eitaa logo
نــــــازح | Nazeh
414 دنبال‌کننده
576 عکس
505 ویدیو
3 فایل
چرا باید عضو شم؟ https://eitaa.com/nazeh313/42 چرا نازح؟ https://eitaa.com/nazeh313/8 یک هنرمند که تمام هنر و قلم‌ش را وقفِ راه روشن پسر زهرا(س) کرده هر آنچه در نازح می‌بینید زاده‌ی تأمل است بازنشرش، تنها با نام «نازح» زیبنده‌ است.🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت امشب🌱 نمی‌دانم در دل آن مرد، در لحظه‌ای که نشسته بود زیر گنبد طلایی، چه می‌گذشت و چه می‌گفت به امامش... اما چیزی در سکوتش، انگار با آقا حرف می‌زد. حرف‌هایی بی‌صدا، اما سنگین‌تر از ناله‌های بلند. او فقط یک سرباز بود؛ بی‌نشانی، بی‌ادعا، بی‌لباس مخصوص. نیامده بود تا کسی بشناسدش یا دستی بر دوشش بزند. آمده بود به امام رضا پناه ببرد؛ به مهربانی‌ای که غربت همه‌ی بی‌قراران را می‌فهمد. نشسته بود پشت نرده‌ها برای شکستن. برای فرو ریختنِ بی‌صدا در پناه امامی که همیشه میان زائر و گریه، میان خواستن و بخشیده شدن، ایستاده است. شاید از حال خودش خسته بود؛ از وسوسه‌ها، از ضعف‌ها، از نرسیدن‌ها. و شاید بیشتر از همه، از این می‌ترسید که مبادا گم شود میان آدم ها و دنیا... مبادا فرصت پرواز را از دست بدهد... مبادا شهید نشود. و چه جایی امن‌تر از صحن رضوی برای گفتن این دردها؟ چه کسی بهتر از علی‌بن‌موسی‌الرضا برای فهمیدن دل کسی که هنوز برای آسمان بی‌تاب است؟ من از پشت نرده‌ها نگاهش کردم. ندیدم اشک‌هایش را، اما حس کردم‌شان. و دلم گواهی داد که اگر دعایش از دل برخاسته باشد، امامش بی‌جوابش نمی‌گذارد... ای رضای مهربان، این سرباز را دریاب دلش را، ترس‌هایش را، و آرزوی بی‌تابِ شهادتش را...🤍 @nazeh313
امشب، شب هشتمِ مرداد، در تقویم گویا تولدم ثبت شده... صدایی از خرابه می‌آید… صدای گُنجشکی زخمی که خواب پدر دیده، در خرابه‌ای که هنوز سقفش از آتش می‌لرزد… و امضای دلتنگی من، پای همه‌ی رویاهای نیمه‌سوز خورده است. نه شمع خواستم، نه کادو، من به جای کیک تولد، کوزه آبی می‌خواهم که به دست کوچک رقیه نرسید به آن. دلم چند سالی‌ست همین وقت، به سمت قبله‌ای پر می‌کشد که در آن، دو خورشید رو‌به‌روی هم غروب می‌کنند. امشب من آرزو ندارم...😭 فقط دلم می‌خواهد سایه‌ام در یکی از کوچه‌های کربلا جا بماند، گام هایم خاک کربلا را لمس کند و وجودم کربلا را تنفس کند شاید کسی، در میان زائران، امروز نام مرا آرام زیر لب ببرد… در زیارت‌نامه‌ای که هنوز به دست من نرسیده... اگر قرار باشد هدیه‌ای از آسمان برای من باشد...باشد همان گَردی از کفش زائران… یا قطره اشکی که پیشانیِ خاک را سجده کرده… من دلم تنگ است... برای او که پشت ابر مانده،برای موعودی که رخ نشان نمی‌دهد برای آن قلب که در آرزوی نورانی ماندن می‌تپد و برای تمام کوچه‌هایی که به کربلا ختم نمی‌شوند. @nazeh313
امشب، شب تولدم است... اما من سال‌هاست شمردن را کنار گذاشته‌ام..‌.چه سود از سال‌هایی که بی‌تو گذشته باشد؟ مولای من... در سرزمین آرزوها، فقط یک نشانی را هزاربار به دل سپرده‌ام: همان‌جا که پرچمت برافراشته شود، و خاک، زیر گام‌های تو بوسه‌باران شود... می‌گویند شب تولد، دعا مستجاب است. من اما چیزی نمی‌خواهم، جز آن‌که، در گوشه‌ای از سپاهت، یکی از همان بی‌نام‌ونشان‌ها باشم؛ همان‌هایی که فقط به وقت ظهورت، شناخته می‌شوند… آقاجان... دلم کربلایی نخواست، اگر قرار باشد بی‌حضورت بروم. من کربلایی می‌خواهم که تو در آن باشی، که من، نگاهت را گم نکنم در ازدحام زائران... امشب، به جای شمع، دلم را روشن کرده‌ام، شاید نوری از تو بر آن بتابد. و به جای تبریک صدایی در دل شب بپیچد که بگوید: «آمده‌ام... دیر شد، اما تو صبوری کردی...» مولای من... دلم برایت تنگ است در حدّ تمام روضه‌هایی که بی‌حضورت گریستم، و تمام پرچم‌هایی که بی‌تو بالا رفتند... بیا...که من هنوز، نام خود را در فهرست یارانت ننوشته‌ام، اما تمام جانم، از کودکی تا امشب، با گریه فقط همین را آرزو کرده: بودن با تو، برای تو، در رکاب تو. @nazeh313
20.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید از دل گذشته چی پیدا کردم براتون🌱 دل‌هامان روشن✨ 📖خاک میخوره روی طاقچه هامون قرآن اسممونم گذاشتیم عبد شاه مردان... @nazeh313
📍گام هایی پر از شور در طریق مشایه 💬روایت رفتن دیگران، این قسمت مشایه @nazeh313
هدایت شده از نــــــازح | Nazeh
20.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید از دل گذشته چی پیدا کردم براتون🌱 دل‌هامان روشن✨ 📖خاک میخوره روی طاقچه هامون قرآن اسممونم گذاشتیم عبد شاه مردان... @nazeh313
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍گام هایی پر از شور در طریق مشایه 💬روایت رفتن دیگران، این قسمت مشایه @nazeh313