+ دیروز یه لباس خیلی خوشگل خریدم _ مبارک باشه + سلامت باشی جنسش درجه یک هست و خیلی هم گرون _ اره اینجوری شده، منم چندتا قابلمه ی خیلی خوب برا آشپزخونه خریدم، اینقدر از خرید وسائل آشپزخانه خوشم میاد و و و..‌ این بخشی از گفت‌وگو ی مشمئز کننده ی انسان ها در زندگی روزمره است. چقدر حرف های بیخود و سطحی و غیر مهم. واقعا نمیتوانم اینجور حرف ها را تحمل کنم و از شنیدنشان اذیت می شوم. حرف باید مهم باشد و سطح بالا.. باید انسان را رشد دهد و بالا برد ، و الّا سکوت بر آن ارجحیت دارد.. @nedayandisheh #مدیر

📍 صحنه های آخرالزمانی جدید از زلزله در ترکیه الهی عظم البلاء... ‌@nedayandisheh

یکی از اهالی ترکیه در تویتر نوشته: خلاصه زندگی و لذت زودگذر آن چند روز پیش صاحب خانه مرا بیرون انداخت چون تقاضای افزایش بیش از حد اجاره می کرد. چند روز بعد از بیرون راندنم زلزله رخ داد حالا صاحب خونه ای که مرا بیرون کرد، من و ایشان توی یک چادر و در کنار هم درکنار آتش می نشینیم این است کار دنیا و غفلت ما همه چیز فانی است زیاد خودمون رو اذیت نکنیم برای هر انچه از دست خواهیم داد @nedayandisheh

نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . مردی سوار بر خرش آنجا رسید. از خر فرود آمد و خرِ خود را کنار اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود رو به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند. شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند . مرد آن سخن نشنید و با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. مرد گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد. شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. مرد او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به مرد شاکی گفت : این مرد لال است ………؟ مرد گفت : این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد پیش از این با من سخن گفته …… قاضی پرسید : با تو سخن گفت …….؟ او جواب داد که : گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند……. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت： “جواب ابلهان خاموشی ست” @nedayandisheh

بیش از همیشه نیازمند گفتگو و تبیین هستیم علی صفائی حائری @nedayandisheh

We fall in love with flowers but not the roots and then don’t know what to do when the fall & winter comes. ما عاشق گل‌ها می‌شویم نه ریشه‌ها و نمی‌دانیم وقتی پاییز و زمستان می‌آید چه کنیم. @nedayandisheh

#فکت زلزله ترکیه و سوریه: حدود 40 هزار کشته بمب اتمی آمریکا در هیروشیما و ناگازاکی: 220 هزار کشته جنایتی که حتی وحشتناکترین بلایای طبیعی هم به گرد پایش نمیرسند @nedayandisheh

#فکت یک مقایسه ی ساده طرف تحریمت میکنه، پدرت رو در میاره، قیمت نفتت رو میاره پایین، تازه اجازه فروشش هم به نمیده، هر روز هم به یه نحوی میزنه تو سرت میزنه و دورت رو از جنگ و خونریزی و کشتار مر کرده ولی براشش لح لح میزی .. (آمریکا) یکی دیگه با تمام تحریمها کمکت میکنه، نفتت رو میخره، در بد ترین شرایط هم تحریمت نمیکنه، برات سرمایه گزاری کلان میکنه، هم برای خودت خوب باشه و رشد اقتصادی داشته باشی و خودش امنیت انرژی داشته باشه، به هیچ اجباری تحمیلت نمیکنه ولی بهش تهمت استعمار میزنی و بهش توهین میکنی نتیجه کار سالها رسانه های استعمارگر غربیه برای شستشوی افکار.. (چین) @nedayandisheh

امشب مادر بزرگم در خانه ی ما بود. او تنها در آپارتمان کوچکش زندگی می کند. می گفت که فرزندان و نوادگانش به بالای سی نفر می رسند. اما در عین حال می گفت که تنهاست .. او منشأ خیر و وجود افراد زیادی شده، اما اینک تنها زندگی می کند.. این گوشه ای از تنهایی انسان در دنیاست. #مدیر @nedayandisheh

➕ روز مرد ➖ روز نامرد @nedayandisheh

💕 #خوشحالی تو و بچه ها #مهمه. همسر شهید بابایی: به بچه‌ها که می‌رسید، کاملاً بچه می‌شد. #گاهی انقدر زیاده‌روی می‌کرد که من اعتراض می‌کردم و می‌گفتم: «ناسلامتی تو #فرمانده عملیات نیروی هوایی هستی! اگه یکی، این ادا و اطوار تو رو ببینه، #خوش‌آیند نیست.» عباس جواب می‌داد: «برای من #خوشحالی بچه‌ها و تو مهمّه. بذار مردم هرچی دوست دارن #بگن.» #سبک_زندگی_اسلامی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@nedayandisheh

💬دلنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می‌شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می‌شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می‌افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می‌گذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد. 🔹اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. ✍🏼قاسم سلیمانی، ١٣٩۵/٨/١٠، حلب @nedayandisheh