حكايتهاي حكيمانه
اين حكايت برگرفته از كلام حكيمانه اميرمؤمنان علي (ع) كه مي فرمايد:
«إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنه».
هر گاه از چيزي ترسيدي خود را درون آن افكن، زيرا سختي پرهيز از آن بزرگتر از چيزي است كه از آن مي ترسي. (نهج البلاغه، حكمت 175)
#نهج_البلاغه
#حكايت
#حكمت
نداء الاسلام قرارگاه سایبری فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
تعدادی اندکی برای نجات دادن آنها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسان دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خوردهاند.
از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند
میپنداشتید،حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند.
خیلیها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند. وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت.
قدر دوستان واقعیمان را بدانیم...
#حكايت
نداء الاسلام قرارگاه سایبری فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، در #مسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانهی خـدا شد. پــیرمـردِ مـؤمـن٬ دست در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نکردند و سکهای دادند.
جوانی از او پـرسید: پول شیـرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی کافی بود!! پیرمرد تبسمی کرد و گفت: پسرم صدقه٬ هفتاد نوع #بلا را دفع میڪند.
از #پـول شیـرینتـر، جان و سلامتی من است ڪه اگر اینجا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آنجا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرینتر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است.
به فـرمـایش حضرت علـی (ع) چه زیاد است #عبرت و چه ڪم است عبرتگیرنده.
وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (سورهی بقره آیهی 195)
و در راه خدا #انفاق ڪنید و خود را به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه الله #نیڪوڪاران را دوست میدارد.
#حكایت
نداء الاسلام قرارگاه سایبری فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
🔹 توجه 🔸 توجه
همراه ما از #جوايز_نفيس #مسابقه بزرگ #كتابخوانی بهرهمند شويد.
اين دوره با كتاب صوتی «#سه_دقيقه_در_قيامت» برگزار مي شود.
همچنين با همراهي ما ميتوانید از محتواهاي دينی (در قالب #قرآن، نهج البلاغه، عكس نوشتههای دينی، #پرسمان فقهی و اعتقادی، #مهدویت، #حكایت هاي مذهبی و اخلاقی، #تربیت فرزند، #همسرداري ، #حجاب، راهکارهای #موفقیت، #فضاي_مجازي)، #مسابقات فرهنگی، سياسی، اجتماعی و #بستههاي_معيشتي بهرهمند شويد.
لطفاً با توجه به ظرفيت محدود كانال، جهت بهره مندي از محتواي متنوع همين الان با ما همراه شويد.
این پیام را براي کسانی که دوستشان دارید، ارسال كنيد.
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حكايت اخلاقي زبان #شهيد_مطهري
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
فاصله بین #حق و #باطل در كلام امير مؤمنان (ع)
امیر مؤمنان علی (علیه السلام)روزی با مردم سخن می گفت، و درباره رشد اخلاقی آنان صحبت می كرد، تا اینكه فرمود: مراقب باشید آنچه را مردم پشت سر افراد می گویند، نپذیرید (از شنیدن غیبت، برحذر باشید).
سخنان باطل فراوان است، ولی سخنان باطل از بین رفتنی است، و آنچه می ماند كردار انسان است. چرا كه خدا شنوا و شاهد است، بدانید كه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.
یكی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟
امام (علیه السلام)انگشتان را كنار هم گذارد و بین گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود:
«الباطل ان تقول سمعت، والحق ان تقول رایت؛ باطل آن است كه بگوئی شنیدم، و حق آنست كه بگوئی دیدم»(1)
یعنی شنیدنیها را مثل دیدنیها كه با چشم دیده ای، باور مكن و تا یقین نكردی، سخن این و آن را، درباره افراد نپذیر.
1. نهج البلاغه، خطبه 141.
#حكايت
#حديث
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
روزی مردی قصد سفر کرد،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد.پس به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت: به مسافرت می روم،می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم. قاضی گفت: اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار پس مرد همین کار را کرد.
وقتی از سفر برگشت،نزد قاضی رفت و امانت را از خواست.قاضی به او گفت: من تو را نمی شناسم. مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد،پس حاکم گفت:فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر.
در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد،حاکم به او گفت:من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت:ای قاضی من نزد تو امانتی دارم.پولم را نزد تو گذاشته ام.قاضی گفت:این کلید صندوق است.پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند. پس حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشور حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم.سپس دستور به برکناری او داد.
پیامبر می فرماید:به زیادی نماز،روزه و حجشان نگاه نکنید به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید.
عیون اخبار الرضا ج2، ص51
و نیز فرمودند: کسي که در #دنيا در يک #امانت خيانت ورزد و به صاحبانش رد نکند تا اينکه مرگ او فرا برسد، او بر آئين من (اسلام) نمرده است!
بحار، ج 75، ص 171
#حكايت
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f7
هدایت شده از نداء الاسلام
🔹 توجه 🔸 توجه
همراه ما از #جوايز_نفيس #مسابقه بزرگ #كتابخوانی بهرهمند شويد.
اين دوره با كتاب صوتی «#سه_دقيقه_در_قيامت» برگزار مي شود.
همچنين با همراهي ما ميتوانید از محتواهاي دينی (در قالب #قرآن، نهج البلاغه، عكس نوشتههای دينی، #پرسمان فقهی و اعتقادی، #مهدویت، #حكایت هاي مذهبی و اخلاقی، #تربیت فرزند، #همسرداري ، #حجاب، راهکارهای #موفقیت، #فضاي_مجازي)، #مسابقات فرهنگی، سياسی، اجتماعی و #بستههاي_معيشتي بهرهمند شويد.
لطفاً با توجه به ظرفيت محدود كانال، جهت بهره مندي از محتواي متنوع همين الان با ما همراه شويد.
این پیام را براي کسانی که دوستشان دارید، ارسال كنيد.
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
🔷💐لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
🍃🌸از گرما مینالیم ، از سرما فرار میکنیم
در جمع ، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت از تنهایی بغض می کنیم...
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ :
ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه.. ﮐﺎﺭ.. ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭه ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ! ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ...🌸🍃
#دکتر_حسابی
#حکایت #داستان_آموزنده
📲قرارگاه فرهنگی سایبری نداء الاسلام
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
#حکایت
✍اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده میکردند. ارباب گفت:
سپاسگزارم بدان جبران میکنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانوادهات و فرزندانت وداع میکردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم.
اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من میروم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد
💐قرآن کریم:
لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الذی
هرگز نیکیهای خود را با منت باطل نکنید
🆔👉https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
🌐نداء الإسلام - مسجد امام رضا (ع) پردیسان قم
#حكايت
اسب سواری...
مرد چلاقی را سرراه خود دید که
از او کمک می خواست مردِ سوار
دلش به حال او سوخت
از اسب پیاده شد و
او را از جا بلند کرد و
روی اسب گذاشت تا او را به
مقصد برساند
مرد چلاق وقتی بر اسب سوار شد
دهنه ی اسب را کشید و گفت:
اسب را بردم و با اسب گریخت.
اما پیش از آنکه
دور شود صاحب اسب داد زد
تو تنها اسب را نبردی *جوانمردی*
را هم بردی.
اسب مال تو ؛ اما گوش کن ببین
چه می گویم
مرد چلاق اسب را نگه داشت
مردِ سوار گفت: هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی؛
زیرا می ترسم دیگر هیچ سواری
به پیاده ای رحم نکند
📲نداء الاسلام قرارگاه سایبری فرهنگی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
#حکایت
#داستان
#مهدویت
🔴🔵 داستانی زیبا از اثر دعا در حق امام زمان علیه السلام
🌺 در اصفهان مردي شيعه به نام عبدالرحمان بود، از او سئوال کردند: علت اينکه امامت امام علي النقي (عليه السلام) را پذيرفتي و دنبال فرد ديگري نرفتي چيست؟
گفت: جرياني از آن حضرت ديدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردي فقير اما زباندار وپر جرأت بودم به همين جهت در سالي از سالها اهل اصفهان من را برگزيدند تا با گروهي ديگر براي دادخواهي به دربار متوکل برويم. ما رفتيم تا به بغداد رسيديم هنگامي که در بيرون دربار بودم خبر به ما رسيد که دستور داده شده امام علي النّقي را احضار کنند،بعد حضرتش را آوردند.
♦️من به يکي از حاضرين گفتم: اين شخص که او را احضار کردند کيست؟ گفت: او مردي علوي وامام رافضي ها ست سپس گفت: به نظرم مي رسد که متوکل مي خواهد او را بکشد، گفتم: از جاي خود تکان نمي خورم تا اين مرد را بنگرم که چگونه شخصي است؟
🔷 او گفت: حضرت در حالي که سوار بر اسب بودند تشريف آوردند ومردم در دو طرف او صف کشيدند واو را نظاره مي کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جاي گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براي او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.
حضرت در ميان مردم حرکت مي کرد و به يال اسب خود مي نگريست نه به راست نگاه مي کرد ونه به چپ، من نيز دعا براي حضرتش را در دلم تکرار مي کردم.
چون در برابرم رسيد رو به من کرد وفرمود:
🔴 استجاب الله دعاک، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک.
🔵 يعني: خداي دعاى تو را مستجاب کند. وعمر تو را طولاني ومال وفرزند تو را زياد گرداند.
از هيبت و وقار او بدنم لرزيد ودر ميان دوستانم به زمين افتادم.
دوستانم از من پرسيدند، چه شد؟
گفتم خير است وجريان را به کسي نگفتم.
🌹 پس از آن به اصفهان بازگشتيم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهايي از مال وثروت را براي من باز کرد تا جايي که اگر همين امروز درب خانه ام را ببندم قيمت اموالي که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است واين غير از اموالي است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنايت فرمود.
🔴 ببينيد که چگونه مولاي ما امام علي نقي (عليه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نيکي او جبران وتلافي نمود. و براي او دعا فرمود با اينکه از مؤمنان نبود.
🌕 آيا گمان مي کنيد که اگر در حق مولاي ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنيد شما را با دعاى خير ياد نمي کند با اينکه شما از مومنان هستید؟
📚 مکیال المکارم جلد ۱صفحه ۳۳۳
🕌قرارگاه سایبری نداء الاسلام
🆔 https://eitaa.com/masjed_emam_reza
هدایت شده از نداء الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حكايت اخلاقي زبان #شهيد_مطهري
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حكايت اخلاقي زبان #شهيد_مطهري
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حكايت اخلاقي زبان #شهيد_مطهري
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حكايت اخلاقي زبان #شهيد_مطهري
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حكايت اخلاقي زبان #شهيد_مطهري
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
🔷💐لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
🍃🌸از گرما مینالیم ، از سرما فرار میکنیم
در جمع ، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت از تنهایی بغض می کنیم...
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ :
ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎه.. ﮐﺎﺭ.. ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭه ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ! ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ...🌸🍃
#دکتر_حسابی
#حکایت #داستان_آموزنده
📲قرارگاه فرهنگی سایبری نداء الاسلام
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حكايت اخلاقي زبان #شهيد_مطهري
قرارگاه سایبری فرهنگی نداء الاسلام
https://eitaa.com/joinchat/2876178448Caa0cff3f71