98061405.mp3
4.07M
|⇦•بی رزه رفت ..
روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قاسم_بن_الحسن نوجوانی بود که نه جنگ را،
نه پیامبر را، و نه انقلاباسلامیاش را دیده بود.
امّا آن مفاهیم صدر اسلام را با همان روشنبینی،
با همان اقتدار که روزی یک نوجوان فهمیده
(علیبن ابیطالب) دنبال کرده بود،
با #بصیرت دنبال میکرد...
#احلی_من_العسل
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
برام سخته واسه تو کاری نکردم ..
#زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
عمو جون ..
برام سخته واسه تو کاری نکردم
نکش پا رو خاکا که لبریز دردم
زیر سنگا دنبال جسمت میگردم
عمو جون ..
دیگه به همه آرزوهات رسیدی
برای خودت دیگه سرو رشیدی
زیر سم اسبا چقد قد کشیدی
بگو چی مسیرِ نفس هاتُ بسته
مگه چند تا نیزه تو سینه ت شکسته
میده شمشیراشون بوی پیرهنت رو
سم اسبا داره شمیم تنت رو
«عمو جان .. عمو جان ..»
عمو جون
میخوام بشنوم من دوباره صداتُ
به هم ریخته این سنگ و طرح چشاتُ
نزن دست و پا که میمیرم براتُ
عمو جون ..
دیدم توی چنگ یه نامردی موتو
میخواد که با شمشیر ببره گلوتو
صدای کمک خواستنت کشت عموتو
میترسم سرت رو یه نامرد بیاره
جلو چشم نجمه رو نیزه بذاره
میترسم با چشمی که پر اضطرابه
ببینی که زینب تو بزم شرابه
«عمو جان .. عمو جان ..»
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
شک، بال پر زدن..
#مناجات و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
تا دلم از کردههای خویش نادِم میشود
بیشتر از پیش، چشمم گریهلازم میشود
اشک، بال پر زدن در وادی معراجهاست
گریه کن در روضه جبریل عوالم میشود
شمع باشی یا که پروانه چه فرقی میکند
سوخت هر کس که درونش عشق حاکم میشود
هرکه سنگ طعنههای خلق را تاب آورَد
حتم دارم شیشه هم باشد مقاوم میشود
گرچه هی در میزنم، کشکول من را پُر نکن
دست سائل تا که خالی شد مزاحم میشود
*آخه من هر وقت دستم خالی باشه میام دم خونت .. دستم که پر میشه میرم پشت سرم و هم نگاه نمیکنم .. من و همیشه محتاج خودت کن*
این خرابت را بیا و لطف کن بیرون نکن
قول خواهم داد که یک روز سالم میشود
تا گناهی میکنم زهرا وساطت میکند
پشتِ مادر طفلِ بازیگوش قائم میشود
آه ای ماه هزار و چند ساله تو بگو
سهم ما تا کِی سیاهیِ مداوم میشود
هر زمان ناحیه میخوانم تصور میکنم
روح من تا کربلایش با تو عازم میشود
گریه تنها در میان روضهی جدت حسین
اشک هرچه میدهی خرج مراسم میشود
لا اقل این جسم عریان مانده را دفنش کنید
نا مروتها! کسی اینقدر ظالم میشود؟!کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5911318039587981170.mp3
1.53M
|⇦•اشک، بال پر زدن..
#مناجات و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#جمهوری_اسلامی
محل امتحان است
منتظران حقیقی باید،بستر
#انقلاب_اسلامی_جهانی را
برای #ظهور_امام فراهمکنند
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
•لااقل این جسم عریان مانده را..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لااقل این جسم عریان مانده را دفنش کنید
نامروتها! کسی اینقدر ظالم میشود؟!
*اگه یه حادثهای پیش بیاد، یه نفر از دنیا بره، حتی اگه کس و کارم نداشته باشه، بالاخره یه عده ای میان زیر بدنشو میگیرن، زود میبرن خاکش میکنن .. آخه میگن بَده میت نباید رو زمین بمونه ..
بیبی زینب همچین که اومد وارد خیمه شد دید امام سجاد داره گریه میکنه؛
_چی شده عزیز برادرم؟!
فرمود: عمه جان ! این نامردا دارن کشتههای خودشونُ خاک میکنن، اما بابای بدن منو همینطور برهنه رها کردن و رفتن...
پیغمبر وارد شد دید بیبی دوعالم داره گریه میکنه؛
_چی شده دخترم؟!
عرضه داشت: بابا!! بچهم داره باهامحرف میزنه؛
فرمود: دخترم تو هم که در رحم خدیجه (س) بودی باهاش حرف میزدی ، آرومش میکردی ..
عرضه داشت: آخه باباجان آرامم نمیکنه، تازه یه حرفایی میزنه منو بهم ریخته.
_چی داره میگه دخترم؟!
دوسه روزه هی داره میگه؛" اَنَا الغریب" اما امروز منِ فاطمه رو بهم ریخته.
_چرا؟!
_ آخه هی داره میگه: "اَنَا العطشان"
پیغمبر شروع کرد روضه خواندن، گریه کن هم بیبی دوعالمه. فرمود: دخترم، حسینت رو اینجوری کربلا میکُشنش..
نمیدونم چجوری پیغمبر روضه خوانده، اما همه میگن صدای این خانم بلند شد، شروع کرد بلند بلند برای حسینش گریه کنه ، مادر برات بمیره*
مونده روی زمین پیكر تو رها
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَ أَهْلَ قُرىٰ
خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
آن ردا و آن عبا آن امان نامه بس نبود
کهنه پیراهن مگر جز غنائم میشود
*قاسم اومد اجازهی میدان بگیره. مادرش راهیش کرد گفت برو، بابات خیلی به من سفارش کرده. اومد پیش عمو؛ عموجان به منم اجازه بده منم مثل علی اکبرت برم بجنگم، برات فدایی بشم.
آقا اباعبدالله به قاسم اجازه نداد. رفت گوشهی خیمه، زانوهاشو بغل کرد؛ چرا عمو منو نمیخره؟! مادرش اومد: چی شده قاسمم؟ عزیز دلم! گفت: عمو بهم اجازه نمیده، میگه تو بالاسر این زن و بچهها باش. نمیتونم یه لحظه زنده باشمبدون عموم..
عجب مادری .. گفت: غصه نخور؛ یه بقچه آورد گذاشت جلوی قاسم. تا این بقچه رو آورد یهو بوی امام حسن تو خیمه پیچید ، هم مادر گریه کرد هم این بچه. یاد شبِ آخر امام حسن افتادن؛ اون شبی که تو بستر افتاده بود... میخواست سفارش قاسم و بکنه..
_مادر جان این چیه؟!
گفت: قاسمم، عزیر دلم، بابات فکر اینجاهاشو هم کرده بود، میدونست عموت بهت اجازه نمیده؛ یه دست خط نوشت به من داد گفت اینو بده به قاسمم به حسینم نشون بده.
همون لحظه که به حسین گفت:
"لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ" ..
همه نگران حسینن، مادرشم وقتی میخواست جون بده علی رو صدا زد گفت:« علی جان، خیلی مراقب حسینم باش».
پیغمبر، علی، بیبی، خود امام حسن، همه سفارش حسین و کردن..
نامه رو داد دست قاسم؛ قاسمم عزیز دلم این نامه رو ببر به عمو نشون بده.
نامه رو گرفت، سریع دوید، خوشحال ، اومد پیش عمو؛ عموجان یه چیزی آوردم دیگه نه نمیتونی بیاری! تا نامه رو گرفت باز کرد؛ بهبه، دست خط برادرشه؛ همونجا رو زمین نشست این دست خط و توو بغلش گرفت هی میگفت حسنم. حسن جان کجایی غریبی حسینت رو ببینی..
شیخ جعفر شوشتری میگه: عمو و برادرزاده همدیگه رو بغل کردن، اینقدر گریه کردن که ابی عبدالله پس افتاد..
همچین که این نامه رو گرفت یاد قصههای مدینه افتاد .. قاسمم چه کاری با دل حسین کردی امروز ابی عبدالله پس افتاد مثل باباش..
امیر المومنین هم همینجور شد. علی کجا غش کرد؟!
امیرالمومنین هم تو مسجد نشسته بود. یهو دید از در حسن و حسین دوان دوان دارن میان؛ بابا بیا مادرم از دنیا رفت. علی پس افتاد..
چی تو نامه نوشته امام حسن نمیدونم. ولی مضمون اینه که نوشته حسین جان من کربلا نیستم بهجای من این بچه هست..
(ولی من میگم شاید این نباشه ،وقتی ابی عبدالله غش میکنه شاید یه چیز دیگه تو نامه دیده)
شاید امام حسن نوشته:حسین جان اگه بودم مثل کوچهها وایمیسادم .. فقط فرقش این بود اون روز کوچیک بودم نتونستم برا مادر کاری بکنم لااقل اینجا برات جبران میکنم ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5911318039587981171.mp3
4.47M
|⇦•لااقل این جسم عریان مانده را..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#تفاوت زیادی است میانِ:
#ثبات_قدم با #جو_زدگی!
سرنوشتِ 'جَو زدهها'
#به عاشورا ختم شد!
و سرآغازِ ثابتقدمان "از" #عاشورا!
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦•الحمدلله که ، مثِ علی اکبر..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اباعبدالله بهش اجازه داد ، گفت: باشه برو ، حالا که حسنم گفته رو چشام میذارم ..
اینقدر این خیمهها رو گشتن یه زرهای برای قد و قوارهی این نوجوان پیدا کنن پیدا نشد.
شیخ جعفر میگه وقتی میخواستن سوار بر مرکبش کنن اومدن بلندش کردن، قاسمُ قد و قوارهش به رکاب مرکب هم نمیرسه، رکابُ بالا آوردن. اما صدا زد: حسین جان، فقط بایست تماشا کن ببین فرزند حسن میخواد چی کار کنه...
همچین زد تو دلِ لشکر، پیرمردایی که اونجا بودن، میشناختن، گفتن: فرار کنید. این درسته قد و قوارهش کوچیکه اما پسر حسنِ ..
اما یکی داد زد گفت: نه، فرار نکنید راهشُ من بلدم:
اول دورهش کنید .. سنگ بیارید .. با سنگ از دور بزنینش .. همچین که از مرکب افتاد بعد بریزید سرش. این باباش توو جمل همهی ما رو بیچاره کرد .. حالا بیچارهش میکنیم، داغش و به دل مادرش میذاریم...
الحمدلله که ، مثِ علی اکبر
جونم فدای تو ، شد ای عمو آخر
قدم بذار رو چشمای پر از خونم
بیا که بدجوری گُلت شده پرپر
زیر و رو شده تنم با نیزه
غرق خون شد بدنم با نیزه
با صورت افتادم از روی اسب
بیهوا تا زدنم با نیزه
پهلوهام شکسته مثل زهرا
بدنم زخمی شده سرتا پا
زیر سُم مرکبا افتادم
یکی شد تنم با خاک صحرا
شاعر: بهمن عظیمی
یه لشکر پر از داد و هلهلهست
به لشکر پر از شور و ولولهست
یه لشکر پر از شمر و حرملهست
دلشوره دارم ..
شده بغض جنگ جمل شدید
حسن دیده دشمن تو رو که دید
واسهت نقشهی تازهای کشید
ای تکسوارم ..
با تیر و نیزهشون ، شد قامتت نشون
از پیکر عسل ، میریزه جای خون
اسبا یکی یکی ، رد میشن از تنت
ضرب المثل شدی ، با قد کشیدن
عجب روضهای شد تو کربلا
به یاد غم و رنج کوچهها
بازم تازه شد داغ مجتبی
عزا به پا شد ..
یه دشت و یه قاسم، یه دشمن و
با اسبا تنش رو فشردن و
توو خیمه زَنا غرق شیوَن و
غوغا بپا شد ..
اسم علی رو برد ، فرق سرش شکست
خون لختهها چه زود ، راه گلوشُ بست
پهلوی زخمی و ، بازوی پُر ورم
زینب رسید و گفت ؛ « ای وای مادرم»
ای حسین....
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای بر من
شاعر: داوود رحیمی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5911318039587981175.mp3
2.72M
|⇦•الحمدلله که ، مثِ علی اکبر..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#تفاوت زیادی است میانِ:
#ثبات_قدم با #جو_زدگی!
سرنوشتِ 'جَو زدهها'
#به عاشورا ختم شد!
و سرآغازِ ثابتقدمان "از" #عاشورا!
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_442547825.mp3
11.31M
یکی از زیباترین نواها برای شب پنجم محرم
👈 ما همه "فهمیده ایم" (ویژه نوجوانان)
ابتدای مداحی درباره عبداللهبنحسن
انتهای مداحی درباره دفاع مقدس
🔹بانوای: حاج میثم مطیعی
انصافا سطح مداحی رو ببینید
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سلام دوستانیکه هنوز با تلگرام کار میکنند کانال نوای ذاکرین با حضور بیش از سیصد عضو ذاکرآل الله فعال است، عزیزان میتوانند عضو شوندالبته در ایتا هم بجهت مشکلات تلگرام حضور داریم...التماس دعا
من دُرّ یتیم مجتبایم
قربانی شاه کربلایم
لبتشنۀ آتش درونم
دلدادۀ حجلهگاه خونم
نیش سر تیرهاست نوشم
کز زخم بدن زره بپوشم
من باغ گل به خون خضابم
خوناب گلو بود گلابم
قرآن به خون نشستهام من
آیـات ز هـم گسستهام من
یک لاله و سیزده بهارم
زخمی شده از هزار خارم
آن شب که شب وصال ما بود
آمادگی قتال ما بود
دلباختۀ شهادتم دید
در مکتب خون مرا پذیرفت
از سوی خدایم «ارجعی» گفت
او کعبه، حرم مطاف من بود
انگار، شب زفاف من بود
من بودم و انس با شهادت
تا صبح به موج خون، عبادت
سوگند به سورۀ تبارک
سوگند به آن شب مبارک
هرگوشه هزار عالمم بود
صد لیلۀ قدر، هردمم بود
من شعلهای از تب حسینم
من کشتۀ مکتب حسینم
من خون خدا به موج خونم
خوننامه عذار لالهگونم
کردند چو لاله برگبرگم
بگرفت به بر عروس مرگم
شد نُقل عروسیام همه سنگ
پیوسته زدند بر تنم چنگ
سرمستیام از می اجل بود
خون گلویم به لب عسل بود
پیراهن نازکم زره بود
بغضم همه در گلو گره بود
جسمم هدف هزارها تیر
آراست تنم به زخم شمشیر
در خون گلو چو غوطه خوردم
جان در بغل عمو سپردم
با خنده به خاک آرمیدم
بوی پدر از عمو شنیدم
زخم بدنم به پیکرش بود
انگار که زخم اکبرش بود
غم عقده شد و گلوی اآرام
فرمود که داغ تو چه سخت است
من داغ علی دوباره دیدم
اعضای تو پارهپاره دیدم
بالای سرت برابر من
استاده حسن برادر من
او نالۀ آتشین کشیده
من اشک خجالتم به دیده
فریاد که از شرار این غم
آتش شد و سوخت نخل «میثم»
سازگار
#شب_شش
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت قاسم ع
دل به عشقت اسیر ای عموازازل
مرگ در راه تو خوشتراست ازعسل
یاحسین یاحسین۴بار
اذن جنگم بده ای عموالعجل
میکنم زنده من خاطرات جمل
یاحسین
توطبیب منی ای حبیبم حبیب
من بمیرم نبینم عمویم غریب
یاحسین
منکه جامانده ام ازعلی اکبرت
ده اجازه شوم من فدای سرت
یاحسین
گویی برمن مرو ای عموی نکو
اذن جنگ ازپدر من گرفتم عمو
یاحسین
میروم تا شوم لاله ی پرپرت
سینه ی من شود همچنان مادرت
یاحسین
(عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش