eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
11هزار دنبال‌کننده
46 عکس
55 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور پای دلمو سمت حرم 🎙کربلایی جواد مقدم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕 🎙 کربلایی منزل به منزل خسته در اسارت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕 🎙 کربلایی بسته راه چاره دید و گریه کرد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕 🎙 کربلایی ای شام کربلای تو یا زین العابدین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕 🎙 کربلایی حیدر حیدر احلی من العسل حیدر حیدر یا عزو وجل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕 🎙 کربلایی امام رضا منو منو خرید 💔 اصلا بدی هام ندید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕 🎙 کربلایی امسال اربعین کجا برم کجا برم چه خاکی به سرم کنم
◾️کس منزلتت ندید، بُغضاً لأبیک از کینه شدی شهید، بُغضاً لأبیک از هر طرفی بر بدنت سنگ زدند وقتی که شدی وحید، بُغضاً لأبیک... در نقل‌ها آمده است: وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام تنها شده بود و دیگر یار و یاوری برایش باقی نمانده بود،آمد و مقابل لشکر ایستاد و با صدای بلند فرمود: يا وَيلكم! عَلَى مَ تُقاتِلونَني؟! علَى حقٍّ تركتُه؟ أم علَى سُنّةٍ غيّرتُها؟ أم علَى شريعةٍ بَدّلتُها؟ ▪️واى بر شما! از چه رو با من می‌جنگید؟! آیا حقی را ضایع کردم؟ آيا سنّتى را در دين دگرگون كردم؟ يا شريعتى را واژگون آورده‌ام؟ آن لشگر نیز در پاسخ آن حضرت گفتند: بَل ُنقاتلك بُغضاً منّا لأبيكَ و ما فعَلَ بأشياخنا يومَ بَدرٍ و حُنين. ▪️بلکه ما به خاطر بغض و کینه‌ای که از پدرت در سینه داریم، و به خاطر آنچه که او در بدر و حنین بر سر آباء و بزرگان ما آورد، با تو می‌جنگیم؛ فلّما سَمِع کلامَهم بَکیٰ بُکاءً شدیداً ▪️ سیدالشهداء علیه السلام تا این جمله را شنید، به شدت گریه کرد. 📚مقتل ابومخنف، ص۸۴ 📚دمعة الساکبة،ج۴ص۳۴۰ و...
◾️بانگ «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی» را سر داد بین خیمه بدن بی سر اصحاب گریست... ⚡️ وقتی‌که با نداهای غریبیّ سیدالشهداء علیه‌السلام، بدن بی‌سر شهدای از جا بلند می‌شود... در نقلی آمده است: وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بالای سر قمر بنی هاشم علیه‌السلام حاضر شدند، فرمودند: یا أخي، الآنَ قَلَّتْ حیلَتي؛یا أخي، أنائمٌ أنتَ وَالْقومُ یَظُنّونَ أنّي جُبِنتُ عَنِ الْقِتالِ! ▪️برادرم! الان دیگر بیچاره شدم. برادرم! آیا تو آرمیده‌ای در حالی که این لشکر فکر می‌کنند من از جنگ می‌ترسم. یَعُزُّ عَلَيَّ أن أراكَ عَلیٰ الّرَمضاءِ مُرَمَّلاً بِدِمائِكَ! یاأخي،تَرَکتَني وَحیداً فَریداً بَینَ الٍاَعداءِ! سخت است بر من که تو را روی ریگ و رمل بیابان در حالی که آغشته به خون خودت هستی، ببینم. برادرم! مرا در بین دشمنان، تک و تنها رها کردی و رفتی!؟ سپس لحظاتی بالای سر عباس علیه‌السلام گریست، پس صدای خود را بلند کرد، به گونه‌ای که صدای آن حضرت دشت کربلا را فرا گرفت و ندا سر داد: ای مسلم بن عقیل، ای هانی بن عروة، ای حبیب بن مظهر، ای زهیر بن القین، ای هلال بن نافع... یا أبطالَ الصَّفاءِ و فُرسانَ الْهَیجاءِ! مالي أُنادیکم فلا تُجیبوني و أدعوکم فلا تَسمَعونِ؟! ▪️شما ای دلاور‌مردان پایدار و ای سواران عرصه پیکار! چرا شما را صدا میزنم اما جوابم را نمی‌دهید! شما فرا می‌خوانم و صدایم را نمی‌شنوید؟! آیا شما خوابید که به بیداری‌تان امیدوار باشم یا محبّت‌تان از امام خود برگشته که به یاری او نمی‌شتابید؟! اینها دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستند که به خاطر از دست دادن شما ناتوان گشته‌اند؛ مگر شما خانه‌هایتان را برای کمک به من ترک نکردید؟! فَقوُموا عَن نَومَتِکم أیُّهَا الْکِرامُ الْبَرَرَةُ وَادْفَعُوا عَن حَرَمِ الرَّسولِ ▪️پس ای مردان شریف و صالح از خواب برخیزید و از حرم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در مقابل طاغیان کافر و فاجر دفاع کنید. اما افسوس! به خدا سوگند مرگ شما را به خاک افکنده و روزگار دغل با شما بی وفایی کرده است وگرنه شما از جواب دادن به دعوت من کوتاهی نمی‌کردید و از یاری من روی برگردان نمی‌شدید. هان! اینک ما از فقدان شما داغداریم و به شما می‌پیوندیم که ما از آن خداییم و به سوی او بازآییم. 🔻در اینجا بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها گوید: فو الله الَّذي لا إلٰهَ إلّا هو إنّی رَأیتُ الْاَجسادَ تَضطَرِبُ کَأنَّها یُریدُ النُّهوضَ. ▪️به خدا سوگند که معبودی جز او نیست، بدنهای شهدا را دیدم چنان می‌لرزید گویا که می‌خواستند از جا برخیزند. 📚 بحرالمصائب ج۵ ص۶۱
‌نوحه امام سجاد علیه السلام مناسب این ایام از حسین رئوفی من می روم منزل به منزل صحرا شده از گریه ام گل همراه سرهای بریده با طعنه ها از سوی قاتل بابای مظلومم حسین جان ۴ تا که ببینم سیر سیرت نی کوفیان هستم اسیرت می میرم از این غم هنوزم خون ریزد از چشم حصیرت بابای مظلومم حسین جان ۴ دیدم خزان لاله ها را در سوز و آتش خیمه ها را دیدم ز مردم کوفه تا شام خندیدن بر عمه ها را بابای مظلومم حسین حان ۴ بیمار دشت کربلایم بر درد عالمی شفایم با دست بسته هم ز کار یک عالمی گره گشایم بابای مظلومم حسین جان ۴ سبک👇👇 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ بارون نبارید حاج مهدی رسولی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 مرحوم_حاج_محمدباقر_منصوری 🔉 بوحسین کیمدی ▫️ روضه فوق زیبا ▪️ سوزناک احساسی ترکی
در سر ما نوکران غیر از هوای روضه نیست زندگی درد است آن جا که بنای روضه نیست از اذان صبح هستی تا غروب زندگی نغمه ای خوشتر به گوشم از صدای روضه نیست خانه در آشفتگی شهر حسرت ساخته آنکه در تاب و تبش جایی برای روضه نیست زخمی هایی پوچ دست آویز روحش می شود هر که در این خاک دان درد آشنای روضه نیست گم شده در ناکجا آباد دنیایی غریب عارفی که در طریقش رد پای روضه نیست اشک معراج منِ دور از تهجّد می شود نردبان آسمان جز اشک های روضه نیست ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
من که بی روضه ها نخواهم ماند لحظه ای بی شما نخواهم ماند روز و شب بی خیالِ رؤیای حرم کربلا نخواهم ماند بی نوا می روم به سمت حرم در حرم بی نوا نخواهم ماند من گدای همیشه ات هستم هر کجایی گدا نخواهم ماند پرچمت تا که هست محتاجِ منت رهنما نخواهم ماند لطف زهرا میان روضه ی تو لحظه ای بی صدا نخواهم ماند تا حسین است عشق بندگی ام لنگ قبله نما نخواهم ماند تا حسینیه است معراجم بی در و بی کجا نخواهم ماند ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
‌⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️ ➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیامت کردی..... کربلایی محمد اسدالهی
📋بررسی شخصیت (هنده) و (ام حبیبه) که در روضه ها بارها و بارها نام این دو تن شنیده شده است!🎤《از سلمان فارسی نقل شده است که روزی در مدینه، عبدالله بن عامر یهودی را که از تجار معروف عرب بود، دید. همراه او دختری بود به نام هنده، که در اثر یک بیماری مادرزادی، نابینا و فلج بود. او برای درمان دخترش، پزشکان فراوانی را تجربه کرده بود، ولی نتیجه ای نگرفته بود. به همین جهت، با راهنمایی سلمان فارسی، در شهر مدینه، به خانه حضرت علی(ع) رفت تا در این خانه شفا یابد. وقتی وارد خانه امام علی(ع) شدند، و ماجرا را شرح دادند، امام حسین(ع) به درخواست امام علی(ع) ظرفى را پر از آب نمود و دست مبارک خود را در آن نهاد. سپس هند را کنار آن آب آوردند او از آب آن ظرف به بدنش مالید و پاشید و به طور کامل سلامتى خود را باز یافت از آن پس افتخار کنیزی در خانه امام حسین(ع) را پیدا کرد. بدین ترتیب، هنده با دستان کوچک امام حسین(ع) شفا یافت. پدر هند گفت : یا علی(ع)! می شود یک منّتی بر من بگذاری واین دخترم را چند ماهی برای کنیزی قبول کنی که با بچّه های شما تربیّت اسلامی شود؟!!! حضرت(ع) نیز قبول کرد. عبدالله بن عامر مسلمان شد و به شام رفت، و بعضی از شامیان از اقوام و دوستان، نیز همان جا به اسلام رو آوردند و بعدها نیز کسانی که به مدینه آمدند و سلامتی دختر را دیدند، مسلمان شدند. هند در این خانه ماند و قدری بزرگ شد و تا این مدت هم بازی زینب کبری(س) بود. تا اینکه پدرش بعد از مدتی او را از این منزل به شهر خود برد، و برخی می گویند که تا شهادت امام علی(ع) کنیز خانه علی(ع) بوده است و پس از شهادت حضرت علی(ع) برای کنیزی به خانه امام حسن(ع) رفت. به هر حال؛ در زمان خلافت معاویه به حسب تقدیر سر از شام در می آورد و با یزید ازدواج می کند!! امّا به جهت آن که همه خاطرات دوران کودکی و نوجوانی او متعلق به شهر مدینه و خانه اهل بیت(ع) بود، سخت به این خانه دل بسته بود. او که در شهر شام بود و از داستان حوادث کربلا خبری نداشت؛ يك وقت بر سر زبانها افتاد كه جماعتى از اسيران خارجى به شام آمده اند. اين زن از يزيد درخواست كرد به ديدار آنها برود ويزيد اجازه داد! شب فرا رسيد، فرمان داد تا كرسی اى در نصب كردند و او بر كرسى قرار گرفت و حال رقت بار آن اسيران او را كاملا متاثر گردانيد. هند سؤال كرد : بزرگ شما كيست؟ حضرت زینب(س) را نشان دادند. گفت : اى زن اسير، شما از اهل كدام دياريد؟ فرمود: از اهل مدينه! آن زن گفت عرب همه شهرها را مدينه گويد؛ شما از كدام مدينه هستيد؟ فرمود : از مدينه رسول خدا(ص )! آن زن از كرسى فرود آمد و به روى خاك نشست و گفت : اى زن اسير! تو را به خدا قسم مى دهم آيا هيچ در محله بنى هاشم آمد و شد داشته اى؟ حضرت(س) فرمود : من در محله بنى هاشم بزرگ شده ام! آن زن گفت : اى زن اسير، قلب مرا مضطرب كردى! تو را به خدا قسم مى دهم، آيا هيچ در خانه آقايم اميرالمؤمنين(ع ) عبور نموده و زينب(س) را زيارت كرده اى؟ حضرت زينب(س) ديگر نتوانست خوددارى بنمايد، صداى شيون او بلند شد فرمود : حق دارى زينب را نمى شناسى، من زينبم! در این هنگام هند بیهوش بر زمین افتاد. پس از آن که به هوش آمد حضرت زینب(س) به بالین او آمد و فرمود : اى هند برخیز و به خانه ات برو که من مى ترسم شوهرت یزید به تو آسیب برساند. هند خود را به کاخ یزید رساند و خطاب به یزید گفت : وای بر تو ای یزید! تو آل رسول(ص) را در خرابه جا داده ای؟! از آن پس او یزید را برای همیشه ترک کرد و رفت!》 📚جواب :👇 در مورد جریان هند همسر یزید آنچه در منابع آمده، این است که وی دختر عبدالله بن عامر بن کریز بن ربیعه بوده که کنیه اش ام کلثوم می باشد که در اشعار یزید ذکر شده است : 《اذَا اتکأتُ عَلي الأَنماطِ فِی غُرفِِ، بِدَیر مَرانَ عِندِی اُمّ كُلثُوم》 هیچ غمی نیست، وقتی که در دیر مران در غرفه‌ها بر تخت تکیه بدهم و آغوشم ام‌ کلثوم باشد. هند بعد از اینکه متوجه شد، اسرای حاضر در شام، اسرای آل رسول(ص) هستند، به مخالفت با یزید پرداخت و او را مجبور کرد که رفتارخود را نسبت به اسرای کربلا تغییر دهد! همین! یعنی در مورد هند دختر عبدالله، همسر یزید، همین اندازه، در موردش در تاریخ گنجانده شده است و پیش از این جریان و بعد از این جریان، مطلب زیادی در موردش نیست! 👤خوارزمی می نویسد : بعداز ورود اسرای کربلا به شام، یزید لعین دستور داد به اینکه؛ سر مطهر امام حسین(ع) را بر سر در خانه اش بياويزند و به اهل بيت امام حسين(ع) دستور داد تا وارد خانه اش شوند. 《فَلَمَّا دَخَلَتِ النِّسْوَةُ دَارَ يَزِيدَ لَمْ يَبْقَ مِنْ آلِ مُعَاوِيَةَ وَ لَا أَبِي سُفْيَانَ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَقْبَلَهُنَّ بِالْبُكَاءِ وَ الصُّرَاخِ وَ النِّيَاحَةِ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَلْقَيْنَ مَا عَلَيْهِنَّ مِنَ الثِّيَابِ وَ الْحُلِيِّ وَ أَقَمْنَ الْمَأْتَمَ
ماهِ تمامم، خسته و مهجور ماندم ای وای از آغوش گرمت دور ماندم خسته شدم از بس که طفلان را شمردم جای تمام بچه‌ها شلاق خوردم اطراف محمل قاتلانی مست بودند بی رحم‌هایی پست و سنگین‌دست بودند دیدی که در گرمای سخت و بی امانم فوراً سرت از روی نی شد سایه‌بانم سختی هجرانت چه کاری داد دستم دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم از بس مرا این داغ‌ها پیر و کمان ساخت اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت کوفه نگو، شهر مریدان دروغی کوچه به کوچه، هی شلوغی، هی شلوغی شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد وادی سختِ دختران مرتضی شد طاقت نیاوردم وجود لات‌ها را با گریه برگردانده‌ام خیرات‌ها را تسبیح می‌گفتم به لب، شد نیمه کاره با دست، سوی خواهرت کردند اشاره خیلی هوای غیرتت را کرده بودم وقتی میان محملِ بی پرده بودم هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟! همسایه‌ی دیروز، بر ما انگ می‌زد شاگرد تفسیرم مرا با سنگ می‌زد من که به روی دامنت سر می‌نهادم آشفته حال از مجلس ابن زیادم با ذوالفقار خطبه‌ام پیکار کردم ابن زیاد بد دهان را خوار کردم وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز زندان ندیده بود زینب، دید امروز بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟! قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر در قلب خواهر تا ابد هستی برادر ✍
ببینید دوستان...!! شعرای آیینی هم میگویند ام حبیبه! 👆👆👆
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه (عج) 🍃بازم منو دلواپسی 🍃در به دری و بی کسی 🎙 👌بسیار دلنشین 💔 🌷 🌷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دم اولم یاحسین دم آخرم یاحسین نمیره یه لحظه غمت‌از سرم یاحسین❤️‍🩹..
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو دلت دریاست حرمت غوغاست کَرَم از اصل و نَسَبت پیداست خودم و آبا و اجدادم نوکر.. خودت و آبا و اجدادت آقا✋🏻
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق مقدسه.. آدم رفیق اگه نداشته باشه بی‌کسه رفیق مقدسه.. رفیق امام حسینه که برای من بسه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیه که شبیه تو درد منو بشناسه توی بیقراریام رفیق من عباسه😭 پرای رو علمت عشق منه ای آقا به قول آذریا جانیم سنه ای آقا❤️‍🩹.. پ.ن: یادش بخیر چقدر روبه‌رو ضریحش این مداحی رو گوش دادیم و گریه کردیم:)