#موسیقی_حماسی از خون جوانان وطن ؛ علیرضا قربانی هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد / در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد از ابر کرم، خطه ری رشک ختن شد / دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد چه کج رفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ سر کین داری ای چرخ نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ بند دو از خون جوانان وطن لاله دمیده / از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده در سایه گل بلبل از این غصه خزیده / گل نیز چو من در غمشان جامه دریده بند سه از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن / مشتی گرت از خاک وطن هست بسر کن غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن / اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن بند چهار از دست عدو ناله من از سر درد است / اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است / مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است بند پنج عارف ز ازل، تکیه بر ایام نداده است / جز جام، به کس دست، چو خیام نداده است دل جز بسر زلف دلارام نداده است / صد زندگی ننگ بیک نام نداده است https://eitaa.com/masjed_emam_reza