eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.7هزار دنبال‌کننده
47 عکس
36 ویدیو
126 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 🖤 @بر نور خدا عصمت کبری صلوات           @بر دخت نبی ام ابیها صلوات @بر آن که بود شفیعه روز جزا               @همتای علی حضرت زهرا ع صلوات ▪️وای از جدایی از غم سرایی ▪️تنها شدم من مادر کجایی ▪️یک دل پر غم یک خانه ماتم ▪️مونده برا من بعد از تو مادر ▪️ماندم چه تنها تنهاتر از پیش ▪️در بین مردم بعد از تو مادر ▪️با ناله هر شب گیرم سراغت مادر خوبم ⏪ کیا مادر ندارن... کیا صورت مادر اشونو بخاک گذاشتن.... اونی که طعم بی مادری کشیده... صورت مادر رو روخاک گذاشته... امروز بیا ناله بزن... اشک چشتو هدیه کن به روح مادر... بخدا تو عالم هیچ کسی جای مادر رو برات نمیگیره... مادر سنگ صبوره دختره... هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی میکنه کنار مادر میشینه با مادر درد دل میکنه ✅ آخ گل گلخونه ام بودی تو مادر ✅ چراغ خونه ام بودی تو مادر ✅ زنم بوسه به عکس دلربایت ✅ آی بریزم اشک و اشکم از برایت ✅ کجا رفتی عزیزم ای جون مادر ✅ آی چقدر خون جگر باید بریزم ای مادر .... ⬅️ عزیرم جاتو خالی جاتو خالی ⬅️ گل گشته خزونم جاتو خالی ⬅️ ز هجرونت دلی غمناک دارم ⬅️آی به دل داغ گلی درخاک دارم ⏪⏪ هر مادری از دنیا بره دوستان فایلا آشناها جمع میشن.. نازنین بدن مادر رو غسل میدن.. کفن میکنند..این بدن رو احترام میکنند... تشییع میکنند.. اما میخوای ناله بزنی بگو یا زهرا... من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه...تو دل شب علی داره بدن زهراشو غریبانه غسل میده.. ◼️اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته ◼️ آخ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش ◼️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته ◼️بود خون جاری ای اسما هنوز از سینهٔ زهرا بنالم زین مصیبتها ولی آهسته آهسته ولی آهسته آهسته2 ☑️زهرا رو غسل داد یکی یکی بندای کفن رو بست... آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده.... آی اونایی که مادر از دست دادید... نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه... نمی دونم لحظه ی آخر چطور با مادر خداحافظی کردی.. علی یه طرف کفنو رو هم می آورد... هی برمیگشت یه نگاهی به صورت زهرا... (میدونی چی میگفت) 💟 آخ شب دامادیم کی باورم بود 💟 که من روزی عزادار تو باشم ⏪⏪کی باورم میشد خودم غسلت بدم... خودم کفنت کنم... خودم بدنتو تشییع کنم... ⚫️کجا خاکش کنم امشب خدایا ⚫️ چگونه من بشویم جسم زهرا ⚫️ رمق دیگر ندارم که گذارم ⚫️ به روی دوش خود تابوت زهرا آی اونایی که مادر از دست دادید...یادت میاد...اون لحظه ای که میخوان بدن مادر رو بردارند یکی جلو جنازه صدا میزد... بلند بگو لااله الا الله... آی مریض دارا...گرفتارا .... اون دل شب تو مدینه کسی نبود بلند بگه لا اله الا الله....بدن زهرا رو غریبانه می بردن.... قربون آون دختری که دنبال جنازه مادر میدوید.... ⏪⏪ بدن زهرا رو درون خانه ی قبر گذاشت...سنگای لحد چید... خاکارو ریخت ...علی نشست کنار مزار زهرا... علی ناله زد.... دیدن دلش قرار نمیگیره....علی گریه کرد.... دیدن دلش آروم نشد... یه وقت دیدن امیرالمومنین خم شد صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت... هی میگه فاطمه غریبم فاطمه مظلومم... (دلت اینجاست ) 🔹دلتو ببرم کربلا.... ((✔️هر گریزی خواستید بزنید ..✔️)) 🔆🔆اگه اون شب تو مدینه امیرالمومنین صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت... ناله زد.... آی حسینیا آی کربلاییا ابی عبدالله تو کربلا صورت به صورت علی اکبر گذاشت... هی از سوز جگر صدا میزد... ولدی علی.... ♻️((قتل الله قوما قتلوك ما اجراهم علي الله و علي انتهاك حرمة الرسول، علي الدنيا بعدك العفا)) 💟هر چقدر ناله داری...به ناله های دل امیرالمومنین... به ناله های دل ابی عبدالله کنار بدن ارباً اربای علی اکبر... سه مرتبه ناله بزن یا حسین.... 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
در عزای دختر یکی از ذاکرین نوشتم فلک بردی ز باغم حاصل من _زدی آتش تو آخر بر دل من ندیدی اشک چشم مادرش را _چرا بردی ز باغش حاصلشرا عجب نامردی ای دنیای فانی _ربودی دخترم را در جوانی ز خاک غم گِلِ من را سرشتند _به تقدیرم چنین غمرا نوشتند عزیزم قامت بابا شکسته _شدم از زندگی بیزار و خسته در و دیوار غبار غم گرفته _ چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته تو ای زیبا گل در خاک و خفته _درود زندگی را زود و گفته چسازد بعد بابای زارت _بیاید هرشب جمعه مزارت اگر چه داغ تو بنموده پیرم _مرا از زندگانی کرده سیرم کنم در خاطرات خود مصوّر _غم آن نو جوان شهزاده اکبر نبوده در تن تو زخم شمشیر _چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن _ولی جسم علی صد جا بریدن نبوده جای بوسه بر تن او _ نموده اربأ اربا دشمن او بده صبری تو ای خلاق باری _دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
یک مجلس پدر همراه با گریز به روضه بسم الله الرحمن الرحيم... یارحمن و یارحیم... بخوان دعای فرج را که یار برگردد بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی حدیث غیبت یار تو مختصر گردد بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد بخوان دعای فرج را که یار می آید اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن که دست لطف خدا با تو همسفر گردد بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل گمان مکن که دعای تو کارگر گردد بخوان دعای فرج را خدا کند آید که روضه خوان غریبی و میخ در گردد دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت بخوان دعای فرج را که یار برگردد چرا آقای ما نمیاد... (بیان جملات زمینه ساز👇) مجلس به احترام یک پدر برگزار شده... من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده... مصیبت پدر مصیبت سنگینیه... مخصوصا برا...(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود) (مخصوصا برا...دختر) (مخصوصا برا بچه های... کوچیک خیلی سخته...) (نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه👇) اما میخوام اینو بگم... خانواده ی... (اسم صاحب عزا (حسینی) خانواده ی... حسینی بچه های داغدار.... شما داغ پدر دیدید اما... تا مردم خبردار شدند... همه اومدند به شما تسلیت گفتند ... باهاتون همدردی کردند ... ببینید امروز علما اومدند... بزرگان اومدند... فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند... نگذاشتند تنها باشید اما ای کاش این مردم کربلا هم بودند وقتی خانم زینب کبری دید شمر روسیاه برادرش نشسته خطاب به لشکر عمر سعد کرد و فرمود:اَما فیکم مسلم...بین شما مسلمان پیدا نمیشه...نگذارده نوهء پیغمبر رو شهید کنند! ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید... بمیرم برات خانم... روایت میگه اسبها و مَرکبا هم گریه کردند و زمین و زمان در شهادتِ اربابمان خون گریه کردند.... خانواده مُعزا... الان چطور همه دور شماهستن و بشما تسلای خاطر میدهند.... اهلبیت هم همه ملاحظهء حضرت زینب رو میکردند ...آخه : اهلبیت خیلی خاطرِ زینب س برایشان عزیز بود،پیامبر موقع تولدش ،برای مصائبش گریست، مادرش فاطمه لحظات آخر فرمود: ▪️بیرون برید از خانه زینب را که حاشا ▪️مادر دهد جانُ کند دختر تماشا یا باباش علی ع بافرقِ شکافته ،همچین که نزدیکِ خانه رسید فرمود: رهایم کنید تا با پای خودم وارد خانه شوم،آخه نمیخوام زینب من رو در این حال ببینه. یا امام حسن ، زینب را از اتاق خارج کرد و بعد جگرِ نازنینَش در طشت ریخت.امام حسین هم لحظات آخر که دیگه رمقی نداشت، وقتی دید خواهرش داره بسمتِ قتلگاه میاد، با دست اشاره کرد، یعنی خواهر برگرد، نمیخوام من رو توی این حال ببینی . امام سجاد هم بخاطر عمه جانش و بانوانِ حرمِ آل الله در اسارت، فرمود الشّام الشّام الشّام . امام باقر هم که خودشان در کربلا حضور داشتند و مصائب عمه جانشان را دیده بودند و از آن یاد میکردند... خلاصه همه رعایت حالِ بی بی زینب را کردند بجز اشقیا که حتی بعد از شهادت فرزند رسول خدا، از شدت کینه دستور دادن خیام رو به آتش بکشند و لذا امام سجاد فرمودند علیکن بالفرار اما محبانِ امام صادق، یه آتش هم در مدینه به بیت امام صادق انداختند *یکی از اصحاب میگفت بعد از همون شبی که آمدن درب خانۀ امام صادقُ آتش زدن ، اومدم خدمت حضرت دیدم سر سجاده نشسته ، خیلی بی قراره خیلی داره گریه میکنه .. گفتم آقا شما مظهرِ صبرید ، الحمدالله کسی آسیب ندید که .. حضرت فرمود تو گمان میکنی من برا خودم گریه میکنم؟! دیشب این بچه هام از ترس هی از این هجره به آن هجره میدویدن .. یادم افتاد بچه های جد مظلومم حسین .. وقتی خیمه ها رو آتش زده بودن ..* حسین .... آتش گرفت خانه ات اما تکان نخورد یک لحظه رو سری به سرِ اهل خانه ات شمشیر بر گلوی تو کاری نمی شود بر پیکر تو اسب سواری نمی شود در کوچه هایِ دلهره انگیزه سنگ و چوب بر روی نی سر تو که قاری نمی شود 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
کسی که یک لقمه حرام بخورد تا چهل روز عبادات او مقبول نیست نه فقط دعای او مستجاب نیست بلکه عباداتش هم مقبول نيست تا این اندازه اثر دارد...! آیت اللّٰه ناصری(ره)🌱
🔸زیارت مدینه🔸 😭😭😭😭 چشم سر را بستم و با پایِ دل وارد شدم سر به زیر انداختم، گریان، خجل؛ وارد شدم 😭😭😭 پای من لرزان و آشوب است قلبِ مضطرم میروم گریان به سمتِ قتلگاهِ مادرم داغ سنگینی به مغزِ استخوانم میرود دم به دم، با هر قدم انگار جانم میرود میشوم نزدیک و میسوزم از آهی سینه سوز از تمام کوچه بویِ دود می آید هنوز لعنتِ دائم بر آنکه آتشی افروخته یک درِ چوبی که قلبش مثل قلبم سوخته می نشینم رویِ خاک و بوسه بر در میزنم بوسه ها با چشم گریان تا به محشر میزنم در کنارم آسمان؛ بد بیقراری میکند عرش ِ حق انگار دارد سوگواری میکند نیست زهرا(س) و عزادار است آخر بیتِ وحی با به إذن الله وارد میشوم در بیتِ وحی دیدنِ این صحنه حالم را کشانده در جنون میخورَد چشمَم به دیواری که دارد ردّ خون این طرف در اشکهایم آهِ فوق‌العاده است آن طرف یک میخِ کج روی زمین افتاده است سوت و کور است و همین غربت، غم ِ حیدر شده یک نفر با خود نگفت این خانه بی مادر شده یک نفر حتی نیامد! ای امان از ذاتِ بد یک زنِ همسایه حتی بوسه بر زینب(س) نزد یاد مادر اشک میریزد حسینِ(ع) بی کفن میگذارد هر زمان سر را به زانویِ حسن(ع) نیست زهرا(س) پایِ سفره! غم نشسته روبرو میخورَد نان را علی(ع) هر وعده با بغضِ گلو فضه فهمید و شبی با گریه و با احتیاط آمد و دستاس را برداشت از کنج حیاط یادش آمد پشتِ در زهرایِ أطهر(س) داشت درد چادرِ خاکیِ زهرا(س) فضه را بیچاره کرد اشکهایم را بر آن آهسته نم نم میکشم ذره ذره خاکِ چادر را به چشمَم میکشم می نشینم گوشه ای تا نیمه شب عابر شوَم با علی(ع) و کودکانِ خسته اش زائر شوَم سر به زانو دارم و گسترده شد تا نورِ ماه آمدند و با نگاهی خیس افتادند راه پیر شد! افتاد حیدر یادِ بازوی کبود رد شدن از خاطراتِ دربِ خانه سخت بود چهرهٔ نحس ِ فلانی یادش آمد با محن ضجه زد در آستینش در خم ِ کوچه حسن(ع) یادش آمد بسته شد با خشم، راهِ چاره ها شد فدک غصب و زمین میریخت کاغذ-پاره ها میرود انگار دارد از سرم هوش و حواس بر مشامم میرسد هر لحظه عطرِ نابِ یاس کهکشان افتاده بر این خاک و می بندد دخیل رویِ قبرِ مادرم پهن است بالِ جبرئیل آه از دستانِ لرزانِ أمیرِ عالمین پاک میکرد اشکهایِ سردِ زینب(س) را حسین(ع) میزند بر سینه و سر عالم ِ دور و برم مجتبی(ع) با گریه میگوید سلام ای مادرم گفت مادر رفتی و صبر از دلِ من برده ای کاش می مُردم! نمی دیدم که سیلی خورده ای آنچنان زد مردکِ لقمه حرام ِ ناخلف راهِ خانه این طرف بود و تو رفتی آن طرف قبر مادر را به اشکِ چشم خود مرطوب کرد درد دل های حسن(ع) حال مرا آشوب کرد من هم از این روضهٔ مکشوفه هق هق میکنم دارم از این غربتِ و مظلومیت دق میکنم میگذارم صورتم را بر مزارش با سلام قلبم از جا کنده خواهد شد از این داغِ مدام داغ کوچه، داغ آتش، داغ بستر، کم نبود؟! داغِ قبرِ بی نشان هم کرد در قلبم ورود این جهانِ بی مروت داد خیلی زحمتش میکشم شالِ عزایم را به روی تربتش خوب میداند که یک حاجت به دل دارم فقط تا که فرزندش بیاید؛ اشک می بارم فقط کاش زنده باشم و در صبحِ روزِ انتقام یاعلی(ع)گویان بیایم پابه پایِ آن امام میرسد با ذوالفقارش میزند فوراً علَم حضرتِ مادر بزودی میشود صاحب حرم مینشینم یک شب جمعه به صحنِ فاطمه(س) میکشد آتش به جانم سوزِ لحنِ فاطمه(س) باز هم ذکرِ «بنیّ» میرسد بر گوش دل میگذارد این نوا هر لحظه غم بر دوش دل میرود با اشکِ چشمانش کنارِ قتلگاه چکمهٔ خولی(لع) سیاه و میرود چشمش سیاه سیدالمظلوم بود و ناسزا و حرفِ بد میخورَد بر صورت و بازو و پهلویش لگد پیکرش دیگر برای تیرِ تازه جا نداشت تشنه بود و زخم ها خورد و حسینش(ع) نا نداشت ضجه میزد مادرانه، عمقِ جانش سوخته پاره شد پیراهنی که خود برایش دوخته نیست محض بوسه اش یک جای سالم در بدن با تنی عریان حسینش(ع) ماند آخر بی کفن کربلا ای کربلا ای کربلا ای کربلا با غم ِ فرزندِ زهرا(س) میکشی آخر مرا! شاعر: 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷 «حاج قاسم»یادشیرینش بخیر خـــاطـرات بـرگ زَرّینـش بخـیر ای به قربان دل شـیدایی اش شد شهادت قله ی زیبایی اش «حاج قاسم»جایش این دنیانبود چون در این دنیا برایش جانبود لحظه ای که طعمه ی شیادشد چون پرستو از قفس آزاد شـد بهر تجدید قوا شد سوی نـور تـا که بـرگـردد به هنگام ظهور «حضرت مهد» بـر او کرده نـظر تا شود از«سیصدو سیزده» نفر مـرگ او آغـاز زنـدگــانی اسـت مکتب او پاک وجاودانی است غیر «رهبر» که به او دلباخته «حاج قـاسم» را کسی نشناخته اِربَـاً اِربـا شـد سبکـتر پر کشد پَـر بسـوی خـانه ی دلبـر کِشـد «حاج قـاسم»داشت بس رنگ خدا شـد مدال افتخارش «جان فدا» آن است جان وسر دهد چون«سلیمانی» دلش را پـر دهـد یعنی که پاک و بی ریا پـای تـا سـر محـو در عشـق خـدا یعــنی فــداییِ امــام در مسیرش بـا«ولایـت» مستدام یعنی«سلیمانی»شدن عـاشقـانه در خــدا فــانـی شـدن یعنـی چهل سال انتظار بـا شهـادت رفتـن انـدر کـوی یـار یعنـی تَعَبُّـد بنـدگـی چـون«سلیمانی» شدن در زندگی درخون خودرقصیدن است غیر ازخدا بُبریدن است بـا عزت وبا شوق وشور هـر کجـا درد است می یابد حضور یعنی کـه با مردم شدن خـود نـدیدن بین آنـان گم شـدن یعنی که سرباز وطن اربــاً اربــا پــاره پـاره در کفـن یعنی یتیمان را پدر هـر دم از احوال آنـان بـا خبـر یعنی «ولایت»بـاوری بـا دل و جـان در مسیـر«رهبری» یعنـی کـه سرباز«ولی» چـون «سلیمـانی» جـانبـاز«ولـی» نـاله زد بـس در عـزای فـاطمـه گشته بـرای فاطمه حاج قاسم چـون طلای ناب بود بهــر دیـدار خـدا بـی تـاب بـود باید همچون«حاج قاسم»مست بود بــه خـدا و اهل بیت پیـوست بــود بـاید همچـون«حـاج قاسم»پاک شد در اطـاعت از «ولی» بی بـاک شـد عـاقبـت بخیـر گـر خـواهی شـوی بـا «ولایت» بـاید ایـن ره را رَوی در خـدا«مـداح» اگـر فـانی شوی همچـون«سلیمانی»شوی 🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
اجرای مراسم سفره ابوالفضل ع 🏴🏴🏴🇮🇷🇮🇷 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً ، بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ اَللّهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ ... همه قرار من این است یارِ تو باشم قرار سوزِ دلِ بی قرارِ تو باشم به غیرِ اشک ندارم متاعِ بالایی که مرهمِ نگهِ اشک بارِ تو باشم برایِ یاریِ دین روز و شب دعایم کن که روزِ یاریِ عترت کنارِ تو باشم غم غریبیِ آلِ تو می کُشد مارا دلم خوش است که من جان نثارِ تو باشم تویی اسیرِ غمِ اهل بیتِ پیغمبر و من اسیرِ غمِ قلبِ زارِ تو باشم تو در مدارِ حسینی و من به دنبالت بگیر دستِ مرا در مدارِ تو باشم در آن زمان که شعارِ تو یالثارات است الهی از کرمت پایِ کارِ تو باشم در آن سحر که می آیی به یاریِ زهرا خدا کند که من ای یار ، یارِ تو باشم اگر چه با تو ام امروز در مقامِ حرف سزاست هم قدمِ روزگارِ تو باشم به خونِ سرخِ حسین انتقام می آید خدا نوشته که چشم انتظارِ تو باشم *حضرت فرمود هر جا روضۀ عموجانم خوانده بشه ، من سراسیمه میام ... آقا و مولاتون رو همه صدا بزنید ؛ یا صاحب الزمان ....... دلم تنگ است و غم بسیاردارم من امشب با ابوالفضل کاردارم من امشب از ابوالفضل توشه گیرم زیارت کردن شش گوشه گیرم در اینجا عطر بوی یاس گیرم من امشب دامن عباس گیرم غریق منتم کرده ابوالفضل که اینجا دعوتم کرده ابوالفضل دراینجا با دلی محزون و خسته نشسته بانوی پهلوی شکسته بدستش شاخه های یاس دارد به لب هم ذکر یا عباس دارد شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چون طفلان این سخن ها رو شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند وای بمیرم برات آقا جان اومد دم خیمه طفلان دید بچه ها شکمشون رو روی زمین مرطوب گذاشتند تا از تشنگی شان کم بشه غیرتش به جوش آمد صدا زد:سیدی ، مولای من ، سینه ام تنگ شده اجازه بده برم میدان امام حسین فرمود: می خواهی بروی برو ، اما اول برای بچه هایم قدری آب بیار خودش را به طرف شریعه فرات رسانید مقداری اب به کف دست گرفت اما یاد لب تشنه برادر ، یاد تشنگی بچه های برادر افتاد اب را روی اب ریخت به سوی خیمه ها حرکت کرد اما دشمنان دستهای نازنینش را جدا کردند اما هنوز امید داره هنوز اب داره وای بمیرم امان از اون لحظه ای که تیر به مشکش زدند وقتی تیر به مشک اباالفضل اصابت کرد همه اب روی زمین ریخت امیدش نا امید شد الهی امیدت نا امید نباشه عزیز دلم یک عمود اهن هم به فرق نازنینش زدند از روی اسب به زمین افتاد صدا زد : برادر برادرت را در یاب اه امان از اون لحظه ای که حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش و بریدن تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم (آه برآر توه بمیرم) کنار علقمه غوغا بَهِیّه دِتا دَست از بدن جِدا بَهِیّه علمدارِ حسین، عَبّاسِ فِدا که وِ نِه  فرقِ سر دِتا بَهِیّه دست عمو هر ده جدا بهییه خیمه دله غوغا به پا بهییه راه دکته عمو سوی علقمه شط کنار بوین غوغا بهییه آخ مه کمر توه دتا بهییه ×××××××× الهي به اين سفره بركت بده ..... به اين مائده شكر نعمت بده همه شاد گردیم در اين زندگي ..... به باني اين سفره رحمت بده به آشپز و ميزبان و هم ميهمان ..... تن سالم و شان و شوكت بده نصيب همه دوستان علي‌(ع) ..... زحق سفره ي خير قسمت بده الهي به روز جزا بهر ما ...... طعام بهشتي ز جنت بده 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
3243435.mp3
2.82M
روضه_حضرت_ام_البنین_س حاج‌محمدطاهری اصلاً حرفِ عباس میشه، دیگه وضع فرق میکنه، دیگه از اینجا به بعد،حرف،حرفِ عباسِ، روضه خونش هم مادرش اُم البنینِ... گفت:...* ای صاحبِ عَلَم کجایی ؟ آب آورِ حرم، کجایی ؟ عصایِ پیری ام کجایی ؟ خیلی دلم هواتُ کرده هوای اون چشاتُ کرده میگن که دستاتُ بُریدن مَعجرِ زینبُ کشیدن اشکایِ زهرا رو ندیدن به گریه چشمام ناگزیره الهی مادرت بمیره کی قدوبالاتُ نظر زد؟ نیزه به سینه ت بی خبر زد؟ به چشمِ تو، تیرِسه پرزد؟ بقیع با ناله هام شِریکِ قبرت میگن خیلی کوچیکِ بعد تو محشری به پا شد! کربلا تازه کربلا شد حرمله پاش به خیمه وا شد مثلِ علی یه کوه دردی میگن رو نیزه گریه کردی بعدِ تو دل، چاره شُ گم کرد رقیه گوشواره شُ گم کرد مادری گهواره شُ گم کرد مثلِ خودت خونه خرابم شرمنده ی رویِ ربابم عطر خوش کوثرت اومد رمق به چشم ترت اومد فاطمه بالا سرت اومد حسرتشُ به دل می ریزم خوش به سعادت عزیزم شاعر وحید قاسمی عباسِ من! بگو با مادرت کی دستِ حیدریت رو بُریده ؟ کی چشماتُ، با سه شعبه زده؟ قدِ من از غمِ تو خمیده ای عزیزِ جونم،وای از حرمله چشماتُ درید،از اون فاصله وای از مشکِ آب هستم من خِجل از رویِ رباب موجِ غم به پا رأسِ اصغرش رویِ نیزه ها افتادی از رویِ اسب،ماهِ من گفتند که صاحبِ عَلَم افتاده فرقت شکست،ای پناهِ حسین آشوبِ غم تویِ حرم افتاده ای عزیزِ جونم! مشکت پاره شد زینب دیگه بی تو آواره شد بی یاور شدن،زنها بعدِ تو بی معجر شدن، زنها بعدِ تو 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
شهدای گمنام_۲۰۲۲_۱۲_۲۹_۱۴_۵۶_۴۰_۳۰۱.mp3
15.66M
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 "شهدای گمنام حاج‌مهدی رسولی     پنجشنبه شهدایی🌷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
در_فراق_پدر_جوان 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 بنال ای دل ز درد ناگهانی پدر رفته ز دستم در جوانی پدرگل بودوچون گل عمرکم داشت فلک داغش بروی سینه بگذاشت غم هجرش عجب بردل شرر زد فراق او شرر بر خشک و تر زد بنال ای دل از این درد یتیمی ز دستم رفته بابای صمیمی سلام ای گرمیِ کاشانه بابا گل خوش رنگ وبوی خانه بابا پدر یادت بخیر یادت گرامی کنم از عمق جان برتو سلامی دریغا ای دریغا ای پدر جان ندارد درد هجران تو درمان فدای قلب پاک و مهربانت به این زودی شدم فاتحه خوانت چه زود خانه به زیر گِل گرفتی کجای آسمان منزل گرفتی? دریغا زود پژمردی گُل ما ز نغمه اوفتادی بلبل ما تو رفتی خانه خالی ازصفاشد دگر کاشانه ات ماتمسرا شد ازآن روزی که داغت راچشیدم به روی خویش لبخندی ندیدم صفای خانه ی ما از صفایت پدر جانم به قربان وفایت ز داغ روی تو می سوزم ای وای دوچشمم رابه راهت دوزم ای وای که شاید لحظه ای هم شد بیایی الهی بشکند دست جدایی پدر, یعنی دگر خانه نیایی? مگر ای نازنین من کجایی? تو که دلتنگ ما بودی همیشه به دیدارم میامدی همیشه کجایی صد بغل دلتنگت هستم یتیمانه سر قبرت نشستم برآید هردم ازدل آه سخت است غم و داغ پدر«مداح»سخت است 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
شرّ شروع فتنه ها را خطّ پایانیم قدر وجود امنیت را خوب می دانیم این خیمه صاحب دارد این خانه بهشت ماست سایه نشین لطف خورشید خراسانیم روز نُه دی سیلی محکم به دشمن بود ما برق شمشیر خدا بر فرق شیطانیم ما اهل کوفه نیستیم ، عشق علی داریم هیهات اگر یک لحظه از او رو بگردانیم زخم اُحُد ، یا نهروان ، یا شورش صفّین از فتنه آگاهیم چون تاریخ می خوانیم حتی اگر باشیم در شعب ابی طالب تحریم هم باشیم ، ما لبریز ایمانیم نور ولایت عامل وحدت شده ما را پروانه هایی گرد این شمع شبستانیم فرمود : در راه خدا ثابت قدم باشید ما پیرو اندیشه ی پیر جمارانیم ما روز اول با علی قالوا بلی گفتیم گفتیم که تا روز آخر با تو می مانیم اهل جهادیم و به رنگ لاله ی سرخیم با حاج قاسم جانفدای عشق ایرانیم آرام اگر که کودکان شهر می خوابند مدیون بیداری چشمان شهیدانیم امروز هر کس بی بصیرت بود بازنده ست پیروز این جنگیم وقتی مرد میدانیم از نسل سلمانیم یعنی فاطمی هستیم در جنگ ِ با کفّار ، با هر نامسلمانیم از یاد ما هرگز نخواهد رفت آن کوچه این روزها با ذکر یا زهرا پریشانیم زهرای مرضیه میان آن در و دیوار از داغ مادر چند قرنی هست گریانیم مهدی زهرا می رسد اسلام پیروز است ما انتقام فاطمه از کُفر بستانیم ما حیدری هستیم عشق کربلا داریم مامور بر صبریم یاران حسن جانیم وقتی میان روضه خوانی ابر دلتنگیم با نام محزون حسین انگار بارانیم گودال افتاده ولی پرچم نیفتاده باید به پای شاه بی سر ، سر بیفشانیم ما جبهه های عشق را با چشم خود دیدیم جامانده ایم از وصل یاران ، غرق هجرانیم امّیدواریم از تبار فاطمی باشیم سربازهای فاطمه مشتاق فرمانیم ما هر چه داریم از دعای آخر زهراست ایرانم ، ایران عزیزم کشور زهراست شاعر: 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ای نفست خدایی دیدارتا قیامت گلـبانـگ آشـنایی دیـدارتـا قیامت مـرغ دلم نهاده سر زیـر پـر بنالد ای مهربان کجایی دیدارتا قیامت در باورم نگنجد بابا تو رفته باشی سخت است این جدایی دیدارتا قیامت رفتی تودر دل خاک ای یاربامحبت خاموش وبی صدایی دیدارتا قیامت ازخانه تاکه رفتی بارفتنت صفارفت آییـنه ی صفـایی دیـدار تـا قـیامت من بی توای پدرجان دیگرندارم افسوس از درد و غـم رهـایی دیدارتا قیامت بابا حلال بنما گـر کـرده ام ز غفلت در حـق تـو جفـایی دیدار تا قیامت تنها امیدم این است ای باب نازنینم به خواب من بیایی دیدار تا قیامت دارد ز تو تَمَنّـا «مداح» ای پدر جان بهـرم نمـا دعــایی دیـدار تا قیـامت 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113