eitaa logo
نعمت خدا
284 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
57 فایل
ثم لتسئلنّ يومِئذٍ عن النّعيم. تكاثر/ 8 ارتباط با مدیر کانال: @ENGLABYAMMAN دوستان خود را جهت آشنایی بیشتر با امام مظلوم مقتدر دعوت کنید https://eitaa.com/neamatkhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا 👇❤️ 📌امروز یوم‌الله مظلوم است که حتی اگر در عید، خبری از دید و بازدید هم نباشد، باز غالبا خیلی به آن توجه نمی‌شود! ضمن تبریک این روز، بروم سر اصل سخن! 🌀القصه! همان غربی‌هایی که می‌خواستند با اسم رمز قم و قمقمه و قیام و امام و نهضت و نظام را بزنند، روز و شب‌های بدی را دارند سپری می‌کنند! حالا رکورددار شکست از یک ویروس نادیدنی است و با آن‌ همه دبدبه و کبکبه در علم و صنعت و ماشین، مجبور است پیرها را به گور بفرستد، چون تخت کم دارد! اساسا یک تخته‌ی غرب کم است! 👈تو وقتی را جای خدا می‌نشانی و توهم می‌زنی که خدا مرده است، موسم بحران، کم می‌آوری! شاید ما در تجهیزات پزشکی پایین‌تر از غرب باشیم ولی از آن‌جا که در نظام و نهضت و دین ما فراتر از تعریف می‌شود، می‌بینی که حکم می‌کنند؛ «حتی‌المقدور باید حرمت اجساد متوفیان ناشی از مرض کرونا حفظ شود!» خیلی مهم است این فتوا! خیلی امیدبخش است! «چون طرف حالا مرده است، پس بی‌خیال» یا «چون طرف حالا پیر است، پس ولش کن» نداریم ما در اسلام! و خامنه‌ای یک اسلامی است! و انسانی! 🌀اگر آن طلبه از زن و زندگی و بچه‌ خود می‌گذرد و به بیمار کرونایی می‌پردازد 🎯اگر آن پرستار و اگر آن دکتر و اگر آن 🎯اگر آن سپاهی و ارتشی، این‌همه ریشه از یک چشمه‌ای می‌گیرد؛ بالاسر این کشور، نه‌فقط هست، بلکه یک دل‌سوز هست که حتی با وجود کرونا هم چهار شعبان یادش هست و جانبازان یادش هست و پیام همیشگی این روز سرجایش هست! 👌آنچه ما داریم و امثال انگلیس و ایتالیا و اسپانیا و آلمان و حتی آمریکا از آن محروم هستند، همین حس است که تو خیالت جمع است آنکه آن بالا نشسته، در وهله‌ی اول، و انسان متقی است! این را حتی آن پرستار حالا بگو هم درک می‌کند! 🌀به‌هم نریخت ما را کرونا، چون ما مثل نیستیم که طاعون به طاعون، یاد خدا کنیم! ما بچه‌های سفره‌ی ام‌البنینیم؛ قدمان را باید با رصد قامت رفیع محاسبه کرد! نفر اول آمریکا، کرونا به کرونا یاد خدا می‌افتد و آن‌هم صوری، اما این‌جا کشور و ملت است! ما مردم بوعلی، قوم رازی، هم‌وطنان ! ما را دنیا به حاج‌قاسم می‌شناسد! قهرمان‌های ما تهی از حقیقت نیستند که به‌مجرد یک بلا، ناامید شویم! ما پدر داریم ولی اگر از ملکه برای انگلیسی‌ها مادر درآمد، از ترامپ و مکرون هم برای قاطبه‌ی غرب پدر درخواهد آمد! گاوچران‌هایی که در BBC می‌خواستند را بزنند، حالا پیرهای را عمدا گم‌وگور کرده‌اند! ✍ @neamatkhoda
هدایت شده از جهاد تبیین
⌛: ◀️ شبانه زائران درحرم (علیه السلام) (خوابیدن، استراحت ) 🛌 آستان قدس رضوی برای و استراحت ی مسافران، تدابیری اندیشیده است و آماده خدمت رسانی به زائران و مجاوران می باشد. 🛌 و مدت زمان استفاده از طرح اسکان شبانه زائران امام رضا (ع): 🔹هر زائر با ارائه کارت شناسایی معتبر می تواند برای مدت سه شب در محل های تعیین شده اقامت نماید. (اسکان شبانه برای هر مسافر در طول یکسال، به میزان امکان پذیر است.) 🔸تذکر: طرح اسکان شبانه، مشمول مجاورین نمی شود و فقط ویژه زائران با غیر مشهدی می باشد. 🔹پذیرش با گذرنامه یا کارت ویژه اتباع، امکان پذیر است. 🛏 محل ثبت نام :  بست پایین خیابان (شهید نواب صفوی)، ورودی حر یک (جنب مدرسه عباسقلی خان) مراجعه نمایند. سپس میتوانند به مکانی که معرفی شده اند جهت خواب و استراحت رایگان مراجعه نمایند.(رواق ) 🛏 محل ثبت نام : جهت انجام مراحل پذیرش به اتاق ۱۰۵ روبروی باب السلام واقع در بست نواب صفوی مراجعه نمایند. سپس می توانند به مکانی که معرفی شده اند جهت خواب و استراحت رایگان مراجعه نمایند. ( (س)) 🛏 متقاضیان استراحت شبانه در حرم اما رضا (ع): پذیرش از ساعت ۲۱ انجام می شود اما سه شنبه شب ها و پنجشنبه شب ها بعد از برگزاری مراسم دعا انجام می شود. 🛏 استراحت روزانه در حرم امام رضا علیه السلام: 🔸این امکان برای زائران و مجاوران امکان پذیر است. 🔹برادران: ضلع جنوبی صحن پیامبر اعظم (ص) (سمت قبله)، جنب ایوان ولی عصر، اتاق ۱۰۵ 🌹خواهران: بست نواب صفوی، رواق حضرت زهرا (س) ساعات مراجعه و استراحت: از ساعت ۱۴ الی ۱۷ ⛲️محل زائران در حرم مطهر رضوی: 🔹زائران (خواهران و برادران) می توانند جهت حمام کردن به یکی از سرویس های بهداشتی ذکر شده مراجعه نمایند. (این خدمت به صورت شبانه روزی ارائه می گردد.) در هریک از این سرویس ها، تعدادی دوش جهت استحمام زائران در نظر گرفته شده است. ☘سرویس بهداشتی شماره یک واقع در خروجی صحن غدیر. ☘سرویس بهداشتی شماره چهار واقع در خروجی صحن کوثر. ☘سرویس بهداشتی شماره پنج واقع در صحن مجتبی (ع) (ضلع شمالی بست نواب). ☎️ تلفن تماس: در صورت نیاز به کسب اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس حاصل فرمایید. [از تمامی نقاط کشور می توانید باشماره 138 تماس حاصل فرمایید.] 🍃🌸 هدیه به روح مطهر اقا .🌸🍃 🌺🍃لطفا توی گروه هاتونم بفرستید شاید   زائری حل بشه 🌿🌸🌿
هدایت شده از جهاد تبیین
🌷سلام: از امروز تا چهارشنبه که میلاد با سعادت (ع) است، هر روز با خاطراتی از در خدمت شما دوستان و سروران گرامی هستیم...👇 (۱)👇 ☀️یوسف پشت لبش تازه سبز شده بود. اما کاری که کرد نشون داد که دلش خیلی وقته که سبزه. یوسف یه دایی داشت. دایی هر چند وقتی به فامیل ها سر می زد. آخه نماینده مجلس بود و بیشتر اوقات دنبال کار مردم بود. یوسف دایی رو خیلی دوست داشت ولی تا حالا حتی جرأت نکرده بود یک کلمه باهاش حرف بزنه. اون روز هم دایی اومده بود به فامیل ها سر کشی کنه.دایی رسید به خونه یوسف. ☀️یوسف هیجان زده بود. به سختی آب دهانش رو قورت داد. عرق کرده بود.آروم به دایی گفت دایی سلام. دایی با تعجب از پیشدستی یوسف تو سلام، جواب سلامش رو داد. گفت: چیه چرا تو کوچه ایستادی؟ یوسف مطمئن بود و تصمیمش رو گرفته بود. آهسته به دایی گفت؛ دایی یه کاری باهاتون دارم. دایی به رسم شوخی محکم به پشت یوسف زد و گفت: بفرما در خدمتیم. دایی، می خوام برم جبهه. گفتن باید بابام این رضایت نامه رو امضا کنه، ولی هر چی می گم، میگه “نه؛ تو هنوز خیلی بچه ای”؟ لطفا شما بهش بگین من قول میدم مواظب باشم؛ بزاره برم. نمی دونم دایی برق تو چشمای یوسف رو دیده بود یا نه؟ با مهربونی به یوسف گفت؛ دایی جون باشه من با بابات صحبت می کنم. دایی وارد خونه شد. بعداز نیم ساعت درخونه باز شد. دایی داشت بند کفشهاش رو می بست. پاش رو که بیرون گذاشت یوسف پرید جلو. چی شد!چی شد!!دایی؟ !دایی اما به آرامی گفت: انشاءالله با اولین اعزام توهم میشی یه بسیجی... 🌷فردای اون روز ، بوف ۱۶ ساله داستان ما اعزام شد. یک ماه نشد که خبر رسید یوسف بر اثر اصابت تیر مستقیم شهید شده و جنازه اش هم تو جبهه و در خط مقدم مونده. یعقوب برادر یوسف، به منطقه رفت و مدت ها به دنبال جنازه یوسف گشت ولی پیداش نکرد که، نکرد. انگار آب شده بود رفته بود تو زمین. تا اینکه بعداز سه چهار ماه خبر رسید جنازه یوسف پیدا شده.؟ 🌷”یوسف عاشق امام رضا(ع) بود ولی به خاطر وضع زندگی و فقر مالی تا روز شهادتش که ۱۶ سالش شده بود هنوز نتونسته بود بره زیارت... 🌷 اما عاشقی رسم عجیبی داره و امام رضا (ع) هم رئوف و مهربان است .بچه های مشهد جنازه یوسف رو اشتباهاً به جای یکی از شهدا منتقل کرده بودن مشهد و دور ضریح آقا امام رضا (ع) طواف داده بودن، 👈 بعد که خانواده مشهدی ، شهید رو تحویلش گرفتن دیدن که، این شهید اونها نیست. با پیگیری های یعقوب، یوسف به شهر خودش برگشت، البته، بعداز زیارت امام رضا(ع)... # ناصرکاوه
هدایت شده از جهاد تبیین
💐 امام رضا(ع) فرمودند: هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که سابقه نداشته است، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰ (۴) 🌹شهید روح الله. قربانی برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👇 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام... و شدم عروس امام رضا(ع)... 🌹شهید مهدی صابری توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از (ع) 💕 گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست🌷 🌷امام رضا (ع) به من فرمودند: «من ضامن احمد هستم!»👇 💥 ناگهان انگار کسی در گوشم نجوا کرده باشد، فهمیدم او شاه خراسان و ایران امام رضا(ع) است. خوب توجه کردم، این چشم و چراغ ملک ایران را کجا زیارت کردم، به یادم آمد که ایشان همان کسی است که احمد را در چهار ماهگی در آن بیماری سخت ضمانت کرد و دست راست مبارکش را بر روی سینه نهاده و فرمود: «من ضامن احمد هستم!» از جا بلند شدم تا عرض ادب و ارادتی بکنم، هنوز سخن آغاز نکرده بودم که در دستان مبارکش پرونده‌ای دیدم. رو به من کرد و فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر احمد در دنیا تمام شد، او 27 سال دارد!»فغان زدم و از آقا خواستم ضمانتی دیگر کند. فرمود: «ناراحت نباش، مدتی بر ضمانت خویش می‌‌افزایم.»... گویا همان روز احمد می‌‌خواست به شهادت برسد، اما نشد و امام هشتم(ع) یک هفته دیگر برای احمد مهلت گرفت. دیدم فردای آن روز احمد به کیاکلا آمد. او را دیدم در آغوشش گرفتم و بوسه‌های مادرانه نثارش کردم. این بار من به مانند آن زمان احمد را کنارم نشاندم و خوابم را برایش گفتم. چون موضوع تمدید عمر را شنید لبخندی زد و به من نگاه کرد و گفت:‌ «مادرجان!ناراحت نباش.!» 💥احمدم آن روز با تک تک اعضای خانواده عکس یادگاری گرفت. حرکاتش برایم اسباب نگرانی و تشویش بود؛ اما او چیزی به ما نگفت تا اینکه هنگام عزیمت به ایلام، به پدرش گفت: «باباجان! این آخرین دیدار است و شما دیگر مرا نمی‌بینید، اگر کوتاهی داشتم مرا ببخشید و حلالم کنید.»... با شنیدن این جملات قطرات اشک از چشمان پدرش سرازیر شد. دست روی کمرش گذاشت و گفت: «پسرم کمر مرا شکستی؟»... احمد چون اشک و حالت پدر را دید دست در گردن پدر انداخت و دست و روی پدر را بوسید و گفت: «بابا شوخی کردم، من که پیش شما هستم.»... بعد خداحافظی کرد و از ما جدا شد. در کوچه نگاهش می‌‌کردیم تا از ما دور شد. یاد آن شعر افتادم که سعدی بزرگ از زبانِ دل بی‌بی زینب سروده بود: ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌‌رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌‌رود. و با یاد زینب(س) به خود تسلی می‌‌دادم. دو سه روز مانده به شهادت احمد، پدرش خیلی‌ ‌بی‌تاب بود و بی‌قراری می‌‌کرد. نگران بود و حس پدرانه به او نهیب زده بود که احمدش پر کشیدنی است و دیگر پا به کیاکلا نمی‌گذارد. همان شب در خواب دیدم که خانه پر از نور شده و چهار زن با چهره‌های نورانی آمدند و در اتاق نشستند. دو تن از آنها که با حجاب بودند قیافه‌ای غمگین و محزون داشتند. بانویی که بالای سرم بود، یک پیراهن مشکی به دستم داد و گفت:‌ «بپوش، مگر نمی‌دانی احمدت شهید شده است؟»... شروع کردم به گریه و بی‌قراری کردن و احمد را صدا می‌‌زدم که ناگاه از خواب بیدار شدم. از اینکه همة اینها را در خواب دیده بودم، خیالم راحت شد. اما روز بعد ماجرای خواب را برای روحانی مسجد بازگو کردم و او گفت: «آن چهار زن حضرت آسیه، حضرت خدیجه، حضرت مریم و حضرت فاطمه(س) بودند و برای پسر شما عزاداری می‌‌کردند!»... دو سه روز بعد از آن خواب، گوینده‌ تلویزیون اعلام کرد که یکی از خلبانان دلاور هوانیروز در ایلام به شهادت رسید...ِ برای حفظ روحیه بچه‌های ارتش و نیروهای دیگر نظامی و مردم نامی از احمد نبردند. به همسرم گفتم:‌«این خلبان احمد بوده است. بی‌تابی‌های پدر احمد صد چندان شده بود. دوباره ساعت ده شب تلویزیون خبر شهادت خلبان دلاور هوانیروز را اعلام کرد. من گریه می‌‌کردم تا این که ابراهیمی استاندار ایلام زنگ زد و گفت: «مادر! احمد به سمت کربلا و هدفی که داشت، پر کشید» راوی; مادر .
هدایت شده از بیداری ملت
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 خادم (ع) می‌گوید: برنامه اعطای احکام خادمان امام رضا(ع) برگزار شد. ما شروع کردیم این شعر را زمزمه کردیم و اشکش سرازیر شد و از من قول گرفت «اگر جنازه من آمد توی این حرم بیا و قول بده دوباره این را برای من بخوانی».حاج قاسم شهید شد وقتی پیکرش وارد حرم شد یک دفعه ...👆 @mahman11
هدایت شده از جهاد تبیین
🚩عنایت (ع) 👇 🌹هیچ گاه فراموش نمی کنم که یک شب بارانی در صحن مسجد گوهرشاد روبروی گنبد امام رضا (ع) پس از مدتی توسل از آقا خواستم که یکی از اولیاء خودت را به من نشان بده، تا شاید بواسطه او گرد معرفتی بر دامن گناهکارم بنشیند و بواسطه دم مسیحایی او شاید زنده شوم، چندثانیه بیشتر نگذشته بود که در آن طرف مسجد دیدم حسن آقا سر به سجده دارد و با خدای خود مشغول به راز و نیاز بود، پیش خودم یاد شعر حافظ افتادم که می فرماید،  "سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد  آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد" رفتم کنارش، در حال و هوای خودش بود، سلام کردم مثل همیشه با تبسم دستهای مهر بانش را بازکرد و مرا درآغوش خودش گرفت. هنوز بوی شهیدان را می داد، خیلی خوشحال به نظر می رسید.. پس از پرس و جو، فهمیدم پس از انجام عملیات بر علیه منافقان (جهت انتقام گرفتن ازخون شهید صیادشیرازی)، برای تجدید بیعت و شکرگزاری خدمت امام رضا (ع) رسیده بودند. به یاد توسل و خواسته ام از امام رضا(ع) افتادم و یقین کردم عملیاتی که ایشان رهبری کرده مورد قبول خدا واقع گشته و به واسطه انجام خالصانه این عمل به مقام اولیاء الله و مقربین رسیده است...روایتی از   👈 🌹روزی با هم ازنماز جماعت برمی گشتیم و از هر دری صحبت می کردیم؛ به ناگاه ایشان از سفر خویش به روسیه به اتفاق هیاتی برای خرید یکی از سیستم های موشکی دقیق روسی که سامانه ای با برد 300 کیلومتر و ضریب اطمینان بالا بود؛ سخن گفت. این موشک می توانست با کمترین اختلاف و انحرافی به هدف خود برخورد کند و این فناوری تنها در انحصار روسیه قرار داشت... 🌹مذاکرات برای خرید این موشک به سرانجام نرسید چرا که آن ها این سامانه را جزو سلاح های استراتژیک و مبنایی خود می دانستند و به دلیل حساسیت ویژه ای که روس ها داشتند، از دادن موشک سر باز زدند. این شهید عزیز نقل می کرد که من به ژنرال های روسی با اطمینان گفتم که ما می توانیم به این فناوری دست پیدا کنیم و همانند این موشک را بسازیم و البته پوزخندی به عنوان پاسخ بر لبان ژنرال های روسی نقش بست. او می گفت در برگشت از سفر روسیه تمام هم و غم من این شد که نمونه این موشک روسی را بسازم اما دائما در مسیر انجام تست های موشک اخلال به وجود می آمد. این شهید عزیز بیان می کرد که برای حل این مشکل به خدا توکل کردم و به ائمه اطهار (ع) متوسل شدم؛ به مشهد مقدس رفتم و سه روز در حرم حضرت امام رضا (ع) به ایشان توسل کردم و راجع به اختلال پیش آمده به تفکر مشغول شدم.... 🌹 شهید تهرانی نقل میکرد که بعد از سه روز در حرم حضرت رضا (ع) یک دفعه موضوعی به ذهنش رسید که احساس می کرد راه حل این مشکل است. طرحی در ذهنش جرقه زد که تعبیر ایشان درباره آن ساده و زیبا بود‎؛ او می گفت زیارت خودم را تکمیل کردم و سریع برگشتم منزل، دفترچه نقاشی دخترم را گرفتم و آن چه را که در ذهنم بود ترسیم کردم. بعد از بازگشت از مشهد این طرح را مدل سازی کردیم و به لطف خدا جواب هم گرفتیم و مشکل حل شد. در یک زمان دیگر شهید تهرانی مقدم نتایج کاری را که انجام شده بود بر روی رایانه به من نشان داد، واقعا غرورآفرین بود؛ موشک ساخته شده توسط جهاد خود کفایی سپاه در مقایسه با مدل روسی آن در بعضی ویژگی ها برتر هم بود 👈ایشان اهل توکل به خدا بود و در عبور از موانع و رسیدن به اهداف خود به ائمه معصومین (ع) متوسل می‌شد... 👈 راوی: نماینده، تهران
هدایت شده از جهاد تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل سید امیر حسینی (ع) برای مردم مظلوم و بی پناه ، متوسل میشویم به امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر(ع) و فرزند گرامیش، امام جواد(ع) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ
رئیسی خدمت رو گذاشت و مین های دولت قبل رو خنثی کرد و با شکوه رفت یک لحظه چشماتون رو ببندید فرض کنید اتفاقی برای عزیزمون نیفتاده. دیشب برگشته تهران و کارش رو همچنان تا یکسال دیگه ادامه میده.... خانه ی پُر پُر پُر ، یکسال و خورده ای بعد باید یک رئیس جمهور انتخاب میکردیم از ماهها پیش از الان، تمام های مجازی، رئیسی رو داشت با تمام توان میکرد هر چقدر رئیسی موفق عمل میکرد ، در بیشتر در اذهان ذبح میشد! برنامه طبیعی و این بود که بگه آی مردم! نکنه دوباره به رئیسی رای بدید! نکنه دوباره به تورم و فلان و بهمان رای بدید!!!! و دشمن در باتلاق مجازی نمیگذاشت رئیسی خودش رو مشخص کنه. دور و بری هاش هم که آنچنان هنری رو نداشتند که درباره این رئیس جمهور جهادی، کنند! پس احتمال داشت گرگی در لباس میش، از بین باتلاق مجازی سر بیرون بیاره و مردم رو در رای دادن، مثل برخی از ادوار قبلی، دچار کنه. و مردم زجر کشیده ، همراه موج کاذب، رئیسی رو ذبح کنند! اما خدا خودش داده خودش گفته ان الله یدافع..... این خداست که: من کان لله کان الله له رئیسی رو هم باید مثل ، خود خدا ازش دفاع میکرد باید خود خدا ازش میکرد چجوری؟! راهش رو خود خدا بهتر بلده ! معجزه میکنه حالا ورق برگشت هر چی مخالفانش رشته بودند پنبه شد حالا تمام خوانانش به صف رای دهندگان جمهور وارد میشن حالا دیگه کسی در تبلیغات ریاست جمهوری جرات رو نداره، چون با مردم طرفه چون مردم کنار میزنندش! فقط باید دعا کرد با مدد یک رئیسی دیگه از دل این کشور بیرون بیاد و کاندیدا بشه بله صحنه پیوسته بجاست و ما در بهترین وقت و بهترین و برگزیده ترین حالت رفت خدا براش بهترین حسن ختام رو رقم زد رئیسی اگر می ماند ممکن بود رو نفهمیم و برای قفل های موجود ، دنبال کلید ناجنسی بگردیم! رئیسی ریل های رو گذاشت و های دولت قبل رو خنثی کرد و با شکوه رفت خوشا به حالش وای به حال ما😔 🌺🍃ابر حریفی شو 👇 🆔 @Iranian_central_cloud @neamatkhoda
20.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای خانمی روستایی که در حرم امام رضا علیه السلام از دست امام رضا (علیه السلام) پول می‌گرفت تا بین قرآن آموزان کلاسش تقسیم کند! 🎤 نقل حجت الاسلام عالی از مقام معظم رهبری 🏷 علیه السلام @neamatkhoda