50.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➕ببینید
بارها فکر کردهام که اگر در زمان ورود امام بودم چه احساسی داشتم. از شدت خوش حالی به گریه میافتادم یا لبخند از روی لبهایم جمع نمیشد؟ میتوانستم ضربان بالای قلبم را کنترل کنم یا تپش قلبم از روی لباس هم مشخص بود؟
گاهی فکر میکنم اگر رابطهای بسیار نزدیک با امام داشتم در چه حالی بودم اما چیزی در ته وجودم هیچ وقت اجازهی لذت بردن از این فکر و خیال را هم به من نمیداد. چیزی مدام بیخ گوشم زمزمه میکرد: "تو را چه به امام؟" خودم را شبیه به ناصر قصاب میدانستم که پلی برای برگشت باقی نگذاشته و نمیتواند اندک رفاقتی هم با امام داشته باشد. انقدر ذهنم درگیر چنین چیزی بود که غافل شدم عاشق امام نبودن سختتر از عاشقش شدن است.
کمال تبریزی فقط فیلم نساخت بلکه واقعیت را به تصویر کشید. این که راه امام، نگاه امام و حتی عکس امام میتواند از تو چیزی بسازد که اجازهی تصورش را هم به خودت نمیدادی. تبدیل به آدمی بزرگ و قابل احترام شوی و از کوچکی و حصار ذهنت به دور باشی. عدالتی که امام از آن حرف زد خواستهی یک یا چند گروه خاص نبود. امام از پناه بودن حرف زد. از خانه خراب نبودن. از آغوش امن مادر. از سرزمین مادری...
🔻به بهانهی روزهای اول دههی فجر بخشی از سریال سرزمین مادری که این روزها کمی ما را به حال و هوای نزدیک به ایام انقلاب و لحظات زندگی در هوای امام میبَرَد ببینیم...
#امام | #انقلاب | #دهه_فجر| #نهضت_دختران_امام | #اسلام_امام | #جمهوری_اسلامی_ایران | #دختران | #ایران | #سرزمین_مادری
@nedaschool_ir