه السلام گرفته بودند. قمر بنی هاشم، عنان اسب را گرفت و امام علیه السلام سوار بر اسب شد. و بعد از او دیگر بنی هاشمیان سوار بر مرکب شدند. اباالفضل العباس سوار بر مرکب شد و پرچم را به دست گرفت و در جلوی قافله حرکت کرد. در این هنگام، صدای اهل مدینه و بازماندگان از بنی هاشم به گریه بلند شد و می گفتند: الوداع، الوداع، الفراق، الفراق، اباالفضل العباس علیه‌السلام در جواب آنان فرمود: هذا و اللّه يومُ الفراق و المُلتَقَى يومَ القيامة 🔹آری به خدا، دیگر امروز روز جدایی است و دیدار بعدی ما رفت تا روز قیامت. 📚أسرار الشّهادة، ص۳۶۷ 📚معالي السّبطين، ج۱ ص۲۲۰ 📚،وسيلة الدّارين ص۵۳ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113