eitaa logo
ندای اردکان
2.8هزار دنبال‌کننده
36.5هزار عکس
15.4هزار ویدیو
147 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
ندای اردکان
مسمّط تضمینی به مناسبت روز حافظ ✅کار بسیار زیبا وهنری شاعر عزیز شهرمان جواد احمد پور #تنها # 99/
مسمّط تضمینی به مناسبت روز حافظ حافظا آن دوســــتان و مــــــــــهربانان را چه شد؟ مجلس رنـــدان و جــمع می پرســتان را چه شد؟ آسمــــان پاک دل ، آن گلــــعذاران را چــــــــه شد؟ «یاری اندر کس نمی بــــــیـــــنیم یاران را چه شد؟ دوســــتی کی آخر آمد دوســــتداران را چه شد؟» خســته ام از این ریا ، دلـدار و جام می کجاست رستم نام آور و جمــشید و تــخــــتِ کی کجاست راضی ام از رازی و اکســــیر اهـــــــــلِ ری کجاست «آب حـیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خــــون چکید از شاخ گل ابر بهاران را چه شد ؟» * روزگــــــار ما تهــــــی از آز و از آمــــــــــال هاست زندگی انــــباشته از شــــــــــــرّ قیل و قال هاست جای مـــــردان خــدا ، دنیـــــــــا پر از دجّال هاست «لعلی از کان مــــــــروّت بر نـیامد ســــال هاست تابش خورشـــید و سعی باد و باران را چه شد؟» * می رســـــــید از طـــــــــرف گلبانگ زیــــــبای هزار هر کجــــــــــا پا می نـــــــهادی لاله بود و لاله زار دوستی هــــــــــا در مــــیان و دشمنـی ها بر کنار «شهــر یاران بـــــود و خاک مـــــهربانان این دیار مــــهربانی کی سر آمــــد شـهریاران را چه شد؟» * بلــبلان ســـــــــــاز و نوا در بوســـــتان افکنده اند قُمـــــــریان در بیشه فــــــریاد و فغـان افکنده اند آتش عشــــقی به جـــــــــــــان مردمان افکنده اند «گـــــــوی توفیـــق و کرامــــت در میان افکنده اند کس به میـــدان در نمی آید سواران را چه شد؟» ** عده ای در در عیب جویی بی نهایت سخت کوش جمـــــع دیــــــگر تابع یــــــزدان پاک عیب پوش دوش در خواب خـوش مستی ندا آمد به گوش «حافــــــظ اســــرار الهی کس نمــی داند خموش از کـه می پرسـی که دور روزگاران را چــه شد؟» جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۷/۲۰ @neday_ardakan🔷
دلبـــــــری دارد دلم را زیـــــر گیــــــــسو می کَشَد تیر مـــــــژگان در مـــیان قــــــوس ابرو می کَشَد دوش در فـــــکر وخیـــال خــــــود وصالی داشتم با نگاه خـــــــود خـــــــیالم را به هـر سو می کَشَد چشـــــم خود بستم که دل آرام گیرد لحظه ای صــــــحن آرام دلـــــــم را در هـــــــیاهو می کَشَد گفتـــــــه بـودم لطف او آخر نجـــاتم می دهـــــــد من نــدانستم که قهرش خنجر از رو مـی کَشَد مـــی روم در گوشــه ای تا دل بیـــــاســـاید دمی چون به این سومیروم دل را ازآن سومی کَشَد رو بگرداندم که دیگر چــــــــشم مستش ننگرم نرگس مستــــش خــــیالم را به زانــــو می کَشَد می روم در جــــمع یاران تا نبــــــــــــــــاشم منزوی دور تنهـــــا بـــــــــــــودنم دیـــــوار و بــــارومی کَشَد ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # @neday_ardakan🔷
باغ پاییزی رفتـــم به باغ تا که غـــــــم از دل به در کنم این شــــام تیره بختــــــی خود را سحر کنم دیــــــدم که پای ســــــــرو سهی را بریده اند حلـــق و گلوی بلـبل خوشخوان دریده اند با نیش تیشه دست صــنوبر شکسته اند مُـــهر ســــــــکوت بر دهـــن لاله بسته اند گل هــــای بوستــان همـه پامال کرده اند عشق وطن فـــــــــــدای زر و مال کرده اند اینــجا رمـــــــــق برای پرسـتو نمانده است شمــــــــشاد شاد از وسط باغ رانده است دیــــــدم که زاغ جای کبوتر نشسته است شهــــبال باز شــــــکاری شکـــــــسته است تنــــــــــــها و ناامـــــــید از این جــور روزگار در گوشه ای نهان شـده با قلب بی قرار ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # @neday_ardakan🔷
مرگ تدریجی شهر همه را غــــمزده و دل نگران می بینم زردی چهـــره ی مردان و زنان می بینم نفس شـــهر گرفته است و هوا آلوده هر کـجا می نگرم جور زمان می بینم باهوای بد و آلوده ی این شهر غریب شـهر را خسته ز جهل دگران می بینم اردکانم شــــــده بیــمار ز تصــمیم خطا زرد رو از ستــــــم بی بصران می بینم هر بلایی که تصـوّر بکنی اینجا هست ریه هـا را هـمه پر گرد و دخان می بینم آخر ای بیخـــــــــــبران رحم نکـردید به ما کودک شــــهر اســــــــیر سرطان می بینم سود صنعت همه در جیب زما ، خوبتران ســـــــود این ملت افسرده زیان می بینم ای خدا رحم کن و جانب مظلومان باش چـــون تو را یاور یاری طلبان می بینم ای که گفــتی نفس تازه به شهرم بدهم کو عمل ؟ جمله وجودتو زبان می بینم غم تنــــهایی و بیمــــــاری و بی آبی شهر همـــــــــه از چشم بزرگان زمان می بینم مــردم شهر ،اگر ساکت و خاموش شوید مرگ- تدریجی- این شهر- عیان می بینم ✅سروده شاعر عریز شهرمان جواد احمد پور # ۱۳۹۹/۸/۳ @neday_ardakan🔷
تو جدا از خود و من غرق تماشای تو بودم تو رهـــا از غم و من در غم رویای تو بودم دل تو شـــــــاد چـــوآلاله ی پر نقش بهاری من گرفتــار رخ و نرگس زیبـــــای تو بودم همــه ی جان و دلمـ در گرو دیــــدن رویت من که پروانه صـفت غرق تمنّای تو بودم جان من گشت شکـــار شکن زلف سیاهت روزوشب در طلب لعـــل شکرسای تو بودم تو گل باغ دل و هستی من در همه عالم من بیــــدل همـــه جا بلبل شیدای تو بودم عکس زیبای تو برپنجره ی بسته ی این دل قاب کردم چـو اســیر قد و بالای تو بودم من که درگوشه ی تنهایی خود خیر ندیدم در به در، در پی آن قامت رعـــنای تو بودم ✅سروده شاعر عزیزشهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۸/۸ @neday_ardakan🔷
کاش می شد یک جهانِ خالی از بیداد ساخت روی این ویرانه ها یک میهن آباد ساخت کاش انسان قدر انسانیت خود می شناخت با محبت ، مهربانی، جمله را دلشاد ساخت کاش انسانی اسیر ظلم و بیدادی نبود جمله را از بند ظلم ظالمان آزاد ساخت کاش من هرگز نمی دیدم قناری در قفس با رهایی ، مرغ در بندِ قفس را شاد کرد بار غم های جهان بر دوش تنها مانده است کاش می شد از سکوت سرد من فریاد ساخت ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور# ۱۳۹۹/۸/۱۰ @neday_ardakan🔷
حال من خوب است امّـا خاطرمن شاد نیست حـرف هـــا دارم ولیکن گفتنش آزاد نیست درد هــــــا دارم نهـــــان از نامرادی ها ولی زیر لب گویم چرا؟ چون فرصت فریاد نیست با چنـین سرمایه های بــی کران و بی شمار شهـــرهای کشورم چون سابقش آباد نیست اعتراض و داد و فـــریادت نـدارد هیچ سود گر کسی کج رفت دیگر قابل ارشـــاد نیست گر نگفـتی درد ورنج یک قـــــناری در قفس جز کمک کردن به ظلم وجــورواستبداد نیست گریـــه و زاری ندارد هیچ ســودی جان من چــون که رحمی در دل پرکینه ی صیّاد نیست ظاهــر ت را خوب کــــن دانش ندارد اعتبار چون دراین جا صحبتی ازعلم واستعداد نیست شاعـــر بی چاره ام ، از نامــــرادی های خود شعر می گویم که آن هم خالی از ایـراد نیست دوسـت دارم با قلم تنـــها بگویــــم از ستم لیک معــذورم ز گـفتن، چون قلم آزاد نیست کـــوه تنـــهایی نمی لرزد زضــرب تیشه ها کـــوه درد و غم بریدن کار هـــرفرهاد نیست ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # @neday_ardakan🔷
ندای اردکان
‍ ⭕️ #حقوق_یکسال_مربی_ورزشی تنها 2 میلیون تومان #بدون_حق_بیمه, خواهشنمدیم #بیمه_مان_کنید ✅مسئولین مح
‍ ⭕️ تنها 2 میلیون تومان , خواهشنمدیم ✅مسئولین محترم را دریابید... 🔶به بهانه 30 اکتبر 💢گفتگویی صمیمی با فاطمه سبزواری مربی موفق لیگ برتر بانوان شمشیرباز اردکانی 🔷مربی دومیدانی و اسکواش بوده ام وازسال 1393 بصورت تخصصی مربیگری شمشیربازی را بصورت حرفه ای زیر نظر داوران بین المللی " محمد حسن صدیقی و حمیدرضاشیر" در اسلحه فلوره و اپه آموخته ام. 🔷مربیگری پرورش روح قوی در جسم سالم است و برای شمشیربازی را *شطرنج متحرک* می نامند و قطعأ ورزشکار که نخبه تحصیلی باشد در این رشته موفق تر است. 🔷 استارت فعالیت شمشیر بازی در اردکان مدیون حمایت همسرم ابوالفضل کارگر رییس آموزش وپرورش فعلی اردکان هستم. 🔷 از ابتدا تابحال ممنون همراهی دبیر هیأت شمشیربازی استان جناب صدیقی هستیم وشخصأ مربی دختران و محمدباقر قاسمی مربی شمشیربازی پسران هستند. 🔷استارت فعالیت ورزشی مان در طبقه بالای حسینه اعظم شریف آباد رقم خورد و فی الحال با بسیاری کاستی ها در ورزشگاه آزادی مشغول به فعالیت هستیم. 🔷نتیجه 9 ماه پس ازاستارت وتمرین کسب مقام سوم کشوری توسط نرگس شفایی بود وثمره 5 سال فعالیت مان رساندن تیم لیگ برتری و کسب 16 مدال کشوری و دعوت 4 بازیکن به اردوی تیم ملی کشور است. 🔷عبدالله کمالی رییس هیأت شهرستان هستند وخوشبختانه بالاترین همدلی فی مابین هیأت شمشیربازی در حال اجراست و هیچ مسابقه ای نبوده شرکت کنیم وبدون افتخار و مدال بازگردیم , نایب قهرمان کشور هستیم و خوشبختانه جناب کمالی پس از بازگشت تیم بازیکنان را مورد تشویق و حمایت قرار می دهند. 🔷کرونا باعث توقف ورزش نشده و کلیپ هایی از مسابقات المپیک میفرستم و از دختران می خواهم حرکات را تمرین وبرایم ارسال نمایند وماهانه تمرین در طبیعت و ریگ نوردی داریم. 🔷مربی پسر بودن راحت از مربی دختران است, مسئولیت ومحدودیت بیشتری بر دختران حاکم است. 🔷 گرمایش,سرمایش مناسبی ندارد و مشترک با سالن بدنسازی وسالن کشتی با جداسازی یک لایه کوچک شیشه ای هستیم. 🔷 قرار است 22 بهمن ماه افتتاح گردد , اما هیأت لیگ برتری شمشیربازی با امکانات ضعیف اش با هیچ کدام تیم های والیبال,فوتبال ساحلی وبدمینتون اش قابل مقایسه نیست. 🔷سالن تمرین مان تنها با یک پیست الکتریک در جریان است وبارها شده جهت تمرین های نزدیک مسابقات هنرجویان را جهت اجرای تمرین با پیست الکتریک به مرکز استان با وسیله شخصی خویش ببرم وبازگردانم وبرای رفع خستگی شان بعد تمرین دسر وشام مختصری مهمانشان کنم. 🔷در میان مسئولین,فرماندار توجه ویژه ای به ورزش شمشیربازی دارند وتنها یک درخواست داریم وآن هم , مان 2 میلیون تومان است ودرخواست بیمه شدنمان از زمان دکتر تابش نماینده سابق مجلس و ریاست فراکسیون ورزش وجوانان مطرح نمودیم و در تنها دیداری که با دکتر دشتی داشتیم بازگو نمودیم. 🔷شمشیربازی دارای حجاب پوشیده است واز لحاظ حجاب محدودیت نداریم, فی الحال نایب قهرمان کشوریم, حمایت شویم راه یابی را برای شهرمان رقم خواهیم زد. ✍📸:حبیب اکبری @neday_ardakan🔷
تقدیم به فرشتگان نجات ای پرســــتاران زحمــــــت کش خــــدا یار شما عقل حـــیرت می کــــــند از مــهر و ایــثار شما با دل و جـــان چــون فرشته مهربانی می کنید لطف حـــق همـراهتان ، ایزد نگـــــــهدار شما شب همه خوابنـد جز چشم شما وچشم ماه ماه بوســـه می زند ، بر چــــــشم بـیدار شما چشم شب پیمایتان قرمز شود همچون شفق جـــــــــان فــدای چهــره مجــروح و تبدار شما از نگاه پاکــتان خــــــورشـــید می آیـــد برون چشمه ی امــید می جـــــوشد ز گـفتار شما بلبل خـــوش گو پرســــتاری کند از برگ گل برگ گل در بوســـــــــتان باشـد پرسـتار شما شـــــعر« تنها » لال باشد در بیــان رنجــتان لطف یزدان در جـــهان باشد ســزاوار شما ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۸/۳۰ 📸: حبیب اکبری @neday_ardakan🔷
ماه آذر رحــم کـــن دنیـــای ما دلگــیر شد کودک دل در مـســیر آرزو هــــــــا پـــیر شد مـــاه آذر ، ســـومین فـــرزند پاییــــــز آمده آسمـانش گاه صاف و گاه همچون قیر شد آخرین مــــاه خزان ، مردم اسیر محنت اند این کووید نوزده مانـده است و عالمگیر شد یک طــرف فقـــر و تــورم یک طـرف موج بلا جـــان ما در این بلا از زنـــدگانی سیـــــرشد از کرامت های دولت خسته ام از عمق جان خـانه هـــا ویران ســـرا، از دولت تدبیـــر شد آن کلیـــدی که گفتـــی قـــفل ها وا می کند در عمل بی حاصــل و بی درد و بی تاثیر شد دولت امــید ! امــــیدی نمـــــــانده بهـــــــر ما سهم ما از این حـکومت عاقبت کفگیر شد عمر تنـــها با توکل بر خـــــدا پاینـــــــده است ورنه این قـول حَسَن بر پای دل زنــــجیر شد ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۹/۱ @neday_ardakan🔷
کرونا کم شده خــود را ! به خدا ول نکنید هی عزا بهر خــود و طایفه حاصـــــل نکنید کرونا افعـــی درّنـــده و بد خـــوست بترس فکر خــــــــارج شدن از خــانه و منزل نکنید صبر کن چند صباحی که ظـفر نزدیک است ماســک بر چــــهره زده، رحـم به قاتل نکنید انــدکی حوصـــــله، مرگ کرونا نزدیک است روز های خـــوش خود ، زهر هلاهل نکنید کادر درمانی ما خســته و عاجز شده است رنــــج این رنجــــبران، یکـــــسره باطل نکنید زنـــدگی آب زلالی است برای مــــــــــن و تو آب پاکــــیزه ی مــــــا را به خـــــدا، گِل نکنید دیدن مــــــــرگ کسان سخت بُوَد در نظرم فــــــــــکرِ بارِ ســـفر و بستنِ محمـــل نکنید می شـــود بار دگـــــــــــــر شـــهر، بدون کرونا بهر دیـــــــــدار عــــزیزان دل و دل دل نکنید غم تنهـــایی اگر تلخ ، بَرَش شیرین است هــوسِ ســـاختنِ مجلس و محفل نکنید ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۹/۱۳ @neday_ardakan🔷
نرم نرمک می رسد یلدای ایرانی عزیز نیست وقت مجلس و شادی و مهمانی عزیز گرچه دوری از عزیزان و رفیقان مشکلست می رود این تلخکامی رو به آسانی عزیز ما همه مسوول حفظ جان خویشان خودیم بهر یلدای دگر پاینده می مانی عزیز روی میز خود بچین هم هندوانه هم انار در کنارش پرتقال و سیب لبنانی عزیز خود نشین با اهل خانه در کنار سفره است هی بخور آن پسته های خوب سمنانی عزیز باز دیوان حافظ یک غزل از آن بخوان تا شوی سرشار از انوار قرآنی عزیز ترک کن آن شب نشینی های خوب و دلپذیر تا شود ویروس پست و نحس زندانی عزیز این پرستاران زحمت کش دگر در مانده اند چون ندارد این مرض دارو و درمانی عزیز گر رعایت کردی و تنها شدی در خانه ات تا شب یلدای دیگر زنده می مانی عزیز یلداتون مبارک ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۹/۳۰ @neday_ardakan🔷
دی است وقصه ی غم همچو شامِ طولانی است نــــوای عاشـــــق بیدل نـــــــوای پـــــــــنهانی است چگــــــــــونه پر بگـــــــــشایم در آســـمان وصال هـــــــــوای کوی نگارم همــــیشه طوفانی است بیا به خـــــانه ی چــــــشمم تو لحـــــــــظه بنگر که بی حضــور تو چشمم همیشه بارانی است شب است و ســــــــــردی دیماه و دردهای نهان بیــــا، بیـــا که هــــوای دلم زمســـــــتانی است اگر چــــــه در خـــم گیـــــــسوی یار ،دل بستم به جرم عشق ، دل مـــن مــــدام زندانی است ز ســــــــــوز آه جهـــــانسوز من حذر کن، چون ســـــزای خانه ی آتش گرفتـــــــه، ویرانی است هـــــــزار نــــــاله ی نشــــــکفته در دل تنهاست که بیـــت بیـــت غـزل های او پریشانی است ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # 1399/10/5 @neday_ardakan🔷
آسمان را دوست دارم ماه او را بیشتر من زمین را دوست دارم ماهرو را بیشتر خوشه پروین اگر چه دلربایی می کند طاق ابرو دل رباید پیچش مو بیشتر زهره در اوج فلک عقل از سر آدم بَرَد ساز در دست بلور یار مهرو بیشتر خواب دیدم قصه ها می گفت یار دلنواز قصه ها را دوست دارم قصه گو را بیشتر نامه ای آمد برایم از خط مشکین دوست نامه اش را دوست دارم گفت وگو را بیشتر خوشتر از دنیای مستی نیست در عالم دمی جام می را دوست می دارم سبو را بیشتر گر چه تنهایم ولی محتاج دونان نیستم مردمان دوست دارم آبرو را بیشتر ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۱۰/۲۱ @neday_ardakan🔷
خســـته و زار و پریشـــانم نمی دانــم چـرا همچـو نی پیوسته نالانم نمـــــی دانـم چرا دلخوشی هااز کنارم رفت همچون سال و ماه همــــچو بـــــرگ زرد حیـرانم نمی دانم چرا روزگــاری آرزوی هــــــم زبــــــانی داشتم بوتــــه ی خشـــک بیابــــــــانم نمی دانم چرا من که خــــــود مانـــند باران بهاری بوده ام طالب یک قـــــطره بــــــارانم نمــی دانم چرا گرچه روحــــم خرد شد در زیر چرخ زندگی باز هــم در چرخــــه می مانم نمی دانم چرا من که روزی غصه ها را می سپردم دست باد حال از غم ها گریزانم نمـــی دانم چرا سهــم من از زندگی جـــــز رنج و تنهایی نبود در میــــــان درد پنهـــــــانم نمــــــی دانم چرا ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمد پور # @neday_ardakan🔷
همزبان ! بر خــیز من یاد گلســـتان کـرده ام عشـــق یاران را مــــیان سینه پنهان کرده ام هرزه گردی های بی جا تاب و احساسم گرفت بی کســـم در بی کسی ها یاد مهمان کرده ام باز هم باران بـــزن بر کلــــبه ی احــزان من با دل و جـان من هوای موج و طوفان کرده ام سخت ناشـــادم از این نا مهربانی ها ی شـهر باز یاد حــــافظ و آن مهــــــربانان کرده ام من که بیزارم از این دشــمن تراشی های پوچ آسمـــــان شـــهر دل را مهر با ران کرده ام می گریزم از ستم های زمان در کـوه و دشت آرزوی گــــریه ها با پیـــر کــنعان کــرده ام در زمــــانی که محبّت کیــــمیا شــد بین ما من هــــوای دوستی با جمعِ رنـدان کــرده ام آن قدر نالیـــده ام در بـی کسی هـــای خودم بلبلان نغمـــه خوان را نیز گــریان کــرده ام تا بسـازم خـــانه ای شایسته ی یــاران خود بارها ایــن خانه را از پـــایه ویــران کرده ام امشب از شب های دیگر سخــت تنها تر شدم درد تنــهایی خــود با گریه درمــان کرده ام ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۱۱/۷ @neday_ardakan🔷
سال ها در پی جــانانه دویــدیم ، چه شد ؟ جست و جو کـرده و دلــدار ندیدیم چه شد؟ روز و شب ، پیروی پیـــر مغــان می کردیم باده ای از کف دلــبر نچشیـــدیم، چـــه شد؟ غم دلـــدار خوریـــم و غــم دنیــــا نخوریم زیــــر بارغــم جانــکاه ،خمـــیدیم چه شد ؟ در غم هـم وطنان خـون جـگر حاصل ماست پرده ی خـنــده به رخساره کشیدیم، چه شد ؟ گر فلـک داد به نادان خـــوشی و عزّت وجاه درس خـــواندیم و به جایی نرسیدیم، چه شد؟ چون که دنیا هــمه بر کام دغـــل کاران است ما چــو اشک از برِ رخساره چکیدیم، چه شد؟ گر چه تنــها هـمــه ی عمر به پای تو نشست گلی از باغ وصال تو نچــــیدیم چـــه شد؟ جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۱۱/۲۴ @neday_ardakan🔷
خـــانه تزیین کرده ام از بـهر مهمانی که نیست چشــم در راهــش نشستم زیر بارانی که نیست می رســــد از راه دور و بــوی نرگس می دهد می نشـــــیند بـر لب رود خـــروشانی که نیست بهــر دیـــدا ر من آمـــــد از مـــسیر دور دست می رســـد از انتـــهای آن خیـــــابانی که نیست بغـــض هـــای کهــــنه دارم در گــلو، نا گاه او آب می ریـــزد برایـــم تـوی لـــیوانی که نیست آمـــدی سر وقـــت من، با چهره ی خندان خود بوسه باران می کنم آن روی رخـشانی که نیست کاش می شــــد باز گـــــردم تا زمـــــان کودکی سر گــذارم یک دمی بر روی دامـــانی که نیست بی حضـــورت لحــظه هــای زندگی غمناک بود سر فرو بردم به حســـرت در گریبانی که نیست یک شــــبی در خـــواب ، خوش بودم کنار مادرم رفت او« تنـــها» شدم با یاد مهـــــمانی که نیست ✅سروده شاعر عزیز شهرمان جواد احمدپور # ۱۳۹۹/۱۲/۲۱ @neday_ardakan🔷
⭕️ در ✅ روستای "انجیرآوند" از بخش خرانق , شهرستان اردکان این روزها , شاهد رسیدن انواع توت سفید و رنگارنگ است ❌اما... نماینده شهرمان گویا بعد از تابش خان که محور را به قطب صنایع مبدل نموده, دشتی اردکانی که برخی او را به یاد نموده اند و که است را نشانه گرفته برای احداث صنایع فولادی آلاینده و ریزش قریب به 6000 هزار نیروی مهاجر جدید و ایجاد شهری جدید با وجود !؟ ✅ نماینده محترم یونان کوچک مان دیگر امنیت, آرامش, آب, هوا, خاک, سلامتی و هزاران نعمت ای که تا چندین سال قبل داشت را دیگر ندارد این نباشد که ریه تنفسی شهرمان که اینگونه همچون نگین ای سبز در دل کویر است را به تبدیل کنید! بی جان ✍📸:حبیب اکبری @neday_ardakan🔷
ندای اردکان
انالله و انا الیه راجعون با کمال تألم وتأثر با خبر شدیم همکار دلسوزمان  زنده یاد حسین حیدریان دعو
و شاعر گرانقدر شهرمان جواد احمد پور در غم فراق معلم تازه گذشته زنده یاد حسین حیدریان 👇👇👇 حسین جان رفتی و جای تو خالی است ز داغت قامـــتم امشب هــــلالی است هـــــنوز آن مهر تو در خاطرم هست هنـــوزم عشق تو انـــدر سرم هست صـــدای خنده ات پیـچیده در گوش تو رفتی مانده ام حـیران و مدهوش حســین جـــان رفتـــنت باور ندارم هـــوای جـــز تـــو را در سر ندارم غمــت در خـــانه ی قلــــبم نشسته ز داغ و ماتمــــت پشــــتم شـکسته حسین جان مهر نزدیک است بر خیز دلـــم تاریک تاریک است بر خــــیز جهـــــان بی روی تو نــوری ندارد دلــــم بی تو دگر شــــــوری ندارد کلاس درس بی توسوت وکور است بــیا غــایب مشو وقت حضور است دل تنــها پریــشان است ای دوست گل خوشبوتو بودی لاله بی بوست 🔹جواد احمد پور 🔹 4شهریورماه 1400 @neday_ardakan🔷
قلبـــم از دیــــدن رویت ضـــربان می گیرد دلــــــــم از نـور رُخت تاب وتوان می گیرد وقتی از کوچـــه ی تنگ دل من می گذری کوچـــه انگشت تعــــجب به دهان می گیرد یک غزل ساخته ام ، قافیه اش واژه عشق شعـــــــر با نام دلارای تو جـــــان می گیرد تــو که خورشـــید درخشــان شب تار منی مــاه با دیـــــــدن رویت هیــــجان می گیرد شــــده ابــروی کمـــان تو عــــــبادتگه دل آرش از عــشق تو در دست کمان می گیرد توکه شـــیرین زمـــانی دل فـــــرهاد بجوی تیشه را کوهـــکن از دست زمــان می گیرد گر چه مجنــون سبب شهرت لیلا شده است آه مجنـــونِ دل افـــسرده، جـــهان می گیرد همـــره قافــله ی مــــصر شـــــدم تا لب جاه چـــاه از دیــــدن یوسف فــــــوران می گیرد شعر تنـــــهایی من گر چه سزاوار تو نیست با حضـــور تو جـــهان رنگ جــنان می گیرد ✅سروده شاعر عزیزشهرمان جواد احمدپور # @neday_ardakan🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت هفتمین روز در گذشت دوست و همکار عزیزم شادروان حسین حیدریان ترک دنـــیا گفــــــتی و داغت به دل دارم حسین در فــــراق روی پر مـــهر تو بیمــــــارم حسین عـــقل گـــــفتا رفــته ای، امّا دلـــــم، باور نکرد بـین عـــقل و دل ببین در حــــال پیــکارم حسین عــکس خنـــــدان تورا در قــاب دل، جـا داده ام درد دل دارم مــــن و در حــــــال گفـتارم حسین همــچو شمـــع صبحدم در جــمع یاران سوختی شــمع خاموشـــم ،ببین از غـصّه بــیدارم حسین پشت بر دیـوار حـــسرت روبــه روی عکس تو خســـته و آشفـــته دل، در فـکر دیــــدارم حسین بهــــترین آمــــوزگار عــــلم و دانش بــــوده ای نام نیــکت جــاودان گردد در افــــــکارم حسین هفــت روزی در فـــراقت گریه کــردم ، سوختم باورش ســـخت است ومن در فکر انکارم حسین آسمـــانی گشتــی و «تنــها» عــــــزادار تو شد نام حیــــــدر مـــانده دراعــــماق اشعارم حسین ✅جواد احمدپور # ۱۴۰۰/۶/۱۲ @neday_ardakan🔷
ای پرســتاران زحمت کش خــــدا یار شما عقل حـــیرت می کند از مــهر و ایثار شما با دل و جان چـون فرشته مهربانی می کنید لطف حــق همــراهتان ، ایزد نگــهدار شما شب همه خوابنــد جز چشم شما وچشم ماه بوسه گاه ماه باشد ، چشم بیدار شما چشم شب بیدارتان گـیرد به خود رنگ فلق جان فــدای چهره ی مجروح و تبدار شما از نگــــاه پاکــتان خـورشـید می آید برون چشمـــه ی امید مـی جــوشد ز گفتار شما بلبل خوش گو پرســـتاری کـند از برگ گل برگ گل در بوســـتان باشد پرســــتار شما شعر«تنها» ناتوان، دروصف خوبی هایتان درس ایثار و فـــداکاری است، رفتار شما ✅سروده شاعر عزیزشهرمان جواد احمد پور ویژه تبریک روز پرستار @neday_ardakan🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز دوازدهمین روز از ماه مبارک رمضان مصادف است با سالروز شهادت و : 🌹 🌹 که با دهان روزه؛ در دوران پیروزی انقلاب اسلامی به دست دژخیمان پهلوی در اردکان به درجه رفیع شهادت نایل شدند. تاریخ تولد : ۳۷/۶/۱۴ 🌹تاریخ شهادت : ۵۷/۴/۲۶ 🌙مصادف بادوازدهمین روزاز ماه مبارک رمضان🌙 🌹محل شهادت : اردکان-ابتدای خیابان شهید قانعی(خیابان سینای سابق)🌹 شادی روح پرفتوح این شهید عزیز و همه ی شهدای گرانقدر و امام شهدا بخوانید : 💐فاتحه ای مع الصَّلَوَاتِ💐 🎬تدوین: سیدعلی محمدی • رسا|روابط عمومی سپاه اردکان • @neday_ardakan🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعجاز آمیز حلزون روی تیغ# یزد مرکز رسمی پرورش و تکثیر حلزون در استان# @neday_ardakan🔷