eitaa logo
ندای اردکان
3هزار دنبال‌کننده
45.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
172 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
🍉 زندگی همچون بادکنکی است در دستانِ کودکان که همیشه ترس از ترکیدنِ آن، لذتِ داشتنِ آن را از بین می‌برد. @neday_ardakan🔷
🍉 «نسلی از زنان و مردان جوان و قوی دارید که دوست دارند جانشان را فدای چیزی کنند. تبلیغات رسانه‌ها باعث شده این آدم ها دائم دنبال اتومبیل و لباس‌هایی باشند که اصلاً نیازی به آنها ندارند. چند نسل است که آدم‌ها شغل‌هایی دارند که از آن متنفرند و تنها دلیلی که ولشان نمی‌کنند این است که بتوانند چیزهایی بخرند که به هیچ دردشان نمی‌خورد.» @neday_ardakan🔷
🍉 انبار کوچک، مملو از بی‌مصرف‌ها و به دردنخورها، مملو از چیزهایی که همیشه گفته‌ایم: یک روز احتمال دارد به کار بیاید، دیگر از اینها پیدا نمی‌شود، برای بچهٔ بعدی، به دردِ سفر می‌خورد. چمدان‌هایی که چفت و بست آنها شکسته. گلدان ترک خورده‌ای که یادگار عمو جان است. روروَکِ اولی. پوتین‌های کهنهٔ دومی. خدای من! همه را باید دور ریخت. انبار را باید خالیِ خالی کرد. همین‌هاست که زندگی را از شکل می‌اندازد. همین‌هاست که زندگی را کهنه می‌کند. موریانه خورده. بید زده. کپک زده. درهم شکسته. بی ‌سر و ته. رنگ و رو رفته. ما فقط کهنگی‌ها را پس‌انداز می‌کنیم. ما پاسدارانِ از شکل افتادگی‌ها هستیم. جای عشق کجاست؟ فریاد نزن، به زمزمه بگو: جای عشق کجاست؟ لابه‌لای این همه آشغال، چطور باید پی عشق بگردم، بی‌آنکه به خاطره برخورد کنم؟ @neday_ardakan🔷
🍉 "چیزهایی هستند که برای همه ارزش یکسان ندارند. چیزهایی که باید بارشان را تک و تنهاروی گرده بکشیم، مثل صلیب شهدا، و پیش خودمان نگه داریم. نمی‌شود از چیزی که در درون ما جریان دارد با همه حرف زد. بیش‌تر وقت‌ها حتی نمی‌فهمند از چه چیزی حرف می‌زنیم." @neday_ardakan🔷
🍉 یک‌بار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی. بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دسته‌ی در بسیار ساده است. @neday_ardakan🔷
🍉 «السا سرش را به علامت منفی تکان می‌دهد و کتاب را محکم می‌گیرد. به دروغ می‌گوید: «نه نخونده م.» چون او آن قدر مؤدب هست که بداند وقتی از یک نفر کتاب کادو می‌گیری، تا این حد به آن شخص بدهکاری که وانمود کنی کتاب را نخوانده‌ای. چون هدیهٔ واقعی در لذت خواندن نهفته است، نه در خود کتاب. این حداقل رفتار مودبانه‌ای است که آدم باید از خودش نشان دهد، البته اگر متکبر و از ما بهتران نباشد.» @neday_ardakan🔷
🍉 قدیم ها را نمی دانم، اما حالا مسائل مختلفی هست. نویسنده های مرد، در سن معینی به «مادربزرگ پر حرف» تبدیل می شوند. نویسنده های زن، بی آنکه جنگیده باشند «ژاندارک» از آب در می آیند و رهبر می شوند مهم نیست که را رهبری می کنند. اگر پیروانی هم نداشته باشند، آنها را برای خود می تراشند. @neday_ardakan🔷
🍉 «لنی»اول با این جوان، که یک کلمه هم انگلیسی نمیدانست، رفیق شده بود. به همین دلیل روابطشان باهم بسیار خوب بود. اما سه ماه نگذشته بود که «عزی» شروع کرد مثل بلبل انگلیسی حرف زدن و فاتحه‌ی دوستیشان خوانده شد. فوراً دیوارِ زبان میانشان بالا رفته بود. دیوار زبان وقتی کشیده میشود که دو نفر به یک زبان حرف می‌زنند. آن وقت دیگر مطلقاً نمی‌توانند حرف هم را بفهمند. @neday_ardakan🔷
🍉 «این یکی نابیناست. آیا او فردی ست استثنایی؟ البته خیر همهٔ ما نابیناییم. خسیس نابیناست زیرا طلا را می‌بیند، ولی از دیدن ثروت عاجز است. ولخرج نابیناست، اول کار را می‌بیند ولی از دیدن پایان کار عاجز است. زن عشوه گر نابیناست زیرا زشتی‌های خود را نمی یبند. دانشمند نابیناست، زیرا از دیدن جهل خود عاجز است. مرد شرافتمند نابیناست، زیرا کلاهبردار را نمی‌بیند. کلاهبردار نابیناست زیرا خدا را نمی‌بیند...» @neday_ardakan🔷
🍉 می‌دانی چی فکر می‌کنم؟ به نظرم خاطره‌ها شاید سوختی باشد که مردم برای زنده ماندن می‌سوزانند. تا آنجا که به حفظ زندگی مربوط می‌شود، ابداً مهم نیست که این خاطرات به درد بخور باشند یا نه. فقط سوخت‌اند. آگهی‌هایی که روزنامه‌ها را پر می‌کنند، کتاب‌های فلسفه، تصاویر زشت مجله‌ها، یک بسته اسکناس ده هزار ینی، وقتی خوراک آتش بشوند، همه‌شان فقط کاغذند. آتش که می‌سوزاند، فکر نمی‌کند آه، این کانت است یا آه، این نسخهٔ عصر یومیوری است یا چه زن قشنگی! برای آتش این‌ها چیزی جز تکه کاغذ نیست. همه‌شان یکیست. خاطرات مهم، خاطرات غیرمهم، خاطرات کاملاً به دردنخور. فرقی نمی‌کند، همه‌شان فقط سوخت‌اند.» @neday_ardakan🔷
🍉 یک بار آن وقت‌ها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیب‌های سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد می‌کرد. مادرم گفت اگر صبر می‌کردم تا سیب‌ها برسند، مریض نمی‌شدم.حالا هر وقت چیزی را از ته دل می‌خواهم، سعی می‌کنم حرف‌های او را در مورد "سیب کال" یادم باشد . @neday_ardakan🔷
🍉 اما هیچ جا از جنگ دور نیست، دلیلش هم این بود که انسان نمی‌تواند خیالات و خرافات را از ذهنش بِزُداید. انسان قربانی خوش‌باوری و سادگی خود است. خوب درندگی انسان‌ها، از خوش باوری و سادگی ساده‌لوحی است. دروغی کوچک و بی‌معنا را باور می‌کنند و به خاطرش دنیا را به آتش می‌کشند. @neday_ardakan🔷