حکایت بر مزاج مستمع گوی
اگر خواهی که دارد با تو میلی
هر آن عاقل که با مجنون نشیند
نباید کردنش جز ذکر لیلی
سگی را لقمهای هرگز فراموش
نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ
وگر عمری نوازی سفله ای را
به کمتر تندی آید با تو در جنگ
گر به محشر خطاب قهر کند
انبیا را چه جای معذرت است
پرده از روی لطف گو بردار
که اشقیا را امید مغفرت است