لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نبودم ندیدم که محشر به پاشد
کربلایی محمد جنامی
#عربی_فارسی
#تاسوعا
ای حسینی که به دل های همه جا داری
یک جهان در کنفت عاشق و شیدا داری
به دل سوختگان آتش سودا داری
کشته ها در غم خود عاشق رسوا داری
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
از دل خیمه ات ای شاه صدا می آید
بانگ جانسوز و دلاویز دعا می آید
نغمه در نغمه فقط ذکر خدا می آید
از لب خونجگران حرف وفا می آید
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
زینب خونجگرت کنج حرم گریان است
سینه اش منزل اندوه و غم و حرمان است
نگران سفر و بی کسی طفلان است
قسمتش تا به ابد چشم تر و باران است
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
تیغ کین از بدنت باده ی غم مینوشد
اکبرت نعره زنان جام الم می نوشد
اصغرت شیر غم از تیر ستم می نوشد
جام هجران تو را اهل حرم می نوشد
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
عصر فردا همه دنبال سرت میگردند
پشت خیمه پی نعش پسرت میگردند
بین علقم پی دست قمرت می گردند
بین آتش پی ماه سحرت می گردند
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
عصر فردا به سر نعش تو مادر گرید
از حرم تا به سرت دیده ی خواهر گرید
غرق در ماتم و اندوه تو دختر گرید
در نبودت بخدا دیده ی معجر گرید
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
در وداعت همه ی اهل حرم گریانند
کاروان اَلم و ماتم و غم گریانند
پرچم و بیرق خونبار و عَلَم گریانند
سائلان در غم سلطان کرم گریانند
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
دشمن آنقدر که بر ضد تو پرداخته است
بخدا گوشه ای از حسن تو نشناخته است
خطبه ات بر دل بیداد و ستم تاخته است
حمله هایت همه را از نفس انداخته است
تو نسب از علی و حضرت زهرا داری
(آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری)
محمد حسین علیرمضانی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
رفت زیر سم مرکب پیکرش، الفاتحه
ریختند از هر طرف دور و برش، الفاتحه
حمد و توحیدی بخوانید ای عزیزانِ حسین
زیر و رو شد آیههای کوثرش، الفاتحه
یک طرف پیراهنی که یادگار مادر است
یک طرف انگشت با انگشترش... الفاتحه
هرکه هرچه خواست از گودال با خود بُرد و بعد
شمر آمد تازه بالای سرش، الفاتحه
خنجرش را با سرِ شمشیر، خولی تیز کرد
بعد رفت آرام سوی حنجرش، الفاتحه
کاش میشد لااقل از رو به رو ذبحش کند
پشت و رو شد پیش چشم مادرش، الفاتحه
زینب آنجایی که رفتی روی نیزه، جان سپرد
یکصدا شادی روح خواهرش، الفاتحه
✍ #محمود_یوسفی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
وقتی اشکت ریخت روی جوهرِ تقدیرها
روضهات شد اولین عشقِ جوان و پیرها
مُهرِ داغت شد مدالِ سرخ، وقتی زخم شد
سینه از سینهزنیها شانه از زنجیرها
رزقِ ما پایان ندارد مثل احسانِ کریم
دیگِ نذری ته ندارد، شاهدم کفگیرها
کاش میمردیم با «یا لَیتَنا کُنّا مَعَک»
چهرهی تقویممان سرخ است از تأخیرها
ما کبوترها نبودیم آسمانت فتح شد
جای ما پرواز میکردند سویت تیرها
میهمان از دستهای میزبان شمشیر خورد
ریخت خونِ تشنهات در سفرههای سیرها
قاریان، قرآنِ جسمت را تلاوت میکنند
عالمان، بیرون کشیدند از تنت تفسیرها
از مؤذنها اذان میریخت وقتِ کشتنت
در نمازِ قتلِ تو تسبیح شد تکبیرها
گودی گودال پُر شد، خون مزارت را گرفت
دفن شد کوهِ تنت در تلّی از شمشیرها
دشتِ سرخ افتاد دستِ گلّهی کفتارها
آه، از حالِ فرارِ آهوانِ شیرها
✍ #رضا_قاسمی
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
پسر مرتضی خداحافظ
نوهی مصطفی خداحافظ
برو ای نازنین برادر من
در پناه خدا، خداحافظ
ای به قربان صورت ماهت
ای به قربان عُمرکوتاهت
برو دست خدا به همراهت
تشنهی کربلا خداحافظ
بعد تو زینب است و داغ سفر
داغ انگشت و داغ انگشتر
داغ گهوارهی علی اصغر
ای به غم مبتلا خداحافظ
بعد تو زینب است و روی کبود
بعد تو زینب است و آتش و دود
بعد تو زینب است و چشم یهود
وارث انبیا خداحافظ
زینت شانههای پیغمبر
آخرین یادگاری مادر
بعد تو زینب است و این لشکر
سرور سرجدا خداحافظ
برو ای آسمان خریدارت
برو ای اولیا عزادارت
برو دست علی نگهدارت
ای شفیع جزا خداحافظ
✍ #محمود_یوسفی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
مینویسم در اول سخنم...
تا ابد کشته مردهی تو منم
آنقدر یا حسین میگویم
بوی سیب تو میدهد دهنم
من اویسم که کربلا هستم
به هوای تو رفتم از قرنم
جگرم سوخته برای غمت
یک نگین حدید در یمنم
تو حسینی عزیز پنج تنی
من غلام عزیز پنج تنم
گِل من را ز مقتل آوردند
تربت کربلاست این بدنم
شیر مادر حرام من باشد
بی تو گر یک نفس، نفس بزنم
بیشتر با من غریب بجوش
ای حسین! من سفارش حسنم
کاش مارا برهنه خاک کنند
شرمسارم حسین از کفنم...
زیر سمها به فکر من بودی
کشت من را غم کمرشکنم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هرجا سراغی، از غم گرفتیم
در سینه بزم، ماتم گرفتیم
در هرمقامی، خدمت گزیدیم
سینه زدیم و، پرچم گرفتیم
اکسیر اعظم، ذکر حسین است
عالم بههم ریخت، تا دم گرفتیم
سنگ دل ما، با گریه شد آب
از چشمهی چشم، زمزم گرفتیم
گریه برای، داغ تو بوده
ارثی که ما از، آدم گرفتیم
ما سنگ بودیم، با گریه بر تو
حکم نگین از، خاتم گرفتیم
لطف تو بیش از، این حرفها بود
لطف تو خیلیست، ما کم گرفتیم
✍ #مجتبی_خرسندی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بارانِ پُر مهرِ حرم را دوسـت دارم
الماسِ چشمان ترم را دوست دارم
وقتی که دفتر نوحهخوانِ ماتم توست
خون گریهی چشمِ قلم را دوست دارم
کنج رواق عاشقی... در زیر باران
طوفانِ شعر محتشم را دوست دارم
غرقم میانِ موج موجِ روضههایت
طوفانِ اشک و سیلِ غم را دوست دارم
عمری نمکگیرم کنار سفرهی تو
احسانِ این بیت الکرم را دوست دارم
چون از ازل مثلِ تمام خاندانم
این خاندانِ محترم را دوست دارم
همپایِ جابر....اربعین... پایِ برهنه
تا کربلایت، هر قدم را دوست دارم
جانا اگر مقصد تویی تا پای جانم
این جادهیِ پر پیچ و خم را دوست دارم
نامت دلیلِ آشکار معجزات است
بر نام تو حتّیٰ قسم را دوست دارم
آقا به گیسویت قسم، از عمقِ جانم
جان دادنِ زیرِ علم را دوست دارم
در بیت آخر یک صِله می خواهم ارباب
گرمایِ آغوشِ حــــــــرم را دوست دارم
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
روز در مشت شب گرفتار است
رحم خوابیده، ظلم بیدار است
کوفه دین را فروخته، عوضش
سکهی جهل را خریدار است
غیرت، این روزها ندارد رگ
معرفت مدتیست بیمار است
آسمانِ بخیلِ بی باران
لشکر شمر را هوادار است
مثل سربازهای دور و برت
زخم بر پیکر تو بسیار است
خنجر از چه چنین غضب دارد؟
مگر از حنجرت طلبکار است؟
هر کسی آمده پی چیزی
قتلگاه است یا که بازار است؟
چشمهای تو تار میبینند
اشکهای رباب اگر تار است
مادرت آمدهست دیدارت
بین مقتل چه جای دیدار است؟
آه از ضربهی دوازدهم
نکند تازه اول کار است؟!
✍ #شهریار_سنجری
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
حیدر رسیده بود، پیمبر رسیده بود
همراه این دو، سورهی کوثر رسیده بود
خواهر دوید سمت برادر ولی دریغ
آن لحظهای رسید که لشکر رسیده بود
از خاتم حسین، تعاریف بی شمار
به گوش ساربان ستمگر رسیده بود
کار عصا و نیزه و شمشیر شد تمام
نوبت به شمر و سینه و خنجر رسیده بود
خنجر نمیبرید گلوی حسین را
به بوسهگاه حضرت مادر رسیده بود
حق داشت زینبی که به صبرش ملقب است
با قتل صبر، صبرش اگر سر رسیده بود
هنگام ظهر کشتن آقا شروع شد
اما غروب، کار به آخر رسیده بود
✍ #شهریار_سنجری
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
سلام فلسفۀ چشمهای بارانی!
سلام آبروی سجدههای طولانی..
بیا که ما همه چشم از گناه میپوشیم
چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟
چقدر بر سر بازارها قدم زدهای
که یک معامله سر گیرد از مسلمانی
چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را
و یادی از تو نکردیم در فراوانی
قرار بود بسازیم خانۀ دل را
چه شد که ساخته شد خانههای اعیانی؟
چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست
چه ندبهها که نشد موجب پشیمانی
اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال
و ما چقدر گرفتیم بیتو مهمانی..
چقدر در پی ما گشتهای چراغ به دست
میان همهمۀ کوچۀ چراغانی
نه روضههای محرم تو را تسلا داد
نه شاد کرد تو را جشنهای شعبانی
خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز
خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی
بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است
به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی..
بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن
همیشه میرسی از تشنگی به حیرانی
فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز
درون گودی مقتل نماز میخوانی..
✍ #محمدحسین_ملکیان