از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی
از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی
پیش من از چهره ی خود رو گرفتی
در سحر وقت نماز شب به ناله
دست خود آهسته بر پهلو گرفتی
یادم آمد بودی با عَدو رو در رو
اشک چشمت جاری همچو خون پهلو
خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا میبندی بار رفتنم
گریه ها با چشم تارت ، از دعا بگذشته کارت
آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
با چه رویی زد عَدو سیلی به رویت
با غلاف و تازیان آمد به سویت
چادرت خاکی ، تنت مجروح و زخمی
بوی آتش میدهد هر تار مویَت
بر سرم با دستت بی رمق زن شانه
بوسه زن بر روی دختر دُردانه
خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا میبندی بار رفتنم
ای تمام هست و بودم ، مادر صورت کبودم
در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
میکنم بر تو وصیت جان مادر
میزنی آتش به من با دیده ی تر
یاریَم کن بشنو از من این سفارش
زینبم جان تو و جان برادر
امتداد این غم کربلا پا برجاست
دِه حسینم یاری ، او غریب و تنهاست
روی صحرا پیکر او ، بر سر نیزه سر او
جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
کربلا منظومه ی احساس داری
یک رقیه کودکی چون یاس داری
حفظ معجر کن مخور تا که مادر
شیرمردی همچو یک عباس داری
روی تل میبینی خنجری بر حنجر
شمر دون میبُرَد از حسین من سر
غرق در خون خسته بی حال ، ناظری بر حال و احوال
کـن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
#کانال_نوحه
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
خادم اهل بیت 🌺:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*روضه_فاطمیه*
*«امان از شعله وای مادر»*
امان از شعله وای مادر
امان از دیوار وای از در
گرفته آتش جان حیدر
مدینه
چها کردی با جان زهرا
امان از خنده از تماشا
از آن مسمارِ بی مدارا
مدینه
می خندند
به اشک من و داغ و روی زردم
همانها که هر شب دعاشان کردم
پر از آه و دردم... پر از آه و دردم...
به دست بسته دیدم ابوتراب
به پیش چشمم شد از خجالت آب
گره به کارش افتاده با طناب
(مولاحیدر... زهرا فدای تو)
من و اشکِ غربت من
چه کردی با قامت من
چه کردی با صورت من
مدینه
غم حیدر کی گذارد؟
که چشمانم خون نبارد
که یاری جز من ندارد
مدینه
افتاده
چرا تازیانه به دست و پایم
فدای علی هستی و دنیایم
علی کن دعایم ...علی کن دعایم
بگو بدانند زهرا فدای توست
همه وجودم در زیر پای توست
عبادت حق تنها ولای توست
(مولاحیدر... زهرا فدای تو)
*🖊️شاعر: رضا یزدانی*
#کانال_نوحه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
4_5884453852375157354.mp3
3.02M
خادم اهل بیت 🌺:
#روضه 😭
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
حاج میثم مطیعی
#کانال_نوحه
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
خادم اهل بیت 🌺:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*روضه_فاطمیه*
*«امان از شعله وای مادر»*
امان از شعله وای مادر
امان از دیوار وای از در
گرفته آتش جان حیدر
مدینه
چها کردی با جان زهرا
امان از خنده از تماشا
از آن مسمارِ بی مدارا
مدینه
می خندند
به اشک من و داغ و روی زردم
همانها که هر شب دعاشان کردم
پر از آه و دردم... پر از آه و دردم...
به دست بسته دیدم ابوتراب
به پیش چشمم شد از خجالت آب
گره به کارش افتاده با طناب
(مولاحیدر... زهرا فدای تو)
من و اشکِ غربت من
چه کردی با قامت من
چه کردی با صورت من
مدینه
غم حیدر کی گذارد؟
که چشمانم خون نبارد
که یاری جز من ندارد
مدینه
افتاده
چرا تازیانه به دست و پایم
فدای علی هستی و دنیایم
علی کن دعایم ...علی کن دعایم
بگو بدانند زهرا فدای توست
همه وجودم در زیر پای توست
عبادت حق تنها ولای توست
(مولاحیدر... زهرا فدای تو)
*🖊️شاعر: رضا یزدانی*
#کانال_نوحه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی
از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی
پیش من از چهره ی خود رو گرفتی
در سحر وقت نماز شب به ناله
دست خود آهسته بر پهلو گرفتی
یادم آمد بودی با عَدو رو در رو
اشک چشمت جاری همچو خون پهلو
خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا میبندی بار رفتنم
گریه ها با چشم تارت ، از دعا بگذشته کارت
آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
با چه رویی زد عَدو سیلی به رویت
با غلاف و تازیان آمد به سویت
چادرت خاکی ، تنت مجروح و زخمی
بوی آتش میدهد هر تار مویَت
بر سرم با دستت بی رمق زن شانه
بوسه زن بر روی دختر دُردانه
خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا میبندی بار رفتنم
ای تمام هست و بودم ، مادر صورت کبودم
در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
میکنم بر تو وصیت جان مادر
میزنی آتش به من با دیده ی تر
یاریَم کن بشنو از من این سفارش
زینبم جان تو و جان برادر
امتداد این غم کربلا پا برجاست
دِه حسینم یاری ، او غریب و تنهاست
روی صحرا پیکر او ، بر سر نیزه سر او
جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
کربلا منظومه ی احساس داری
یک رقیه کودکی چون یاس داری
حفظ معجر کن مخور تا که مادر
شیرمردی همچو یک عباس داری
روی تل میبینی خنجری بر حنجر
شمر دون میبُرَد از حسین من سر
غرق در خون خسته بی حال ، ناظری بر حال و احوال
کـن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال
... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ...
#کانال_نوحه
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal