بی قیمتم و جز تو خریدار ندارم
گیرم بخرندم بکسی کار ندارم
گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی
من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم
من دست تهی دارم و تو دست نوازش
تو باغ گلی من که به جز خار ندارم
در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو
محتاج گلم کار به گلزار ندارم
من مشتری یوسف و در دست کلافی
جز رشته دل بر سر بازار ندارم
ای آنکه غمت ناز فروشد بدو عالم
دریاب که من غیر تو غمخوار ندارم
بگذار بخندند و بگیرند و ببندند
دیوانه ام و بیم زآزار ندارم
آرند همه هدیه برای تو و من نیز
جز دیده گریان و دل آزار ندارم
#شعر #آئینی #امام_زمان
@neday_mahdaviat
تنهاترین امام زمین، مقتدای شهر
تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟
وقتی کسی برای تو تب هم نمیکند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر
تو گریه میکنی و صدایت نمیرسد
گم میشود صدای تو در خندههای شهر
بخل و ریا و غیبت و رزق حرام و غش
ای وای من! چه میکشی از ماجرای شهر؟!
اینجا کسی برای تو کاری نمیکند
فهمیدهام که خستهای از ادّعای شهر
گاه از نبودنت مثلا گریه میکنیم
شرمندهام! از این همه کذب و ادای شهر
هر روز دیده میشوی اما کسی تو را
نشناخت ای غریبهترین آشِنای شهر
جمعه… غروب… گریهی بی اختیار من…
آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر
#شعر
@neday_mahdaviat