eitaa logo
نوای سیدا
15 دنبال‌کننده
100 عکس
9 ویدیو
10 فایل
اشعار حاج سید ابراهیم حسینی نژاد نوای سیدا https://eitaa.com/joinchat/1594425366Ca370fbdad3 @navayeseyeda https://eitaa.com/navayeseyeda
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا مرد شریفی بود میرزا نام آن مرد نسل خداداد است حیف ایشان سفر کرد مادر زسادات گرامی نسل ما بود بلقیس نامش رفت ما خونین جگر کرد گویم زمیرزا قبرهای ده تمامی با دست خود گرما و سرما بی اثر کرد رحمت خدا روحش نماید با تمامی از ما به روح پاک ایشان هم سلامی میرزا حسن بابا و بلقیس است مادر الحق و الانصاف بودی او هنرور هرجا که چاهی بود با منتیل و تیشه می کرد حفر و کار او بودی همیشه اینک پسرهایش چه سقایند بر آب آب آورند با تانکر و باشند بیتاب بهر چه این مردم ندارد آب خوردن غصه خورند هنگام بی آبی که بردند حسین نژاد
بنام خدا با توام صهیون ملعون پلید کرده ای مهمان ایرانی شهید گوش کن باید تقاصش پی دهی هرچه که دانم به دانستن خرید فکر کردی دفعه قبلیست این باید از گیتی تمامی در روید با توام نامرد پست بی حیا کودکان غزه را سر می برید جیش اسلام است یک بار دیگر درب خبیر را اگر یاد آورید گر نه ای آماده پس آماده باش گشته ایم نزدیک من حبل الورید تو برو آنجا که قبلاً بوده ای بیت مقدس را به اهلش پس دهید آن یهودی های با اصل و نسب نیستند صهیون چه خونخوار و پلید می دهند همچون فلسطینی شعار پس روید صهیون دون ها گم شوید حسین نژاد
بنام خدا ربع قرنی هست ملت کرده باشند انقلاب سهم ما در بخش خیرگو نیست جز یک کاسه آب چون قدیما هرکسی حمام می خواهد رود آفتابه سطل و آبی خویش را شوید جناب ایکه مسئولی در این بخش جدید برادرم زندگی این نیست فکری کن برای شیخ و شاب مایه بهر زندگی در بدو خلقت آب هست گر نباشد واقعا گردد دل هرکس کباب در قدیم هرکس برای خویش بودی جاه آب تانکری بالای بامش داشت می کردش پر آب مدت یک هفته راحت او نبودش دغدغه که بریده لوله ها آبی نباشد جز پساب الغرض فکری کنید والله می باشد گناه فصل گرما یکطرف بی آبی اندر مستراب آدمی حمام واجب دارد و صد گونه درد آب باشد مایه بهر زندگی و نیست آب حسین نژاد
بنام خدا یکجهان منتظرند شیعه به میدان آید بار دیگر بسوی جنگ لعینان آید قلعه خیبر این دوره علی می خواهد علی خامنه‌ای سرور مردان آید همه کس قدرت آن نیست زند اسراییل پسر فاطمه آن دشمن ایشان آید که نمی ترسد از این نوچه آمریکایی گو که این بار هم آن اسوه ایمان آید قبله اول اسلام رها سازد او یادگار همه آن خیل شهیدان آید نائب مهدی و فرزند علی شیر خداست او بیاری فلسطین مسلمان آید دگران سخت بترسیده آن از امریکا یمن سوریه با کشور لبنان آید و عراقی که به عباس بود گو به یاری حسین با لب عطشان آید حسین نژاد
بنام خدا بنام خداوند لیل و نهار خداوند یکتای پروردگار خدایی که از خاک خلقم نمود در لطف و رحمت برویم گشود مرا داد از خون ماهانه قوت همین بس به یکتایی او ثبوت دوسالی مکان بود آغوش مام زشیرم گرفتی پس از این مدام جویده غذا در دهانم نهاد که رحمت بران مادر پاک باد شدم کم‌کم از کودکی نو جوان بمکتب فرستاد در یک مکان دوسالی بمکتب بخواندم کتاب سپس مدرسه آمد عالی جناب در آنجا که ما خانه بودی و جا نبودی چنین شیک و پر ادعا همه خانه ها بود از سنگ و گل چگویم برایت از آنم خجل دنباله برای بعد حسین نژاد
بنام خدا عجب روزگاری است این روزگار در آرد به سختی زانسان دمار زبس فقر و فاقه در این کشور است زغصه نگیرد دل ما قرار گرانی نگو کرده خم پشت ما نه ما بلکه مانند ما صد هزار خدایا خودت رحم بر ما نما توئی صاحب ما و پروردگار در این عصر ما صحبت از جنگ هست خودت رحم بنما براین گیرو دار به یکسو فلسطین و صهیون دون فلسطینیان نیست راه فرار شب و روز کشته دهند این گروه یکی دو نه بلکه تمامند خوار هنیه به ایران نمودند ترور شهیدش نمودند دور از دیار کسی تاکنون دیده مهمان کس کشند و دهند باز آنها شعار اگر ماند این کارشان بی جواب به جای دگر زهر ریزند چه مار سر مار باید بکوبی به سنگ وگر نه کشنده است ای هوشیار به پشت گرمی آمریکای شریر شده هار این سگ چنین گشته هار گمانم شود جنگ کل جهان خدایا نگهدار خود ابن دیار دیاری که با خون صدها شهید بنام است ایران با اقتدار رسان صاحب ما به فریاد ما به حق علی صاحب ذوالفقار حسین نژاد
بنام خدا افسوس در ماه صفر نیما سفر کرد بابا و مادر از غمش خونین جگر کرد حیف از جوانی تو که اینگونه رفتی داغت مرا خانه خراب و در به در کرد نیما به والله نه وقت رفتنت بود رفتی و مادر جامه نیلی ببر کرد چه امتحانی بود بر من در زمانه اینگونه مغز استخوانم را خبر کرد ای وای بر من بعد از این بی‌تو عزیزم که بشنوم گویند علی را بی پسر کرد سنگین ترین داغی که بشنیدم همین است داغ جوان باشد که بر قلبم اثر کرد یارب بده صبری که من طاقت ندارم نخل امیدم چرخ دونش بی ثمر کرد مهمان شاه دین بگردانش به جنت ماه صفر نیمای ما عزم سفر کرد روحش شاد و یادش گرامی حسین نژاد
سید صولت هاشمی جواد حسن محمد عبداللهی و من من و سید حسن هاشمی اعلامردشتی
بنام خدا تسلیت بر ‌پاسلاران بزرگ این زمان در فراق رفتن نیما که شد چون گل خزان اولا بر باب و مادر ثانیاً جمع شما پاسلاران گرازی جمله از پیر و جوان با علی بابایی نیما گویم اینجا شکر کن غم بزرگ است و بگو شکر خدای مهربان این امانت بود چندی پیش ما ای کردگار حال که بگرفتی از ما جا بده باغ جنان مرگ حق است ای بنی آدم دو چشم خود گشا روز شب در این جهان بینی فغان از این و آن ای علی جان صبر بنما تا خدای صابرین اجر تو افزون بگرداند زداغ این جوان سید ابراهیم باشم که شریک این غمم از خدا خواهم بقای عمر تو در این جهان فقدان پاسلار نیما علی پور به همه اقوام خصوص پدر و مادر تسلیت عرض می نمایم و از خداوند منان علو درجات برایش خواهانم حاج سید ابراهیم حسینی نژاد
بنام خدا با توأم مسئول آب و آبفا قول گردادی بیا بنما وفا خیرگو بخش بزرگ منطقه هست بی آب این به ما باشد جفا آب باشد مایه از بهر حیات نیست چون آبی نمی باشد صفا پمپ های آب را ترمیم کن نه بیایی و روی اندر خفا وعده ها دادند مسئولین پیش سالها این درد مانده بی دوا میشود بی نان چندی زنده ماند لیک بی آبی چسازد سیدا اینهمه راه دراز آیی عزیز تا دهی این درد بی درمان شفا آمده اوفو بعهد اندر کتاب پس بیاعهدی که بستی کن وفا مردم از بی آبی اینجا خسته اند آب آب ماست هر صبح و مسا حسین نژاد
بنام خدا آیا کسی بود که برایم دعا کند درد من حقیر به لطفش دوا کند در آرزوی کرببلا گریه می کنم شاید حسین یک نظری سوی ما کند یارب بحق علی اصغر صغیر سید در این میان خود حاجت روا کند حسین نژاد
بنام خدا خواهم از بحرین گویم این کلام دختری بود او که شوهر کرد و رفت نیست از من از هویدا باشد این واقعا از گفته اش پشتم شکست غزه باشد دو وجب خاک این چنین مردمش جان می دهند از پا و دست ما بدست خود چنین خاک عزیز داده آیم شوهر به یک مطرود پست گر که بودی این زمان انقلاب کی چنین میشد دهمیش ما زدست گفتم این تا که گروهی شاه خواه باز ننمایند یاد از فیل مست
*جلد ۴ نوای سیدا مجوز داده شد* *به همت مردم خوب روگیر قلعه حاجی و با پیگیری برادر بزرگوار اسماعیل رشیدی و* *عنایت اهل خیر حاج حمزه زارعی* *جلد چهارم کتاب نوای سیدا اشعار حاج سیدابراهیم حسینی نژاد ،۲۴۴ صفحه مجوز داده شد* *اشعار این شاعر بدیهه سرا و محلی بخش خیرگو با موضوعات توحید و اهل بیت علیهم السلام،روگیر زادگاه مادری ایشان و خیرگو زادگاه و احیاء و اموات است و با توجه به موضوع روز حمله ددمنشانه اسرائیل غاصب به غزه بخشی به این مورد اختصاص داده شده است* *هم اکنون اشعار جلد ۵ ایشان در حال جمع اوری برای انتشار است که ایشان ابتدا در فضای مجازی منتشر می کند که برادرزاده ایشان حجة الاسلام سیدمجتبی حسینی نژاد ابتدا در ایتا به آدرس* *اشعار حاج سید ابراهیم حسینی نژاد* *نوای سیدا* https://eitaa.com/joinchat/1594425366Ca370fbdad3 @navayeseyeda https://eitaa.com/navayeseyeda *منتشر کرده* *و سپس از آنجا برای چاپ در قالب ورد word عنوان بندی شده و به انتشاراتی ارسال می گردد* https://chat.whatsapp.com/FxNMF8QPhTEIdZaYZjW0Hs
بنام خدا نه کابوس است این دیوانه تا وقت است راهی جو برو آنجا که بودی وای بر حال تو در این سو که اینجا خوب میدانی نمودی غصب با زورت گمانم خواب تو تعبیر دارد می کنی گورت برو اینجا نه جای توست چون خاک فلسطین است خدا بیرونتان سازد برو در خاک خود یابو هزاران کشته ای انسان نکردی رحم بر آنها زمین بلعد شماها را خدایی نیست الا هو به یک لحظه چنان سازد زمین از خونتان رنگین نیابی هیچ صهیونی شود پاک ابن ژن بد بو خدا فرموده در قرآن نرید انمن را شود بیت المقدس پاک از این ناکس نتانیاهو حسین نژاد
بنام خدا این سگی باشد که عو عو می کند دفع این سگ کار برنو می کند باید اورا مثل سگ در آن کشت بهر اینکه وصف پشتو می کند اولا پشتو همه یار تو نیست ریز ریزت همچنان جو می کند احمق بیچاره این ایران زمین در جهان خود کار افتو می کند روشنایی می دهد کل جهان چون تو و امثال تو هو می کند جای خود بنشین حرف از دین مزن آدم بی دین چه تو تو می می کند ما دهان آنکه ارباب تو هست بسته ایم چون گربه وو وو می کند
بنام خدا این اربعین دارم پیامی دوستانم چون منتظر بر مقدم صاحب زمانم آئید باهم این دعاها را بخوانیم شاید بیاید آنکه در دنبال آنم فرموده او راه فرج اول دعا هست اکنون دعا سازید همه ای شیعیانم تا میتوانید روز و شب قرآن بخوانید امن یجیب آرامش روح و روانم مهدی بیا آقا جهان در انتظار است غزه شده پر خون امام مهربانم صهیون دون پایان کارش ذوالفقار است زودی بیا مولا تو ای شیر ژیانم بیت المقدس می زند فریاد یاری کی میشود با تو نماز آنجا بخوانم حسین نژاد
بنام خدا دارا و ندار هردو تا می نالند یکی عده از این میانه خوش اقبالند روی سخنم به سومی می باشد چون رنج ندیده صاحب اموالند هر روزه سخن ز بردن شخصی هست تنها فقرا کمر به شکل دالند مسئول بیا بفکر فردایت باش امثال شما هزارها در چالند فرزند و عیال و قوم خویشان همگی در اول روزمرگ فکر سالند یکسال چه بگذرد نسازند یادت نیمی به عزا نیم دگر خوشحالند تا هست جهان بکامت این پند بگیر آنجا همه چیز ما فقط اعمالند حسین نژاد
بنام خدا اربعین شه دین سبط پیامبر باشد در عزا بهر حسین زینب مضطر باشد آل احمد همگی رخت سیه پوشیده صاحب بزم و عزا حیدر صفدر باشد یکطرف آمده جابر به سر قبر حسین یکطرف جمع عیال شه بی سر باشد خواهری گر به سر قبر برادر آید ناله و گریه ایشان دو برابر باشد دختر فاطمه با خواهرو سجاد حزین زین مصیبت به خدا دیده اشان تر باشد حسین نژاد
بنام خدا بیاد ما و شما چند نفر زدار جهان برفته است رفیقان خوب ما زمیان حساب گر که نمایی هزار افزون است همی بس است مواعظ برای قشر جوان جوان خوب تو هم روزگار می بر دت بیا برای خدا یت نماز خویش بخوان خدای گفته نماز تو رادع فحشاست نماز مایه آرامش است و خیر کلان از آن کسیکه که نخواند نماز دوری کن برای اینکه تو هم سست می کند ایشان خوشا قدیم و زمان قدیم و دوره پیش نبود صد به یکی کاهل نماز در آن به حیرتم ز کسانیکه خویش میدانند خدای کرده سفارش از آن در قرآن قبولی همه اعمال بسته بر آن است قبول حق نشود خیر آن نماز نخوان نماز و روزه و خمس و زکات حج و جهاد فروع دین تمامی ماست ای انسان از ما گفتن حسین نژاد ۱۴۰۳
بنام خدا ماه صفر پایان رسیده دوستانم بیست و نهم از آن زدیده خون روانم چون سالگرد هشتمین شاه جهان است در هجر مولایم رضا سینه زنانم مأمون ملعون کرد مسمومش به انگور فرمود اینگونه امام انس و جانم بودی اباصلت همرهش در کاخ مأمون بشنید ایشلن خود زآن شاه جگر خون وقتی شنیدی نام انگور ای ابا صلت دیگر مپرس از من در آنجا هیچ علت وقتی که دیدی من عبا بر سر کشیدم آگاه باش کرده است آن ملعون شهیدم گفتا اباصلت خادم سلطان هشتم از این کلام شه نمودم دست و پا گم دیدم امامم آن عبا بر سر کشیده گفتم چه شد ای عالمی را نور دیده گفتا ابا صلت درب خانه بند محکم بنما تو جمع از فرشهای خانه از دم خواهم غریبانه به غربت جانسپارم دورم ز اقوام و غریب این دیارم هرجا غریبی مرد آسان جان سپارد آرد مرا یاد و زدیده اشکبارد می گفت فرزندم تقی بابا کجایی این لحظه از بابای مظلومت جدایی یک لحظه بگذشت آن مکان دیدم جوانی آمد به داخل نوجوانی ناگهانی گفتم جوان دربسته بودم من چگونه گشتی تووارد اندر اینجا توی خانه گفتا ابا صلت گو که بابایم کجا هست من از مدینه آمدم کار خدا هست رفت داخل آن حجره ای که بود مولا در بر گرفت راس شریف شاه والا آنچه وصیت بود از باباش بشنید غسلش بداد آنجا دلم چون بید لرزید یارب پسر اندر مدینه باب در طوس آمد به آنی زد به لبهای پدر بوس دست پدر بوسید فرزند گرامش رفت از نظر حیران شدم من از کلامش فرمود ابا صلت خود نماز او بخوانم زیرا پس از ایشان امام بر جهانم قدرت کسی رانیست از حکم خدا وند خواند نماز حجت حق غیر فرزند آری امام هشتمین در آخر ماه ماه صفر رفت از جهان ای اه و صد آه حسین نژاد
بنام خدا ماه صفر پایان رسیده دوستانم بیست و نهم از آن زدیده خون روانم چون سالگرد هشتمین شاه جهان است در هجر مولایم رضا سینه زنانم مأمون ملعون کرد مسمومش به انگور فرمود اینگونه امام انس و جانم بودی اباصلت همرهش در کاخ مأمون بشنید ایشلن خود زآن شاه جگر خون وقتی شنیدی نام انگور ای ابا صلت دیگر مپرس از من در آنجا هیچ علت وقتی که دیدی من عبا بر سر کشیدم آگاه باش کرده است آن ملعون شهیدم گفتا اباصلت خادم سلطان هشتم از این کلام شه نمودم دست و پا گم دیدم امامم آن عبا بر سر کشیده گفتم چه شد ای عالمی را نور دیده گفتا ابا صلت درب خانه بند محکم بنما تو جمع از فرشهای خانه از دم خواهم غریبانه به غربت جانسپارم دورم ز اقوام و غریب این دیارم هرجا غریبی مرد آسان جان سپارد آرد مرا یاد و زدیده اشکبارد می گفت فرزندم تقی بابا کجایی این لحظه از بابای مظلومت جدایی یک لحظه بگذشت آن مکان دیدم جوانی آمد به داخل نوجوانی ناگهانی گفتم جوان دربسته بودم من چگونه گشتی تووارد اندر اینجا توی خانه گفتا ابا صلت گو که بابایم کجا هست من از مدینه آمدم کار خدا هست رفت داخل آن حجره ای که بود مولا در بر گرفت راس شریف شاه والا آنچه وصیت بود از باباش بشنید غسلش بداد آنجا دلم چون بید لرزید یارب پسر اندر مدینه باب در طوس آمد به آنی زد به لبهای پدر بوس دست پدر بوسید فرزند گرامش رفت از نظر حیران شدم من از کلامش فرمود ابا صلت خود نماز او بخوانم زیرا پس از او امام بر جهانم قدرت کسی رانیست از حکم خدا وند خواند نماز حجت حق غیر فرزند آری امام هشتمین در آخر ماه ماه صفر رفت از جهان ای اه و صد آه حسین نژاد
بنام خدا گر مسلمی امروز روز امتحان است غزه دو چشمش سوی مردان جهان است اما برای غزه کر گردیده دنیا حامی صهیون یک جهان از این و آن است از ترس امریکا و اسراییل ملعون اعراب هم سرهای خود در لاکشان است از ترس ارباب بزرگ خویش خاموش گویی فلسطینی نه از اجدادشان است والله ننگ است ای مسلمانان عالم صهیون دون قاتل به جمع کودکان است کودک کشی باب است در غزه برادر تنها بفکر غزه جمعی مومنان است آنهم خودش درگیر باشد در گرانی بی‌شک بدان این دوره از آخر زمان است حسین نژاد
‌بنام خدا ایکه ناشکری کنی از آنچه داری در جهان می دهی از کف به آنی گر نمی دانی بدان این سخن باشد زاقوام گذشته گوش کن وصف ناشکری بگفتن شاعران خوش زبان شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت گوشمالی می خوری در این جهان سالها خوردی و پوشیدی و رقصیدی ولی نشدی یک لحظه از عمرت بفکر آن مکان آن مکانی که ترا باشد ندارد روشنی سالها باشی در آن زندان غریب و ناتوان اینهمه دادت خدا گاهی نرفتی سوی او با نماز و روزه و خمس و زکاتت ای جوان فکر کردی دائماً باشی جوان و ماندگار نه چنین است ای برادر یاد آور دوستان سوی قبرستان برو تا بنگری آن جایگاه در کنار هم همه خوابیده از پیرو جوان بی خبر از هم نپرسد از بغل دستی سئوال گر بپرسد هم نگوید هیچ چیزی بهر آن پس جوان شکر خدا بنما که فعلاً سالمی اینهمه تهمت مزن بر کشور و بر خادمان گر تو هم بودی چنین اوضاع نمی کردی درست اینهمه تحریم و تبلیغ زیاد از دشمنان کشور ما چونکه باشد نام اسلامی بر او دشمنش باشند در این برهه از خرد کلان آیه ای باشد به قرآن وصف ماها کرده است آن خدائیکه به تو باشد چه مادر مهربان آدمی خواهد نباشد مانعش اندر عمل هیچکس آزاد باشد او بسان غربیان لخت و عریان نوشد از مشروب و صد چیز دگر غافل از اینکه خدا فرموده بد باشد همان ایخدا این کشور ما را نگهدار از زوال سالها باشد به دور از مردمانی آنچنان حسین نژاد
بنام خدا افسوس که این مرد بزرگ از کف ما رفت مختار جدا شد زجهان سوی خدا رفت ای چشم زهجر رخ او اشک بیفشان چون قائد محبوب از این دار فنا رفت چاهورز سیه پوش شده از غم مرگش گویند که آن عامل بر صلح و صفا رفت روحش شاد و یادش گرامی عرض تسلیت دارم خدمت بازماندگان مرحوم شادروان مختار قائدی و همه مردمان خوب چاهورز و بستگان و فامیل برای مرحوم علو درجات از خداوند منان خواستارم حاج سید ابراهیم حسینی نژاد