ای داده بعصمت شرف و نام خدیجه
ای بسته بطوفت فلک احرام خدیجه
ای همسر پیغمبر اسلام خدیج
ای عصمت حق فاطمه را مام خدیجه
ای ختم رسل را ز شرف نور دو دیده
پیش از شب بعثت به محمّد گرویده
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آئین نبی از سر هستی
دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی
زیبد که بخوانند ترا مادر هستی
الحق که خدا، هستی خود را به تو داده
ام الّنجبا، فاطمه زهرا بتو داده
اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته
دین در کنف عزّت تو سایه گرفته
توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته
اخلاص ز حسن عملت پایه گرفته
همّت سر تسلیم به دیوار تو سوده
پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده
تو در دل سختی به پیمبر گرویدی
هر بار بلا را به سر دوش کشیدی
بر یاری اسلام بهر سوی دویدی
بس زخم زبانها که ز کفّار شنیدی
ای قامت مردان جهان خم به سجودت
ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت
ای مکّه ز خاک قدمت خلد مخلّد
ای عصمت معبود و امید دل احمد
اسلام بپا خواست و گردید مؤید
از ثروت تو، تیغ علی، خُلق محمّد
تا حشر خلایق که خدا را بپرستند
مرهون فداکاری و ایثار تو هستند
آن روز که پیغمبر اسلام شبان بود
در سینه او سرّ خداوند نهان بود
پیش از همه پیغمبرش بر تو عیان بود
ایمان تو پروانة آن شمع جهان بود
حق بر همه زنهای جهان سروریّت داد
با خواجة عالم شرف همسریت داد
تنها نشدی همسر و دلدار محمّد
در سخت ترین روز شدی یار محمّد
📝 حاج غلامرضا سازگار
•┈┈••✾••┈┈•
💚 #شعر_آیینی #حضرت_خدیجه
🌙 @nazari_monfared
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سرّالله است
شب علی دید به نزدیکی دید
گرچه او نیز به تاریکی دید
شب شنفته ست مناجات علی
جوشش چشمه عشق ازلی
شاه را دیده به نوشینی خواب
روی بر سینه دیوار خراب
قلعه بانی که به قصر افلاک
سر دهد ناله زندانی خاک
اشکباری که چو شمع بیزار
میفشاند زر و می گرید زار
دردمندی که چو لب بگشاید
در و دیوار به زنهار آید
کلماتی چو در آویزه گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
روزه داری که به مهر اسحار
بشکند نان جوین افطار
ناشناسی که به تاریکی شب
میبرد شام یتیمان عرب
پادشاهی که به شب برقع پوش
میکشد بار گدایان بر دوش
تا نشد پردگی آن سرّ جلی
نشد افشا که علی بود و علی
شاهبازی که به بال و پر راز
میکند در ابدیت پرواز
شهسواری که به برق شمشیر
در دل شب بشکافد دل شیر
عشق بازی که هم آغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تأثیر
حلقه در شد از او دامنگیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
شال شه وا شد و دامن به گرو
زینبش دست به دامن که مرو
شال می بست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت محکم
پیشوایی که ز شوق دیدار
میکند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیّت حق
سر به محراب عبادت منشق
می زند پس لب او کاسه شیر
میکند چشم اشارت به اسیر
چه اسیری که همان قاتل اوست
تو خدایی مگر ای دشمن دوست
در جهانی همه شور و همه شر
ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر
کفن از گریهی غسّال خجل
پیرهن از رخ وصّال خجل
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی
📝 مرحوم استاد شهریار
•┈┈••✾••┈┈•
🖤 #شعر_آیینی
🌙 @nazari_monfared
تیغی فرود آمد و فرقت شکست آه
فرقت شکست و موی تو در خون نشست آه
خون قطرهقطره از تب پیشانیات گذشت
چشم تو را در آن سحر تیره بست آه
دوران ناب ساغر عمرت به سر رسید
دیگر خمار مرگ شد آن چشم مست آه
زخم سرت عمیق شد اما تو را نکشت
آری تو را که طاقت این درد هست، آه
از آن دمی که ماه تو در خاک و خون نشست
در بین کوچه آینهی تو شکست آه
زخم دل تو سر زد و جان تو را گرفت
زخمی که بر نداشت دمی از تو دست آه
حالا دوباره همدم زهرای خود شدی
دیگر بس است ناله و دیگر بس است آه
📝 سید محمدجواد شرافت
•┈┈••✾••┈┈•
🖤 #شعر_آیینی #شهادت_أمیرالمؤمنین
🌙 @nazari_monfared
#تخریب_بقیع
اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است
ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است
شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت
شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت
در هر وجب صدها چراغ راه دارد
نقش از قدم های رسول الله دارد
این جا محمّد عالمی را رهبری کرد
هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد
این جا ستمکاران کافر عهد بستند
پیشانی و دندان پیغمبر شکستند
این جا شرار آه جبریل امین ریخت
خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت
این جا علی پروانه سان گرد پیمبر
گردید تا آمد نود زخمش به پیکر
این جا دل پیغمبر اسلام خون شد
این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد
این جا محمّد داغها بر سینه اش ماند
زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند
این جا قدم بر عرش اعلا می گذارید
چون پا به جای پای زهرا می گذارید
این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید
این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید
این جاست کعبه نه، زکعبه بهتر این جاست
هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست
آوای وحی آید زدیوار رفیعش
هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش
در بین آن محراب و منبر جا بگیرید
بوسه زقبر مخفی زهرا بگیرید
گلزار وحی و روضۀ طاهاست این جا
آتش گرفته خانۀ زهراست این جا
پشت در این خانه نزدیک همین قبر
زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر
خورشید در این کوچه ها گردید نیلی
بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی
این جا امیرالمؤمنین را دست بستند
تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند
این جا کشیده بر فلک آتش زبانه
این جا گلی پرپر شده با تازیانه
این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد
تنهای تنها فاطمه پشت در افتاد
پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است
زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است
قبری که هر قلبی بیاد او کباب است
قبری که تنها زائر او آفتاب است
قبری غریب و بی رواق و بی نشانه
بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه
قبری که مخفی در دل تنگ زمین است
خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است
قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم
از دور هم حتی تماشایش نکردیم
این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست
با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست
این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش
گلهای پرپر گشته اما با صفایش
آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس
این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس
این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش
این سید سجاد با آن درد و داغش
این باقر و این صادق آل محمّد
این قبر عباس آن عموی پیر احمد
این قبرها را یک به یک دیدیم اما
یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا
این جا محمّد رازها در پرده دارد
این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد
این جا شرار، از سینۀ عالم برآید
جا دارد ار جان از تن میثم برآید
#غلامرضا_سازگار
•┈┈••✾••┈┈•
🖤 #شعر_آیینی
🏴 @nazari_monfared
📢 متن کامل سرودهی حضرت آیتالله خامنهای که یک بیت از آن را در آستانه عملیات وعده صادق در جلسهای خواندند
✍️ دلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو را است معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلهی امن است پایمردی کن
خطا مکن، ز توهم به ناکجا مگریز
چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز
•┈┈••✾••┈┈•
💚 #رهبر_معظم_انقلاب #شعر_آیینی
🌼 @nazari_monfared
💖 طرّۀ صفشکن
تا نقاب از رخ زیبای تو باز است هنوز
با تو ای یار مرا، روی نیاز است هنوز
بهر عشاق جگرسوخته در مذهب عشق
غنچه لعل لبت، منبع راز است هنوز
طرّۀ صفشکنت، از پی دل بردن ما
با دو صد ناز و ادا، بندهنواز است هنوز
چه نیازی بود از رفتن مسجد به نماز
تا که ابروی تو، محراب نماز است هنوز
خیل مژگان تو نازم، که پی کشتن ما
در پی قمری پربسته چو باز است هنوز
این چه سری است ندانم که سر کوی تو یار
آتشافروزتر از خاک حجاز است هنوز
هست پیدا ز نگاه تو، در عالم عشق
سر و پای تو همه، غمزه و ناز است هنوز
من «ژولیده» چهسان، وصف تو گویم به جهان
که به توصیف تو، این قصه دراز است هنوز
📝 ژولیده نیشابوری
•┈┈••✾••┈┈•
💚 #شعر_آیینی
🌼 @nazari_monfared
💠 نجوا با حضرت ولیعصر عجلاللهفرجه
ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا
وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا
از زخم هر شهید ندا میشود بلند
کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا
تا چند شیعه نالۀ «یابن الحسن» زند؟
ای شیعه را پناه و نگهبان بیا بیا
تا کی سر حسین به دروازههای شام
بر نی کند تلاوت قرآن؟ بیا بیا
تا کی گُلان سوختۀ وحی، پایشان
خونین بوَد ز خار مغیلان؟ بیا بیا
تا کی میان مقتل خون دست و پا زند
جدّت، حسین با لب عطشان، بیا بیا
تا کی مهار ناقۀ زینب به دست شمر
با اشک چشم و موی پریشان؟ بیا بیا
تا کی ز سوز سوختن خیمههایتان
در قلب شیعه آتش سوزان؟ بیا بیا
تا کی به خاک دامن گودال قتلگاه
جسم حسین، زخمی و عریان؟ بیا بیا
درمان درد عترت و قرآن ظهور توست
داروی زخمهای فراوان! بیا بیا
«میثم» که هست مرثیه خوان در غم حسین
خواند تو را به دیدۀ گریان: بیا! بیا!
📝 حاج غلامرضا سازگار
┄┄┅┅✿❀❀✿┅┅┄┄
🖤 #شعر_آیینی
🏴 @nazari_monfared
در ماتم فراق پدر گریه میکنم
همراه شمس و نجم و قمر گریه میکنم
شب ها و روزها زغمش مویه میکنم
تا آخرین توان بصر گریه میکنم
خواب شبانه از سر زهرا پریده است
مانند شمع تا به سحر گریه میکنم
داغی عظیم دیدهام ای مردمان شهر
با لحن جانگدازی اگر, گریه میکنم
پیغمبر طوایف اهل بکاء شدم
قدر تمام اشک بشر گریه میکنم
خشکد اگر که چشمهی اشکم دوباره من
با دیده های سرخ جگر گریه میکنم
•┈┈••✾••┈┈•
🩶 #رحلت_نبی_اکرم
❤️ #شعر_آیینی
🏴 @nazari_monfared
چه نیازی است به اعجاز، نگاهت کافی است
تا مسلمان شود انسان، اگر انسان باشد
فکر کن فلسفهی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازهی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد...
┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄
💜 #شعر_آیینی
🌸 @nazari_monfared
ای تمام آفرینش خشتی از ایوان تو
علم شرق و غرب عالم سطری از قرآن تو
آسمانی ها زمینی ها همه مهمان تو
گل کند جان مسیح از غنچه ی خندان تو
خنده ی خورشید ها از گوهر دندان تو
عقل ها مبهوت تو مجنون تو حیران تو
آسمانی ها همه مرهون ارشاد توأند
دستگیران جهان محتاج امداد توأند
شهریاران بنده ی سلمان و مقداد توأند
چار أمّ و هفت أب در خطّ اولاد توأند
انبیا یکسر بشیر صبح میلاد توأند
نورها بر قلبشان تابیده از فرقان تو
انبیا یک کاروان تو کاروان سالارشان
خوب رویان مشتری تو یوسف بازارشان
خالق و خلقت درود حضرت تو کارشان
کلّ انسان ها تویی تنها تویی غمخوارشان
مسلمین در خواب غفلت خفته تو بیدارشان
بی خبر از دشمنان عترت و قرآن تو
تو سراپا جانِ جانِ امّتی امّت چو تن
تن شود بی تاب اگر یک لحظه جان بیند مَحن
با اهانت بر تو، امت شد چو بحری موج زن
در خروش آمد بسی پیر و جوان و مرد و زن
رهروان تو سزد مانند چوپان قَرَن
بکشند دندانشان، چون بشکند دندان تو
ای که کرده ذات معبودت حبیب خود خطاب
ای فروغت جلوه گر چون مهر از ابر حجاب
گر جسارت کرد بر تو ابلهی حیف از جواب
تو به وسعت فوق اقیانوس و او کم از سراب
با صدای سگ نگردد کم فروغ آفتاب
می درخشد تا قیامت نور بی پایان تو
از فروغ رحمتت لبریز ظرف عالم است
چون تو قامت بر فرازی قامت گردون خم است
لیله ی میلاد تو عید کمال آدم است
خاصه در سالی که آن سال رسول اعظم است
پایه ی توحید تو همچون کتاب محکم است
ثبت گشته بر جبین آسمان عنوان تو
چارده قرن است دنیا محو عدل و داد توست
آه مظلومان عالم بانگی از فریاد توست
بردگی محکوم تو آزادگی آزاد توست
تا خداییّ خدا مُلک خدا آباد توست
هفته ها و روزها و لحظه ها میلاد توست
بسکه جوشد گوهر علم از یم عرفان تو
تو بجای سیم و زر احسان و عدل اندوختی
تو نگاه مرحمت حتی به دشمن دوختی
تو برای خلق همچون شمع سوزان سوختی
تو ز حکمت در دل انسان چراغ افروختی
تو به جای اِضرب، اِقرأ بر بشر آموختی
می درخشد عَلَّمَ القرآن به الرّحمن تو
آمدی ای تا ابد در سینه ها نور، آمدی
آمدی ای موسی برگشته از طور، آمدی
آمدی ای رایتت پیوسته منصور، آمدی
آمدی ای ملک هستی از تو معمور، آمدی
آمدی ای چشم بد از عارضت دور، آمدی
خنده کن ای صبح مشتاقان لب خندان تو
کیست تا مثل تو سلمان و ابوذر پرورد
کیست تا مرد دو عالم همچو حیدر پرورد
کیست تا در بوستان وحی، کوثر پرورد
کیست تا چون لؤلؤ و مرجان دو گوهر پرورد
یا چو زینب دختری در حدّ مادر پرورد
ای امیرالمؤمنین پرورده ی دامان تو
حکمت از اسلام ناب توست جاری بیشتر
دانش از حکم و کتاب توست ساری بیشتر
سرفرازان را به کویت خاکساری بیشتر
از تو می خواهند جن و انس یاری بیشتر
آنچه کل انبیا دارند داری بیشتر
ای نبییّن میهمان سفره ی احسان تو
عترت و قرآن تو دو مشعل تابان ماست
دو سپهر معرفت دو کفّه ی میزان ماست
کلّ دین ما همانا عترت و قرآن ماست
حفظ این دو با تو از روز ازل پیمان ماست
پیروی زین دو امانت عزت و ایمان ماست
کیست «میثم» مدح خوان عترت و قرآن تو
📝 غلامرضا سازگار
┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄
💜 #شعر_آیینی
💖 @nazari_monfared
▪️ سروده مرجع عالیقدر مرحوم آیتاللهالعظمی صافی در مورد حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
ای دخت گرامی پیمبر
ای سرّ رسول در تو مضمر
در بیت شریف وحی، خاتون
بر چرخ رفیع مَجد اختر
ای شبه نبی به خلق و اوصاف
ای نور مجسّم مصوّر
ای خادم خانه تو حوّا
و ای حاجب درگه تو هاجر
در طورِ لقا یگانه بانو
در مُلك وجود زیب و زیور
با شیر خدا علیّ عالی
هم سنگر و هم پیام و همسر
مانند تو زن جهان ندیدهاست
غمخوار و نگاهبانِ شوهر
ای عین كمال و جان بینش
ای شخص شخیص عصمت و فرّ
بر رفعت قدر تو گواه است
بیت و حجر و مقام و مشعر
ای سیّده زنان عالم
ای بضعه حضرت پیمبر
تو اصلی و دیگران همه فرع
تو جانی ودیگران چو پیكر
در مُلك وَلا ولیّة الله
بر نخلِ وجود احمدی بَر
قرآن به فضیلت تو نازل
برهان تو محكم و مقرّر
روی تو جمال كبریایی
كوی تو رواق قُرب داور
از جوی تو شبنمی است زمزم
و از بحر تو شعبهای است كوثر
زآن خطبه آتشین كه پیچید
در ارض و سما بسان تندر
محكوم شد آن نظام و گردید
حق روشن و غالب و مظفّر
من عاجزم از بیان وصفت
تو بحری و من ز قطره كمتر
ای امّ محامد و معالی
ای از تو مشام جان معطّر
با این همه عزّ و رفعت شأن
با آن همه فخر بی حد و مرّ
از ظلم منافقین امّت
شد قلب منیر تو مكدّر
آن را كه نمود حقّ مقدّم
كردند معاندان مؤخّر
بردند فدك به غصب و بسـتند
بر باب تو گفته ای مزوّر
افسوس شكست دشمن دین
پهلوی تو را به ضربت در
بازوی تو را به تازیانه
زد قنفذ ملحد سـتمگر
از سیلی و شرح آن نگویم
كافتد به دل از بیانش آذر
در ماتم محسن شهیدت
ماییم به سوگ و ناله اندر
بر لطفی صافی از سر لطف
بنگر كه بُوَد پریش و مضطر
بس فخر از آن كند كه دارد
بر سر ز سـتایش تو افسر
┄┄┅┅✿❀❀✿┅┅┄┄
🖤 #شعر_آیینی #فاطمیه
🏴 @nazari_monfared
💠 ساحل قرار
از نو شکفت نرگس چشم انتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام
تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو
دیدم هزار چشم در آیینه کاریام
گر من به شوق دیدنت از خویش میروم
از خویش میروم که تو با خود بیاریام
بود و نبود من همه از دست رفته است
باری مگر تو دست برآری به یاریام
کاری به کار غیر ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاریام
تا ساحل قرار تو چون موج بیقرار
با رود رو به سوی تو دارم که جاریام
با ناخنم به سنگ نوشتم: بیا، بیا
زان پیشتر که پاک شود یادگاریام
📝 قیصر امینپور
┄┄┅┅✿❀❀✿┅┅┄┄
💚 #شعر_آیینی
🍂 @nazari_monfared