eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.4هزار دنبال‌کننده
51 عکس
42 ویدیو
109 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
voice-changer-۲۰۲۲-۱۲-۰۷-۱۸-۰۹.mp3
437.7K
◾نوحه سینه‌زنی فاطمیه ◾با ملودی و سبک جدید ◾بنداول سلام ما به مادر سادات سلام ما به قبله حاجات سلام ما به کوثر طاها سلام ما به مظهر طاعات مدینه در آتش و دوده بازوی فاطمه کبوده سیلی کین و تازیانه سزای فاطمه نبوده وای......مادر مادر مادر(۲) ◾بنددوم حسن میان کوچه با مادر زند ز داغ مادرش بر سر چو مرغ پرشکسته افتاده میان کوچه میزند پرپر پهلوی فاطمه شکسته دست علی گردیده بسته گرد غریبی و اسیری به صورت زینب نشسته وای....مادر مادر مادر(۲) ◾بندسوم مهدی فاطمه ز غم سیه‌پوش چراغ خانه‌ی علی خاموش ناله و افغان یتیمانش میرسد از شهر نبی بر گوش گشته بلاگردان حیدر حقیقت سوره‌ی کوثر محسن ششماهه فدا شد از لگد و ز آتش در وای....مادر مادر مادر(۲) 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🔹آسیاب دستی🔹 کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد شاعر: استاد 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
⚫️ 🔘 ⚫️ ▪️در کمال وقارو زیبایی ▪️حاج قاسم شدی تماشایی ▪️پدر کفر را در آوردی ▪️با ولای علی به تنهایی ▪️مالک اشتر سپاهِ ولی ▪️ای که چون ذوالفقار مولایی ▪️خون و یادت همیشه جاوید است ▪️تا ابد در قلوب شیدایی ▪️سخت ما انتقام میگیریم ▪️از حسودان کور دنیایی ▪️میرسد روز مرگ اسرائیل ▪️میرسد لحظه صف آرایی اما ▪️مثل قاسم تنت شده خونی ▪️همچو اکبر اربااربایی ▪️دست هایت بریده شد، آری ▪️مثل عباس مثل سقایی ▪️بدنت سوخته میان شرر ▪️این هم ار داغ های زهرایی ▪️خوب شد خاتمت به دستت بود ⬅️(امان امان ... قربون آقایی برم وقتی ساربان همراهی کرد کاروان رو رسیدند کربلا... ابی عبدالله پول داد لباس داد به ساربان... هر چی خواست ابی عبدالله داد.. اینا خانواده کرمند اما همچین که داشت میرفت ..یه وقت زینب (س) نگاه کرد، دید ساربان نگاش به انگشت و انگشتر حسینه... اما چکار کرد صبر کرد تا غروب عاشورا وارد گودال شد دید دیر رسیده چیزی دیگه برا غارت نمونده ...دید زیر نور مهتاب انگشتر آقا داره برق میزنه امان امان... هر کاری کرد انگشتر از انگشت بیرون نیومد😭😭😭 🔹یا حسین یا حسین.... ⬅️بگو یا حسین تا این دلت قرار بگیره قربون دل داغدارتون بشم ... ناله بزن ناله بزن بیاد غریب کربلا 🔸حسین.... ⬅️بدن رو یا از سر میشناسند یا از لباس... فدای اون آقایی بشم وقتی بی‌بی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد... 🔳آخ گلی گم کرده ام میجویم او را 🔳به هر گل میرسم میبویم او را آخ 🔳گل من یک نشانی در بدن داشت 🔳یکی پیراهن کهنه به تن داشت یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده آخ 🔳گل گم گشته ات خواهر منم من 🔳سرور سینه ات خواهر منم من) ▪️خوب شد خاتم به دستت بود ▪️بر سرت نیست جنگ عُدوانی ▪️خوب شد دخترت کنارت نیست ▪️تا بگوید به ناله،، بابایی ⬅️میخوام بگم حاج قاسم اگه بدنت اربا اربا شد اگه دست از بدنت جدا شد دیگه دخترت نبود کنار.بدنت ناله بزنه ☑️فدای اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابا وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته ..... 🔲《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 "عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟ عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟ بی‌بی فرمود : سکینه جان 🔲 [[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]] عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابات حسینه ناله داری ناله بزن یا حسین.... یا حسین..... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیهاالسلام 🔹آیات سجده‌دار🔹 عاشق شده‌ست دانه به دانه هزار بار دل‌خون و سینه‌چاک و برافروخته «انار» فریاد بی‌صداست ترک‌های پیکرش از بس‌که خورده خونِ دل از دست روزگار پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان بسته حنا به پینۀ دستان شاخسار در سرزمین گرم، انار آتشین شود یاقوت را می‌آورد آتشفشان به بار با دست خود به حوصله پنهان نموده است یک دانه از بهشت در او آفریدگار آن میوه‌ای که ساخته تسبیحی از خودش شُکر است بر زبانش، فی اللیل و النهار آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار نامی که داده است به زن قیمتی دگر نامی که داده است به مردان هم اعتبار آن نام را می‌آورم، اما نه بی‌وضو دل را به آب می‌زنم، اما نه بی‌گدار جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی محمد است به معراج رهسپار شد عرصه‌گاه تنگ، ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تن یاران بعد از او آن‌ها که نام «فاطمه» را می‌زنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند حَجّاج‌ها به ورطۀ تاریخ بی‌شمار آن‌ها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعۀ فَخ رسیده‌ایم از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم محکوم می‌کند حسنک را به سنگسار در لُمعَةُ الدَّمِشقِیَه جاری‌ست همچنان خون شهید اول و ثانی چون آبشار عثمانیان به مذهب بس که تاختند در سبزه‌زار چالدران سرخ شد غبار اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار بیت از هلالی جُغتایی نشسته است از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار: «جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صدهزار تا صدهزار بار بمیرم برای یار» فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار اینک مدافعان حرم شعله‌پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار با تیغ آبدیده‌ای از نوع اعتقاد با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار زهراست مادر من و من بی‌قرار او آن نام را می‌آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز پیغمبران پیاده می‌آیند و او سوار فریاد می‌زنند که سر خَم کنید، هان! تا از صراط بگذرد آیات سجده‌دار هرجا نگاه می‌کنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌ این‌ها که گفته‌ایم یکی بود از هزار اما هنوز شیعه، مصمم، امیدوار... 📝 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
54 حرف دل.mp3
641.8K
حرف دل دوباره سه شنبه و دلتنگ جمکرانم😔🥀 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
سلام فاطمه_۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۲_۳۱_۵۸_۸۹۴.mp3
3.84M
🌹🌹🌹 سلام ای لشگر تنهای علی... 🏴🏴🏴 سلام مادرم..... سلام مهربون.... سلام صاحب مزار بی نشون... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
یاس ها با افتخار از بودنش دم می زدند روی زخم غربتش با بوسه مرهم می زدند کوچه دلگیر از غم نامردمی ها گریه کرد لحظه هایی که لگد بر یاس خاتم می زدند کاش باران میزد آنجا آتشی بر پا نبود آن دمی که شعله بر جسمی مکرم می‌زدند میخ،خاری می شود بر غنچه ای که جان سپرد در میان ضربه هایی که دمادم می زدند قدسیان از حجم این غم در تلاطم مانده اند هم صدای نی،نوای درد و ماتم می زدند در غروبی شیشه ی عطری سرش گم می شود از همان دم ،عاشقان عطر محرم می زدند شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
یه روز هم میاد که خدا بغلت میکنه و میگه، مگه نگفتم: ﴿فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا﴾
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1400 - kermanshahi.mp3
5.48M
🔳 🌴عشقم عشقای قدیم 🌴راست راسی یار واسه یارش بی قرار بود 🎤 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روضه و گریزهای ایام فاطمیه 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 چگونگي غسل و كفن فاطمه 📜 روايت شده: كثير بن عبّاس در اطراف كفن حضرت زهرا (س) اين جمله‌ها را نوشت: تَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ : «زهرا (س) گواهي مي‌دهد كه خدائي جز خداي يكتا نيست و محمّد (ص) رسول خدا است». و از روايت مصباح الانوار ظاهر مي‌شود كه پارچه‌هاي كفن حضرت زهرا (س) خشن و ضخيم بود، زيرا در آن كتاب روايت شده: «هنگامي كه فاطمه (س) در حال احتضار قرار گرفت، ظرف آبي خواست و با آن غسل كرد، سپس بوي خوش خواست و با آن حنوط نمود (يعني طبق دستور اسلام، مقداري از بوي خوش مثل كافور را بر هفت محل سجده نهاد) سپس پارچه هائي خواست، جامه‌هاي خشن و ضخيم آوردند، آنها را به خود پيچيد». و روايت شده كه حضرت زهرا را با هفت پارچه كفن كردند .(١) 👆آرى براي حضرت زهرا كفن مهيا كردند آن هم با ٧ پارچه ، اما جان همه عالم فداى فرزند غريبش امام حسين عليه السلام وقتى كه امام سجاد عليه السلام آمد براي دفن بدن فرمود تكه اي بوريا بياوريد ، بدن مطهر پدر را درون بوريا پيچيد و درون قبر گذاشت ... 📚 منبع ١- رنجها و فريادهاى فاطمه سلام الله عليها ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه ٢٥٤ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
روضه و گریزهای ایام فاطمیه 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 📜 دوتا پيراهن تو تاريخ اهل بيت عليهم السلام خبر ساز شد يكي پيراهن رسول اكرم صلوات الله عليه ، هنگامي كه امير مؤمنان علي (ع) جنازه ي پيامبر (ص) را از همان زير پيراهنش غسل مي‌داد، فاطمه (س) چنين مي‌گفت: پيراهن پيامبر (ص) را به من بده ، وقتي آن پيراهن را بوئيد بيهوش شد وقتي كه علي (ع) فاطمه (س) را چنين يافت، پيراهن را از او پنهان كرد.(١) 👆 اين يه پيراهن بود ، كه تاريخ ساز شد يه پيراهنى هم تو كربلا تاريخ ساز شد ، همان پيراهن كهنه اى كه ، اباعبدالله اول پاره پاره كرد بعد پوشيد ، راوى مي گويد به اين دليل چنين كرد كه آن پيراهن را بيرون نياورند. ولي به همان پيراهن كهنه را هم غارت كردند راوى مي گويد : اسحاق بن حياة حضرمي آن پيراهن برداشت و پوشيد و بدن مطهر حضرت را عريان ميان خاك گرم كربلا رها كرد (٢) 📚 منابع ١- رنجها و فريادهاي فاطمه ( ترجمه بيت الاحزان ) صفحه٢٣١ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحه ٣٨١ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
یک چشم بابا غرق اشک - نوحه.mp3
2.53M
سبک سینه زنی حضرت_زهرا سلام الله علیها نوحه 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 یک چشم بابا غرق اشک و یک چشم دیگر غرق خون است با این همه ذکر لب او انا الیه راجعون است الهی، الهی به غربت علی گواهی الهی، الهی حیدر ندارد تکیه گاهی شام غريبان سحر ندارد زینب از امشب مادر ندارد ام ابیها، یا فاطمه جان... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بابا گرفته بین تابوت بانوی خود را روی شانه گویا رسیده بر لبش جان از غسل و تشییع شبانه خدایا، خدایا خیبر گشا از پا نشسته خدایا، خدایا بر تربت زهرا نشسته داغ جوان را باور ندارد زینب از امشب مادر ندارد ام ابیها، یا فاطمه جان... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
💮 س 💮خدا مادرم را کجا میبرند گمانم برای شفا میبرند منو خانه داری منو سوگواری خدا مادرم 💮نماز شبت شد ،قضا مادرم گرفتم برایت عزا مادرم منو خانه داری منو سوگواری خدامادرم 💮گهی چادرت را،بسر می کنم گهی جانب در ،نظر میکنم منو خانه داری منو سوگواری خدا مادرم 💮نسیم وفا از ، سحر میرود صفای مدینه ، سفر میرود منو خانه داری منو سوگواری خدامادرم 💮خداایا گلم زیر ، گل میرود زدیده رود ،ز دل میرود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 💮خدا یا گل من ، که نیلی نبود جواب پیمبر ، که سیلی نبود قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 💮خدا حافظ ای یاس ، نیلوفری گمانم مرا هم ، رهت میبری قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
Mahdi Mirdamad - Khoda Madaram Ra Koja Mibarand (128).mp3
8.35M
خدا مادرم را کجا میبرند سید مهدی میرداماد 👆👆👆
‍ ❣﷽❣ ♨️ ♨️ «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام» 💢خورشیدِ رویِ بام دنیای حسینی 💢فرزانه ای و ماه شب های حسینی 💢باباست محو حُسن سیمای تو بانو 💢یا اینکه تو گرم تماشای حسینی 💢ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین زنها 💢محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی 💢إِنسیه ای اما شبیه به فرشته 💢باید صدایت کرد "حورای حسینی" 💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو *دیدی دختر چهار ساله چطوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگه از ناقه افتاده باشه ...* 💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو 💢شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی 💢دل میبرد چادر نمازت از ملائك *دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره .. باباجان، یادت آمد دَمِ خیمه گفتی دخترِ من به تو چادر چقدر میآید .. بابا پاشو ببین چادرم خاکی شده بابا .. بابا .. بابا، پاشو ببین چادرم آتیش گرفته ... بابا ...* 💢تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت 💢پیداست در خوی تو تقوای حسینی 💢بابا برای خود دو تا غمخوار دارد 💢تو زینب کبری نه، صغرای حسینی 💢حبل المتین از ریشه های چادر توست 💢تو گرمی بازار فردای حسینی *امشب مجلسمون با شبهای دیگه فرق داره، امشب حضرت رقیه سلام الله سفره داره ... امشب شهدای مدافع حرم هم میان ... شب دخترهای سه ، چهار ساله اس ...* 💢امشب خدا دعای مرامستجاب کرد 💢بابامرا برای خودش انتخاب کرد 💢من که توان پاشدن از جا نداشتم 💢خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد *من دیگه نمیتونستم بلند بشم عمه زیر بغلهامو گرفت .. عمه پاشو بابا اومده عمه ...* 💢با اینکه من خودم پر درد و جراحتم 💢زخم لب تو زخم دلم راکباب کرد 💢دروازۀ پر از غم ساعات یکطرف 💢مارا یزید وارد بزم شراب کرد ... *داره با بابا درد دل میگه .. امشب با درد دلهای این خانم بسوز .. امشب یه دلت کنار حرمش باشه .. یه دلت تو حرم ابی عبدالله باشه .. بابا خیلی دوستش داره .. اگر دوستش نداشت با سر بریده دیدنش نمیامد .. امشب اونهایی که دختر چهار ساله همراهشونه .. یه خواهش ازتون دارم .. اگر دختر چهار ساله روی زانو ت نشسته یا کنارت نشسته .. اهسته این دستت رو صورتش بگذار .. ببین دستت بزرگتر از صورت دخترت هست!!!... حالاببینید این سیلی چه کرد‌ ... بابا* 💢در شام شامِ دختر تو تازیانه بود 💢عمه تمام خرج سفر را حساب کرد *یعنی هر وقت خواستن ما رابزنن عمه می آمد .. بازوشو سپر میکرد..* 💢زجری که من کشیده ام ازدستهای زجر 💢عکسی کبود ازمن دردانه قاب کرد *بابا گفتم نزن ..که بال و پرم دردمیکند ...خواهر کوچک داری اگه یکی بهش سیلی بزنه چکار میکنی ..* 💢گفتم نزن که بال و پرم درد میکند 💢اما چه سود خواهش من را جواب کرد 💢من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا 💢حالا خدادعای مرامستجاب کرد از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن .. ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن .. حالا که اومدی بابا گوش بده دردِ دلمو زخمهای روی بدنم سَر میبره حوصله مو خسته شدم از قافله بابا، بابا... پاهام شده پر آبله بابا،بابا... وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا... حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا... (توی همین اشکهات هر چی میخوای ازش بخواه ،بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ) بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی بابا.. اما امشب که مهمونم شدی میخوام تلافی کنم بابا ... امشب من میخوام سرت رو روی زانوم بگذارم اما دستهام توان نداره ... آنقدر زخم به پیکر دارم نتوانم که سرت بردارم ... یا ابتا، یا حسین ... یا ابتا ،یا حسین... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مجلس بدون اشک تو آقا نمیشود اصلا بساط روضه مهیا نمیشود آقا تو روضه خوان غم مادرت بشو هر کس که روضه خوان زهرا نمیشود از کوچه نه, میخ نه, از لحظه ایبخوان که چشمها از غم آن وا نمیشود قنفذ نه از مغیره نه از غلاف نه این درد ها در غزلم جا نمیشود آقا بیا و روضه ی مادر خودت بخوان این روضه بی صدای تو زیبا نمیشود؛ مادر دو بخش نه دو تکه دو نیم شد از آن به بعد حال علی هم وخیم شد زیر شکنجه چهره ی زهرای ما شکست زانو کشید…خورد زمین…لحظه اینشست یک لحظه در هجوم اشرار بی پدر لکنت گرفت مادر سادات پشت در آتش به دور مادرمان در طواف شد قنفذ ز مالیات مدینه معاف شد هفده حرامزاده و یک صحنه پر ز درد از کودکی عمه ی ما مو سفید کرد مادر درست عین جنینش خمیده شد وقتی صدای گریه ی محسن شنیده شد هی اشک من نوشتم و با اشک خواندهام اشکی شبیه اشک تو مولا نمیشود یابن الحسن ببخش ولی هیچ واجبی چون انتقام سیلی زهرا نمیشود  نیما نجاری 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
بسم الله الرحمن الرحیم نگاه کن که پریشان و بی‌قرار توایم اگرچه فاصله داریم، در کنار توایم چهارفصل جهان نیست جز خزان بی‌تو بیا که ما همه در حسرت بهار توایم گل محمدی اهل‌بیت هستی و ما خوشیم از این که در این روزگار خار توایم آهای عطر دل‌انگیز روزهای ظهور به‌هوش باش که ما شب‌به‌شب خمار توایم به این امید که روی خوشی نشان بدهد تمام عمر به دنبال روزگار توایم قبولمان کن و بگذار عار تو باشیم اگرچه ما به همه گفته‌ایم یار توایم "در انتظار تو چشم سپید" حاصل ماست که روسیاه‌ترین شعر شهریار توایم هزار سال، هزاران شب بدون سحر... هنوز در شب یلدای انتظار توایم 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🇮🇷🏴😭🙏🏴😭 صاحب عزای روضه های فاطمیه برگوش جان آید صدای فاطمیه بر غربت تو من بگریم یا که مادر؟ ای داغدار گریه های فاطمیه من هر چه بودم آمدم اینجا گدایی داراییم آقا فدای فاطمیه من زنده ام از نوکری آلِ احمد قربان این عشق و صفای فاطمیه مزد رسالت را زما اینگونه میخواست باشیم تا محشر گدای فاطمیه زهرا دلیل خلقتِ خلق است و افلاک درکم کجا؟ قدر و بهای فاطمیه لعنت به هرکس منکر رخت سیاه است بر داغ زهرا در عزای فاطمیه نه خیرِ دنیا را ببیند نه که عقبا هرکس که افتاده جدای فاطمیه من هر چه دارم از دعای مادر توست دار و ندار و من برای فاطمیه هر نوکری دیدم به من میگفت هستم دلتنگ اشک و ضجه های فاطمیه یاد در و دیوار افتادم دلم سوخت وای از غم و سوز و جفای فاطمیه آتش گرفته مادرت از شعله ی در عالم عزادار نوای فاطمیه روی کبود مادرت داغ دلِ من وای از غم و داغ و بلای فاطمیه زهرای هجده ساله را پیرش نمودند باید که مُرد از غُصه های فاطمیه باشد ندای حشر ، این الفاطمیون؟ آنجا پناه من لوایِ فاطمیه از ناله ی مادر به ما تکلیف شد که مهدی بیا هم شد دعای فاطمیه (عبدِ کریم) روز محشر سینه‌زن‌هایش شفاعت می‌کنند این شفاعت برکتِ شال عزای فاطمه است نیست ذکری برتر از ذکر شریف فاطمه افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مناجات با امام زمان -249-کانال نوحوا علی الحسین.mp3
1.06M
با امام زمان(عج) 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 یامهدی کرده ای احسان  بر کویت شده‌ام مهمان  بر درد من تویی درمان  مولا صاحب الزمان  امشب دوباره در انتظارم من  ز بهر دیدارت بی قرارم من ⏪ مهدی زهرا مهدی زهرا بیا بیا مولا  آقاجان سائلت هستم  از طفلی به تو دل بستم  مولا امشب بگیر دستم  مولا صاحب الزمان  نشسته ام من بر سر راه تو  گردیده ام محتاج نگاه تو ⏪ مهدی زهرا مهدی زهرا بیا بیا مولا  تو غرق نعمتم کردی  آقا با عزتم کردی  از لطفت دعوتم کردی مولا صاحب الزمان  به دعوت تو من آمدم مهدی  ز درگه خود مکن ردم مهدی  ⏪ مهدی زهرا مهدی زهرا بیا بیا مولا  هستی تو محرم رازم  دادی تو بال پروازم  در عالم به تو می نازم  مولا صاحب الزمان  شامل عالم لطف فراوانت  یوسف زهرا دستم به دامانت  ⏪ مهدی زهرا مهدی زهرا بیا بیا مولا  هستی مولا نگار من  مهر تو اعتبار من  نام تو افتخار من  مولا صاحب الزمان  هر کس که آید سوی شما با دل  یک نگه تو حل می‌کند مشکل ⏪ مهدی زهرا مهدی زهرا بیا بیا مولا  از بسکه باصفایی تو  بر درد ما دوایی تو  مهدی جان کی میایی تو  مولا صاحب الزمان  رهزن دلها ای یوسف زهرا   بیاکه شیعه بی تو شده تنها ⏪ مهدی زهرا مهدی زهرا بیا بیا مولا 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
وداع حسنین علیهما السلام با مادر :  هنگام دفن حضرت زهرا سلام الله علیها کسی نبود به امیر المومنین کمک کند . حسنین و زینبین حال و روز مناسبی نداشتند .  اگر علی درون قبر می رفت چه کسی بدن را تحویل او می داد ؟ بالای قبر می ایستاد ، چه کسی بدن خانم را تحویل بگیرد و درون قبر بگذارد ؟ یک وقت دید2 تا دست ، شبیه دستان رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم ظاهر شد . فرمود : علی جان ! امانتم را تحویل بده  . در این حال حسنین و زینبین گریه شدیدی کردند و مدام مادر را صدا می زدند و امیرالمومنین فرزندان را نظاره می کرد و اشک می ریخت . در منظره وداع یتیمان فاطمه علیها سلام با مادر مهربان ندایی به امیرالمومنین رسید که فرزندان فاطمه را دریاب . آنها را از مادر جدا کن که عرش و ملکوت ، ملائکه ، مقرب به گریه افتادند . امیرالمومنین که خود چهره ای پراز دانه های مروارید از اشک  داشت با ملاطفت پدرانه و مهربانی فرزندان را از بدن فاطمه جدا کرد(1) …  فغان و آه از آن دم که خونفشان زدوعین          بیامدند ضیاء دو دیده اش حسنین  به روی سینه مادر شدند گرم نوا           فتاد غلغله ز افغانشان به ارض و سما  گهی ز درد یتیمی حسن به شیون و شین          گهی زیاد غریبی به آه و ناله حسین  در آن زمان شه دین با نوازش بی مَر            جدا حسین و حسن را نمود از مادر  کنون زجای دگر شورشی به سر دارم        نه در مدینه که در کربلا نظر دارم  دمی که خسرو لب تشنه از جفای یزید          سرش به نی شد و جسمش به خاک و خون غلطید  سکینه نام از آن تشنه لب یکی دختر              به قتلگاه درآمد به جستجوی پدر  به گریه گفت پدر جان فدای پیکر تو           بریده است کدامین لعین زتن سر تو  به روی نعش پدر گرم آه و شیون شد         چنان که از غمش آشفته حال دشمن شد  دریغ و درد که بهر تسلی اش آن گاه         به قتلگاه روان گشت شمر نامه سیاه  بزد به صورت آن بی نوا چنان سیلی          که گشت عارض چون ماه انورش نیلی  (صغیر اصفهانی) پاورقی : 1- رنجها و فریادهای فاطمه سلام الله علیها : (ت بیت الاحزان) :ص253 (س) 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
4_5962809023815224066.mp3
8.72M
🎤کربلایی وحید شکری سبک:شور متن:من به محبت مادرانت... 🇮🇷🏴😭 من به محبت مادرانت به مناجات عاشقانه ت به دعای خیر شبانه ت محتاجم من هستم عمری زیر دِینِت به عنایات زینبینت به لطف حسن و حسینت محتاجم پدرم غلام قنبره مادرم کنیز فِضَّةِ منم همون غلامزاده که دائم دوره گردِ روضته میگیری دم به دم زیر بال و پر من ای شه پر من دست نوازشتو بکش رو سر من تاج سر من ای مهربون تر از پدر و مادر من ای مادر من مادرم یا زهرا 🇮🇷🏴😭 من تو رو دارم غمی ندارم روشنی بخشه روزگارم به تو ای آروم و قرارم محتاجم من دخیلم به چادر سیاهت منم پسرِ بی پناهت از بچگی به اون نگاهت محتاجم زیباترین حس زندگی مهر همسر و فرزندته ای آرامش دنیای من دنیا محتاج لبخندته ذکر تسبیحاتت شده آروم جونم دردت به جونم همیشه اسم تو شده ورد زبونم ای همزبونم حرم حسین و بده بازم نشونم تا من جوونم مادرم یا زهرا 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتشِ امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
سقف این حجره آسمانش بود.. چادر پاره سایبانش بود گرچه روی لبش تبسم داشت کارد بر روی استخوانش بود جان این چهار بچه‌ی کوچک.. بسته بر لقمه‌های نانش بود آنچه از درد کوچه  بدتر بود بی وفایی دوستانش بود یاعلی یاعلی مدد گفتن.. رمق دست ناتوانش بود سن و سالی علی نداشت ولی برف بر روی گیسوانش بود علی کوچه و علی اُحُد! صبر مبهوتِ امتحانش بود این زن سال‌خورده در خانه.. روزگاری زن جوانش بود آن زنی که سرش به در خورد و پهلوی زخمی‌اش نشانش بود به بهار علی شرار زدند بی خبر نوبت خزانش بود "اشهد اَنَّ مرتضی مظلوم" زیرِ در نغمه اذانش بود سخت شد فضه را صدا بزند لخته‌خون زحمت دهانش بود شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
|⇦•نفسای تو به شمارش افتاده... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدي رسولي 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 نفسای تو به شمارش افتاده می بینی علی رو به خواهش افتاده تو برای همه گره گشا بودی همدمِ تو گره به کارش افتاده باور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی باور بکنم یا نکنم محاله برگردی باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم باور بکنم یا نکنم همینه تقدیرم برو راضی ام عزیزم به رضات برو اشکامو بریزم پشت پات الوداع یازهرا... میشه خواهش کنم بهار من باشی میشه باز مثل کوه کنار من باشی میشه خواهش کنم تنها نری زهرا بی قرارم میشه، قرار من باشی خواهش بکنم یا نکنم، دلت به موندن نیست خواهش بکنم یا نکنم، رمق به اون تن نیست خواهش بکنی یا، نکنی اَبرمو میبارم خواهش بکنم یا نکنم، میری کِس و کارم زندگی بدون تو سخته برام دنیارو بدون زهرا نمیخوام الوداع یافاطمه... به فکر من نباش با دردِ جانکاهت میسوزه قلب من، با هُرم هر آهت شبای بعد تو سیاه و تاریکه برو مهتاب من خدا به همراهت گرچه ندارم تاب غم ِتو رو عزیز من حالا که دلت با رفتنه برو عزیز من دنیامون اگرچه پر بود از روزای بی تکرار حالا که دلت با رفتنه نمیکنم اصرار غماتو بذار روی دوش علی خداحافظ ای کفن پوش علی 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
rasouli-zamine2.mp3
1.97M
|⇦•نفسای تو به شمارش افتاده... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدي رسولي 🇮🇷🏴😭🇮🇷🏴😭 رهبر انقلاب: هر تلاشی جهاد نیست!! جهاد یعنی تلاشی که هدف گیری در مقـابل دشمن در آن وجود داشته باشد. حرف بزنید، تبیین کنید برایِ خنثی کردن وسوسه ی دشمن، می‌شود جهاد! 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113