eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.7هزار دنبال‌کننده
39 عکس
46 ویدیو
78 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
. از زبان خدای تعالی با پیامبررحمت سلام ای نــور هدیٰ / بـرخیـــز از غار حَرا سلام ای  دین مُبین / حضرت ختم الانبیا سلام ای مردِ امین / سلام ای کَهفِ اَمان مطیع فرمان شماست/ خلق زمین و آسمان دعوت کن خلقت را به این کتاب دعوت کن دنیا را به دین حق اِقــــرأ بِســمِ رَبِّکَ الّــذی خَلَقْ۲ یارحمـــــــةً....للعـــــــــالمین۴ ...... میـــزانِ سعادتی / معیـــار هدایتی از ازل تا به ابد /تو صاحبْ ولایتی ســـرتا پا محبتی / پا تا ســـر مروّتی نَبوْت تاج تو نیست / تو تاج نَبــوّتی ای مولا به اولیــــــا اِلیَ الابد ای ســـرور به انبیــای ماسَبَق اِقــــرأ بِســمِ رَبِّکَ الّــذی خَلَقْ۲ یارحمــــــــةً....للعـــــــالمین۴ ....... اسلام از تو برقرار/ایمان از تو مُنجلی اِکـمالِ نبـوت است / تَرویج حبّ علی اَنتَ ختمُ الانبیا / انت والیَ الولی بَلّغ یا نَبیَّنــــــا / اَلحَقُّ مَعَ علی در قرآن نوشته ام به خط نور فضل تو فضل علی به هرورق اِقــــرأ بِســمِ رَبِّکَ الّــذی خَلَقْ۲ یارحمـــــــةً....للعــــــــ.المین۴ ........ تو نوری علی مُنیــر/ تو شاه و علی وزیر مقصودم  ذکر شماست/از حَرا تا به غدیر خَلَقتُ النّــــورَ بِکُــم/خَلَقتُ الاَرضَ لَکُــــم*۱ وَ ابـراهیـــــمِ خلیل / اِنَّ مِن شیعَتِکُـــــم*۲ هرکه بخواند منو بی شما، کَذَبْ هرکه بیــــاید از دَرِ شما ، صَدَقْ اِقــــرأ بِســمِ رَبِّکَ الّــــذی خَلَقْ۲ یارحمـــــــــةً....للعــــــــــالمین۴ خدامیفرماید: *۱بوسیله شما نور آفریدم و زمین را برای شما خلق کردم *۲آیه ۸۳صافات:،اِنّ مِن شیعتهِ لَاِبراهیم. یکی از شیعیانش حضرت ابراهیم است بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️⬆️⬆️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. حکم پیمبری _ بر مصطفی رسید از عرش کبریا _ باز این ندا رسید صلّ علی محمد و صلِّ علی علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ...... شد سوره علق ؛ نازل به مصطفی اقرا حبیب ما ؛ اقرا حبیب ما قرآن ما تو هستی و شمشیر ما علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ...... امشب نگشته ای ؛ پیغام آورم پیش از تمام خلق ؛ بودی پیمبرم پیش از تمام خلق بودی تو با علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ..... قرآنِ بی علی ؛ نازل نمیشود دین تو بی علی ؛ کامل نمیشود بر انبیا تو سرور و بر اوصیا علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی .... در امتداد تو ؛ راه سقیفه نیست جز مرتضی کسی ؛ دیگر خلیفه نیست لعنت به سومی و به ثانی و اولی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ..... آغاز بعثت و _ عید رسالت است فصلِ زیارتِ _ شاه ولایت است صلّ علی محمد و صلِّ علی علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل سرمسته مبعثه برام عشقت مقدسه یه جور امشب صدات زدم صدام مدینه برسه محمد بودی و/ رسول الله شدی شبیه ماه شدی/ همه ی هستی علی ولی الله شدی یا محمد یا رسول الله خورشید منوّری مبارکت این پیمبری آره اسلام احمدی یعنی اسلام حیدری جبریل از جانب/ حی سبحان آورد نور قرآن آورد/ علی قبل از همه به نگاهت ایمان آورد یا محمد یا رسول الله خوب میدونی من کیم یه عاشق شور و شینی ام لطف شما بوده اگه حسنی ام و حسینی ام چقد خوب میشه یا/ خاتم الانبیا شب مبعث شما/ بدی عیدی به ما یه سفر کرب و بلا یا محمد یا رسول الله بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی دوش غار حرا/ داره میشینه آسمون کبوتر وحی اومده/داره میگه قران بخون رسیده وقت/ نزول رحمت/ لوکره الکافرون حال غم بده/خبر اومده/رایتُ الهدی توی دستای احمده شادی بی حده/حکم ایزده/ تاج پیغمبری رو سر محمده وقت کرامتو / وقت اجابته شروع راه دین از روز بعثته مصطفی شدنبی/تا به همه بگه ادامه ی راه دین با ولایته منّ الله علی المومنین بنور خاتم المرسلین دیگه باید از این به بعد/دین خدا احیا بشه وقتشه درخت ستم/ریشه کن و رسوا بشه باید تو این راه/ به دست حیدر /هر گِرِهی وابشه توی این مسیر/ غیر مرتضی کی مثه سایه میمونه پای مصطفی؟ لیله المَبیت/ غیر مرتضی کی میتونس که بخوابه جای مصطفی؟ جنگ بدرُ احد/شاهده هیبتش لافتی خونده خدا واسه غیرتش خندق و خیبرن/جلوه ی قدرتش دینه اسلامِ مدیونه شجاعتش منّ الله علی المومنین بنور مولی الموحدین ۸ خلاصه ی بعثت میشه/ولایت شیر خدا زنده شده هر دینی با/تیغ دودم مرتضی ختم به حیدر /بوده همیشه /راه همه انبیاء ذکر یاعلی/ ذکر اعظمه مقامش رو میدونن نبی و فاطمه جای پاش روی/دوش خاتمه پس بیفتن همه انبیا به پاش کمه ۲ دنیا و آخرت/ خیالش راحته هرکسی که زیر چتر ولایته هر کسی غاصبه/ حق خلافته تا قیامت حقش لعن و برائته منّ الله علی المومنین بنور امام المتقین بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بند اول تو اومدی بگیری از دلامون غبارو تو اومدی بگی بیاید ببینید خدا رو تو اومدی به ما نشون بدی نعمتا رو نعمت یعنی ولایت علی نعمت یعنی محبت علی نعمت یعنی یه شب بری نجف زیارت علی الحمدلله عشق منی یا رسول الله اسم توئه روشنی راه گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله اشهد ان علیاً ولی الله بند دوم روزیِ همه رو رحمت تو می‌رسونه با آدما کیه که مثله تو مهربونه کتاب خدا رو کی شبیه تو میخونه قرآن یعنی فضائل علی قرآن یعنی خصائل علی قرآن یعنی که باطلن همه، مقابل علی الحمدلله، هستی برام یاور و همراه با تو نمیشم ديگه گمراه گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله اشهد ان علیاً ولی الله بند سوم دلی که باتو باشه از بدی ها به دوره شروع رسالتت شروع فصل نوره ادامۀ راه تو زمینهٔ ظهوره بعثت یعنی شروع انتظار بعثت یعنی یه روز میاد بهار بعثت یعنی امید به اونی که،میاد با ذوالفقار الحمدلله؛ مبعث پیغمبره این ماه دست ستم شد دیگه کوتاه گفتی بگم اشهد ان علیا ولی الله اشهد ان علیاً ولی الله کارگاه_خوشدل ✍ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸حکایت کنیز زیبارویی که آمد «دلربایی» کند اما دلش گرفتار موسی بن جعفر علیهماالسلام شد ... در نقل‌ها آمده است: هارون الرشید ملعون، کنیز زیبا و خوش‌رویی را با پیکی به نزد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرستاد...(تا به بهانه خدمت، آن حضرت را مشغول این کنیز کرده و او را بدنام کند) 🥀 وقتی که کنیز را در زندان برای آن حضرت بردند، امام کاظم عليه‌السّلام آن را قبول نکرده و پیک برگشت؛ هارون با مشاهده این صحنه، سراسر خشم شد و به پیک گفت: پیش او برگرد و به او بگو: ما تو را با رضایت خودت دستگیر ننموده و زندانی نکرده‌ایم! کنیز را پیش او بگذار و بازگرد. پیک رفت و کنیز را در زندان گذاشت و برگشت. مدتی بعد هارون ملعون، خادم خود را پیش ایشان فرستاد تا از وضع کنیز خبر بیاورد؛ 📋 فَرَآهَا سَاجِدَةً لِرَبِّهَا لَا تَرْفَعُ رَأْسَهَا تَقُولُ قُدُّوسٌ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ ▪️خادم دید کنیز به درگاه الهی به سجده افتاده و سر بلند نمی‌کند و دائماً می‌گوید: «قُدُّوسٌ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ» 🥀 هارون گفت: به خدا قسم موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام او را به سحر خود جادو کرده است؛ بروید کنیز را بیاورید. او را آوردند … کنیزک می‌لرزید و چشمش به طرف آسمان بود. 🥀 هارون گفت: تو را چه شده است؟ کنیز گفت: حال جدیدی پیدا کرده‌ام؛ ایشان شب و روز نماز می‌خواندند و من همین طور پیش ایشان ایستاده بودم، وقتی نمازشان تمام شد و مشغول تسبیح و تقدیس شدند، عرض کردم: سرور من! چیزی احتیاجی دارید بیاورم؟! 🥀 اما آن حضرت فرمود: من چه احتیاجی به تو داشته باشم!؟ گفتم: مرا پیش شما آورده‌اند تا کارهای شما را انجام دهم. فرمودند: پس این‌ها چه کاره‌اند!؟ نگاه کردم و باغی پر از گل دیدم که از هیچ طرف انتهایش دیده نمی‌شد، و نشیمن‌هایی مفروش از فرشهای رنگارنگ و دیبا که بر آن‌ها کنیزان و غلامانی حاضرند که در زیبایی مانند آن‌ها را ندیده بودم و لباسی چون لباس آن‌ها را ندیده بودم ... 🥀 با مشاهده این صحنه به سجده افتادم تا وقتی که این خادم آمد و مرا صدا زد و دیدم در میان زندان هستم. هارون گفت: ای زن خبیث! شاید در سجده خوابت برده و این‌ها را در خواب دیده‌ای؟ گفت: نه؛ به خدا! همه این‌ها را قبل از سجده دیدم و بعد از دیدن آن‌ها به سجده افتادم. 🥀 هارون الرشید ملعون به خادم گفت: این خبیث را بگیر و نگه دار تا کسی این حرف‌ها را از او را نشنود. از آن پس کنیز شروع به نماز خواندن کرد؛ وقتی به او گفته می‌شد: چرا این قدر نماز می‌خوانی، می‌گفت: عبد صالح را در چنین حالی دیدم... آن کنیز تا هنگام مرگ پیوسته در همین حال بود.... 📚المناقب، ج۳ ص۴۱۴ ✍ ای کاش هماهنگونه که این کنیز، از شادی و رقاصی، در محضر حجت خدا، دست کشید، زنان رقّاصه شامی هم دست می‌کشیدند و «مقاتل» این جملات دردناک را برای ما نقل نمی‌کردند: 📜 ثمّ استَقبَلتْهم مِْن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خمس مائة ألف مِن الرّجال و النّساء ... ▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از مردم شام، به استقبال کاروان اسرای آل الله بيرون آمدند ... 📜 و كانَ فيهِم ألوفٌ مِنَ … النّسوانِ يَرقصونَ و يَضربونَ بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور ▪️در بین جمعیت ،چند هزار زن، می‌رقصیدند و در پیش پای سر های به نیره، بر دف و چنگ و طبل‌ می‌زدند و می‌نواختند. 📜 و قد تزيّنَ جميعُ أهلِ الشّام بِألوانِ الثّيابِ و الكُحل و الخَضاب ▪️همه اهل شام، دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲ 📚نفس المهموم،ص۴۳۲ 📝 وای از شام، اسیران غم بی‌حد دیدند خاک از بام به فرق سرشان پاشیدند بر غم و غصه ی اولاد علی خندیدند پای سرهای بریده همگی رقصیدند بغض دیرینه‌ی خود را به علی نو کردند بی حیاها همه‌ی قافله را هوْ کردند پیش چشم اسرا چنگ و دف و تار زدند کعب نی بر بدن عابد بیمار زدند دختران را به سر کوچه و بازار زدند سخت تر از همه در پیش علمدار زدند دختر فاطمه را جا ملأ عام دهند دسته دسته به اسیران همه دشنام دهند شامیان ظلم به ذریه.ی زهرا کردند خنده بر بی کسی زینب کبری کردند خون به قلب علی و احمد و زهرا کردند اسرا را سر هر کوچه تماشا کردند خون عباس سر نیزه به‌جوش آمده بود دور ناموس خدا بَرده فروش آمده بود بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸امان از دشنام‌هایی که به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دادند ... در صلواتی که مرحوم‌ سید بن طاووس نقل کرده است، در وصف امام کاظم علیه‌السلام اینگونه در آن وارد شده است: 📜 صَبَرَ عَلیٰ غَلیظِ المِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الکُرَبِ ▪️«در برابر داغ هایی سنگین شکیبایی ورزید، و غصه هایی گلوگیر را اندک اندک فرو بُرد.»(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 مرحوم‌ شیخ عباس قمی، جریان دستگیری آن حضرت و بُردنِ آن إمام مظلوم به نزد هارون الرشید لعین را این‌گونه نقل می‌کند: 📋 فَلَمّا حُمِلَ إلیٰ بَینَ یَدَيِ الرَّشیدِ سَلَّمَ عَلَی الرَّشیدِ فَلَم یَرُدَّ عَلَیهِ السَّلامَ وَ شَتَمَهُ ▪️هنگامی که امام کاظم علیه‌السلام را نزد هارون بردند، حضرت به او سلام کرد؛ ولی او پاسخ سلام حضرت را نداده، به حضرت دشنام داد!(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 در نقلی دیگر نیز آمده است: 📋 وَ ما رَآهُ إلّا سَبَّهُ وَ شَتَمَهُ ... ▪️هر گاه سِندی بن شاهک ملعون، امام کاظم صلوات‌الله‌علیه را می‌دید، به آن حضرت‌ ناسزا می‌گفت.(۳) 📚(۱) مصباح الزائر، ابن طاووس، ص۳۸۲. 📚(۲) الأنوار البهیة، ص۱۶۳ 📚(۳) حیاة الإمام موسی بن جعفر علیه‌السلام، قُرَشی، ج۲، ص۷۵۱ ✍ ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفرۀ ذكر مرا بد دهنی ریخت به هم رویِ این ساقِ ترك خورده بلندم كردند استخوانم پَسِ هر پا شدنی ریخت به هم كار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است نظری كرده‌ام و قلب زنی ریخت به هم دید حساس شدم آمد و دشنامم داد پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم كار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت از غم من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸شرح گوشه‌ای از مصیبتِ « وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير » در صلوات بر حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، این فراز معروف آمده است: 📋 « ... وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير » ▪️ سلام و دورد خدا بر آن امامی که در کنج زندان ها و در تاریکی سیاهچال ها، عذاب کشید ... 🥀 در برخی از نقل‌ها آمده است: در آن طاموره‌ای (سیاهچال) که امام علیه‌السلام در آن زندانی بود، به راحتی امکان نفس‌کشیدن نبود ... 📋 وَ كانَ عليه‌السلام إذا ضاقَ نَفَسُهِ لِضيقِ الطامُورَة يَأتي إلىٰ بابِها و یَستَنشِقَ الهَواء ▪️هرگاه که نفس‌کشیدن، بر آن حضرت سخت می‌شد، خود را به کنار درب آن سیاهچال می‌رساندند تا اندکی تنفس کنند. 📋 فإذٰا رآه السِنديّ لَطَمَ الإمامَ عليه‌السلام عَلَى وَجهِهِ وَ رَجَعَهُ إلىٰ داخلِ الطامُورة. ▪️اما همینکه که سِندی بن شاهک ملعون، آن حضرت را در کنار در می‌دید، می‌آمد و با دست نحسش بر صورت مبارک امام علیه‌السلام سیلی می‌زد و آن حضرت را به داخل سیاهچال برمی‌گرداند. 📚مجمع مصائب اهل‌البیت, ج۴ ص۲۴۷ 📚المجالس المعصومیه, ص۲۴۹ 📚العبرة الساکته, ج۳ ص۴۹۷ ✍ به شاخهٔ گلِ احساس من لگد می‌زد ز روی دشمنی و كينه و حسد می‌زد مرا به جرم خطايی كه مرتكب نشدم هزار مرتبه با تازيانه حدّ می‌زد درون سينهٔ خود عقده‌ها ز خيبر داشت به استناد همان مدرك و سند می‌زد هميشه موقع سيلی‌زدن‎‏‏‎‎، به لبخندی به اهلبيت نبی حرف های بد می‌زد اگر اجل به سراغم نمی‌رسيد آنجا گمان كنم كه مرا تا إلی الأبد می‌زد بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
ارث از نَبی برده پيمبر بودنش را مانند زهرا مثل حيدر بودنش را از يوسف مصری زندانی بپرسيد از ماه رويان٬ علت سَر بودنش را دارد فقط از نام فرزندان اين مرد ايران تمام فخر كشور بودنش را با اِبْنِ موسی ها فقط تثبيت كرده شيراز با مشهد برادر بودنش را آقا نبودی تا ببينی به برادر معصومه ثابت كرده خواهر بودنش را با اين همه زنجير خواهد برد در گور مرگ،آرزوی بين بستر بودنش را آن لِنگه ی در كه تن او را به تن كرد تاييد كرده مثل مادر بودنش را هم درد مادر بودنش توجيه كرده يك عُمر در زندان پسِ در بودنش را از بازتاب نور در اين شيشه ی سبز فهميده ام عمق مُشَجَّر بودنش را می شد بفهمی در سكوت سرد زندان از خِش خِش شلاق٬ لاغر بودنش را موسی بن عمران هم نمی آورد طاقت يك لحظه از موسی بن جعفر بودنش را ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
  بر سر تخته پاره دریا رفت ناله از تخت سینه بالا رفت چهار حمّال و آفتابِ فلك چه بساطیست اینكه با ما رفت جبرئیل از فلك اذان سر داد عجّلوا عجّلوا كه آقا رفت شجر طور ساقه اش بشكست یا كه بشكسته ساق، موسی رفت یك تن و این همه كفن چه كند؟ ناله از بوریا به بالا رفت ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝