eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
44 عکس
32 ویدیو
116 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آسیاب دستی🔹 کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد شاعر: استاد 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
⚫️ 🔘 ⚫️ ▪️در کمال وقارو زیبایی ▪️حاج قاسم شدی تماشایی ▪️پدر کفر را در آوردی ▪️با ولای علی به تنهایی ▪️مالک اشتر سپاهِ ولی ▪️ای که چون ذوالفقار مولایی ▪️خون و یادت همیشه جاوید است ▪️تا ابد در قلوب شیدایی ▪️سخت ما انتقام میگیریم ▪️از حسودان کور دنیایی ▪️میرسد روز مرگ اسرائیل ▪️میرسد لحظه صف آرایی اما ▪️مثل قاسم تنت شده خونی ▪️همچو اکبر اربااربایی ▪️دست هایت بریده شد، آری ▪️مثل عباس مثل سقایی ▪️بدنت سوخته میان شرر ▪️این هم ار داغ های زهرایی ▪️خوب شد خاتمت به دستت بود ⬅️(امان امان ... قربون آقایی برم وقتی ساربان همراهی کرد کاروان رو رسیدند کربلا... ابی عبدالله پول داد لباس داد به ساربان... هر چی خواست ابی عبدالله داد.. اینا خانواده کرمند اما همچین که داشت میرفت ..یه وقت زینب (س) نگاه کرد، دید ساربان نگاش به انگشت و انگشتر حسینه... اما چکار کرد صبر کرد تا غروب عاشورا وارد گودال شد دید دیر رسیده چیزی دیگه برا غارت نمونده ...دید زیر نور مهتاب انگشتر آقا داره برق میزنه امان امان... هر کاری کرد انگشتر از انگشت بیرون نیومد😭😭😭 🔹یا حسین یا حسین.... ⬅️بگو یا حسین تا این دلت قرار بگیره قربون دل داغدارتون بشم ... ناله بزن ناله بزن بیاد غریب کربلا 🔸حسین.... ⬅️بدن رو یا از سر میشناسند یا از لباس... فدای اون آقایی بشم وقتی بی‌بی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد... 🔳آخ گلی گم کرده ام میجویم او را 🔳به هر گل میرسم میبویم او را آخ 🔳گل من یک نشانی در بدن داشت 🔳یکی پیراهن کهنه به تن داشت یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده آخ 🔳گل گم گشته ات خواهر منم من 🔳سرور سینه ات خواهر منم من) ▪️خوب شد خاتم به دستت بود ▪️بر سرت نیست جنگ عُدوانی ▪️خوب شد دخترت کنارت نیست ▪️تا بگوید به ناله،، بابایی ⬅️میخوام بگم حاج قاسم اگه بدنت اربا اربا شد اگه دست از بدنت جدا شد دیگه دخترت نبود کنار.بدنت ناله بزنه ☑️فدای اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابا وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته ..... 🔲《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 "عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟ عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟ بی‌بی فرمود : سکینه جان 🔲 [[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]] عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابات حسینه ناله داری ناله بزن یا حسین.... یا حسین..... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیهاالسلام 🔹آیات سجده‌دار🔹 عاشق شده‌ست دانه به دانه هزار بار دل‌خون و سینه‌چاک و برافروخته «انار» فریاد بی‌صداست ترک‌های پیکرش از بس‌که خورده خونِ دل از دست روزگار پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان بسته حنا به پینۀ دستان شاخسار در سرزمین گرم، انار آتشین شود یاقوت را می‌آورد آتشفشان به بار با دست خود به حوصله پنهان نموده است یک دانه از بهشت در او آفریدگار آن میوه‌ای که ساخته تسبیحی از خودش شُکر است بر زبانش، فی اللیل و النهار آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار نامی که داده است به زن قیمتی دگر نامی که داده است به مردان هم اعتبار آن نام را می‌آورم، اما نه بی‌وضو دل را به آب می‌زنم، اما نه بی‌گدار جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی محمد است به معراج رهسپار شد عرصه‌گاه تنگ، ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تن یاران بعد از او آن‌ها که نام «فاطمه» را می‌زنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند حَجّاج‌ها به ورطۀ تاریخ بی‌شمار آن‌ها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعۀ فَخ رسیده‌ایم از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم محکوم می‌کند حسنک را به سنگسار در لُمعَةُ الدَّمِشقِیَه جاری‌ست همچنان خون شهید اول و ثانی چون آبشار عثمانیان به مذهب بس که تاختند در سبزه‌زار چالدران سرخ شد غبار اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار بیت از هلالی جُغتایی نشسته است از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار: «جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صدهزار تا صدهزار بار بمیرم برای یار» فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار اینک مدافعان حرم شعله‌پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار با تیغ آبدیده‌ای از نوع اعتقاد با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار زهراست مادر من و من بی‌قرار او آن نام را می‌آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز پیغمبران پیاده می‌آیند و او سوار فریاد می‌زنند که سر خَم کنید، هان! تا از صراط بگذرد آیات سجده‌دار هرجا نگاه می‌کنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌ این‌ها که گفته‌ایم یکی بود از هزار اما هنوز شیعه، مصمم، امیدوار... 📝 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
54 حرف دل.mp3
641.8K
حرف دل دوباره سه شنبه و دلتنگ جمکرانم😔🥀 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
سلام فاطمه_۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۲_۳۱_۵۸_۸۹۴.mp3
3.84M
🌹🌹🌹 سلام ای لشگر تنهای علی... 🏴🏴🏴 سلام مادرم..... سلام مهربون.... سلام صاحب مزار بی نشون... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
یاس ها با افتخار از بودنش دم می زدند روی زخم غربتش با بوسه مرهم می زدند کوچه دلگیر از غم نامردمی ها گریه کرد لحظه هایی که لگد بر یاس خاتم می زدند کاش باران میزد آنجا آتشی بر پا نبود آن دمی که شعله بر جسمی مکرم می‌زدند میخ،خاری می شود بر غنچه ای که جان سپرد در میان ضربه هایی که دمادم می زدند قدسیان از حجم این غم در تلاطم مانده اند هم صدای نی،نوای درد و ماتم می زدند در غروبی شیشه ی عطری سرش گم می شود از همان دم ،عاشقان عطر محرم می زدند شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
یه روز هم میاد که خدا بغلت میکنه و میگه، مگه نگفتم: ﴿فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1400 - kermanshahi.mp3
5.48M
🔳 🌴عشقم عشقای قدیم 🌴راست راسی یار واسه یارش بی قرار بود 🎤 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روضه و گریزهای ایام فاطمیه 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 چگونگي غسل و كفن فاطمه 📜 روايت شده: كثير بن عبّاس در اطراف كفن حضرت زهرا (س) اين جمله‌ها را نوشت: تَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ : «زهرا (س) گواهي مي‌دهد كه خدائي جز خداي يكتا نيست و محمّد (ص) رسول خدا است». و از روايت مصباح الانوار ظاهر مي‌شود كه پارچه‌هاي كفن حضرت زهرا (س) خشن و ضخيم بود، زيرا در آن كتاب روايت شده: «هنگامي كه فاطمه (س) در حال احتضار قرار گرفت، ظرف آبي خواست و با آن غسل كرد، سپس بوي خوش خواست و با آن حنوط نمود (يعني طبق دستور اسلام، مقداري از بوي خوش مثل كافور را بر هفت محل سجده نهاد) سپس پارچه هائي خواست، جامه‌هاي خشن و ضخيم آوردند، آنها را به خود پيچيد». و روايت شده كه حضرت زهرا را با هفت پارچه كفن كردند .(١) 👆آرى براي حضرت زهرا كفن مهيا كردند آن هم با ٧ پارچه ، اما جان همه عالم فداى فرزند غريبش امام حسين عليه السلام وقتى كه امام سجاد عليه السلام آمد براي دفن بدن فرمود تكه اي بوريا بياوريد ، بدن مطهر پدر را درون بوريا پيچيد و درون قبر گذاشت ... 📚 منبع ١- رنجها و فريادهاى فاطمه سلام الله عليها ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه ٢٥٤ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روضه و گریزهای ایام فاطمیه 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 📜 دوتا پيراهن تو تاريخ اهل بيت عليهم السلام خبر ساز شد يكي پيراهن رسول اكرم صلوات الله عليه ، هنگامي كه امير مؤمنان علي (ع) جنازه ي پيامبر (ص) را از همان زير پيراهنش غسل مي‌داد، فاطمه (س) چنين مي‌گفت: پيراهن پيامبر (ص) را به من بده ، وقتي آن پيراهن را بوئيد بيهوش شد وقتي كه علي (ع) فاطمه (س) را چنين يافت، پيراهن را از او پنهان كرد.(١) 👆 اين يه پيراهن بود ، كه تاريخ ساز شد يه پيراهنى هم تو كربلا تاريخ ساز شد ، همان پيراهن كهنه اى كه ، اباعبدالله اول پاره پاره كرد بعد پوشيد ، راوى مي گويد به اين دليل چنين كرد كه آن پيراهن را بيرون نياورند. ولي به همان پيراهن كهنه را هم غارت كردند راوى مي گويد : اسحاق بن حياة حضرمي آن پيراهن برداشت و پوشيد و بدن مطهر حضرت را عريان ميان خاك گرم كربلا رها كرد (٢) 📚 منابع ١- رنجها و فريادهاي فاطمه ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه٢٣١ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٣٨١ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
یک چشم بابا غرق اشک - نوحه.mp3
2.53M
سبک سینه زنی حضرت_زهرا سلام الله علیها نوحه 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 یک چشم بابا غرق اشک و یک چشم دیگر غرق خون است با این همه ذکر لب او انا الیه راجعون است الهی، الهی به غربت علی گواهی الهی، الهی حیدر ندارد تکیه گاهی شام غريبان سحر ندارد زینب از امشب مادر ندارد ام ابیها، یا فاطمه جان... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بابا گرفته بین تابوت بانوی خود را روی شانه گویا رسیده بر لبش جان از غسل و تشییع شبانه خدایا، خدایا خیبر گشا از پا نشسته خدایا، خدایا بر تربت زهرا نشسته داغ جوان را باور ندارد زینب از امشب مادر ندارد ام ابیها، یا فاطمه جان... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
💮 س 💮خدا مادرم را کجا میبرند گمانم برای شفا میبرند منو خانه داری منو سوگواری خدا مادرم 💮نماز شبت شد ،قضا مادرم گرفتم برایت عزا مادرم منو خانه داری منو سوگواری خدامادرم 💮گهی چادرت را،بسر می کنم گهی جانب در ،نظر میکنم منو خانه داری منو سوگواری خدا مادرم 💮نسیم وفا از ، سحر میرود صفای مدینه ، سفر میرود منو خانه داری منو سوگواری خدامادرم 💮خداایا گلم زیر ، گل میرود زدیده رود ،ز دل میرود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 💮خدا یا گل من ، که نیلی نبود جواب پیمبر ، که سیلی نبود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 💮خدا حافظ ای یاس ، نیلوفری گمانم مرا هم ، رهت میبری قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113